eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
888 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ آذر ۱۴۰۳
این روزها حس می‌کنم خیلی هنرمندم با یاکریم و قُمری و گنجشک می‌خندم از نردبان صبح بالا می‌روم ، حتی خورشید را بالای سقف شهر می‌بندم با یاس ها هم‌صحبتم،اصلا همین دیروز سرشاخه های یأس را از باغچه کندم بر روی جدول های بی‌ر‌نگ خیابان‌ها دیوانه بازی می‌کنم مانند فرزندم از مردم نامهربان هرچند دلگیرم با دوستان ساده‌دل شیرین تر از قندم مردم مرا دیوانه می‌خوانند، حرفی نیست بگذار شعری از جنون باشم، بخوانندم... @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
پروانه اي ؛ كه بر سر يك گل نايستي آخر به باغ عشق تو پابند كيستي؟ صیاد عاشقانی و این دل به دام توست در دام مانده صیدی و ؛ دردا که نیستی روزي مرا ز هجر به آتش كشيدی و روزي از اين فراق چو باران گريستي!  حالا دگر تو با دلم از عاشقی مگو ديگر در اين خرابه به دنبال چيستي؟ میخواستم دوباره كه از نو شروع كنم اما اگر كه بر سر پيمان بايستي... @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
یا_صاحب_الزمان وقت قرار بعدی ما عصر جمعه پای درخت سبز رویا عصر جمعه هرچند تو شاید نیایی، مثل امروز من منتظر می مانم اما، عصر جمعه نامحرمان تا روی ماهت را نبینند حتما بپوشان چهره ات را عصر جمعه من با تمام عشق و امکانات موجود خود را مهیا میکنم، تا عصر جمعه پرسیده ام وضعیت آب و هوا را کم می شود از سوز سرما عصر جمعه شاید فقط پیدا شود یک توده ی ابر در آسمان دیده ی ما عصر جمعه @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
از دلم رفته ولی ورد زبانم مانده حال آشوب عجیبی به جهانم مانده از خودم بی خبرم بغض مرا میفهمد رفته در سینه حسابی نگرانم مانده از تنم میپرد آرام وبه چشمم دیدم روح یک آدم افسرده به جانم مانده بوسه هایم به لبش خوش نَنِشَسته است ولی طعم هر بوسه ی او کنج دهانم مانده دلخوشم گرچه خودم دور شدم از نفسش دست کم بر تن او عطر و نشانم مانده قدر صدسال گذشته است ازاین تنهایی از دلم رفته ولی وِرد زبانم مانده @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
خون نیست در رگم، که دوات است بعد از این دستم به دامن کلمات است بعد از این رفتی و در خیامِ فراق تو سوختیم در چشم ما اگرچه فرات است بعد از این تغییر کرده فلسفه‌ی مرگ و زندگی الحق که مرگ آب حیات است بعد از این حی علی البکاء دلم تنگ رفتن است این گریه نیست صوم و صلاة است بعد از این ای کشتی نشسته به دریای عاشقی آغوشِ اشک راه نجات است بعد از این @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
به دست مردم مستت حواله ی جنگ است دلت چو چشمه ی خشکیده بستر سنگ است به شیخ ابروی تو اقتدا نخواهم کرد که زیر جامه ی زهدت هزار نیرنگ است تو از کویری و من از حوالیِ گریه کجا سه تار تو و ضرب دل هم آهنگ است؟ درونمی چه اگر مثل ماه در برکه دریغ فاصله ی ما هزار فرسنگ است اگرچه بی تو دلم مثل مرغ سرکنده ست قفس قفس دل دنیا برای من تنگ است به حال عاشق مجنون کمی مدارا کن دمی به یأس و دمی با امید همسنگ است اسیر دام نگاه تو آهوی چشمم....‌ اسیر خشم پلنگی که ماه در چنگ است @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
۹ آذر ۱۴۰۳
این روزها چه قدر هوای تو می کنم حتی غروب، گریه برای تو می کنم گاهی کنار پنجره ام می نشینم و چشمی میان کوچه، رهای تو می کنم خیره به کوچه می شوم اما تو نیستی یاد تو، یاد مهر و وفای تو می کنم خود نامه ای برای خودم می نویسم و آن را همیشه پست به جای تو می کنم وقتی که نامه می رسد از سوی من به من می خوانم و دوباره هوای تو می کنم @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
گشته دلهامان خراب و جایگاهی سوخته در درون سینه هامان هست آهی سوخته در حصار غصه و آشوب ، حیران گشته ایم گم شده، سرگشته دل در کوره راهی سوخته با هجوم درد و محنت، زخمی و طوفان زده ارتش غم روبرو ، ما با سپاهی سوخته در میان کشور دل، قحط شور و عاطفه ست مانده بر جا لشگری مایوس و شاهی سوخته مهربانی کم فروغ و روزگارِ پیش رو روزهایی تیره با خورشید و ماهی سوخته سایبانی بر سر ما نیست در کولاک درد بارش برف و تگرگ و سرپناهی سوخته حال ما اینست مولا ، در هجوم فتنه ها چشم بر در، زار و مضطر، با نگاهی سوخته رحم کن بر حسرت دنیای پر آشوب ما ما رها گشتیم در تبعیدگاهی سوخته کاش می شد تا که فریاد زمین را بشنوی خرمن امّید ما از بی پناهی سوخته @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
منت دیوانگی را بر سرم مگذار عشق! دست از ویرانی رؤیای من بردار، عشق! ما به شوق روزگاری خوش به دنیا آمدیم ارمغان آن چه بود اما به جز آزار؟ عشق! نابرابر بود جنگ بین ما از ابتدا داشتیم از هر چه باید؛ من کم و بسیار عشق راز خلقت را کسی پرسید از من بی‌دلیل بر لبم جاری شد آهنگین و طوطی‌وار: عشق... لطف کردی گرچه سنگین شد نفس در جان من تو به مهمانت چه دادی؟ قهوه قاجار؟ عشق! @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
۹ آذر ۱۴۰۳