eitaa logo
گلچین شعر
15.2هزار دنبال‌کننده
955 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
غم‌های زمانه از دلم کم کردم در قوری دل یاد تو را دم کردم برخیز و بیا که با هزاران امّید صبحانه‌ی عاشقی فراهم کردم @golchine_sher
خدا در خلقت او نقشه ای از پیش بهتر داشت خدا داند، خدا هنگام خلق او چه در سر داشت تمام آفرینش را به وجد آورد این خلقت که شبه مادرش زهرا، ثارلله دختر داشت سراپا بود زهرایی، عجب ام ابیهایی حسین از لطف حق گویی دوباره باز مادر داشت قدم چون بر زمین زد آسمان از شوق روی او به یُمن مقدمش میریخت هر چه ماه و اختر داشت ملک همراه جبرائیل از شوقش همه در صف به خیر مقدمش در کف گل یاس معطر داشت به خُلق او دوصد احسن و در وصفش زبان الکن که در معراج چشمانش عروجی هر پیمبر داشت خدا آن دم که کشتی نجاتش را به آب انداخت برای کشتی عشقش خدا اینگونه لنگر داشت شکوه و قدر دُردانه در آن غوغای ویرانه مثال حمله ی حیدر شکوه فتح خیبر داشت چو قرآن بود در نزد اباالفضل و علی اکبر مثال مادرش زهرا سه آیه همچو کوثر داشت کنار عمه اش زینب همیشه پرچمش بالاست که او باب الحوائج بود و صدها عبد و نوکر داشت دمِ عشق است گرم از آن نفس هایی که او می زد دمشق از این مسیحا جان به تن تا صبح محشر داشت @golchine_sher
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت من به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنت من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود من به رد مانده از اینجور سامان دادنت اینکه چیزی نیست، گاهی دل حسادت کرده به عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت من حسادت می کنم حتی به قلب دشمنت کاش هرکس غیر من، ای کاش حتی آینه پلک هایش روی هم می رفت وقت دیدنت @golchine_sher
چند سالی‌ست که تکلیف دلم روشن نیست جا به اندازه‌ی تنهایی من در من نیست چشم می‌دوزم در چشم رفیقانی که عشق در باورشان قدّ سر سوزن نیست دست برداشتم از عشق، که هر دستِ سلام لمسِ آرامشِ سردی‌ست که در آهن نیست حس بی‌قاعده‌ی عقل و جنون با من بود درک این حالِ به‌هم‌ریخته تقریباً نیست سال‌ها بود از این فاصله می‌ترسیدم که به کوتاهی دل‌کندن و دل‌بستن نیست رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم جا به اندازه‌ی تنهایی من در من نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچه با ما می کنی در دل مدارا بیشتر شوق عصيان می کشد آتش به دلها بیشتر رو نگردانی ز ما هرچند مردان گفته اند هرچه حرمان بیشتر، شوق تمنا بیشتر گر شدم تسلیم زیباییت تقصیر تو بود تشنگان مشتاق دریایند، دریا بیشتر در میان کاسه ما لؤلؤ و مرجان بریز ما که امروز از گدایانیم، فردا بیشتر در جهان گرم تماشای تو، دارا و ندار گر نداری می زند شور تو، دارا بیشتر هر زمانی می سراید از دم مهرت «درود» می شود لبریز توفیقات، حتی بیشتر «درود» @golchine_sher
دست به دستِ مدّعی شانه‌به‌شانه می‌روی آه که با رقیبِ من جانبِ خانه می‌روی بی‌خبر از کنارِ من، ای نَفَسِ سپیده‌دم گرم‌تر از شراره‌ی آهِ شبانه می‌روی من به زبانِ اشکِ خود می‌دهمت سلام و تو بر سرِ آتشِ دلم همچو زبانه می‌روی در نگهِ نیازِ من موجِ امیدها تویی وه که چه مست و بی‌خبر سوی کرانه می‌روی گردشِ جامِ چشم تو هیچ به کام ما نشد تا به مرادِ مدّعی همچو زمانه می‌روی حال که داستانِ من، بهرِ تو شد فسانه‌ای باز بگو به خوابِ خوش با چه فسانه می‌روی؟ @golchine_sher
🍃🌺 نذر میلاد دردانهٔ قلبِ امام حسین(ع) 🌺🍃 ای عشق بی تکرار؛ ای جانم رقیه(س) آیینهٔ ایثار؛ ای جانم رقیه(س) لبخندِ تو آرامش ِقلبِ سکینه ست(س) چشمت خُم ِ سرشار؛ ای جانم رقیه(س) هستند خیلِ دختران دائم به دُورت همواره خدمتکار؛ ای جانم رقیه(س) خورشیدی و گهواره ات دریایی از نور زیبایی ات بسیار؛ ای جانم رقیه(س) فوراَ به دنبالِ عمو عباس(ع) گشتی هر چه شدی بیدار؛ ای جانم رقیه(س) از کودکی تیغِ کلامت داشت تأثیر لحنِ تو حیدروار؛ ای جانم رقیه(س) محبوبهٔ محجوبه ای! با عمه زینب(س) همتا شدی انگار؛ ای جانم رقیه(س) بی واسطه یک لحظه با قدری نگاهت درمان شود بیمار؛ ای جانم رقیه(س) میگویم این را با شهیدانت به محشر در اولین دیدار: "ای جانم رقیه(س)" رزق شهادت خواستم در روضه هایت هر بار با اصرار؛ ای جانم رقیه(س) در سوریه؛ یکروز جانم را بگیر و غم از دلم بردار؛ ای جانم رقیه(س)! @golchine_sher
مگو خود را کنار دیگران تنها نمی‌بینی تو تنهایی! فقط تنهایی خود را نمی‌بینی رفیقا! شادمانی‌های عالم جاودانی نیست مگر اندوه را در خنده‌ی گل‌ها نمی‌بینی اگر نامی ز خسرو ماند از افسون شیرین بود به غیر از عشق اکسیری در این دنیا نمی‌بینی کجا این حسن بی‌اندازه در تصویر می‌گنجد تو از عکس خودت زیباتری اما نمی‌بینی به جای دیدن آیینه‌ها در چشم ما بنگر بدی از چشم خود می‌بینی و از ما نمی‌بینی شدی در چشم‌هایش خیره، ای دل سادگی کردی از این پس هیچ‌کس را غیر او زیبا نمی‌بینی @golchine_sher
ابر وقتی از غمِ چشم تو غافل می‌شود جای باران میوه‌اش زهر هلاهل می‌شود سر بچرخان، از هوا سرشار شو، قدری بخند دینِ من با خنده‌ی گرم تو کامل می‌شود هر طرف رو می‌کنم، محرابی از ابروی توست رو بگردانی نماز خلق باطل می‌شود چشم هایم را بگیر و چشم‌هایت را مگیر ای که بی چشم تو کار عشق مشکل می‌شود... @golchine_sher
کاش می‌توانستم به آنجا بیایم کاش می‌گذاشتند به اتاق تو بیایم و ببینم که چطور ذهن تو مرا بارها روی سقف و در و دیوار آن نقاشی کرده است... @golchine_sher
فكر من از سالهايي دور درگير تو بود ! گاه حتي شعرهايم تحت تأثير تو بود! هيچ كس مثل تو با روحم همآوايي نكرد! هيچ كس مرد درونم را شناسايي نكرد! تو اگر باشي دل من باز هم دل مي شود! بخش پنهان وجودم با تو كامل مي شود! خوب دانستم كه همپاي جنونم مي شوي! در تمـــــامي رگانم مثـــــل خونـــــم مي شوي! قلب روحم تازگي گيج است، سردرگم شده ست! در درون قلب من انگار چيزي گم شده ست! من تمام عمر در شب زنده داري بوده ام! در ميان دردهاي بيشماري بوده ام! باز اما تكه اي از اعتمادم مانده است! حرفهايي كه نگفتي نيز، يادم مانده است! گرچه در اين رابطه بدجور خودخواهم! نرو!! من دقيقاً از درون قلبم آگاهم! نرو! بي تو از من آدمي افسرده مي ماند به جا چون لباسي نو كه از يك مرده میماند به جا! @golchine_sher