تمام شهر فهمیدند مسلمان بودن او را
و نان آور برای مستمندان بودن او را
کتاب رنج عمرش را کسی با تیغ وا کرده
و زهرا دید بعد از خود پریشان بودن او را
درین دنیا و آن دنیا مرتب در تکاپو بود
زمین تا عرش دانستند مهمان بودن او را
صدای خنده ی تزویر صدای گریه ی تقوا
و دنیا بار دیگر گفت برهان بودن او را
یتیمی را بغل می کرد و حالش زیر و رو می شد
جهان می دید یک چشمه ز انسان بودن او را
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچهپیداکردمت ایدوست! پنهانتر شدی
هرچه پنهانکردمت ایعشق! پیداتر شدی
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
مالِ منی ولی
برایِ من نیستی
درست مثل گُلدانی
رویِ تراسِ یک خانه
مالِ منی ولی
بویت برایِ رهگذران است
#علیرضا_رضایی
@golchine_sher
پایان التهاب، شروع نگاه توست
من یک کویر تشنگیام، جویبار شو!
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
ای همدم و همراز شهیدان خدایی
بگشای از این باغ به ما پنجره هایی
فریاد بزن حرف جگر سوختگان را
تو حنجره ی زخمی خیل شهدایی
ما در قفس این تن فرسوده گرفتار
اما تو شهیدی و رهاتر ز رهایی
پیچیده به هر گوشه نوای تو و ما را
گیراتر از این زمزمه ها نیست صدایی
جامانده ترین بودی و دلتنگ ترین، آه...
جامانده از آن قافله ی کرببلایی
با بال و پر شعله و با سینه ای از شوق
یک صبح سبکبال تر از مرغ هوایی...
آنگونه از این خاک گذشتی که پی تو
رفتیم و ولی راه نبردیم به جایی
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#شهید_آوینی
#هفته_هنر_انقلاب_اسلامی
#هنر_متعهد
@golchine_sher
بوي باروت ميدهي بابا، بوي يك عمر بهترينها را
در خودت شعله ميكشي هر صبح ردّپاي تمام مينها را
بيشتر سرفه كن عزيز دلم، سرفههايت براي من وحي است
پشت سر ميگذارم اينگونه آيه آيه پل يقينها را
بيتفاوتتر از هميشه هنوز روزها ميروند و ميآيند
اين زمانه زيادتر كردهست روي پيشاني تو چينها را
حرف بسيار ميزنند اما، هركسي كه عمل كند مَرد است
هيچكس بيريا نزد بالا توي اين شهر آستينها را
با چه معيار ميشود سنجيد گوهري را كه در دلت داري
محو انگشتري خود كردي كلّ مجموعه نگينها را
دسته دسته پلنگها هر شب صف كشيدند تا به تو برسند
ماه، آن سوي پنجهها اما فتح كرده است سرزمينها را...
#رضا_نیکوکار
@golchine_sher
كو قطره اشكى
كه به پاى تو بريزم كه بمانى؟
بى اسلحه در جنگ نبودى
كه بدانى چه كشيدم!
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
آنان که از علی سپرش را شناختند
از آسمان فقط قمرش را شناختند
در حیرتم چگونه نمک می خورند خلق
وقتی که از علی جگرش را شناختند
از خانه ای که جای هبوط فرشته بود
مداح های شیعه درش را شناختند
افسوس بین آن همه فرقی که داشت او
مردان کوفه فرق سرش را شناختند
هرکس که بود آمد و با هرچه بود زد
وقتی به کربلا پسرش را شناختند...
#سید_داوود_دهقانی
#عضو_کانال
@golchine_sher
نفرین به شعرهایم اگر چشم های تو
اینگونه از شنیدنشان گریه می کنند
#حسین_منزوی
@golchine_sher
کیستم من پای تا سر نسخهای از زلفِ او
تیرهروزی، بیقرار، آشفتهحالی، درهمی
#کلیم_کاشانی
@golchine_sher