پلک بگشا نازنینم! صبح ِ زیبایت بخیر
دلربا و بهترینم! صبح ِ زیبایت بخیر
خوابِ نوشینت گوارا نوش ِ مژگان ِ خمار
خمره ی ِ چله نشینم! صبح ِ زیبایت بخیر
ناز بالش از پر ِ قو هم برای ِ تو کم است
گُلپر ِ ابریشمینم! صبح ِ زیبایت بخیر
#شهراد_ميدرى
@golchine_sher
مرا از حبسِ آغوشت چه اصراری به آزادی؟
برایِ ماهیانِ تُنگ، آزادی گرفتاریست...
#سید_سعید_صاحب_علم
@golchine_sher
عید قربان آمدو جان و دلم قربانیت
کاش می شد همچو اسماعیل باشم فانیت
خانه ی اَمن تو باشد جان پناه خائفان
می زداید خوف ِ دل را خانه ی نورانیت
ناله زد دل سالها در آرزوی وصل تو
تا بچرخد در طواف ِ کعبه ی ربانیت
گرچه من لایق نباشم ساکن کویت شوم
هر چه دارم از سر ِ جان می کنم ارزانیت
توبه ام را می پذیری؟ بنده ای آلوده ام
پاک می گردانی ام با زمزم عرفانیت؟
داده ای تو وعده ی عفو و از این بابت خوشم
جسم بی ارزش چه باشد هستی ام قربانیت
سنگ بر شیطان زدم شاید رها گردم از او
دائما در بند تو باشم شوم زندانیت
روبه سوی کعبه ی دل آمدم با صد امید
تا شود شاید نصیبم جلوه ی رحمانیت
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
@golchine_sher
اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد
دف بزن ، ساغر بچرخان ، قل هوالله احد
گفتم از عشق و زبانم شعله ور شد ناگهان
آه از این مضمون سوزان ! قل هوالله احد
حضرت لیلی ! بیا در صحنه و چرخی بزن
یک غزل مجنون برقصان ، قل هوالله احد
ساغری آغوش وا کن ، یک تبسم مِی بریز
اندک اندک جمع مستان ... ، قل هوالله احد
می کنم سجاده را رنگین به می ، فتوا بده
" زهد " من را می بنوشان ، قل هوالله احد
بر سر آنم به حکم عشق ، رقص خون کنم
با دلی عاشق ، غزلخوان ، قل هوالله احد
در کمند زلف تو پیچید دل ، یا للعجب !
دید صدها عید قربان ، قل هوالله احد
زیر شمشیر غمت ، عشق ست سر دادن به شوق
دست افشان ، پایکوبان ، قل هوالله احد
من شبی تاریک تاریکم ، تبسم کن مرا
جلوه کن ای ماه تابان ! قل هوالله احد
تشنۀ وصلم ، الا یا ایهاالساقی ! وصال
اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد
#رضا_اسماعیلی
#عید_قربان
@golchine_sher
بگیر دست مرا تا تب تو را بسرایم
تو را تپندهتر از نبض واژهها بسرایم
نپرس تازه چه داری، که هر دقیقه که هر آن_
بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم
زبانِ دست صمیمی است، ای زبان صمیمی!
بخواه از تو -ببخشید!- از شما بسرایم
مرا به قلب خود -این متن نا نوشته- ببر تا
نه از حواشی، از قلبِ ماجرا بسرایم
سکوت کن! که فقط دستها به حرف در آیند
که از «زبان غریبان» آشنا بسرایم
چه بارها به یقین میرسم که باید از این پس
در این زمانهی کر، شعر بی صدا بسرایم
چه بارها به خودم گفتهام که: شاعر ساده!
چرا؟ چرا؟ به هزاران چرا، چرا بسرایم
وَ سالهاست به خود پاسخی نمیدهم ای دوست!
که روزی از تو که حس میکنی مرا بسرایم
#محمد_علی_بهمنی
@golchine_sher
لرزه افتاده به محراب دلم، با نگهش
با نمازی که به سویش شده واجب چه کنم...؟!
#سجاد_احمدیان
@golchine_sher
چون طفل گرسنه بیقرارت گشتم
عمریست که چشم انتظارت گشتم
یک روز اگر ببینمت می گویم :
ای گل متاسفم که خارت گشتم
#مریم_علی_زاده
#عضوکانال
@golchine_sher
رو بـه ایـن آیـنـه هـر پیرهنی پوشیدم
غیر آغوش تـــو
چیزی به تنم جور نشد!
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
درون ِقهوه ی چشم ِ تو چرخاندم شکرها را
به خوردم داده ای شیرینی زیر و زِبَرها را
هوای تیر و طعم ِتند ِتابستان چشمانت
بیا از نحسی فالم بگیر اما،اگرها را
کنار این همه آرامشی که قسمتم کردی
نصیبم میکنی از خوب ها هم،خوبترها را
همینکه خوب هستی حال و روز هر دومان خوب است
چه بهتر که نمیبینیم بعضی دردسرها را
پرستوهای چشمان تو را میبینم و عمری
به سمت آسمانت بال خواهم داد پرها را
خبرداری که دنیای مرا سرسبزتر کردی
تو آن رویای شیرینی،بنازم این خبرها را!
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
محبوب جان و جانِ جهانم، حسین جان
روح و روان و راحتِ جانم، حسین جان
آرامش خیال نفسهای زندگی
ذکر همیشه روی زبانم، حسین جان
من از دعای مادر تو نوکرت شدم
ای کاش نوکر تو بمانم، حسین جان
پیچیده روزگارِ مرا زخم و داغ و درد
از دردِ این جهان بِرَهانم، حسین جان
در کوره راه زندگیام، عطر روضهات
راه حیات داده نشانم، حسین جان
وابستهام به روضهی تو همچنان نَفَس
من بی تو یک نفس نتوانم، حسین جان
این روزها غمِ حرم و غربت و فراق
افتاده مثل زخم به جانم، حسین جان
#حسن_کردی
@golchine_sher