eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
446 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
خوابم که حوالی شما غوطه ورم در ضلع شمالی شما غوطه ورم هر هفته دوشنبه ها امامِ حسنم در صحن خیالی شما غوطه ورم @golchine_sher
تو را جاری تر از کوثر، تو را سرشار می بینند تو را آیینه الجار ثم الدار می بینند برای این که سائل ها مباد از شرم برگردند فقط آغوش بازت را دم افطار می بینند نمی دانند ماهی را که می گشتند دنبالش شب میلاد تو کامل تر از هر بار می بینند شده جنگ جمل خاری به چشمان حرامی ها هنوز این مردمان از جهل خود آزار می بینند به ضرب سکه ها شد ضربه شمشیرها خاموش تو را در کوچه ها تنهاترین سردار می بینند چه بی اندازه مظلومی، که حتی روز تشییعت نشان تیر را بر پیکرت بسیار می بینند. مزارت بس که تاریک است، تا محشر مورخ ها خطوط دفتر تاریخ خود را تار می بینند @golchine_sher
نمیرود نفسی از سرم هوای ضریحت به خواب سر بگذارم به خاک پای ضریحت شده‌است غصه‌ی لب‌های عاشقان تو یک عمر هزار بوسه‌ی حسرت به جای جای ضریحت کنار خاکی قبرت رساست گریه‌ی غربت چه شعرها که نگفتیم در رثای ضریحت شبیه چشمه‌ی خون است چشم‌هایم از اینکه نشد دخیل ببندم به چشم های ضریحت دوباره میشود آباد خاکی حرم تو به گوش کل جهان میرسد صدای ضریحت همیشه بعد نمازش دعای مادرم این است بدست خویش النگو کند فدای ضریحت @golchine_sher
شرح غم جاودانه اش جانکاه است شب های مدینه بعد او بی ماه است این پاره جگر کریم اهل البیت است این کشته حسن غریب آل الله است (ع) @golchine_sher
در خانه ات غریبه و در کوچه ها غریب هرگز نبوده هیچ کسی در دو جا غریب   نامرد بود و شیشه ی عمر تورا شکست در خانه ات گذاشت تو را آشنا غریب  می خواستم که نام تو را بر لب آورم دستی ولی گذاشت ردیف مرا: غریب از تو گدا رسید به دولت ولی دریغ در ملک خویشتن، شدی ای پیشوا غریب بودند آشنا همه در کوچه با شما ماندی کنار مادر خود، پس چرا غریب؟   دستان سنگ خورد به آیینه، خرد شد افتاد مادرت به زمین بی هوا ، غریب   دیدم مدینه را شدم از اشک،آبشار ریحانه بود پیش رسول خدا غریب در باغ مصطفی،گل تو خاک می خورد پیچیده است عطر تو در این فضا غریب  پرپر شدی و تشت،تو را در بغل گرفت مادر به گریه گفت عزیزم: بیا غریب! نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری مثل بقیع هست مگر کربلا غریب؟ صبح دوشنبه، قبل سلام علی الحسین گویم تو را به گریه، سلام علی غریب  (ع) @golchine_sher
ای کریمی که گُل سرسبد مولایی در کرامت چقَدَر مثل خود زهرایی سرفرازم به گدایی ز درت شاه کریم  چون تو در بخشش بی منت خود دریایی هر زمان دست تمنا ونیاز آوردم دست خالی که نرفتم ، بخدا آقائی نشد اینجا که شوم زائر کویت اما تو پناهم بده در برزخ و آن تنهایی نام نیکوی تو با وصفِ جمیل آمده است تو  شه ِ حُسن و سخایی و  چه بی همتایی @golchine_sher
اگر می‌آمدی ایران تو مرقد داشتی حتماً به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز تو هم در بخشی از این خاک، مشهد داشتی حتماً کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد پس از صل علیٰ،آل محمد داشتی حتماً کسی با کفشهایش در حریم تو نمی‌آمد به دور مرقدت از صحن‌ها حد داشتی حتماً «مُؤَیِّد» داشتی در مشهدت با شعرهای ناب و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً اگر می‌آمدی ایران شبیه حیدر کرار تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتماً @golchine_sher
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره‌ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است لحظه‌ی آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید... @golchine_sher
پدر حیران شد از بُهت دو چشم بی گناه تو چو زخم کوچه پیدا شد در اندوه نگاه تو و خاک چادر مادر تکاندی و به او گفتی پدر ویران شود بیند  چنین چادر سیاه تو چه دیدی در خم کوچه؟چه در سینه نهان کردی که چون تیری شد آن صحنه و کوچه قتلگاه تو به کوچه راه تو بسته فرار از کوچه ناممکن به جز دیوار آن کوچه نبوده تکیه گاه تو نه قدی و نه بازویی که گیری دست نامردش یکی ای کاش می آمد و میشد جان پناه تو و دنیا طور دیگر شد برای روزگار تو خسوف غربتی دارد همیشه روی ماه تو به خون دل سپاهی را فراهم کردی و اما به هم پاشید با  دِرهم  تمامیِّ سپاه تو ‌ غریبانِ همه عالم به خانه مأمنی دارند غریب ابن الغریبی که نشد خانه پناه تو و آخر آید از ره او و طرح بارگاه از او که شیعه آرزو دارد بسازد بارگاه تو ع @golchine_sher
شرنگ تلخکامی ریخت دست غم به جام تو نه از بیگانگان از آشنا تلخ است کام تو هوای موی تو در پیچ وتاب انداخت جانم را رهائی شد نصیبم تا که افتادم به دام تو کریم آل طاها باز کردم سفره ی دل را برایت تا بگیرم  فیض ها  از  بار عام تو برای رهروان عشق بعد ازساقی کوثر شراب ناب مستی رافراهم کرد جام تو صلاح کار دین را عاقبت در صلح دانستی اگرچه نیست سازش باستمگر در مرام تو اگربی گنبد وصحن وضریحی خوب میدانم که در جان ودل هرشیعه جا دارد مقام تو عجب ماهی است آن ماهی که نازل شد در آن قران که تاج نیمه ی آن ماه شد ماه تمام تو  فراموشت نخواهدشد، سقیفه فتنه های شوم حدیث غربت مولا  انیس صبح و شام  تو @golchine_sher
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم مَردُم این‌ رسم هواداری پیغمبر بود؟! من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟! آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه که برون می شود این لخته خون با سُخنم بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم آنکه یک‌ عمر از آن غُصه نخوابیده، منم تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم درد دارم ولی از داغ برادر گریم من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم @golchine_sher
علیه السلام شعر تو از لب تو از جگرت بر می خواست تیر از قامت تابوت تو پیکر می خواست آسمان شرح غمش را به دل صحرا ریخت باغ رضوان خدا لاله ی پر پر می خواست نقل تاریخ پر از حادثه بر لب داری روضه ی محترمت شعر سر و در می خواست کوچه بر سنگدلی تا به ابد محکوم است کوچه از عشق کمی بال و کمی پر می خواست تشت خون گوش به لبهای تو می داد ولی لب تو داغ فرو برد که مادر می خواست آسمانت همه جا دود و فقط یک جا دست دست ان دست که زخم از رخ کوثر می خواست سفره ی محترمت را به دل غم دادی دین صبر تو خودش وحی و پیمبر می خواست از نگاهت همه دم عشق حسین می بارید عشق آن عشق که خود روضه ی دیگر می خواست یک نفر آمده در مقتل و با کندی تیغ از تن بی رمق تشنه ای حنجر می خواست @golchine_sher