eitaa logo
گلچین شعر
13.6هزار دنبال‌کننده
638 عکس
241 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ببند چشم و رها کن زمین رسوا را در آسمان بطلب چشمه های دریا را بدوز چشم به آیات انقلابی نور که پایشان زده سلطان عرش امضا را همیشه آخر فرعون و ظلم او سیل است نجات، سهم حلالیست صبر موسی را ببین به حکم «نُریدُ نَمُنَّ» سبز و رها دمشق و غزه و پاراچنار و صنعا را به رسم وعده ی «إن تَنصُروه، یَنصُرکُم» بخوان شمارش معکوس شام یلدا را شهادتی که «وَ لاتَحسَبَنَّ أمواتا» ضمانتی است سزاوار، مزد احیا را یقین که داشته باشی به حق، چه فتح و چه خون! چه فرق بین سلیمانی و جهان آرا؟ دل استوار به ایمان کن و تماشا کن «لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» را   @golchine_sher
ببند چشم و رها کن زمین رسوا را در آسمان بطلب چشمه های دریا را بدوز چشم به آیات انقلابی نور که پایشان زده سلطان عرش امضا را همیشه آخر فرعون و ظلم او سیل است نجات، سهم حلالیست صبر موسی را ببین به حکم «نُریدُ نَمُنَّ» سبز و رها دمشق و غزه و پاراچنار و صنعا را به رسم وعده ی «إن تَنصُروه، یَنصُرکُم» بخوان شمارش معکوس شام یلدا را شهادتی که «وَ لاتَحسَبَنَّ أمواتا» ضمانتی است سزاوار، مزد احیا را یقین که داشته باشی به حق، چه فتح و چه خون! چه فرق بین سلیمانی و جهان آرا؟ دل استوار به ایمان کن و تماشا کن «لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» را   @golchine_sher
زمین گرفته دلش پاک در هوایت قدس! نمی رسد به کسی جز خدا صدایت قدس! هنوز حرمله ها با سه شعبه منتظرند و عمر کوته اطفال کربلایت قدس! حقوق ضدّ بشر، سازمان چند ملل که بسته چشم به داغ سه ساله هایت قدس! بدون شائبه لایُمکِنُ الفِرار از عدل سقوط و ذلت ظلم است خون بهایت قدس! شکوه واهی طاغوت و جبت خواهد ریخت که وعده داده به مستضعفان خدایت قدس! چه زود پیش تو آلاله ها به صف باشند در آن نماز که برپاست در نهایت قدس! @golchine_sher
باید نبردِ سخت برای تو ساده باشد پشت سرت بزرگی اگر ایستاده باشد در دل وَلای حیدر و در سر هوای خیبر کس چپ کند نگاه؟ نه! مادر نزاده باشد محکم بایست، منتظر فتح توست میدان وقتی که در تو همره ایمان، اراده باشد حتی به پیشواز ملاقات، منتظر هم باید که ایستاده نگاهش به جاده باشد بگشای بال و باز بلرزان تن قفس را مگذار این مجال، بلا استفاده باشد طوفان به پا کن و بِرُبا خواب را ز دنیا تا درد تو غم همه‌ی خانواده باشد در بزم صبح، جان تو آکنده باشد از نور تنها نه مست، بلکه خودش جام باده باشد جز حق امید هر کششی را بریده باشد آهن ربا میان هزاران بُراده باشد تا اتحاد دغدغه‌ها را نوشته باشد تا با بزرگ هر دو جهان دست داده باشد خواهد شکست لشکر شب را سپیده آخر هرچند آن سواره و این یک پیاده باشد @golchine_sher
فکر کن ماه را که در به در و، قصد خورشید در سرش باشد دختری راهی سفر وقتی، در هوای برادرش باشد یک برادر که گوهرش باشد، یک برادر که زیورش باشد او که باب الحوائج او را گفت، صاحب الامر دخترش باشد فکر کن بلبل و علاقه به گل، فکر کن چشم ها و نورالعین آنچه در وصف ها نمی گنجد، از ارادت بریز در این بین فکر کن عشق عاشق و معشوق، فکر کن عشق زینب است و حسین زینبی که نمی تواند دور، از بهشت معطرش باشد راه انداخت کاروانش را، سمت دلدار خود جهانش را سختی راه را خرید به جان، روی دستش گرفت جانش را در مسیرش غدیر می خواند و از ولایت مخاطبانش را اربعین را اقامه کرد مگر، مثل زینب پیمبرش باشد قصه را زود اهل شب فهمید، قدرت نور را چه زود شناخت افعی ساوه دورشان پیچید، مثل دیوی به کاروانش تاخت او نباید که می رسید به طوس، ورنه شب زود رنگ خود می باخت چون به قدری بزرگ بود که خود، یاور روز و لشکرش باشد زینب این بار او شد و تنها، پیش چشمش بریده شد سرها زهر در جان غصه دارش ریخت، تا نیاورد تاب داغش را مثل آتش میان تب می سوخت، در جوانی خمید آن رعنا آخر او فاطمه است پس انگار، باید او مثل مادرش باشد باز حتماً خدا نمی خواهد، کربلای مکرری باشد مشهد و لاله ای پر از احساس، داغدار صنوبری باشد روی خاک غریبی حجره، شاهدش چشم مضطری باشد یا که عطشان برادری مظلوم، پیش چشمان خواهرش باشد قم برایش گشود آغوش و، اهلش آمد به رسم استقبال در دلش روضه خواند: عمه و شام! چشم او کرد بام را دنبال جای گلها شرار آتش دید، سمت بی سرپناهی اطفال آفرین قم! که او خیال نکرد، شاید این شام دیگرش باشد او که بابا به او فداها گفت، بست بارش غریب و مظلومه او که آقایمان رضا با عشق، نام او را گذاشت معصومه حسرت دیدن برادر شد، بعد هفده غروب، مختومه بی شک آمد به بستر مرگش، تا که دیدار آخرش باشد @golchine_sher
تشکیل شد علیه حقیقت صفوف، زود خفاش شد حرامیِ شامی مخوف زود دستی نوشت قصه ای از «دال» و «را» و «دال» در کوچه ای ردیف شدند این حروف زود ماهم در آسمان حیاتم تمام بود از من گرفت نیمه ی آن را خسوف زود انکار شد مودت آیینه ها و شد دل های سنگ، قسمت قلب رئوف زود خون شد دوات، میخ قلم، سینه ای کتاب مکتوب شد مقدمه ای بر لهوف زود وقتی رکوع ماه ندارد قیام، کاش در سجده سر رسند به فرقم سیوف زود @golchine_sher
سنگی زدند باز حقیران به بال ما تیری به سمت قدّ بلند جبال ما این «آبِسَرد»، نوشِ گلوشان نمی شود تا بر زمینِ گرم زند گوشمال ما از نسل پاک حیدر کرار غالبیم آسوده نیست خواب شغال از قتال ما مرگ است سهم دشمن ما پیش از آن که او حتی به خواب ناز ببیند زوال ما تا این علَم به صاحب موعودِ خود رسد پیوسته هست کرب و بلا شرح حال ما همواره پای عهد خداوند خوانده اند همراه «مؤمنین»، «صَدَقوا» را «رجال» ما فرقی نمی کند، شهدا فخرزاده اند «قاسم» جلال ماست و «محسن» کمال ما در وصفش آیه خواند «و لا تَحسَبَنَّ» را هم یک حدیث گفت: «إذا ماتَ عالِما... » @golchine_sher
شکوه احمدی را در میان چشمهایش دید که دشمن هم خودش را خاکسار کبریایش دید علی بود و زمان خواندن شعر «غدیریه» به ظاهر گرچه زندانی، جهان خیبرگشایش دید و شد از «جامعه» راهی به «اللهم عَرِّفنی» که زین العابدین را قلب عارف در دعایش دید شد آیینه فرا رویش تجلی گاهی از باقر که چون عبدالعظیمان را به صف در اقتدایش دید گدای سامرا هم مجتبی را بار دیگر دید کریم آل طاها را گدا وقت عطایش دید برای هر چراغی بود یک هادی ولی دنیا گریز روضه های آل یاسین را برایش دید یتیمی شد نصیبش مثل بابایش جواد و حق اگرچه هشت سالش بود امامت را ردایش دید و شد جمعی حرامی حمله ور بر خانه اش، انگار دوباره خانة خیر النساء و مرتضایش دید سر سجاده بود و بی عبا عمامه بردندش علی و صادقی را کوچه بین ماجرایش دید مدینه کاسه ای از اشک، نالان پشت پایش ریخت که در این کوچ بی برگشت اجباری رضایش دید و جا دادند در ویرانه ای بیرون شهر او را که بعد از سال ها در کاروان کربلایش دید کشاندش ظلم تا بزم شرابی که لهوف این بار کنار زینب و سجاد و باقر مبتلایش دید نشان دادند قبرش را در آن زندان که نصف عمر شبیه حضرت کاظم اسیر ناسزایش دید عبور نور را از میله ها منعی نخواهد بود همه دنیا بشیر مطلعی بی انتهایش دید شد آخر مثل نه معصوم دیگر قاتلش زهری که در فصل عطش مانند شاه سر جدایش دید گمانم سم اثر می کرد کم کم روی پاهایش که می شد این اثر را در سیاق رد پایش دید به دست دشمنش شد قبر ثارالله ویرانه و فردایی خود این روضه را صحن و سرایش دید کنار مرقد فرزند خود شد عسکریّینی که خود را یک جهان منتظر تحت لوایش دید @golchine_sher
عشق را انتخاب خواهم کرد روزهای قشنگ در راه است سست هرگز نمی‌شوم وقتی رأی من قربةً الی الله است نقشه‌ی دشمنان ایران را باز نقشِ بر آب خواهم کرد این که فردا چگونه باشد را من خودم انتخاب خواهم کرد دست بر روی دست نگذاریم کارها برمی‌آید از این دست چاره دارد تمام مشکلها راه حل، انتخاب شایسته است جای سردار قلبها خالی مثل او پای عشق می‌میرم جمعه‌ای انتقام دستش را پای صندوق رأی می‌گیرم جای دست بریده‌ی سردار رأی خود را به نور خواهم داد دل به لبخند رهبرم بستم پس به قلبش سرور خواهم داد رأی من سهم انقلابی‌هاست هر که غمخوار آب و آینه‌ایست هر که با مکتب سلیمانیست هر که جانش امام خامنه‌ایست @golchine_sher
رأیت اگر نداشت اثر، پس چرا چنین تبلیغ می‌کنند تو را منصرف کنند؟!!! @golchine_sher
بساط تلخی از امسال ما به هم بخورد از اقتصاد به غیر از خوشی قلم بخورد کلید آن جهشی در مسیر تولید است که با مشارکت مردمی رقم بخورد @golchine_sher
صهیون شده خار و دست برتر هستیم چون پیرو ذوالفقار حیدر هستیم افتاده به تنگ و چنگ، چون می‌داند ما بر سر قول فتح خیبر هستیم @golchine_sher
رئیس باشی و در جمع خادمان باشی خدوم باشی و سرمشق حاکمان باشی نشان خادمی‌ات هشتمین امام دهد رئیس هشتم جمهور مسلِمان باشی شروع دولت و پایان خدمتت رضوی و بُهت طالع سعد منجمان باشی امیر دیپلماسیّ عزت و قدرت و مرد میدان با حاج‌قاسمان باشی امید روشن مستضعفان و مظلومان و خار چشم و دل‌آشوب ظالمان باشی به عالَمی برسانی صدای قرآن را دلیل عزّ و مباهات عالِمان باشی برای حق شده تا پای جان جهاد کنی نماد «خسته مبادِ» مقاومان باشی اگر چه صائم و صابر به ناسپاسی‌ها به رسم منتظران جزء قائمان باشی رضای قلب امامت اراده‌ات باشد و یک مجسمه از عزم عازمان باشی نه شش کلاس، که یک عمر خوانده باشی عشق دبیر درس خلوص معلمان باشی شهید باشی و جلاد خوانده باشندت شهید زخم زبان مهاجمان باشی به خیرخواهی بدخواه‌های خود مشغول و اشک بدرقه‌ی چشم نادمان باشی خبر نداشته باشند از قرار تو و شب تولد عشقت در آسمان باشی @golchine_sher
نقشه‌ی دشمنان ایران را باز نقشِ بر آب خواهم کرد این که فردا چگونه باشد را من خودم انتخاب خواهم کرد @golchine_sher
جای سردار قلبها خالی مثل او پای عشق می‌میرم جمعه‌ای انتقام دستش را پای صندوق رأی می‌گیرم @golchine_sher
تازه ما داشتیم می‌دیدیم حاصل خدمت رئیسی را کم کَمک داشتیم می‌چیدیم میوه‌ی دولت رئیسی را این نهال سه ساله‌ی برنا با چه خون‌هایی آبیاری شد خون سرخ شهید در تن آن در رگ و ریشه‌هاش جاری شد بر تنش ای خدا تبر نزنند تا ببینیم بار و برگش را جاودان کن درخت عشقی که دشمنان خواستند مرگش را ما نباشیم از کسانی که درسی از فتنه‌ها نمی‌گیرند هیزم فتنه می‌شوند مدام رنگ و بوی خدا نمی‌گیرند کشورم را خدا دوباره مکن به خطای عوام دامنگیر برنگردان مرا به دورانِ ذلت و ناتوانی و تحقیر ای خدا جان! نصیبمان فرما دولتی را که چشم در راهیم دولتی که نشانه دارد از حاج قاسم، وَ سید ابراهیم @golchine_sher