eitaa logo
گلچین شعر
13.9هزار دنبال‌کننده
745 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
لبخند خدا بود که بر روی تو افتاد یک سلسله از عشق به گیسوی تو افتاد نقش فلک و عرش،شب سوم شعبان با دست هنرمند دو ابروی تو افتاد از عشق نوشتیم و نوشتند به ناگاه دیدیم که این عشق به پهلوی تو افتاد بیتی ز غزل های خداوند به اعجاز با خط ملک بر کف و بازوی تو افتاد فرشی که ملائک به پر و بال سرشتند زیر قدم و در گذر کوی تو افتاد گفتیم حسین و شب جمعه به حرم رفت آن دل که بر آن رایحه و بوی تو افتاد @golchine_sher
به دست سرد جهالت نبود اگر نیزه نداشت مطمئنا از خودش هنر، نیزه میان بارش چشمان مادر تاریخ کشیده سُرمه ی خون در غم پسر، نیزه به فکر توطئه ی ناتمام "صفین" ست همان قبیله که قرآن نشانده بر نیزه قسم به عدل که این جنگ نابرابر بود و این مصاف نمی خواست اینقدر نیزه زدند بر تن صدپاره، صد نفر چکمه زدند بر تن صد تکه، صد نفر نیزه که این غریب کشی متهم فراوان داشت و بوده از همه جرم تو بیشتر نیزه! آهای با توام ای بی حیای سابقه دار آهای با توام ای میخ پشت در، نیزه تو قرن هاست که آتش بیار معرکه ای چه خیر دیده ای از اینهمه شرر نیزه تو رازهای زیاد نگفته ای داری تو بودی از همه نزدیک تر به سر، نیزه... @golchine_sher
غمت پیراهنی پوشانده بر احوال من آقا که دنیاغبطه خواهد خورد بر اقبال من آقا برای نوکرت انگار دستی بر قلم بردی !... که دارد عطر حوّل حالنا احوال من آقا َ هوائی کرده امشب قبلهٔ شش گوشه ات دل را که چشمم با گل اشک آمد استقبال من آقا گرفتم استخاره«بسم ربّ کربلا»این عشق عجب شوق پریدن ریخته در بال من آقا شده دارُشفایی صبح چشمانت که بی منّت هزاران زندگی بخشیده بر امثال من آقا ـــ ـــ ـــ گرفتی از کَرَم دست دل آشفته حالم را نبیند بعد ازاین آئینه ای گرد ملالم را @golchine_sher
نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق" که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه مبادا کفن مبادا سر همان سری که یحب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت: به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طا ها سر حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیافتاده است از پا سر صدای آیهء کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر @golchine_sher
مهر تو بی پایان و عشقت جاودان است ای بهترین آقا غم تو بیکران است محبوب عالم هستی ای عشق دل افروز دلدادگانت از زمین تا آسمان است زیباترین لحظه برای نوکر این است خود را ببیند در میان زائران است دلسردم از دنیا بغل کن نوکرت را آغوش گرمت بهترین جای جهان است نام لطیف تو همانند بهار است هرجا نباشد نام تو بی شک خزان است کو شعر نابی که کند وصف تو ای ماه وصف امامی که رئوف و مهربان است وقتی که فِطرُس در پناهت جای دارد یعنی زمین کربلا کهف امان است عزت خریدی و به ذلت تن ندادی راهت مسیر روشن آزادگان است انسانیت را زنده کرد آن خون پاکت این ادعا را تا ابد صدها نشان است @golchine_sher
بخشنده پدر بود که انگشتر خود داد بخشنده تر از او پسرش بود ، بماند @golchine_sher
در سوگ تو سنگ می‌زند بر سينه گل با دل تنگ می‌زند بر سينه با سوز و گداز نوحه می‌خواند باد باران چه قشنگ می‌زند بر سينه @golchine_sher
آمد به دلم شور عزاداری باز روشن شده چشم من به بیداری باز سنگ است دلم ولی از این داغ عظیم رود از دل سنگ می‌شود جاری باز @golchine_sher
از گردو غبار ره خبر می آید یک قافله با رنج سفر می آید با بار غم و زخم دل و قامت خم سجاد به دیدن پدر می آید @golchine_sher
گاهی به جای چشم، قلم گریه می‌کند سرشار از گلایه و غم گریه می‌کند وقتی صدای روضه بپیچد به کوچه‌ها با "این چه شورش است" عَلَم گریه می‌کند خیره به صحن و گنبد تو هر کبوتری پر میزند میان حرم گریه می‌کند هرکس به اربعین نرسد، از فراق تو در خانه‌اش قدم به قدم گریه می‌کند بیتی که خواست روضه بخواند نیامده تنها نشسته کنج دلم گریه می‌کند @golchine_sher
در راهِ رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره‌ی آبم که در اندیشه دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم... @golchine_sher
پایین پا و رو به ضریحت نشسته ام از راه دور آمده ام خُرد و خسته ام ای تحت قُبّه ات همه حاجات مستجاب جان شما جز به شما دل نبسته ام @golchine_sher
راه و رسم عاشقی جان دادن است در راهِ او جان به قربان کردن و سر دادن اصلِ مذهب است اشک، عاجز از بیانِ داغِ عاشورای توست رودِ خون جاری شود از چشم، حقِ مطلب است راهِ تو راهِ نجات است و مسیرِ بی‌خطر افتخاراتِ جهانِ شیعه از این مکتب است @golchine_sher