eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
739 عکس
258 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
مات و مبهوت!! اگرچه خبرش کوتاه است صحنه‌ی جنگ چرا در دل دانشگاه است!!؟ صلح و آزادیِ‌شان پشت نقاب است فقط و دموکراسیِ‌ آن‌ها که سراب است فقط درس دانشکده ها تا دم آخر این است ظلم تلخ است ولی حق طلبی شیرین است چه شد امروز که میدان فلسطین آنجاست!؟ ای جهان، خط مقدم وسط آمریکاست... با چه تفسیر کند معنی آزادی را!؟ آن که در خون و خطر ذبح کند شادی را این‌طرف اینهمه آزادیِ سرکوب شده آن‌طرف ارتش پوشالیِ مغلوب شده ظلم در غزه و تگزاس ندارد فرقی عقل با غیرت و احساس ندارد فرقی تن به تن با غم این حادثه رو در رویند حق طلب ها وسط حادثه دانشجویند در سکوتند ولی حنجره‌ی فریادند در پی حق طلبی روی زمین افتادند آی غزه، همه با اشک و غمت بیدارند همه در سینه‌ی خود حُب فلسطین دارند ثمر واقعی خون شهیدان این بود راه جمهوری اسلامی ایران این بود تا که بیدار کند خواب همه دنیا را بشکند هیبت پوشالی آمریکا را @ahmadiraninasab
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
📙 کانال اشعار 💠 اشعار _سرود و نوحه 💠 تکی بیتی _ طرح استوری 💠 اطلاع رسانی کارگاه های آموزش شعر 💠 اطلاع رسانی جلسات و اجراها _مصاحبه‌ها 💠 گزارش تصویری عکس و کلیپ اجراها کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
مثل آن چایی که می‌چسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم با دل‌های تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر هر شبِ عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شب‌های یلدا بیشتر رفته‌ای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ‌تر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون شد انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر... @golchine_sher
شبیه مادر دلسوز طفلِ سر به هواست چراغ راه برای تمام آدم هاست در این زمانه ی آشوب و غرق کج فهمی هرآنکه درس ادب می دهد حبیب خداست! هنوز نام تو از لب نرفته مظهر عشق "خیال روی تو در هر طریق همره ماست" برای آنکه شبیه ات شوم ترنم مهر تلاش کرده ام اما نشد...، زمانه نخواست به روی تخته نوشتی الف و بعدش ب... چراغ خانه نوشتیم مادر و باباست شبیه قند فریمانِ حل شده درچای چقدر یاد تو شیرین، دعا بقای شماست سرت همیشه سلامت به قله های ادب همیشه پرچم آموزگارها بالاست @golchine_sher
اجتماع دو نقیضیم برای خودمان پادشاهیم  و کنیزیم برای خودمان بر سر تخت، شما توی سر هم بزنید ما که در چاه عزیزیم برای خودمان گرگ رفته است از این بازی و ما خوش داریم بی‌جهت هی بگریزیم برای خودمان میزبانیم و کسی جز خودمان مهمان نیست خانه‌داریم و تمیزیم برای خودمان خودمان خواستگار خودمانیم چه خوب! خودمان چای بریزیم برای خودمان! @golchine_sher
فراتر است از ادراک ما، حقیقت ذاتش کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش کسی که وحی به شوق کتابتش شده نازل که خطّ کوفی او بوده زینت کلماتش کسی که خطبۀ غرّاست واژه واژه سکوتش کسی که حجتِ بحثِ ولایت است زکاتش کسی که شیفتۀ نامه‌های اوست بلاغت کسی که چشمۀ جوشانِ حکمت است دواتش علی‌ست او، که زمین مفتخر شده‌ به حضورش علی‌ست او، که زمان معتبر شده به حیاتش علی‌ست معنی حیّ علی الصلاة من و تو علی کسی‌ست که میزان سنجش‌ست صلاتش هرآنچه اشک به دامان چاه ریخت شبانه بدل به درّ نجف شد یکایک قطراتش علی معادل عدل‌ست، آن عدالت دلخواه بگو به دهر که تنها علی‌ست راه نجاتش @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
همیشه لافِ صبوری زدم، ولی دنیا خدا کند که مرا با تو امتحان نکند...! @robaiiyat_takbait
ای سَرو فتاده پای اسلام سلام اسطوره ی بی پلاک و بی نام سلام گمگشته ی پیدا شده از سینه ی خاک آلاله ی ما شهید گمنام سلام @golchine_sher
وقتی که می‌آیی کمی باران بیاور فصل گل آمدباخودت دامان بیاور با آیه هایی ازغزل‌های دل من پیغمبرعشق آمده،ایمان بیاور عشق است اینجامیزبانت بهترینم ازجنس خورشیددلت مهمان بیاور درغربت مصرآمده یوسف گرفتار یعقوب را ازجانب کنعان بیاور گشتند وگشتیم آدمی پیدانکردیم ازعالمی بهتر بیا انسان بیاور آنی است در چشمان زیبای توپنهان از این و آن بگذر بیا و آن بیاور عیسی دم مریم صفت! باچشمهایت دربیت هایم،واژه واژه جان بیاور ای وارث ِ بارانیِ دریا و جنگل یک شاخه عشق ازجنگل‌گیلان بیاور از باور آیینه های آسمانی وقتی‌که می‌آیی کمی باران‌بیاور @golchine_sher
دل‌خوشم با نظم ِ گیسویت ، پریشانی چرا ؟! من که مستم با نسیمی، عطرافشانی چرا ؟! آینه در آینه، امشب که مبهوت توام ماه را آورده‌ای بر چین پیشانی چرا !؟ گاه می‌خندی و گاهی اشک در می‌آوری آه!... عادت کرده‌ای من را برنجانی چرا ؟ بی تو هی دور و برم ساز مخالف می‌زنند مثل هر روزت، قناری جان! نمی‌خوانی چرا؟ با وجود سرگرانی‌های مردم می‌زنی، بر بساط عاشقیمان چوب ارزانی چرا؟ جای هیزم خاطرات کهنه مان را یک به یک در دل شومینه می‌خواهی بسوزانی چرا ؟ آخرش می‌میرم و یک روز می‌فهمی کسی، مثل من عاشق نخواهد شد، پشیمانی چرا؟! در کنار من ولی همواره فکرِ رفتنی تازه پیشم آمدی، قدری نمی‌مانی چرا؟   @golchine_sher
در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که هر روز از آن دورتر می‌شوند و غافل‌اند از آخرتی که هر روز به آن نزدیک‌تر می‌شوند @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷خلیج فارس🇮🇷 زلالِ پهنه‌ی تو دشمن سیاهی بود خیالِ دشمنِ تو یک خیالِ واهی بود نشد تمامِ ستم چیره بر اُبهت تو نگاهبانِ تو یک لشکر الهی بود به برقِ آینه‌یِ پاکِ خویش تیر زدی به چشمِ هر که به سوی توأَش نگاهی بود به روی خاکِ مذلت نشست بی‌تردید کسی که سوی تو با قصدِ ظلم، راهی بود از این نمد که بر آن کوفت دست دشمن تو همیشه سهمِ سرش رنجِ بی‌کلاهی بود خلیجِ فارس به جا ماند و زود شد معلوم تمامِ آنچه که گفتند اشتباهی بود به نامِ نامی و پاکِ خلیج فارس، فقط همیشه بوده و هستی و نیز خواهی بود @golchine_sher
صدایت مرا به تماشای کودکیم می‌برد مرا با آب ، با بابا مرا با مردِ در باران مرا با درسِ شیرینِ توت مرا با صد دانه یاقوت ؛ می‌نشاند پای مشقِ عشق مرا به دشتِ پُر از گله می‌برد به مهمانی چوپان _ چوپانی که هرگز دروغ نگفت_ مرا به تحسین دهقان فداکار در خطوطِ ممتدِ عریان. تو از حساب و هندسه می‌گویی و من هراسان، تمامِ ساعت پیِ کودکیم می‌گردم. معلمِ عزیزم! تو راست می‌گفتی ولی کاش یادم می‌دادی که؛ همیشه دو دو تا ، چهار تا نمی‌شود من هنوز در ضرب و جمع آن مانده‌ام بیا این شاگردِ حیرانت را دریاب من هنوز انگشتم برای سوال بالاست هنوز! باور کن... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند از حوالی اینجا گذشته است زیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است از من مخواه خشم خودم را فرو خورم دیگر مجال صبر و مدارا گذشته است وقتی که از خطای تو جای گذشت نیست باید قبول کرد که فردا گذشته است ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدام ما را معاف دار که از ما گذشته است میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌ام دوران باشکوه من اما گذشته است ای عشق نوح باش و به فریاد ما برس حالا که آب از سر دنیا گذشته است @golchine_sher
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند گذشت فصل زمستان ولی برای زغال هنوز هم که هنوز است روسیاهی ماند هزار تاج به تاراج برده شد اما همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند چه خواب‌ها که یکایک شدند نقش بر آب چه نقشه‌ها که سر برگه‌های کاهی ماند کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند شکوه نام تو مانند کوه پابرجاست نه مثل موج که گاهی نماند و گاهی ماند به رغم مدعیان، ای خلیج میهن من تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند @golchine_sher
بی من خوشی، وگرنه از آنِ تو می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جانِ تو می‌شدم ‌ گفتم که مُردَم از غم و گفتی به حرف نیست! ای کاش من حریف زبان تو می‌شدم... ‌ معشوق روزگار غزل‌های ناب! کاش هم‌عصر شاعران زمانِ تو می‌شدم ‌ ای عمر چندروزه‌ی دنیا! بدون عشق تا کی اسیر سود و زیانِ تو می‌شدم؟ ‌ پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی ای مرگ داشتم نگرانِ تو می‌شدم ‌ @golchine_sher
حسین گفتم و دل باز در کمند شماست که بند بندِ وجودم به بند بندِ شماست پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا دلم زِ بدوِ تولد، علاقه‌مند شماست دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه پیِ شفا و تبرک، به چای و قند شماست کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد به صبحگاه جزا موردِ پسند شماست به اهل روضه بگویید روز رستاخیز به زیر سایه‌ای از پرچمِ بلند شماست همیشه معتقدم وقت مرگ می‌آیی مبر زِ یاد، کسی را که مستمند شماست @golchine_sher
هستی ام را شعله ور از سوز هجران کرد و رفت زندگی را بر منِ سرگشته زندان کرد و رفت دلبرِ ابرو کمان، با گوشه ی ابروی ناز عاشقم کرد و غمین کرد و پریشان کرد و رفت در وداعِ آخرین با تیغِ تیزِ غمزه اش خانه ی صبرِ مرا با خاک، یکسان کرد و رفت روزگارم تیره شد از بیقراری های دل ماهِ تابانم ز من رخساره پنهان کرد و رفت دردمندم سالها با دردِ بی درمانِ عشق ناامیدم بیوفا از هر چه درمان کرد و رفت دین و دنیای مرا با غمزه ای از من گرفت وقتِ رفتن ( شایقا) تاراجِ ایمان کرد و رفت @golchine_sher
خم شد کمرم دوباره از فرط گناه از عاقبتم دوباره ترسیدم، آه گفتم که خدا کاش پناهم بدهی گفتا که سحر بیا تو براین درگاه @golchine_sher
تو را برای شبی عاشقانه کم دارم تو را برای دعای شبانه کم دارم تو را و گرمی آغوش مهربانت را برای خلوت و سرمای خانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای گریه ام این بار شانه کم دارم من آن پرنده ی تنهای زیر بارانم کمی درخت و کمی آشیانه کم دارم نخواه از تو و این میل کهنه برگردم که در برابر حرفت بهانه کم دارم ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد من از تبار عذابم ترانه کم دارم @golchine_sher
زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را و شستم با گلابِ گریه‌ام روی سیاهم را به دیوارِ عزایت میخ‌کوبم مثل بیرق‌ها نخواهم داد، حتی آجری از تکیه‌گاهم را هزار و نهصد و پنجاه لشگر اشک آوردم که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را دم هَل‌مِن‌مُعینت چارده قرن است در گوش است که باشم لحظه‌ای سرباز، شاه کم‌سپاهم را هزار و چارصد سال است دنبال تو می‌گردم بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را همیشه سایه‌ی دست تو را روی سرم دیدم همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080