ای دل! برای آن که نگیری چه میکنی؟
با روزگار دوری و دیری چه میکنی؟
بی اختیار بغض که می گیردت بگو
در خود شکست را نپذیری چه میکنی؟
با این اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من؛ جز این که بمیری چه میکنی؟
ای عشق! ای قدیمترین زخم روزگار!
در گوشهی دلم سر پیری چه میکنی؟
دست تو را دوباره بگیرم چه میشود؟
دست مرا دوباره بگیری چه میکنی؟
#اصغر_معاذی
@golchine_sher
امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
نوکری_اهل_بیت_ع
عمرم گذشت اما به درد تو نخوردم
شرمندهام آقا به درد تو نخوردم
تو فکر من بودى ولیکن من نبودم
اصلاً به فکر نوکرى کردن نبودم
من دور بودم تو مرا نزدیک کردى
راه مرا از کربلا نزدیک کردى
گفتى اگر تو بى پناهى من حسینم
حتى اگر غرق گناهى، من حسینم
گفتى بیا پاک از گناهت میکنم من
تو رو به چاهى، رو به راهت میکنم من
آواره ام، آواره را آوارهتر کن
بیچارهام، بیچاره را بیچارهتر کن
آوارگى در این حسینیه میارزد
بیچارگى در این حسینیه مىارزد
هرشب اسیرم میکنى پاى بساطت
دارى تو پیرم میکنى پاى بساطت
من چاى میریزم گناهم را بریزى
یکجا تمام اشتباهم را بریزى
شأن نزولت میکند آخر بلندم
سر را تو دادى جاى آن من سربلندم
وقتى گذر کردند خیلیها از اینجا
رفتند تا معراج تا بالا از اینجا
اینجا گرفته از خدا عیسى دمش را
اینجا خدا بخشید آخر آدمش را
من خام بودم غصه و غم پختهام کرد
این پخت و پزهاى محرم پختهام کرد
میبینم اینجا پنج تا نور مقدس
این آشپزخانهست یا طور مقدس
اینجا همانجاییست که مولا میآید
زینب میآید، بیشتر زهرا میآید
من عالمى دارم در اینجا با رقیه
هروقت دستم سوخت گفتم یا رقیه
منت ندارم بر سرت... تو لطف کردى
حالا که هستم نوکرت، تو لطف کردى
یک شب غذاى خواهرت را بار کردم
یک شب غذاى دخترت را بار کردم
باید که دست از هرچه غیرکربلا شست
دیگ تو را شستم خدا روح مرا شست
خدمت تجلى ارادتهاى شیعهاست
بالاترین نوع عبادتهاى شیعهاست
ما به ولایت میرسیم از این مودت
ما به مودت میرسیم از راه خدمت
خدمت درِ این خانه تنها فرصت ماست
گفتند: اینجا پنج روزى نوبت ماست
این پارچه مشکىِّ فداى روى ماهش
دارد سفیدم میکند رنگ سیاهش
از سوخته دلها نگیر آقا غمت را
یک وقت از دستم نگیرى پرچمت را
بگذار یک گوشه به پاى تو بمیرم
کنج حسینیه براى تو بمیرم
منکه به غیر از لطف تو یارى ندارم
منکه به غیر از کار تو کارى ندارم
آنقدر بین دستههایت ایستادم
نذر علىِّ اصغر تو آب دادم
اى کاش بین ایستادنها بمیرم
آخر میان آب دادنها بمیرم
خوب است نوکر آخرش بى سر بمیرد
خوب است بین نوکرى نوکر بمیرد
خوب است ما هم گوشهاى عطشان بیفتیم
در زیر پاى این و آن عریان بیفتیم
خدمت به این بى رنگ و رو هم رنگ و رو داد
این کفشها را جفت کردن آبرو داد
در هرکجا که نام پیراهن میآید
زهرا میآید پیش ما، حتماً میآید
من دست بر سینه دم در مینشینم
در مجلس فرزند، مادر را ببینم
من مینشینم کار و بارم پا بگیرد
شاید به من هم چادر زهرا بگیرد
#علی_اکبر_لطیفیان
@golchine_sher
تقدیم به شهدای وطنم
در سفر عاشقی ،عشق جلودار نیست
گر طلب جان کند ،قدرت انکار نیست
باز مکن دیده بر،چهره ی هر دلستان
در سر هر بوالهوس ،لذت دیدار نیست
مست می عشق را ،جام بقا داده اند
هرکه در این ره نشد،عاقل و هشیار نیست
باد صبا را بگو،تا نوَزد سوی ما
گر به نسیم خوشش ،عطر خوش یار نیست
صید اگر چون منی، تیر اگر تیر تو
کیست در این دامگه ،بر تو گرفتار نیست
هر که به دلدادگی ،عاشق جانانه شد
گو بدهد سر که این ،مرحله دشوار نیست
درد دوا می دهد ،عاشق رنجیده را
جز خم ابروی دوست ،مرهم بیمار نیست
حُسن فزون می کند ،وسوسه ی عشق را
شرط پذیرا شدن ،غیر سر دار نیست
#آذر_باقری_ابهری
#عضوکانال
@golchine_sher
چشمهایت را میان کهکشانها کاشتند
سال ها بگذشت تا خورشید را برداشتند
نُه فلک خَم شدغروبی سوخته تا پای نی
خوشه خوشه آفتاب از کربلا برداشتند
کاروان ها در مسیر لاله های خون جگر
سینه سینه داغ از فصلِ بلا برداشتند
صوتِ داوودی وزید از حنجرِ نی نامه ها
سازها صد زخمه سوز از نینوا برداشتند
بی سبب جاری نشد تا چشمِ دریا رودها
چشمه ها یک قطره از اشک «خدا»برداشتند.
مستجابی در قنوتِ آبی لیل ونهار
حوریان بردامنت دستِ دعا برداشتند
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
#یا_حسین_ع
@golchine_sher
یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی!
زیر لب از آن کینه دیرینه چه گفتی؟
این دست وفا بود، نه دست طلب از دوست!
اما تو، به این دست پر از پینه چه گفتی؟
دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست
ای آه جگرسوز! به آیینه چه گفتی؟
از بوسه گلگون تو خون میچکد ای تیر!
جان و جگرم سوخت! به این سینه چه گفتی؟
از رستم پیروز همین بس که بپرسند:
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟
#فاضل_نظری
@golchine_sher
وقتی که نور
از تیر چراغ برق بالا رفت
فهمیدم
یک روز دیگر هم
بی تو تمام شد.
#اقدس_خیرالله_پور
#عضوکانال
@golchine_sher
شبی خواب تو را میدیدم ایکاش
ز گلزارت گلی می چیدم ایکاش
به یاد ظهر عاشورا حسینم
لب خشک تو می بوسیدم ایکاش
نبینم دخترم افسرده باشی
نبینم مثل گل پژمرده باشی
مبادا مثل زهرا مادر من
تو هم سیلی ز دشمن خورده باشی
#اسماعیل_پورجهـــــانی
(جهـــــانی) قم
#عضوکانال
@golchine_sher
شِش ماهه به دشتِ کربلا پَرپَر شد
غمگین دلِ ماه و سینه ی اختر شد
در ساحلِ آب، غنچهی باغِ حسین(ع)
لب تشنه، شهیدِ حق، علی اصغر شد
________________________________
یک غنچه ز تیرِ حرمله پَرپَر شد
از ناله ی غنچه ،چشمِ بابا تر شد
در اوجِ عطش ،به جای نوشیدنِ آب
تیر آمد و حاصلِ علی اصغر شد
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
#عضوکانال
@golchine_sher
خودیها دشمنند آخر چه امیدی به دیگرها
برادر را به چاه انداختند اینجا برادرها
نمیدانی چقدر از خواندن تاریخ بیزارم
پُرند از واقعیتهای ننگآمیز دفترها
چرا اینقدر مردم مثل موج و صخره در جنگند
خداوندا، نمیدانم چه سوداییست در سرها
به شوق روی باز دوستان رفتیم، اما حیف
که برخوردیم ناغافل به قفل بستهی درها
خبر دارند در بندند وقتی بازمیگردند
مگر آدم بیاموزد وفا را از کبوترها ...!
#هادی_محمدحسنی
@golchine_sher