eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
875 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
خواستم قربانِ راهش جان کُنم خندید و گفت صبر کن یک روز دیگر عید قربان می‌رسد ... @golchine_sher
رفت حاجی به طوافِ حرم و باز آمد مابه قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم @golchine_sher
ای عشق! دل دوباره غبار هوس گرفت از من گلایه کرد و تو را دادرس گرفت دل بازهم بهانه ی رفتن گرفت و باز تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت گفتم به هیچ کس دل خود را نمی دهم اما دلم برای همان هیچ کس گرفت افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست افسرده آن دلی ست که از همنفس گرفت لبخند و ریشخند کسی در دلم نماند هرکس هرآنچه داد به آیینه پس گرفت @golchine_sher
بی‌اعتنا به شرم و خجالت گریستم بر آستین خود ز ندامت گریستم مانند شمع، هستیِ من قطره‌‌قطره سوخت ای سنگدل! ببین به چه قیمت گریستم در هُرم سرزنش‌گر چشمانِ روشنت ای آفتابِ صبح قیامت! گریستم با بغضِ کودکانه‌ی خود، پیشِ پای تو در انتظارِ دست محبت گریستم بیزاری‌ات مجالِ خداحافظی نداد آهسته گفتمت «بسلامت»، گریستم @golchine_sher
پلک بگشا نازنینم! صبح ِ زیبایت بخیر دلربا و بهترینم! صبح ِ زیبایت بخیر خوابِ نوشینت گوارا نوش ِ مژگان ِ خمار خمره ی ِ چله نشینم! صبح ِ زیبایت بخیر ناز بالش از پر ِ قو هم برای ِ تو کم است گُلپر ِ ابریشمینم! صبح ِ زیبایت بخیر @golchine_sher
مرا از حبسِ آغوشت چه اصراری به آزادی؟ برایِ ماهیانِ تُنگ، آزادی گرفتاریست... @golchine_sher
عید قربان آمدو جان و دلم قربانیت کاش می شد همچو اسماعیل باشم فانیت خانه ی اَمن تو باشد جان پناه خائفان می زداید خوف ِ دل را خانه ی نورانیت ناله زد دل سالها در آرزوی وصل تو تا بچرخد در طواف ِ کعبه ی ربانیت گرچه من لایق نباشم ساکن کویت شوم هر چه دارم از سر ِ جان می کنم ارزانیت توبه ام را می پذیری؟ بنده ای آلوده ام پاک می گردانی ام با زمزم عرفانیت؟ داده ای تو وعده ی عفو و از این بابت خوشم جسم بی ارزش چه باشد هستی ام قربانیت سنگ بر شیطان زدم شاید رها گردم از او دائما در بند تو باشم شوم زندانیت روبه سوی کعبه ی دل آمدم با صد امید تا شود شاید نصیبم جلوه ی رحمانیت @golchine_sher
اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد دف بزن ، ساغر بچرخان ، قل هوالله احد گفتم از عشق و زبانم شعله ور شد ناگهان آه از این مضمون سوزان ! قل هوالله احد حضرت لیلی ! بیا در صحنه و چرخی بزن یک غزل مجنون برقصان ، قل هوالله احد ساغری آغوش وا کن ، یک تبسم مِی بریز اندک اندک جمع مستان ... ، قل هوالله احد می کنم سجاده را رنگین به می ، فتوا بده " زهد " من را می بنوشان ، قل هوالله احد بر سر آنم به حکم عشق ، رقص خون کنم با دلی عاشق ، غزلخوان ، قل هوالله احد در کمند زلف تو پیچید دل ، یا للعجب ! دید صدها عید قربان ، قل هوالله احد زیر شمشیر غمت ، عشق ست سر دادن به شوق دست افشان ، پایکوبان ، قل هوالله احد من شبی تاریک تاریکم ، تبسم کن مرا جلوه کن ای ماه تابان ! قل هوالله احد تشنۀ وصلم ، الا یا ایهاالساقی ! وصال اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگیر دست مرا تا تب تو را بسرایم تو را تپنده‌تر از نبض واژه‌ها بسرایم نپرس تازه چه داری، که هر دقیقه که هر آن_ بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم زبانِ دست صمیمی است، ای زبان صمیمی! بخواه از تو -ببخشید!- از شما بسرایم مرا به قلب خود -این متن نا نوشته- ببر تا نه از حواشی، از قلبِ ماجرا بسرایم سکوت کن! که فقط دست‌ها به حرف در آیند که از «زبان غریبان» آشنا بسرایم چه بارها به یقین می‌رسم که باید از این پس در این زمانه‌ی کر، شعر بی صدا بسرایم چه بارها به خودم گفته‌ام که: شاعر ساده! چرا؟ چرا؟ به هزاران چرا، چرا بسرایم وَ سال‌هاست به خود پاسخی نمی‌دهم ای دوست! که روزی از تو که حس می‌کنی مرا بسرایم @golchine_sher
لرزه افتاده به محراب دلم، با نگهش با نمازی که به سویش شده واجب چه کنم...؟! @golchine_sher
چون طفل گرسنه بیقرارت گشتم عمریست که چشم انتظارت گشتم یک روز اگر ببینمت می گویم : ای گل متاسفم که خارت گشتم @golchine_sher