eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
859 عکس
298 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تو چه دانى سراب يعنى چه؟ دلهره ، اضطراب يعنى چه ؟ نيستى عاشق و نميفهمى حال و روز خراب يعنى چه!؟ @golchine_sher
مثل روشن کردن کبریت در خرمن خطاست رخنه چیزی به نام عاشقی در من خطاست در جدل با غصه‌ها چندی‌ست پا پس می‌کشم جنگ از هر حیث با هر چیز روئین تن خطاست گاه احساسی خدایی کار دستت می‌دهد دیدن هر معضلی از چشم اهریمن خطاست روح را با قصد پوشاندن به جان دیگری چون لباس کهنه‌ای از تن در آوردن خطاست یار وقتی که ندارد سر نخ احساس را مهر ورزیدن به او قد سر سوزن خطاست زیر پای سرو جای بید مجنون نیست نه پیش تندیس غرور افتادگی کردن خطاست @golchine_sher
شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت نما من دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست جانا! به خدا من، به خدا من، به خدا من... @golchine_sher
. وقتش شده است راز تو را برملا کنم یعنی تو را میان جماعت صدا کنم کشتی شکسته ی توام ای ساحل امید یک راه مانده است، که تا تو شنا کنم وقتی که هر دو روی وجودم فقط تویی حتی نمیشود که از این پس ریا کنم باید گذاشت آینه ای دور رو به تو باید تو را به دوری تو مبتلا کنم! ویرانه ام! درست! اگر میشود کمی با من بساز تا که خودم را بنا کنم بگذار تند تند ببوسم لب تو را فرصت کم است وقت ندارم حیا کنم حالا که می‌روی کمکم کن که لااقل جایی برای مردن خود دست و پا کنم @golchine_sher
هرچند حیا می‌کند از بوسه‌ی ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره‌ی اوست الفت چه طلسمی‌ست که باطل‌شدنی نیست اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست یک‌بار دگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست از کوشش بیهوده‌ی خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست... @golchine_sher
مدرک معماریت امشب به دردم می خورد حضرت معشوقه این حال خرابم را بساز شریفی @golchine_sher
کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان» شد پیر، «گل» شد سربه زانو، «بید» شد مجنون @golchine_sher
فداییِ وطن من و تو قصۀ یک روح در دو تا بدنیم که در مواجهه با هم، به فکر ما شدنیم و سرنوشت من و تو به هم گره خورده‌ست اگرچه پیر و جوانیم، اگرچه مرد و زنیم به دست حادثه از هم اگرچه دور شدیم برای هم شیرین... مثل جان خویشتنیم به حرف هیچکس این خانه را رها نکنید که در محاصرۀ گرگ‌های خوش‌سخنیم اگرچه گربۀ خوابیده‌ایم در ظاهر میان معرکه شیریم اگر قدم بزنیم هراس مرگ کجا ملت شهادت را؟! که ما همیشه مرید شهید بی‌کفنیم شهید مردن ما کار سخت آسانی‌ست خوشا به ما که به فکر شهید زیستنیم به آش نذری مادربزرگ‌ها سوگند که ما امیر جهان و گدای پنج‌تنیم به نام ما که رسیدید، مصرعی کافی‌ست: مدافع حرمیم و فداییِ وطنیم حاذق @golchine_sher
ای خوش آن عاقل که زد بر کوچه ی دیوانگی @golchine_sher
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند..؟! @golchine_sher
با شعرِ تازه داغِ دلم تازه می شود حرفی به جز سکوت، کماکان صلاح نیست... حسین عشری @golchine_sher
پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد غصه می‌خورد که من حال خرابی دارم از همین غصه‌ی من سیر شد و حرف نزد وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد صورت پر شده از چین و چروکش یعنی… مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد شیخی @golchine_sher