آه!برعکس تو غمگین و ملال انگیز: من
چهرهء نامهربان آخر پاییز:من
در هیاهوی مغول سرسبزی شیراز:تو
صبح نیشابور بعد از حملهءچنگیز:من
منتظر ماندم ولی آینده ام شیرین نشد
سرنوشت تلخ هم فرهاد هم پرویز:من
یک دلم در جستجوی نور خورشیدی که رفت
ساکن قونیه و آوارهء تبریز:من
عشق اگر تنها همین دلتنگی و دلواپسی است
آنکه دیگر میکند از عاشقی پرهیز:من
تاب بازی در حیاطی روشن و دلباز: تو
وحشت طفلی دوان تا آخر دهلیز: من
دورم از دامان پاک زادگاهم سالها
مریمی پژمرده در گلدان روی میز: من
می رود از خاطرم عمری که غمگین زیستم
شادی دیدار تو در روز رستاخیز:من
#اعظم_سعادتمند
@golchine_sher
با دلِ افسرده مگو با غم فردا چه کند
هیچ مشخص نشود یک تنه تنها چه کند
قايقِ درگیر صبا ،شکرِ خدا غرق نشد
در سر من نیست خیالی که بلایا چه کند
طالع بدیمن مرا دست خدا چاره نکرد
در نظرم نیست امیدی که مسیحا چه کند
عرضه مکن مسئلهات با همه مردم که مگر
چرخه ی بازار جفا جز به تقاضا چه کند؟
آخرِ پاییز شرر در سر گل نیست دگر
غنچه ی پژمرده شود باز شکوفا چه کند؟
در سرِ پیری نتوان ،معرکهگیری دل من
کیف و خوشی قبلِ چهل، عمر درازا چه کند
#مهدی_احمدی
#عضوکانال
@golchine_sher
زحمت كشيده اي
حضرت معشوق بي وفا
اين روزها به لطف شما سيرِ غصه ايم...!
#عليرضا_فراهاني
@golchine_sher
یقینا دوریات از من، زنی دیوانه میسازد
وطن را چون غریبستانِ بیکاشانه می سازد
وطن یعنی تو! وقتیکه،میانِ تن تو را دارم
نبودت خانمانم را چه بد ویرانه می سازد
#ترانه_تقوی(پرنده شرقی)
#عضوکانال
@golchine_sher
مگیر خرده به اشکم که می شود جاری
کشانده طرز نگاهت مرا به بیماری
دریغ می کنی از من کلام قلبت را
نوشته بین دو چشم تو خویشتن داری
ببین گرفته عزیزم دل از هوای سکوت
و از دقایق عمرم فضای تکراری
به روی شاخه ای از گل که داده ای دستم
نوشته ای که بگویم مرا چه پنداری؟
تو آن حکایت عشقی به دفتر قلبم
شبیه ماه قشنگی به شب پدیداری
وجود پاک تو از من و در برابر آن
تمام عمر سیاهم برای تو آری
کشانده طرز نگاهت مرا به بیماری
بگو به جان عزیزت که دوستم داری
#محمد_درّودی
#عضوکانال
@golchine_sher
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
#بابا_طاهر
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
کسی که خواسته ایمانمان سقوط کند
پِی چه بود؟ که ایرانمان سقوط کند
چقدر خواسته غم را به چهره بنشاند
که شادی از لب خندانمان سقوط کند
چنانچه سر ببُرد دل نمیبُریم از عشق
اگرچه سر به گریبانمان سقوط کند
به سربریده ترین نخل هایمان سوگند
گمان مبر تنِ بی جانمان سقوط کند
اگر شهید شویم ایستاده میمیریم
مباد پرچمِ دستانمان سقوط کند
اگرچه سوخت و گاهی به نیزه ها هم رفت
خدا نخواست که قرآنمان سقوط کند
به بید فتنه بفهمان ظهور نزدیک است
دمی که با دَم طوفانمان سقوط کند
بگو که آرزویش را به گور خواهد برد
کسی که خواسته ایرانمان سقوط کند
#احمد_ایرانی_نسب
💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا 💠
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام 💠
https://t.me/ahmadiraninasab
امیر ارتش عشق و امین قافله بود رفیق مردم نیکومرام و یک دله بود
به کار خیر و خدا لحظه ای درنگ نداشت
میان او و رقیبان چقدر فاصله بود
به پای خدعۀ نامردمان صبوری داشت
همیشه با ستم و جور در مجادله بود
در این زمانه که بازار دلبری گرم است
سوای ریب و ریا بود وعاری ازگله بود
به کار یار و رفیقان اگر گره می دید
به قفل بسته آنها کلید مسئله بود
همیشه لعل لبش را شکفته می دیدی
به پیشگاه رفاقت خدای حوصله بود
همیشه درپیِ یک جرعه ازشهادت بود
کسی که رمز قیامش نماز نافله بود
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
@golchine_sher
کاسه آبی را به پشتم،مادرم پاشید و رفت
تا که برگردم شنیدم ،از غمم نالید و رفت
دیده بودم خواب مادر را شب میلاد من
لحظه ای آمد کنارم،صورتم بوسید و رفت
مادرم چندین بهاراست،ازکنارم رفته است
مثل مامور از بهشت،آمد مرا زایید و رفت
قوم و خویشانم مکرر، این خبر را میدهند
مادرت درخواب ما،حال تورا پرسید و رفت
من به قربانت ،که هرجا رفته ای یاد منی
یادتو هرنیمه شب،روی مرا پوشید و رفت
شعر زیبایی به عشقش گفته بودم که ندید
آمد او اما شبی بر شعر من بالید و رفت
مادرم رفته ولی،در خاطراتم مانده است
روز مادر،چشم او ،آمد بمن خندید و رفت
#یوسـف_محـقق
#مادر
@golchine_sher
سلام ای شب ِ محجوبِ دائما بیدار
نهاد مشترک شعرهای معنی دار
چنان سکوت تو آوار ِ لحظه هایم شد
ڪه قصد کرد به بلعیدنم در و دیوار
بیا که جانِ دوباره به باغ برگردد
ببین که بی نفست بوته ای ندارد بار
اگر چه بشکنی ام با هزار و یک علت
به مهربانی تو می ڪنم هنوز اقرار
شنیدم از طرف من عذاب می بینی
چه سخت بر سر دل می شود خبر آوار
چقدر پنجره ی بسته در گلو داری
بخوان به لهجه ی ناب غزل مرا این بار
پر است ذهن من از خاطرات جا مانده
که می کنند سرود تو تا ابد تکرار
نمیشود که نباشی، و روز، شب برود!
دوباره شعله کشیدهست یاد تو ای یار
#حسین_اصغری_سوادڪوه
#عضوکانال
@golchine_sher