eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
836 عکس
286 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست در زندگی‌ام غیر زمستان خبری نیست در زندگی‌ام، بعد تو و خاطره‌هایت غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست... انگار نه انگار دل شهر گرفته‌ست از بارش بی‌وقفه‌ی باران خبری نیست ای کاش کسی بود که می‌گفت به یوسف؛ در مصر به جز حسرتِ کنعان خبری نیست  گفتند که پشتِ سرمان حرف زیاد است از معرفت قوم مسلمان خبری نیست در آتش نمرودِ تو می‌سوزم و افسوس از معجزه‌ی باغ و گلستان خبری نیست در فال غریبانه‌ی خود گشتم و دیدم جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی جز دوری‌ات ای عشق، به قرآن خبری نیست... @golchine_sher
تو را با ماه سنجیدم به خوبی، بسی زیباتر از مهتاب بودی...! @golchine_sher
میان جمعم و سرگرم داستان‌سازی کی‌ام؟ عروسک تنهای خیمه‌شب‌بازی به پای‌کوبی غمگین من نمی‌خندی اگر نگاه به ناچاری‌ام بیندازی من و تو از دغل پشت پرده باخبریم چقدر بازی و تا کی دروغ‌پردازی؟ اگر غلط نکنم مزد پاک چشمی ماست که می‌زنند به ما تهمت نظربازی شدیم «سرو» و به ما بی‌ثمر لقب دادند سرت بلند! بیا این هم از سرافرازی مگر نگفتمت ای دل به زندگی خو کن! کبوتر! تو چرا با قفس نمی‌سازی؟ چه جای سعی! که فواره چون به اوج رسید به گریه گفت امان از بلند پروازی @golchine_sher
بیدارم و اما دل بیدار ندارم در توشه به جز این دل بیمار ندارم گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش صد حیف که من گوش بدهکار ندارم صد بار به رویم در این خانه گشودی اما من بیچاره به تو کار ندارم این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت در روضه دگر چشم گهربار ندارم این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را من جز تو در این شهر، خریدار ندارم من در دو جهان دل به علی داده ام و بس جز با علی و آل علی کار ندارم می سوزم از این سوز که سربار حسینم سربار شدم، همت عیّار ندارم می سوزم از این روضه که با گریه حسین گفت: ای اهل حرم میر و علمدار ندارم @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
لب را هنر خنده بیاموز وگرنه گریاندن یک جمع پریشان هنری نیست @robaiiyat_takbait
صبح آمده خورشید دوباره شاد است از لطف نگاه او جهان آباد است برخیز و به زندگی بزن لبخندی با خندهٔ تو غصه و غم بر باد است @golchine_sher
بگو به عشق به این آشیانه برگردد بگو بهانه تویی، بی بهانه برگردد بهار می‌وزد انگار بر حوالیِ ما همین خبر برسان تا جوانه برگردد دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است دلی که پر زده باید به خانه برگردد بخوان که عشق به جز تو ترانه‌ای نسرود بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد زمانه دور نوشته‌ست ما دو را از هم خدا کند ورقِ این زمانه برگردد چه می‌شود که دلم شادمانه برخیزد؟ چه می‌شود که دلت پُر ترانه برگردد؟ در این زمانه غریبم، بگو به حضرتِ عشق به هر بهانه ... نشد، بی بهانه برگردد @golchine_sher
برسرش چادر نماز نخ نمای مادرش می شود بانوی کاشانه به جای مادرش دستهایش برکمر آهسته می خواند نماز مثل مادر می شود درد آشنای مادرش ناگهان ازدرد می پیچد به خود وقت قنوت لرزشی افتاده توی ربنای مادرش دردپهلو را فقط یک خانه تا امروز دید از در و دیوار آن آید صدای مادرش کنج خانه باخودش آهسته نجوا می کند باز هم شب شد دلش کرده هوای مادرش روز مادر می خرد هرکس برای مادرش این غزل تقدیمی از جانم برای مادرش @golchine_sher
باید ببینمت که دلم تازه‌تر شود فرق است بین دیدن تو تا شنیدنت...! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رباعی_تک بیت
صبور بودن ما بی نتیجه خواهد ماند تو با گذشت زمان باوفا نخواهی شد! @robaiiyat_takbait
بر شهر مدینه ناز اختر داده بر خانه‌ی مهر درُّ و گوهر داده حق صحن زمین را گل‌ و آذین‌ بسته زینت به علی‌(ع) نموده دختر داده @golchine_sher