eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
748 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود اشک‌هایت روضه‌ی مَکشوفِ مشکِ آب بود از دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" تو فهمیده ایم شعرهایت در گریز روضه فتح باب بود هم برای ناله هایت زینبت از حال رفت هم رباب از روضه‌های آب تو بی‌تاب بود تشنگی بی‌خواب خواهد کرد قطعا طفل را پس عطش یعنی علی محتاج آب و تاب بود با نصیحت های تو تا قبل از "اَدرِک اَخاک" روی لب‌های اباالفضلت فقط "ارباب" بود آن ابالفضلی که تکیه گاه اهل خیمه بود آن ابالفضلی که نامش قوّت اصحاب بود فاضلی که از مقامش، کعبه می‌شد منبرش خطبه هایش آبروی منبر و محراب بود هم خودش از خنده‌های کودکان جان می‌گرفت هم رقیه از "عموجان" گفتنش شاداب بود كاشِفَ الْكَرْبِ الْحُسَیْنی که کنار علقمه آخرین حرفش "برادرجان مرا دریاب" بود بس که تو روشنگری کردی جهان بیدار شد روضه ها خواندی زمانی که مدینه خواب بود آه یا ام البنین، عباس را چشمش زدند ابرهای چشم تو در ماتم مهتاب بود کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
چه رؤیاییست صبح بخیرهایت طمعی دارد مانند زندگی فقط برای من تکرار کن @golchine_sher
خداحافظ تو که در خون پاکت آرمیدی تو که آخر به آغوش سلیمانی رسیدی حبیب ای کهنه سردار رشید و استوارم بدون شک تو در پیش حسینت رو سپیدی عروجت از حرم آغاز شد، آن لحظه ای که تو از سرشانه های گنبد بی بی پریدی غمت بازار شامی در دل ما کرده برپا چه گمنام و غریبانه از اینجا پر کشیدی همین که جان شیرین را به پای عشق دادی "رضی الله " را با گریه از مردم شنیدی به یاد این همه جامانده هم باشی تو ای کاش میان آسمان ها حاج قاسم را که دیدی @golchine_sher
چه شد که سر نمیزنی ، به دفتر خیال من ؟ جواب کوتهی بده ، به جزوه ی سوال من سر مداد قلب من ، شکسته بعد رفتنت چه شد تعهدات تو ، به عشق در قبال من همیشه عین و شین و قاف ، تمام مشق دفترم اگر که پرورش دهی ، ثمر دهد نهال من سر کلاس فهم دل ، اگر که شیطنت کنم خودت بده عزیز جان ، تقاص و گوشمال من تراش باورم بیا ، که تا تراوشی کند خیال واژه پرورم ، ز طبع بی مثال من به پاکن تبسّمی ، خطا و کینه پاک کن به درس عاشقی تویی ، دلیل اتصال من @golchine_sher
قطار می رود تو می روی تمام ایستگاه می رود و من چقدر ساده ام که سالهای سال در انتظار تو کنار این قطارِ رفته ایستاده ام و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام...! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت @golchine_sher
بی‌تاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است با خونِ جگر ساخته‌ام؛ قسمتم این است جان‌ می‌دهم از گریه اگر نام تو آید عمری‌ست که رسم دلِ کم‌طاقتم این است! بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است! جون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست تنها شده‌ام؛ گوشه‌ای از غربتم این است می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است @golchine_sher
وصل در موی تو بودم، پیچ و تابی داشتم گرم لبخند تو بودم،آفتابی داشتم مثل خورشیدی درخشیدی به گوش پنجره در هوای دیدنت،احساس نابی داشتم سردی دی ماه را گرمای مهرت می ربود بی تو در فصل زمستان انقلابی داشتم در کلیسای وجودم با دمِ عیسایی ات زنده میماندم،عجب حال خرابی داشتم تو مقدس بودی و اسطوره ی پاکی، منم مریم احساس بودم اضطرابی داشتم حال درویشان عالم را به یغما میبری مات در کیش تو بودم ، ماهتابی داشتم @golchine_sher
یک لحظه زندگی تو از دست می رود وقتی کسی که هستیِ تو هست می رود شاید که اندکی بنشیند کنار تو اما کسی که بار سفر بست ، می رود از کمترین تکان تنش رنج میکشی وقتی که پیش ازین به تو گفته است می رود آن کس که دل بُریده، تو پا هم بِبرّی اش چون طفلی از کنار تو با دست می رود رفتن همیشه راه رسیدن نبوده است ” گاهی مسیر جاده به بن بست می رود ”   @golchine_sher
همین که از تو نوشتم، هوا معطر شد و آسمان خیالم پر از کبوتر شد و با ثبات ترین اتفاق من هستی که با تو آن چه که می خواستم میسر شد بتاب ای که پر از شعله های خورشیدی به یمن چشم تو این سرزمین منور شد دوباره اسم تو آمد، دلم تکانی خورد دوباره اسم تو آمد، دو دیده ام تر شد شنیده ام که میایی، همین خبر کافیست به اشتیاق تو حالم دوباره بهتر شد به جز تو این دل من جای کس نخواهد شد و هر زنی به نگاهم ،شبیه خواهر شد به قهقرا برود آنکه از تو می رنجد مرا ببخش اگر خاطرت مکدر شد @golchine_sher
تو را دوست دارم چون صدای اذان در سپیده‌دم چون راهی که به خواب منتهی می‌شود تو را دوست دارم چون آخرین بسته‌ی سیگار در تبعید! @golchine_sher
گفتم که عشق چیست؟ تهی کرد جام و گفت: بر هر کسی به شیوه‌ای این داستان گذشت... @golchine_sher
بدون ماه، قدم می‌زنم سحرها را گرفته‌اند از این آسمان قمرها را چقدر خاک سرش ریخته است معلوم است رسانده است به خانم کسی خبرها را نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده گرفته‌اند از این پیر زن پسرها را چه مشکل است که از چهارتا پسرهایش بیاورند برایش فقط سپرها را نشسته است سرِ راه، روضه می‌خواند که در بیاورد آه آهِ رهگذرها را کنار آب، دو تا دست، بر روی یک دست رسانده است به ما خانم این خبرها را بشیر آمد و گفتی که از حسین بگو ز عون دم زد و گفتی که از حسین بگو * * ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه‌ی مولا که انتخاب شدی به خانه‌ی ولیُ الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم بنی کلاب شدی تنور خانه‌ی حیدر دوباره گرم شد و برای چرخش دستاس انتخاب شدی چهار تا پسر آورده‌ای برای علی که جای فاطمه، ام البنین خطاب شدی تو را که فرق علی دیده‌ای و خونِ حسن به غیر کرببلا هیچ چیز پیر نکرد به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه‌ی تو نیت حصیر نکرد چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد @golchine_sher
من یک زن خوشبختم و خیابانی که راه مرا دنبال می کند خوشبخت است و کوچه ای که به گریبان خانه ام می رسد خوشبخت است و تو که هر روز به پنجره ی اتاقم پیله می کنی یک روز پروانه ای خوشبخت می شوی با این همه دروغ عنکبوتی ست که مدام در دهانم تار می تند @golchine_sher
جای تو خالیست اینجا میگذارم نقطه چین از تمام واژه ها دار و ندارم نقطه چین بعد تو فرسنگ ها فرسنگ خط فاصله بعد تو دیگر تمام روزگارم نقطه چین ای نژادت حسن یوسف های توی باغچه کاکتوسی در کویرم، من تبارم نقطه چین با تو رفته ابر باران آور پاییزمان آه، روی این غزل باید ببارم نقطه چین ((گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن)) نه! زمستان است، بی تو هر بهارم نقطه چین جای شب بو هایمان باید پس از این روزها توی گلدان های دلتنگی بکارم نقطه چین فاعلاتن انتظار و فاعلاتن انتظار میگذارد شعر جای انتظارم نقطه چین وای میترسم که آخر شعرهای ناتمام جای بگذارند بر سنگ مزارم نقطه چین @golchine_sher
😍تو ایتا محاله مثل این کانال پیدا کنی بیا حالت رو خوب کن😍 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در کاسه ی چشمهام غم لبریز است احوال دلم شبیه یک پاییز است بعد از تو چنان لال و کر و کور شدم مانند مترسکی که در جالیز است @robaiiyat_takbait
مهرِ تو نشسته در دلِ پیر و جوان ای حضرتِ آفتاب ای جان ِجهان سرما زده هستیم، تو با گرمایت آرامش ِرفته را بـــــه مـــــا برگردان @golchine_sher
ما خویش را به بازی دنیا فروختیم ارزان تر از همیشه خدا را فروختیم بی اطلاع از همه دارایی خودیم این نقد را به نسیه فردا فروختیم غافل شدیم از خود و مبهوت دیگران آیینه را به نرخ تماشا فروختیم سیمرغ‌وار فاتح قاف طلب شدند جمعیتی که ما به فُرادا فروختیم با گریه کار ما به سعادت رسید و بعد از اشک دیده فخر به دریا فروختیم @golchine_sher
دلم نگفت به تو حرف نا تمامش را کنار بغضِ ترک خورده‌ام پیامش را همیشه تازه و بکر است زخم رفتن تو که از بهار نمی‌خواهم التیامش را به یاد های تو زل می‌زند دل تنگم به جرم هیچ گرفتی تو انتقامش را به ماندگاریِ عشق تو اعتمادی نیست که داده رنگ غریب خزان دوامش را چه بغص ها که نشسته به صورتم یکدست و شبهه های که پر کرد ازدحامش را از این دریچه به هر کوچه خیره می مانم مگر به باغ رساند گل سلامش را تو آن زنی که در این فصل های دلتنگی نبود تلخ تو سوزاند خاص و عامش را @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت دل كندن به فكر باز پيوستن مباش دل بُريدن وعده ديدار می‌خواهد مگر؟ @golchine_sher