بگو دو مرتبه این را که: «دوستت دارم»
دلم هنوز به این جملهی "شما " گرم است
#نجمه_زارع
@golchine_sher
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
هر زمانی که فضا ابری و طوفانی بود
آنکه در فکر وطن بود سلیمانی بود
عزت کشور ما دست سلبریتی نیست
دست یک مشت هنرمند درِ پیتی نیست
تا سپاه است و بسیج است و شهادت باقی است
بر سر کشور ما بیرق عزت باقی است
#مهدی_شریفی
@golchine_sher
من برکه ای حقیر شدم، رود نیستم
امروز آن که باب دلت بود نیستم
حیف از طلا که خرج مُطلاّی من کنی*
دیگر در این معامله پر سود نیستم
در شعله ام جسارت «بَرد و سلام» نیست
ویل عذابم آتش نمرود نیستم
من شاعرم چه سود که سعدی نمی شوم
من مهدی ام دریغ که موعود نیستم
من بر صلیب مُردم و دیگر نمی دمم
باور بکن ستاره ی داوود نیستم
دیگر گذشت دوره ی بلانشینی ام
خاکسترم به آتش تو، دود نیستم**
می سوزم و نمی شنوی، بیش از این مخواه
این شعله بی صداست، نی و عود نیستم
بگذار و بگذر از من و بگذار بگذریم
من دیگر آن که باب دلت بود نیستم
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
گذشتم از سرِ عالم کسی چه میداند
که من به گوشهیخلوت چه عالمی دارم
#سیمین_بهبهانی
@golchine_sher
مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر
باهمه گرمیم، با دلهای تنها بیشتر
هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هرقدر یعقوب تنها شد، زلیخا بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر
#حامد_عسکری
@golchine_sher
هر شب دلم بهانه ی تو...
هیچ بگذریم
امشب دلم دوباره تو را...
هیچ شب بخیر
#صادق_طهرانی
@golchine_sher
رنگ مویش را تمام شهر می دانند، حیف
پیش چشم عاشق من روسری سر می کند...
#شهراد_میدری
@golchine_sher
خدا کند که لبانت به بوسه جان بدهد
که عشق روی خوشش را به ما نشان بدهد
نشسته ام که بیفتد ستاره ای از شب
کسی بیاید و شب را کمی تکان بدهد
زمان به من که تو را عاشقانه می بوسم
خدا کند که کمی بیشتر زمان بدهد
تنم برای تو مثل خمیرِ آماده ست
تنور داغ تنت را بگو که نان بدهد
اگر گناه تو هستی خدا کند که خدا
جزای آخرتم را در این جهان بدهد
#عمران_میری
@golchine_sher
اين غزل ها همگى گوشه اى از درد من است
آنقَدَر شعر براى نسرودن دارم ...
#سیدتقی_سیدی
@golchine_sher
توصیفناپذیری و این را به غیر تو
در وصف هر کسی که بگویم تعارف است...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
چند روزی است که تنها به تو می اندیشم
از خودم غافلم اما به تو می اندیشم
شب که مهتاب در آیینه ی من می رقصد
می نشینم به تماشا به تو می اندیشم
همه ی روز به تصویر تو می پردازم
همه ی گریه ی شب را به تو می اندیشم
چیستی ؟ خواب و خیالی ؟ سفری ؟خاطره ای ؟
که در این خلوت شب ها به تو می اندیشم
لحظه ای یاد تو از خاطر من خارج نیست
یا درآغوش منی یا به تو می اندیشم
اگر آینده به یک پنجره تبدیل شود
پشت آن پنجره حتی به تو می اندیشم
تو به حافظ به حقیقت به غزل دلخوش باش
من به افسانه ی نیما به تو می اندیشم
نه به اندیشه ی زیبا ،نه به احساس لطیف
كه به تلفیقی از این ها به تو می اندیشم
تو به زیبایی دنیای كه می اندیشی؟
من كه تنها به تو، تنها به تو می اندیشم
#محمد_سلمانی
@golchine_sher