مژده از نسل علی شیرِ نری می آید
شجره طیبه را برگ و بری می آید
شام میلاد حسین آمده عباس اگر
پیِ خورشید همیشه قمری می آید
#سعیدی_تنها
#عضوکانال
@golchine_sher
روزگاری را بدون عشق سر کردم، نشد
خواستم دیوانهوار از عشق برگردم، نشد
هیچ کس دلواپسیهای مرا باور نکرد
هیچکس در خاک غربتخیز همدردم نشد
بغض کردم، مویه کردم تا سحر نام تو را
گریه کردم، گریه هم تسکین سردردم نشد
هر چه کردم عشق را از خانهام بیرون کنم
عاقبت پیش دل عاشق کم آوردم، نشد
آی گنجشکان سرگردان میان کوچهها!
خواستم با آخرین پرواز برگردم، نشد
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از (دندان درد) شعرهای میثم رنجبر
ای دلشدگان! عید؛ تماشای حسین است
رویت شدن ماه دلارای حسین است
روی علی اکبر، به پدر ماه تمام است
موی علی اکبر شب احیای حسین است
آموختم از شکل دل و حالت گنبد؛
تنها دل هر شیعه فقط جای حسین است
پرونده ی سی روزه ی از صوم و صیامم
مهر است ولی بسته به امضای حسین است
ما که همه شب ریزه خور کرب و بلائیم
فطریه ی هرساله ی ما پای حسین است
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
کانال رسمی شاعر میثم رنجبر
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
قصیدهی حضرت اباالفضل علیه السلام
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
که بارور بشود نطق من از این باور
منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب
مقدس است چنان آیه آیهی کوثر
به واژه واژهی هر بیت میخورم سوگند
شروع منقبت اوست انتهای هنر
چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد
که مست واژه و احساس میشود دفتر
علی چه گفت به ام البنین؟ که میروید
به دشت دامن گلدار تو چهار پسر
چه کهکشان قشنگی شود به خانهی نور
سه تا ستارهی پر نور در کنار قمر
رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال
خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر
زبان علم نجوم از قیاس در ماندهست
گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر
بغل گرفت کسی را که برق چشمانش
شد از خزانهی الماس عرش زیباتر
گرفت لحظهای آیینه را مقابل خود
صدف چگونه گرفتهست در بغل گوهر
بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش
به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر
چه خنده ها که به روی پدر کند عباس
چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر
علی خودش که یدالله بود و عباسش
به روی دست خداوند بوده انگشتر
روا بود که ملائک به محضرش آیند
چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر
که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد
و ریخت در پر قنداقهی شریفش پر
میآورند که خوشبو کنند جانها را
ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر
زمان بارش نقل و بلور و نور رسید
که اوست از همهی آسمانیان انور
به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است
برادرانه همیشه حسین کرده نظر
همیشه نزد برادر چنان ادب میکرد
چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر
همان که کوه ادب بوده است سر تا پا
همان که کوه حیا بوده است پا تا سر
همان که با نگهش کیمیاگری بلد است
اگر ز روی محبت کند به خاک نظر
کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش
گران تر است برای جهان ز قیمت زر
فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر
که بود حضرت علامه صاحب منبر
به نور رحمت او ارمنی مسلمان است
به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر
چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر
چنان رحیم که باران شود به هر آذر
دلم خوش است که در کشتی نجات حسین
به روز حشر اباالفضل میشود لنگر
بنازم آن خم ابروش را که در صفین
چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر
قیام کرد و قیامت شدهست بسم الله
که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر
چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت
نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر
علی عذاب برای یهود آوردهست!
خدا به جنگ یهود آمدهست یا که بشر؟
صدای اشهد ان لااله الا الله
بلند میشود از سوی مردم خیبر
پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست
همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر
چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید
چنان حسین که در کربلا کند محشر
رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ
امامزاده شود بر امام ها یاور
چه لقمههای حرامی که چشم و گوش همه
زمان خطبهی ارباب کور بوده و کر
دوباره قصه به آیات انشقاق رسید
نشست تیر قضا بین چشمهای قدر
بعید نیست که زهرا به علقمه برسد
همان که از نفس افتاد در حوالی در
بعید نیست که او را صدا زند پسرم
بعید نیست که او را صدا زند مادر
نوشتهاند سرش رفته بود و قولش نه
گواه اوست لب تشنهی علی اصغر
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر
بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟
نشسته بود بر آن سرزمین پهناور
قسم به صفحهی سرخ تمام مقتل ها
قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر
حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند
نمیرود ز سر دختران او معجر
صدا زند رحم الله عمی العباس
که بود کوه وفادار لحظه های خطر
به صفحه صفحهی تاریخ نام او پیداست
از اولین نفس واژه ها الی آخر
هزار سال گذشت و دخیل میبندند
به سفره های اباالفضل مردم مضطر
برای از نفس افتاده ها تنفس اوست
به هر کویر ترک خورده اوست آب آور
چه گویمش که کُمیتم همیشه میلنگد
که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر
قسم به کاسهی آبی که دست مادرهاست
که نام اوست موثرتر از دعای سفر
همیشه زندگیام از امید لبریز است
و پر شدهست جهانم ز عشق سرتاسر
چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست
رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر
دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
#احمد_ایرانی_نسب
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#احمد_ایرانی_نسب
@ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
خورشید دمیده عطر بید آورده
پروانه و شمع و گل پدید آورده
با هر قدمش ماه فرو می ماند
با آمدنش مژده ی عید آورده
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
آمد به جهان قرص قمر، حضرت عباس
سلطان ادب، شاه وفا، عطر گل یاس
مصداق علی، نور جلی، عشق رقیه
سر تا به قدم عاطفه و غیرت و احساس
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
در من هزار صندلی
در من هزار جای تو خالیست
در من، هزار جای خالیِ تو
درد میکند...
#حسین_شک_بیگی
@golchine_sher
دلش مىخواست نباشد
چمدانش را بست،
تمام شهر را با خود برد...
#جمال_ثریا
@golchine_sher
حاصل رفتن تو یک اثر غمگین بود
هرچه بی وزن نوشتم سر تو سنگین بود
مادرم گفت الهی که دلت گیر کند
این دعا آخر بی رحم ترین نفرین بود
تلخی قصه ی فرهاد حسادت دارد
که همان تلخ ترین خاطره اش شیرین بود
گرچه مهر از تو ندیدم شده ام پاییزی
که غم انگیزترین اول فروردین بود
گفتی از شدت دلتنگی من میمیری
آن همه عشق که میگفتی و دیدم این بود؟
#واله_بجنوردی
@golchine_sher
چو ماه عالمآرا جلوهگر شد
نهان از آسمان شمس و قمر شد
پدر بر دستهایش بوسه میزد
وَ مادر محو چشمان پسر شد...
***
دلاور، باوفا، فخر آفرین بود
ادب در محضر او شرمگین بود
کم آورده شجاعت پیش عباس
که شیر حیدر و امالبنین بود...
#زهرا_سادات_جعفرنیا
#عضوکانال
@golchine_sher
Ghamar 1401.mp3
8M
《قمر》
باصدای
شاعراهل بیت
#حمید_محمدی
#عضوکانال
برای میلاد حضرت ابوالفضل(ع)
پسرشاه لافتی، عباس
ای جوانیمرتضی، عباس
@golchine_sher
ای بوسهی تو باطل سحر حیای من!
وی دکمه دکمه منتظر دستهای من!
شرمندهام اگر نفست تنگ میشود
از بوسههای پشت هم بیهوای من
جان میرسید بر لبت از دیدن خودت
بودی اگر هرآینه امروز جای من
دودش ز چشمهای سیاهت بلند شد
آهی که سرمه ریخت به زنگ صدای من
نفرین به من! اگر که ملایک شنیدهاند
جز آرزوی داشتنت در دعای من
رازی بزرگ بودی و پنهان ز چشم خلق
غافل که بر ملا شدی از ردّ پای من
هستی نخی است در نظرم، بسته بر دو میخ
یک سو وفای توست، دگر سو وفای من
#حسین_جنتی
@golchine_sher
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلاییها
لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب ششگوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانهی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
#سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
@golchine_sher
ذکر هر جمع تا شود،عباس
دردها را دوا شود، عباس
آمد از آسمان به سمت زمین
جلوه ای از خدا شود، عباس
قبله اش شد حسین و ممکن نیست
از ولایت جدا شود ،عباس
آرزویش همیشه این بوده
پای مولا فدا شود، عباس
تا علمدار سید الشهدا
ساقی کربلا شود، عباس
وخدا در کنار علقمه خواست
تا که حاجت روا شود، عباس
هستی اش را گذاشت تا امروز
نام مشکل گشا شود، عباس...
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#یا_قمر_بنی_هاشم
@golchine_sher
تقدیم به پیشگاه #حضرت_شهربانو (مادر بزرگوار امام سجاد علیه السلام)
عجب جایی دلت آورده روی التجا بانو
که باشد صاحبِ آن خانه مصباح الهدی بانو
شبی صحرا به صحرا می رسی با آب و آئینه
شود بخت بلندت روشن از نور خدا بانو
مبارک بادت ای شهدخت ایرانی سرای دل
دلت روشن، عروسِ خانه ی بدرالدجا بانو
قدم بگذار بر ساحل، رها از موج و هر طوفان
تو را نوح است کشتیبان به جانِ مرتضی بانو
مزیّن دامن سبزت به زین العابدین، آری
صحيفه در صحیفه می دهی دل را جلا بانو
چه گوهر پروری ای سر به سر آئینه، آئینه
برازنده ست در وصف تو ام الاوصیا بانو
خدا پیوند داده عشق را با بال پروانه
دلم پر می زند امشب به سمت کربلا بانو..
#أللهم_ٱرزقنا_کربلا
#مریم_محبی_نژاد_کرمان_نرماشیر
#عضوکانال
@golchine_sher
این بار هم تمام خطاها به پای من
اما نخواه اینکه تو باشی خدای من
من ماندهام چگونه بگویم چه قصهایست
مابین چشمهای تو با شعرهای من
چوب حراج میزنی امروز بر دلم
ای جو فروش دلبر گندمنمای من
آخر چگونه میشود از عشق با تو گفت
وقتی که رنگ بر تو ندارد حنای من!
عمری که من دچار تو بودم تمام شد
حالا بیا تو باش کمی مبتلای من
بگذر از آنچه بین من و تو گذشته است
این بار هم تمام خطاها به پای من
#حمید_اسماعیلی
@golchine_sher
نوشت با دل من حرف ناتمام ندارد
برای بغضِ فروخورده ام کلام ندارد
هنوز تازه و پیداست عمق زخم قدیمم
چرا جراحت این عشق، التیام ندارد
چقدر خشک و ترم سوختند در دل آتش
که این عذاب تو کاری به خاص و عام ندارد
به ماندگاریِ این درد اعتماد ندارم
در این زمانه که حتی خودش دوام ندارد
از این دریچه به آن کوچه خیره می شوم اما
فروغ! کوچهی خوشبخت، ازدحام ندارد
#مریم_سادات_دریاباری
#عضوکانال
@golchine_sher
باز این عبای توست که دست مرا گرفت
باران اشکهای من از روضه پا گرفت
در محضر حسین دعا رد نمیشود
در زیر قبهاش چه فراوان دعا گرفت
راه میانبر است به سوی خدا حسین
ما را خرید شکر خدا و ز ما گرفت
من مؤمنم به معجزهٔ مُهر این طبیب
با تربت حسین چه دلها شفا گرفت؟
باید طلب کنیم خدا را هم از حسین
باید حسین را ز خدا خواست تا گرفت
باید به حال خویش بگریم نه بر شما
هر چند در عزای تو دل بارها گرفت
آدم نمیشوم به خدا این مصیبت است
باید بر این مصیبت عظمیٰ عزا گرفت
#مریم_بسحاق
#عضوکانال
@golchine_sher
آیا شک داری،
که بخشی از وجود منی؟
من از چشمان تو آتش را دزدیدم
و مهمترین انقلابها را رقم زدم،
تو ماهی هستی که
در آب حیات من شنا میکنی
تو ماهی هستی که
هرشب از پنجره کلمات من طلوع میکنی،
تو بزرگترین
فتح در میان فتوحات منی،
تو آخرین وطنی که در آن زاده شدم،
و در آن دفن خواهم شد...!
#نزار_قبانی
@golchine_sher
گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین
آنقدر تنگ شد که درو جای غم نماند...
#قاآنی
@golchine_sher
مشو به سنگدلی های خویشتن مغرور
که تیر آه من از سنگ خاره میگذرد
#محتشم_کاشانی
@golchine_sher