eitaa logo
گلچین شعر
14.2هزار دنبال‌کننده
814 عکس
279 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته‌ای لب بامی و پَر نمی‌گیری سراغی از من آسیمه‌سر نمی‌گیری چقدر روز و شبم بگذرد به بی‌خبری چه کرده‌ام که تو از من خبر نمی‌گیری پِی سرابِ تو از پا درآمدم، ای عشق تو دست تشنه‌لبان را مگر نمی‌گیری درخت پیرم و باید به خاک تن بدهم چرا به دست جوانت تبر نمی‌گیری به فرض اینکه بخواهی به آتشم بکشی جرقه‌ای و از این بیشتر نمی‌گیری @golchine_sher
وقتی از گوشه پذیرایی جابجا می کنی بخاری را می نشینم کنار پنجره تا حس کنم موسم بهاری را با کمی جابجایی و تغییر، ماه اسفند رفته از خانه یادمان داده است فروردین،فوت و فن های خانه داری را خانه ما نه مردسالاری ست،نه زن زورگو به خود دیده ست عشق ما را صبور بار آورد، خسته کردیم بردباری را زندگی هم اگر به ما لج کرد،تو به روی خودت نیاوردی من که هر وقت ناامید شدم، در تو دیدم امیدواری را بین مان روزمرگی ها را عشق تقسیم کرده است انگار گاه من قسط وام های تو را... گاه هم تو تميزکاری را... گاه من هم صدای ایرج را روز و شب گوش کرده ام با تو گاه تو می نشینی و با من آلبوم های افتخاری را... می رسی تو به کارهای خودت، می رسم من به خانه و به خودم سال نو را به من بده تحویل، جایش این شعر یادگاری را @golchine_sher
لب‌های تو پیمانه بودن را هوس کردند چشمان من میخانه بودن را هوس کردند یک شب که مویت باد را با خود تکان می‌داد کاشانه‌ها ویرانه بودن را هوس کردند رد می‌شدی از فرش ابریشم که گنجشکان مستاجر پروانه بودن را هوس کردند دل برده بودی از همه در قلب تاکستان انگورها بی‌دانه بودن را هوس کردند ماهیت دنیا عوض شد با تو ماهی‌ها بر خاک، دور از خانه بودن را هوس کردند آیینه‌ها ماندند ثابت روی تصویرت با دیگران بیگانه بودن را هوس کردند جز پیرهن‌هایت نماند و دست‌های من در پوشش مردانه بودن را هوس کردند @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از دست دلم کلافه ام تا رفتی مهمان غریب کافه ام تا رفتی مرگ‌است که با گریه ی من می خندد در وقت بد اضافه ام تا رفتی @robaiiyat_takbait
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
سلام خمره ی سرکه ، سلام اصلِ شراب سلام حضرت دلبر ، سلام باده ناب سلام بر گل مریم ، سلام شیره یاس سلام رونقِ قمصر ، سلام عطرِ گلاب سلام سنبلِ گلشن سلام سروِ خرام سلام بر پسِ پرده ، سلام رمزِ حجاب سلام مرهمِ سینه ، سلام زخمِ رفیق سلام حرفِ نگفته ، سلام بغضِ حُباب سلام زُلفِ پریشان ، سلام قرصِ قمَر سلام ناوکِ مژگان ، سلام غمزه عِتاب سلام علت طوفان ، سلام ذرّه ى خاک سلام مخملِ آتش ، سلام شوکتِ آب سلام پرده آخر ، سلام سیمِ سه تار سلام ولوله ی دف ، سلام چنگ و رُباب سلام لیلى و مجنون سلام کوه و تَبَر سلام ماه و ستاره ، سلام اُسطرلاب سلام بر تهِ فنجان ، سلام بر لبِ جام سلام ساغرِ ساقى ، سلام رندِ خراب @golchine_sher
سال‌ها شعر نگفتم که تو شاعر باشی شهرآشوب غزل‌های معاصر باشی خواستم در شب پرواز غزل گریه کنی خواستم بغض پرستوی مهاجر باشی زیر لب زمزمه کردی: «غزلی در راه است» جاده می‌خواست که اندوه معابر باشی جاده می‌خواست قدم‌های تو را بشمارد جاده می‌خواست غریبانه مسافر باشی سال‌ها شعر نگفتم که غزل گریه کنی سال‌ها هم‌قدمم باشی و شاعر باشی @golchine_sher
دعای روز بیست و هشتم رمضان 🤲🌹🤲🌹🤲 نصیبم کن نوافل را به جا آرَم خدای من رقم زن بارالاها خیر و خوبی را برای من نشانم دِه وسایل را که نزدیکم کند با تو تو که بخشنده هستی، کن برآورده دعای من @golchine_sher التماس دعای فرج🤲
نگو که یاد تو با گریه پاک خواهد شد که قلب من به هوای تو خاک خواهد شد تمام مردم اگر از تو روی گردانند کسی برای تو اینجا هلاک خواهد شد اگر بهای تو مرگ است، جان که چیزی نیست اشاره کن به تنم، سینه چاک خواهد شد بخند و جلوه‌گری کن، که رنگ لب‌هایت برای باده‌فروشان ملاک خواهد شد به جز دلم که به دستت سپرده‌ام، تنها "زمان" گواهی این عشق پاک خواهد شد بگو بمیرم اگر انتظار، بیهوده‌ست که بی تو زندگی‌ام هولناک خواهد شد... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گیرم که به هر حال مرا برده‌ای از یاد گیرم که زمان خاطره‌ها را به فنا داد گیرم نه تو گفتی، نه شنیدی، نه تو بودی آن عاشق دیوانه که صد نامه فرستاد... با آن همه دلبستگی و عشق چه کردی؟ یک بار دلت یادِ منِ خسته نیفتاد؟! یعنی به همین راحتی از عشق گذشتی؟ یک ذره دلت تنگ نشد خانه‌ات آباد؟! این بود سزایِ منِ دلخسته‌ی عاشق؟ شیرین رقیبان شده‌ای از لجِ فرهاد؟! باشد، گله‌ای نیست..! خدا پشت و پناهت احوالِ خودت خوب، دمت گرم، دلت شاد... @golchine_sher
عاشقم اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا ، کوچه کجا ؟ پنجره‌ی باز کجا ؟ من کجا ، عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ...!؟ @golchine_sher
هرچند نمی خواست دلم ، آورمت یاد افتاد فشارم که نگاهم به تو افتاد تو محو تماشایی و لبخند به لب،من از دیدن رویت نشدم بار دگر شاد! برگشته ای انگار حلالت بکنم...نه! جلد من و بام دگری دست مریزاد! حرفی سخنی موعظه ای ،زنگ صدایت از خاطر آشفته ی من رفته پریزاد ویرانه ترین خانه ی شهرم که تب عشق غم ریخت به شالوده ی من خانه ات آباد یعقوب دلم کور شد و بوی عزیزش یکبار نیاورد به همراه خودش باد قرآن پر از خاک لب طاقچه ام که یکباره شب قدر نگاهت به من افتاد @golchine_sher
ای مرد مجاهد قلمت بود عصایت صد معجزه می‌کرد مسیحای صدایت اینقدر در آغوش گرفتی تو ستاره خورشید شدی زود رسیدی به خدایت... @golchine_sher
دستی بلند کرد و گفتم: «سفر به خیر!» خوش می‌روی، گذار تو از این گذر به خیر من چون گوَن، اسیرِ غمِ خویشتن شدم یادِ تو، ای نسیمِ خوشَ‌رهگذر! به خیر یادِ تو، ای که خیسی چشمان من نشد آخر به عزمِ راسخِ تو کارگر، به خیر یادت نمی‌رود زِ خیالم؛ مگر به مرگ ذکرت نمی‌رود به زبانم؛ مگر به خیر بی‌خوابی ارمغانِ دلِ رفته‌ی من است هرگز نمی‌شود شبِ عاشق، سحر، به خیر تسلیم ناگزیریِ تقدیر خود شدم دستی بلند کردم و گفتم: «سفر به خیر!» @golchine_sher
عشق بر شانهٔ هم چیدنِ چندین سنگ است گاه می‌ماند و ناگاه به هم می‌ریزد آن‌چه را عقل به یک عمر به دست آورده است دل به یک لحظهٔ کوتاه به هم می‌ریزد... @golchine_sher
وفا کردی ، وفا را دوست دارد جفا کردی ، جفا را دوست دارد "خَری" در من هنوزم هست بانو که بیش از حد شما را دوست دارد @golchine_sher
آهنگ سینه نیست، که تنها صدای توست رد می شوی و این تپش گام های توست در نقطه نقطه ی دل من پا گذاشتی خوش باد خانه ای که در آن رد پای توست بیهوده نیست با هیجان می تپد دلم سر می زند به سینه اگر، در هوای توست روزی که دیدمت به تو گفتم در این جهان سرمایه ام دلی ست که آن هم برای توست "گفتی: "غریب شهر منی"، این چه غربت است؟!" خوشبخت آن دلی که فقط آشنای توست محبوب من ببخش! اگر در تمام شهر نقل حدیث عشق من و ماجرای توست @golchine_sher
بی سرپناهم، سرپناه از دست دادم بی تکیه‌گاهم، تکیه‌گاه از دست دادم من روسپیدی بهار مغفرت را پاییز با روی سیاه از دست دادم  من هرچه را با دل به دست آورده بودم با یک نظر، با یک نگاه از دست دادم  من اشک‌هایم، این قدیمی همسفر را همچون رفیقی نیمه‌راه از دست دادم هی رزق، هی روزی مقدر کردی اما هی با خطا، هی با گناه از دست دادم سهم من از مهمانی‌ات شد نان حسرت این ماه را هم غرق آه از دست دادم @golchine_sher
لبخندِ تو شعرِنابی از خورشید است هر اخمِ تو انقلابی از خورشید است هی پلک نزن شهر به هم می پاشد چشمان ِتو بازتابی از خورشید است! @golchine_sher
دعای روز بیست و نهم رمضان 🤲🌹🤲🌹🤲 مرا پوشش بِده یا رب ز رحمت بده توفیق ِ بر پاکی و عصمت ز تاریکی و باطل کن جدایم تو که هستی خدای با محبت @golchine_sher التماس دعای فرج🤲
گلابی از سر میدان خریدم کمی نعنا کمی ریحان خریدم برای سفره ی افطارم امشب گلاب از قمصر کاشان خریدم @golchine_sher
تمام ثانیه‌هایم به انتظار گذشت ببین چگونه بر این خسته روزگار گذشت برای داشتن تو گذشتم از دنیا جوانی‌ام همه پای همین قمار گذشت تمام پنجره‌ها بسته‌اند از آن شب شبی که از سرِ من نقشه‌ی فرار گذشت بدون خنده‌ی تو بزم شاعرانه‌ی من به صرف چای و غزل‌خوانی سه‌تار گذشت به حرمت غم من چشم آسمان ابری‌ست هنوز وانشده غنچه‌ها، بهار گذشت ...! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《به بهانه پایان ماه رحمت و بندگی》 می‌رود ماهی که روشن ساخت شبهای مرا باسحرگاهان خود آمیخت نجوای مرا من پر از عصیان شدم وارد بر این ماه عزیز مثل باران شست روح بی سرو پای مرا من چه آسان باختم دنیای خود را پیش از این او چه آسان ساخت از نو دین و دنیای مرا گفت با من غصه ی دیروز هایت را مخور پیش رویم ساخت روشن راه فردای مرا بست راه منتهی بر بی سرانجامی سپس باز کرد اینگونه بر آیین حق پای مرا برد بالا و مزین ساخت و تطهیر کرد روح سرگردان و روی زرد و رسوای مرا الوداع ای روشنی بخش دل ای ماه خدا ای که پر کردی زگوهر جام مینای مرا @golchine_sher