eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چنان به گوش من از عشق بی‌ملاحظه خواندی که رفته‌رفته مرا هم به دام عشق کشاندی چقدر غنچه حسرت، چقدر خواب تمنا که از لبت نربودم، که از سرم نپراندی بدون آنکه بخواهی، خدای من شده بودی بدون آنکه بدانی، مرا به شکر نشاندی صدای دلهره بودم، چرا مرا نشنیدی؟ غبار خاطره بودم، مرا ز شانه تکاندی مگر نگفتی از اول که پای عهد بمانیم؟ چه گویمت که بریدی! چه گویمت که نماندی! @golchine_sher
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کَمک دارد پشیمان میکند ما را حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها @golchine_sher
درمکتب تــو درس چـه آموختنی است آنقدر که چشمم به لبت دوختنی است شاگـرد تـــو بودن افتخاری است مـرا هرنکته ی تو گوهری اندوختنی است @golchine_sher
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من، نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل‌های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم اما چقدر دل‌خوشی خواب‌ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است ...؟! @golchine_sher
پدرم کارگر است به مزرعه می‌آید با آخرین ستاره از آسمان صبح و بازمی‌گردد با اولین ستاره در آسمان شب پدرم خورشید است @golchine_sher
هدایت شده از آرایه های ادبی
یازدهم اردیبهشت ماه روز جهانی کارگر گرامیباد🕊 ما چون اَلفیم و استخوانی هستیم پرونده ی کُنج بایگانی هستیم این دخل کفاف خرجمان را ندهد ما کارِگری ساختمانی هستیم @arayehha @robaiiyat_takbait
عمرت به درازای جهان حضرت استاد! ایام به کامت بُوَد و خانه‌ات آباد! گفتم غزلی چند برایت بسُرایم در مصرع چارُم قلمم از نفس افتاد... @golchine_sher
بادی وزید و باز جهان نَونَوار شد حکم بهار در همه جا برقرار شد باران گرفت و بوی خوش بوستان رسید پیکی خجسته فال سوی دوستان رسید مرغی شنید و عشوه ی گل را به جان خرید بلبل ز شوق بر سر گل نعره می کشید شبنم خزید و در یقه ی گل فرو نشست دل پر کشید و رفت به جایی که او نشست پروانه دید غنچه گریبان دریده است ناز طبیب و بار رقیبان کشیده است آمد نشست و بوسه به لب های یار زد صد پرده از برابر چشمش کنار زد ناز نسیم و خنده ی گل باز دیدنی است چون سرگذشت بوسه و باران شنیدنی است این رستخیز، نام قشنگش بهار شد خاری کنار گل همه دم ماند و خوار شد @golchine_sher
حالا که می‌روی با قلب زار من یادت باشد با احتیاط حملش کنی شکستنی است و بی‌تاب آنقدر بی‌تاب که حتی تابِ آه ندارد. @golchine_sher
بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است از انتظار پر شده حال و هوای ما این هفته هم سه‌شنبه شب جمکران گذشت پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما... دیگر به آخر خط دوری رسیده‌ایم ای انتهای غیبت تو ابتدای ما این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود بر روی ردّ پای تو می‌بود پای ما یک جمعه گریه‌های تو را درک می‌کنیم عجّل، امام منتقم کربلای ما @golchine_sher
18.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | پایان هیمنه آمریکا 👤 شاعر: احمد ایرانی‌نسب 🎞 کاری از حوزه هنری استان مازندران 🇸🇩در حمایت از خیزش دانشجویان آمریکایی برای مردم بی دفاع و مظلوم فلسطین ♥️⃟🇮🇷 ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ سایت | اینستاگرام | تلگرام | بله | روبیکا | ایتا | سروش | واتساپ ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
با هر نفست عطر خدا آوردی جای همه‌ دردها دوا آوردی باز است به روی تو در قلبم باز ای صبح خوش آمدی صفا آوردی @golchine_sher
سرشار از یاد قدیم باز بارانم پاییز بود و اولین روز دبستانم راهی شدم با آیه های مهر از خانه گلبوسه های مادر و لبهای خندانم من بودم و نسرین با ریحانه و مریم بود آن کلاس درس آری باغ رضوانم مانند چشمه از دل یک کوه در جریان عطری خوش از گلپونه های رود در جانم یک آسمان پروانه در باغی به صف می شد با حسّی از سرزندگی هر بامدادانم با آب، بابا، مهربانی بخش ها می شد می داد هر آيینه ای پند فراوانم کبری ترین تصمیم در ذهنم ورق می خورد وقتی که گل می کرد با تو درس ایمانم با حنجر سبز تغزّل شعر می خواندیم آزاد باش ایران من آباد ایرانم یادش بخیر آن روزهای تا ابد روشن دستی که داد از کودکی پیوسته سامانم در آبی چشم تو می شد دل به دریا زد ورنه من آن آرامش ما قبل توفانم آموختم هر آنچه بر قلبم نوشتی را پیدا شد از تو نیمه ی دنیای پنهانم گفتی که هر لحظه بهاران را تداعی کن با تو همیشه بر سر آن عهد می مانم @golchine_sher
اگرچه زندگی بی درد و غم معنا نمی گیرد ولی شادی سراغ آدم تنها نمی گیرد به نام زندگی با مرگ می جنگیم و لبخندی برای دلخوشی هم در بغل ما را نمی گیرد چه بی رحمی تو ای دنیا دمار از ما در آوردی خدایی این همه اندوه در دل جا نمی گیرد چه آرام آمد و با نبض طوفان رفت موجی که خبر از حال زار ساحل دریا نمی گیرد گذار پوست می گویند می افتد به دباغی ته خطیم و این دیدار با تو پا نمی گیرد اگر دار مکافات است اینجایی که ما هستیم مچ بی معرفتها را چرا دنیا نمی گیرد!؟ کشیدم از ته دل آه و بالا رفته ای...! شاید خدا نادیده می گیرد که آه ما نمی گیرد @golchine_sher
از لحظه‌یِ زاییده شدن، گرمِ نَبَردیم بیهوده نپرسید چرا ساکت و سردیم...! موجیم که سیلابِ حوادث هنرِ ماست! بازنده‌یِ همواره‌یِ این بازی نَردیم... هر روز غمِ تازه‌تری آمد و نگذاشت دنبالِ غمِ کهنه‌یِ دیروز بگردیم...! ما حنجره‌در حنجره‌در حنجره بُغضیم ما آینه در آینه در آینه دردیم... گفتند برو زندگیت را بکن ای‌مرد! این زندگیِ ماست؛که‌ یک‌روز نکردیم...! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای نام تو سرسلسله ی عشق، مُعَلِّم چالاک ترین چلچله ی عشق، مُعَلِّم برگرد و مرا بار دگر یاد کن،«اُستاد» جا مانده ام از قافله ی عشق، مُعَلِّم روز معلم، بر همه ی آموزگاران روزگار روشنی و رهایی مبارک باد. @golchine_sher
خدا گفته ست با جبرییل، وقتِ خلقتِ انسان محمد(ص)شهر علم است و علی(ع)درب ورود آن* همان شهری که نه! آغاز و پایانش مشخص نیست همان علمی که دارد ریشه در خط به خطِ قران همان علمی که با وحی الهی دلنشین تر شد در آیه آیهٔ أعراف و إبراهیم و ألرحمن همان علمی که با وحدانیت انداخت بت ها را به روی خاکدانِ این زمینِ مملو از عصیان همان علمی که با بعثت؛ خریدارِ محبت شد تمام خارها گل داد بعد از بارش ِ باران همان علمی که دارد آبرو از پنج تن؛ تنها گرفت از اولین روزِ ازل در جانشان جریان همان علمی که زهرا(س) در صحیفه پیش بینی کرد نوشت از سرنوشتِ تک تکِ آیندگان؛ هرآن همان علمی که حیدر را سرآمد کرد در عالم وَ قران را کتابت کرد و إحیا کرد صد سلمان اگر تردید داری که علی(ع) علامه پرور هست بپرس از جرج-جرداقی که شد نهج البلاغه-خوان همان علمی که مولا را به سائل سوق میداد و نشد یک عمر! حتی در رکوعش غافل از "احسان" همان علمی که صیقل داد با آن ذوالفقارش را بصیرت ریخت در تیغی که شد نام آورِ دوران چه علمی بود که شد بانیِ صلحِ حسن‌(ع) حتی چه صلحی بود که شد سخت، جنگ تن به تن حیران چه علمی! ضربِ شمشیرِ حسین بن علی(ع) بود و فرود آمد به فرقِ کفر و باطل؛ کاری و برّان چه آقایی! که علمش رنگی از آزادگی را داشت أبالأحرار نامش بود و شد اسطورهٔ ادیان! * قال رسول اللّه(ص): أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ پیامبر خدا(ص): من شهر دانشم و علی(ع) دروازه آن است. آن که دانش میخواهد، باید از [این] دروازه در آید. ابن عبّاس؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج۲، ص۳۴ @golchine_sher
کوهیست جنس ساقه ی گندم به جنس ماه مردی که خسته از غم نان می رسد ز راه مردی که دستهاش حکایات تازه داشت مردی که بود از قدمش خانه رو به راه مردی از آب و آتش و دریا و آیینه مردی که بود صخره و دیوار و جان پناه مردی که در میانه ی شطرنج زندگی سرباز بود اگر چه خودش بود پادشاه او مثل نور مثل افق مثل رود بود او مثل مهر بود و هوا بود و مثل ماه از جنس قیصر و غزل و منزوی عشق از فصل نوبرانه ی بارانی نگاه او مرد واقعی تمامی همیشه بود بابا نوشت و بعد به تکرار تکیه گاه @golchine_sher
امیر مملکت عشق این‌چنین فرمود به هرکسی که نشسته‌ست پای کسب هنر به احترام دوتن واجب است برخیزی؛ به احترام معلم ، به احترام پدر @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای معلّم ای کلامت نور حضورت سبز صراطت مستقیم ای سعادت در سعادت ای صفا اندر صفا نامِ زیبایت هنوز بر پای می‌دارد مرا از جای گرچه پیرم ، گر وکیلم یا وزیر قاضی‌ام من یا که شاهم یا امیر در قیامم ، در قیامم ،در قیامم تا نفرمایی بشین گفته بودی؛ بخش بخش باید کنم هر واژه‌ را اوّل من با دست، با انگشت، هر هَجا را بعد از آن، بنشانمش با یک اشارت، دَم به دَم ، لیکن با قلب و لبی خندان همچون گل ، چون غنچه سراپا احترام بر جایگاهٔ خویش. ای معلّم! ای سَحَر از صدقِ گفتارت خجل! با همان چوبِ الفبایت، جهالت را ز رویم پس زدی بی‌شک و مرا با دین ، با دنیای دانش و مرا با مشعلِ عشق و حقیقت و مرا با شعله با شمع آشنا بنموده ای در بی‌کران ِ شب و من اکنون با این دستِ لرزانم ، محبّت را و با انگشت ایمانم، شرافت را میانِ مردم این شهر ، این آبادی این عالم ، هر آن، می‌نمایم پخش معلّم ! ای چراغِ روشنی بخش، ای شهاب! سوختی در پای تعلیمم همچون ققنوس در های و هوی دشت؛ بی هیچ آه بی هیچ غم بی هیچ درد بی هیچ اشک در آن شعله ، در آن آتشی کز عشقِ بی‌پایان خود افروخته اش بودی برای دیدگان ِشهر چندی با دمَت، با پَرّ و بالت ، با صدای خویشتن . سوختی تا روشنی بخشی مگر بر ظلمتِ جانم! سوختی تا شب نماند تا همیشه پیشِ چشمانم! سوختی تا ... @golchine_sher
ازسوزدل وآه غمت هیچ مگو ازگریه وهرچشم نمت هیچ مگو خواهی که به آسایش گیتی برسی ازسختی وهربیش وکمت هیچ مگو @golchine_sher
با خنده و گریه، بغض و عشق و فریاد در دست قلم میان جمع اضداد آمد که بگوید از چگونه خواندن ایثار و گذشت و خوب ماندن، استاد @golchine_sher
دلم انبار باروت و سرم بازار مسگرهاست لبم از بخت بد آوازه خوانِ کشور کَرهاست قلم کردند اگر پای قلم را جای حیرت نیست که گیتی برمرادِ لااُبالی ها، سبکسرهاست نقاب از چهره‌هاشان برنمی دارند این مردم جهانم مملو از بدباطنان ماه‌منظرهاست نوشتم "یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان" ولی افسوس دنیایم، جهان دیرباورهاست سرم را داد بر باد اعتماد نابجا اما دلم از ساده‌لوحی همچنان آماج خنجرهاست در آغوشم بگیر ای عشق، ای رویای دور از دست که این تقدیر بد تا کرده زخمیّ مقدّرهاست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شعرخوانی در حضور رهبر انقلاب از زبان یک @golchine_sher
آمده روز معلم تا بفهماند به ما هر که مِهرش بیشتر؛دلدادگانش بیشتر @golchine_sher