eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
و باز غرق سکوتنـد جمع بی شـرفان و باز فتنه به توهین گشوده شد دهنش بـه پایکوبی و شادی نمی شود مشغول حلال زاده بــرای عـزای هـم وطنش @golchine_sher
رضاست آنکه تو را احترام می بخشد به لحظه لحظه عمرت دوام می بخشد پناه داده مرا تا کنون در آغوشش چه خوب جایگهی آن امام می بخشد به بال خسته‌ی مرغی به ناله‌های غریب برای زخم دلت التیام می بخشد گناهکار بیاید که حضرت سلطان قصور نوکر خود را مدام می بخشد طواف کن حرمش را که صاحب خانه به رکن رکن وجودت مقام می بخشد @golchine_sher
بدجور دلم گرفته امشب سید داغم ز فراق و سوزم از تب سید ای کاش که آتشت گلستان می شد جانم ز غمت رسیده بر لب سید @golchine_sher
این بارگاه، از چه چنین غرق ماتم است؟ در روز عید، صحن و سرایش پر از غم است ملت سیاه‌پوش و به لب ذکر یا حسین ذی القعده است یا که عزای محرم است؟ صد بار خادمان حرم را شمرده‌ام با آنکه حاضرند همه، یک نفر کم است یک خادم الرضا که شده خادم وطن حالا نشان خادمی‌اش مُهر پرچم است چون کوه پای منفعت ملت ایستاد امروز کوه، پیش رییسی قدش خم است بر قلب زخم خورده‌ ز طعن حسودها خاک بهشتی حرم دوست، مرهم است با رفتنش به جان وطن عزم تازه داد خشم و خروش و غیرت و ایمان فراهم است سیمرغ ما اگرچه پری ریخت در مسیر بر فتح قله‌های سعادت مصمم است @golchine_sher
ماتم نشسته در نگاه عاشقانت پروانه ها را می‌کُشد داغ خزانت محبوبِ محرومان! بِدان تا صبح محشر در قلب هر محروم می‌ماند نشانت در آخرین‌دُور از سفر های پُر از خیر آغوش سبز ورزَقان شد میزبانت می آمد از گلدسته های مسجد نور در وقت خدمت ،روز و شب بانگ اذانت در پاسخِ امرِ "ولی" ، هرگز نیفتاد؛ یک لحظه حتی "چَشم، آقا" از زبانت بودی رئیسِ نابِ جمهورِ زمانه گشتی شهید ناب جمهور زمانت در بحث‌کردن با مخالف های خود نیز می شد رعایت اصلِ تقوی در بیانت ای مغتنم! با تکیه بر اخلاص و تقوا ؛ شد صرف ، در آبادی میهن توانت آباد کردی ای مجاهد خاک خود را هر جای ایران هست اینک یادمانت بودی عقابی تیز پرواز و سبک بال رفتی ، عزادار است اینک آسمانت حاشا فراموشت کند یک لحظه ایران هستیم تا هستیم سیّد! قدردانت بودی تو مثل حاج قاسم، مرد میدان محشور گردی با رفیق قهرمانت یک عمر بودی خادم خورشید هشتم عیدی گرفتی از امام مهربانت پاداش آن دلدادگی هایت به مولا این شهد شیرین شهادت نوش جانت @golchine_sher
تقدیم به روح بلند و ملکوتی حضرت آیت الله ریئسی و هیات همراه در شب پرواز تو هر سایه ای دیوار بود کوه روی شانه ی آیینه چون آوار بود چشم ها دنبال موجی از نگاهت می دوید گوش ها آشفته از پیگیری اخبار بود جای این که مه بگردد دائما دور و برت کاش آن شب ماه بالای سرت بیدار بود گم شدی در سایه ها چون آفتابی در کسوف آسمان قلب ها در حسرت دیدار بود بر طریق شکوه می گویم چرا پس بی خبر یک خداحافظ نگفتی این قدر دشوار بود؟ زخم را باید به پهنای فلک تفسیر کرد داغ تو نزد علی یادآور عمار بود رفته آیی ای عشق بعد از رفتنت دریا شکست درشب پرواز تو روح زمین تبدار بود در شب میلاد آقا مرگ ، میعاد تو شد دیده بودم مشهد از سیلاب غم سرشار بود شوق پروازت به گرد گنبد موسی الرضا مثل کفترهای صحن از جذبه ی بسیار بود حاج قاسم هر که را بوسید با خود می برد عطر بر پیشانی ات از بوسه ی سردار بود @golchine_sher
{رجایی ثانی} ـــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره باز گشته دهان بی شرافت ها نمیفهمند جایگاهت را بی لیاقت ها خدا خودش انتخابت کرد و شهید شدی مانده ام چه خواهد گفت موهنِ رقابت ها چقدر خاطره دارند مردمان شهرستان و کارگران مانده اند با غریب روایت ها ما فقط هق هقت را به مشهد دیدیم هنوز مانده قصهٔ نافله ها؛کرامت ها از همان نگاه و بوسه حاج قاسم مشخص بود نقطه عطف این رفاقت ها ای رجایی ثانی سید ابراهیم! سراغ گریه کنانت بیا با شفاعت ها... @golchine_sher
دوباره در دلم آتش به پاست ابراهیم درون سینه ی من کربلاست ابراهیم چه سِرّی است میان سلاله ی زهرا (س) که پای شعله به هر ماجراست ابراهیم هزار شکر خدا را ، به چشم خود دیدم کسی شبیه تو در عصر ماست ابراهیم چه طعنه ها که شنیدی و لب فرو بستی مگر که صبر شما تا کجاست ؟ ابراهیم چه دشنه ها که نثار تن شما کردند همیشه دشمن حق بی حیاست ابراهیم دمی برای خودش زندگی نخواهد کرد کسی که خادم کوی رضاست (ع) ابراهیم چنان زدی تو به میدان که یک جهان فهمید شهادت آخر کار شما ست ابراهیم اگر که پیکر پاکش درون آتش سوخت به داغ مادر خود مبتلاست ابراهیم به پیش حضرت زهرا (س) مرا شفاعت کن که او شفیعه ی روز جزاست ابراهیم بگیر دست مرا هم که من یقین دارم مسیر راه شما تا خداست ابراهیم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوربین ها دوباره آمده اند به تماشای سوگواری ما باز هم راویان ما شده اند اشک های همیشه جاری ما در گلوی خبرگزاری ها ناگهان بغض یک صدا پیچید سرخطِ ویژه ی خبرها شد خبر داغ بیقراری ما ابرهای سیاه را می‌دید بر مِه آلودِ سرد جنگل و کوه بالگردی که بی خبر بود از تلخیِ چشم انتظاری ما زخم هایی عمیق سر واکرد دردهایی عتیق تیر کشید زنده شد داغ حاج قاسم و باز ،تازه شد زخم های کاری ما بُهتِ سنگینِ بی سرانجامی، روی دلهای داغدار افتاد داشتیم از فراق می مردیم رهبر آمد به غمگساری ما گفت : آرام و دل قوی باشید به خداوند متکّی باشید به خدایی که لطف او بوده است تکیه گاهِ امیدواری ما صخره از موج و از هیاهویش خم نمی آورد به ابرویش پیش دریای درد پابرجاست تا ابد کوه بردباری ما کشورِ اُسوه ی مجاهدتیم لنگر محور مقاومتیم دشمنان را به خاک می‌کوبند پهلوانان پایداری ما @golchine_sher
آه ای غریبِ رفته‌ی دیر آشنا حسین قدّت بلند شد برسی تا کجا حسین سروی میان شعله‌ی آتش نشانده‌اند از قامتت چه مانده در آنجا به جا حسین ای با حسین رفته در آن نینوا خلیل ای با خلیل آمده در این مِنا حسین @golchine_sher
خبر و بی‌خبری بود و امید و بیمی کوه بر دامن خود بُرد سرِ تسلیمی بوی پاییز دمید از نفس صبحِ بهار در کفِ باد ورق خورده مگر تقویمی بارها رفت و از این راهِ خطر بازنگشت ملتی ماند در آوارِ چنین تصمیمی دل من کنده شد و پاره شد از درد فراق نیمی افتاده در اینجا و در آنجا نیمی آتشی را به گلستانه بدل کرد ولی در گلستانه هم آتش‌زده ابراهیمی از تو محرومم اگر سید محرومانی شانه‌ام خم شده از بار چنین تحریمی @golchine_sher
چه بی هنگام... سیدی بی ادعا، در قاب این دوران که رفت! مرد میدان بود در خدمت به محرومان،که رفت انعکاسی از صداقت در هیاهوی زمان مثل بارانی پر از رحمت بر این هامون، که رفت خستگی در چهره اش یک لحظه هم پیدا نبود سید ابراهیم، یک اسطوره در ایران، که رفت صبر او ایوب وار و دردهایش بی شمار عهد او پیوسته خدمت بود با جانان، که رفت آسمانی شد، چه بی هنگام بود این رفتنش مرهمی بر زخم ها شد، زخمی و بی جان، که رفت! @golchine_sher
نشسته ام برای تو ستاره گریه میکنم کمی قرار میشوم دوباره گریه میکنم به خود میآیم و خبر، دوباره پخش میشود از ابتدا برای هر گزاره گریه میکنم خبر اشاره میکند که مثل اینکه پیکرت... بخار شیشه م! به هر اشاره گریه میکنم چقدر پای پیکر تو اشک ریخت آسمان شبیه ابرهای پاره پاره گریه میکنم چقدر آب رفته ای، تمام قد فدا شدی شدم تمام قد فقط نظاره، گریه میکنم دلم گرفته بود، نامه ای نوشتم و نشد برای نامه های نیمه کاره گریه میکنم مرا ببخش، واژه های من برای تو کمند شبیه شاعران به استعاره گریه میکنم کسی خطاب می‌کند: سلام سید شهید! دوباره شوکه میشوم، دوباره گریه میکنم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با بالشی از سبزه، روانداز مِه بر سر خوابیده بعد از سال‌ها، در گوشه‌ای محشر حالا که عمری خسته‌ است و فرصتی دارد کو دیگر از این خلوت سبزخدا بهتر؟! در جانش آتش داشت، شور و شوق خدمت‌ داشت این را شهادت می‌دهد باران به چشم تر امشب سکوت دشت و جنگل رازها دارند ای کاش محرم می‌شدم بر فهم این باور _یک سو اگر مهدی و ابراهیم و مالک‌ هست این‌سو حسین و آل هاشم، جسمشان پرپر_ آن روضه‌ای که هم شب و هم گم‌شدن دارد این جمع را برده‌است امشب محضر مادر! آن لحظه‌ها حتما گوارا بوده بر آنها، از چشم دنیا گرچه بوده دلهره‌آور ای کاش خوابش را ببینم باز هم امشب بیدار گردم با شهادت لحظه‌ی آخر نقاشی‌دیجیتال : استاد روح الامین @golchine_sher
بوی گل می آید ای شوریدگان شاید اینجا لاله ای پرپر شده است باورش سخت است اما گوییا غنچه ای با خاک همبستر شده است می‌رسد از راه مردی که نشان از تبسم های شورانگیز داشت در نشاط باغ دل کوشیده بود نفرتی دیرینه از پاییز داشت باورش سخت است سخت اما دریغ دست قسمت لاله ها را چید و رفت در غم گل های از شاخه جدا اشک خون آلود ما را دید و رفت در هجوم مشکلات روزگار کشور من گرگ بالان دیده است هرگز از محنت نمی افتد ز پا گر چه غم های فراوان دیده است «درود» @golchine_sher
گشتیم و جز عشق از تو آثاری ندیدیم در حرف هایت یک طلبکاری ندیدیم غیر از خیال خدمت بی منت از تو یک لحظه هم پندار و افکاری ندیدیم زخمی ترین سرباز از زخم زبان ها جز رنج بر دوش شما باری ندیدیم دیدیم گفته شمر در دنیای امروز این روزها چون تو علمداری ندیدیم با دست های خالی از دنیا گذشتی جز حرف خدمت از تو اصراری ندیدیم ای از خدا لبریز از دیوار تو نه کوتاه تر گشتیم و دیواری ندیدیم از شرمساری زیر تابوتت رسیدند آن ها که از دستانشان یاری ندیدیم یک عمر گفتی از سحر از صبح فردا از غافلان چشمان بیداری ندیدیم تا گفت لا نَعلَم همه با آه گفتند یا رب بجز خوبی از او آری ندیدیم ای گل که زینت داده بودی باغ ما را بر قامت رنجور تو خاری ندیدیم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خادم الرضا پرچم سادات بالا رفت از اقدام تو مرغ ارزشمند لایق، تکیه زد بر بام تو روز و شب نشناختی در راه خدمت ای شهید! سید خدمت ،شهادت پیشوندِ نام تو شهرها و روستاها رفتی و با شور و مهر هر گره را باز کردی ، شد شبِ آرام تو سیدی ،خدمتگزاری ،تابع رهبر ،شهید! نام رنگین رضا شد ذکر روز و شام تو هرکه در دنیا ز محرومان حمایت کرده است پاک و نیک و ماندگاراست او مثالِ نام تو ! @golchine_sher
نشـدی خـستـه ، تــو از بــارِ رســـالـت، هرگز تو و این دولت و یک لحظه کسالت، هرگز شــده‌ای سیـــر ، تـــو از عــالَــمِ فـــانــــی شـایـد نشـدی سیـــر، تـــو از سفــرهٔ خـــدمـت، هرگز شب و روزت پِـیِ آســـایشِ مـــردم طــی شد نَبُـوَد کس چـو تـو با ایـن همه همّت، هرگز دگر آسـوده بخواب ای شَـهِ من زیــرا، ســــر ننهـــــادی ، دَمـــی بـــر بستــــرِ راحــت، هرگز دل و جـــــانت بــه خــداونـــدِ قــدیـــرت محکم قـــدمـــــی پـس نکشیــــدی ز ولـایـت، هرگز در و دیــــوار بـه کـــــــردار تـــو بـــاشــــد شاهد نکنـــد دیـــــده تــــو را هیــچ مـلـامــت، هرگز غــزلــم نیــز قسـم خـورد به ســـاقــی ، اینک که ندیدم چـو تـو با حـلــم و بصیرت، هرگز نظـــرم بـــود کـه بـا عـــــزّت و شــــاءنـــی امّـــا بـدَهـی بـر وطنــم این همه حــرمـت، هرگز @golchine_sher
حادثه گاه جای حیرت نیست حادثه گاه غیر عزت نیست قاعده گفته هر مجاهد را آخر قصه جز شهادت نیست @golchine_sher
هوا چون تیره شد بغض قلم بی واسطه وا شد زمین باران گرفت و آسمان آغوش دریا شد چه دریایی که با موج خروشان بی صدا مانده چه دریایی که در دامان کوهستان بلندا شد شبیه گرمی خورشید بود و روز بارانی که با چشم نخوابیده برای من معما شد کسی که عاشقانه در پی کار وطن جان داد ببین اعجاز شد ققنوس شد بال و پرش وا شد که او بر طعنه ها و نیش ها خندید ولب را بست که او در آتش نمرودیان اوج تماشا شد برای خستگی های گلوگیرش خودش تنها به زانو تکیه کرد و خود برای خود تسلا شد چه کردی مرد میدان بی ریا خندیدی و رفتی چه کردی تو که حتی رفتنت اینگونه زیبا شد میان برف و بوران خدمتت مقبول شد زیرا شهادت نامه ات از جانب جد تو امضا شد تو در پایین پای حضرت سلطان چه می خواندی که در پایین پای حضرت سلطان تنت جا شد @golchine_sher
غمگین بگیر بر دوش تابوت یار خود را ای عشق می شناسی خدمتگزار خود را باران و ابر بی تاب چشم ستاره بی خواب حالا کجا بیابی صبر و قرار خود را در قتلگاه عشاق از او نشان بجویید در رقص خون ببینید نقش نگار خود را از تیر طعن و کینه هرگز نمی هراسید بر روی دوش خود داشت او چوب دار خود را بین سران سری بود عمار دیگری بود ایمان خالصش داشت وزن و عیار خود را اردیبهشت ما داشت عطر فراق و ماتم با خود به آسمان برد بوی بهار خود را هرگز کسی نفهمد حال تو را مگر که از دست داده باشد دار و ندار خود را اشک روان ما نیست آبی به روی آتش در قلب ما نهاده سنگ مزار خود را @golchine_sher