eitaa logo
گلچین شعر
17.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
458 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
عطش، آتش، طَفِ داغِ محرّم دریغ از آن همه پیمانه یک نَم گلوی طفلکی شش ماهه خشکید وضوی گریه می گیرم دمادَم @golchine_sher
کنجِ حرم انگار تنها جایِ ما نیست رفتند زائرها و حالِ ما چه حالیست... رفتند و ما ماندیم و یک آهِ نهانی حسرت به دل داریم! این دردِ کمی نیست با خاطراتش اشک می ریزیم هر شب جز خاطراتی شعله ور همدردمان کیست؟! قسمت نشد مشایه و داغش به دل مانْد گاهی نرفتن بدتر از صد زخم کاریست لعنت بر آن عصیانِ شیطان-زاده ای که با شوقِ بی حد اسم مان را خط زد از لیست رحمت بر آن نوکر که اربابش به او گفت: بار سفر بردار! این توفیق؛ حتمیست- -اجر تمام روضه هایت اربعین است مثل همیشه رفتنت امسال قطعیست امسال هم ما را حرم قابل ندانست عمریست جای ما به زیرِ قبّه خالیست غمگین نشسته، غبطه خواهد خورد و این است- حالِ دلی که بیقرار است و هواییست موکب به موکب میرود تا تلّ و مقتل اشکی که از چشمانمان هر لحظه جاریست باید کجا این درد را مرهم گذاریم؟! تکلیفِ ما جامانده هایِ کربلا چیست؟!... @golchine_sher
چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم- سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی شبیه کوه از کوفه به شام ِ بی حیا رفتم- میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی!   @golchine_sher
🍃🏴 نذر شهادت دهمین سرورِ عالم 🍃🏴 اگر که این دلِ سائل هوای سامرا دارد امام ِ خفته در خاکش؛ عنایت بر گدا دارد امامی که پناهِ خستگان و بیقراران است برای دردمندان در حرم دارالشفا دارد هر آنکس که کشیده بر ضریحش دست؛ میداند که دستِ مهربانش نان برایِ بینوا دارد کلام ِ جامعش در "جامعه" میگوید این را که جهانِ بی "ولایت" آن به آن رنج و بلا دارد بخوان تفسیرِ "بابُ المبتلی"* را از همین مَنظر که "بنده" در سلکوش قلبِ بی چون و چرا دارد همان قلبی که تفسیرِ دقیقِ "مَهبطُ الوَحی"* است همان قلبی که با نورِ هدایت وعده ها دارد به عشقِ هادیَ الأُمّه(ع) شود تقدیرمان ایکاش دلی را که در اوجِ رنج؛ پروا از خدا دارد فدای آن امامی که زمینش زد هجوم ِ زهر دم ِ جان دادنش ذکرِ علی-موسی الرضا(ع) دارد عطش انداخته در جسم بیتابش حرارت را گلویش زخمی از زهر است و لرزش در صدا دارد دم ِ آخر پریشانِ مصیبت هایِ جدّش شد امام ِ سامرا داغِ غریبِ نینوا دارد به روی خاکِ حجره صورتش را رو به قبله کرد به لبهایش سلامی بر شهیدِ کربلا دارد سلام آخرش را داد با اشکِ روانی که خبر از نیزه و از خنجر و از بوریا دارد! *فرازهایی از زیارت جامعه کبیره   @marziyehatefi @golchine_sher
🍃🌺 به امید زیارت کربلا و محتاجِ آمرزش 🌺🍃 نور از چشمانم و حالِ خوش از این تن گرفت خسته ام از روزگاری که تو را از من گرفت خاطراتی ناب دارم از تو ای کرب و بلا از همانجا که دلم تاب و تبِ ماندن گرفت بار آخر وقتِ برگشتن به یادت هست که؟! اشک در چشمم بنایِ سخت باریدن گرفت لحظه لحظه با من است این حالِ آشوبِ فراق از خداوند آرزویِ در حرم مردن گرفت مُردَم و زنده شدم هر بار که وقتِ وداع این دلِ وابسته ام تصمیم ِ دل کندن گرفت در حوادث؛ در بلا بیتاب و آشفته نشد از ضریح ِ تو هرآنکس بهترین جوشن گرفت زائرت؛ در ظلمتِ قبرش به ذکرِ یاحسین(ع) در میانِ دستهایش مشعلی روشن گرفت شد رفیقم عاشقَت! گفته به من حالم خوش است- از همان روزی که اربابَت مرا گردن گرفت دعوتش کردی و پایِ ثابتِ روضه شده آمد و از مادر تو إذنِ بوسیدن گرفت بوسه زد بر پرچمت با اشک و راهی شد دلش... روضه خوان میگفت: اطرافِ تو را دشمن گرفت تا شنید این را که شد غارت؛ همه-پیراهنت گریه کرد و جان به لب شد هر چه پیراهن گرفت! @golchine_sher
🍃🏴 نذر شهادت غریبانهٔ أباالرضا(ع) 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- هر کسی که مملو از درد است جسم و جانِ او حضرت موسی بن جعفر(ع) میشود درمانِ او این حقیقت را بدان که هست پنهان تا ابد بعدِ خاکِ کربلا رزقِ شفا در نانِ او سفره اش پهن است و سائل سرزده سرمیرسد میشود سلطان زمانِ رفتن از احسانِ او برکتش آنقدر در انفاق بسیار است که میزبانی میکند از عالمی مهمانِ او این همه لطف و کرَم را برده ارث از مادرش شد مسلمانِ حقیقی هر که شد سلمانِ او حضرت زهرا(س) برای بینوایانِ غریب جای داده دِرهم و دینار در قرانِ او جایِ اشکِ قطره قطره؛ خون برایش گریه کرد با خبر شد هر که از وضعیّتِ زندانِ او سقفِ آن کوتاه! زیرِ هر قدم سنگ و کلوخ در نمازش تا که خم شد قامتِ لرزانِ او- گریه کرد و کنجِ نمور شد غل و زنجیر؛ بیتابانه روضه خوانِ او تازیانه میزد اما زیرِ لب در خلوتش ذکرِ "یا باب الحوائج" داشت زندانبانِ او ساق پایش در میانِ سلسله میشد کبود بسکه شد آزرده و مرضوض* استخوانِ او گفت با آهی پیاپی: سیدي صلوا علیک... کربلایی کرد حالش را لبِ عطشانِ او! * 📚 بخشی از زیارتنامه امام کاظم(ع): «...ذی السّاقِ المرضوض بحلق القیود» ...هردو ساق آن بزرگوار به وسیله زنجیرهایی که به دست و پایش بسته بودند تا حدی کوبیده شده بود. @golchine_sher
🍃🏴 در آستانهٔ شهادت شهید سید ابراهیم رئیسی و تیم همراهشان 🍃🏴 اشکی به رویِ صورتِ تقویم شد روان ای وای از آن بهار، که شد یک شبه خزان اردیبهشت حالِ جهنّم گرفته بود حیران شد از غمی که می آمد دوان دوان ای وای از دل-نگرانی و واهِمه از آن شبی که داشت خبرهایِ ناگهان دریایِ درد بود سراپایِ بالگرد میسوخت از بلایِ جگرسوز؛ بی امان شد مقصدِ مسافرِ آدینه اش بهشت نامش شهید شد! که شود مردِ جاودان یک داغِ آتشین چه سرآسیمه و غریب پهلو گرفته بود در آغوش وَرزقان داغی که بیقراریِ أمن یُجیب را آورد؛ در قنوتِ خراسان و اصفهان باران گرفته بود به روی تنی که سوخت بر رویِ دست هایِ دعاگویِ مهربان دستی که بود لحظه به لحظه گره گشا دستی که داشت راهگشاییِ رایگان سیّد کنارِ همسفرانش به عرش رفت مانندِ حاج قاسم و سردارِ قهرمان آتش گرفت هر که ولایتمدار شد خود را رسانْد با تنِ سوزان به کاروان آن کاروان که هست اَمیرش خودِ حسین(ع) جانم فدای سیّد و سالارِ عاشقان میخوانم از ترَک-ترَکِ خشکیِ لبش "از آب هم مذایقه کردند کوفیان" در کربلا برای حسینِ (ع) غریب شد- شمشیر و تیر و خنجر و صد نیزه میزبان غارت شد و بدونِ کفن بر زمین سه روز... در زیر آفتاب؛ تنش مانْد نیمه جان! @golchine_sher
🍃🌺 در آرزوی وصال و به شوق شهادت خصوصا 🌺🍃 در حوادث باید استغناه* را پیدا کنیم بی نیاز از خلق؛ تکیه گاه را پیدا کنیم غم می آید بیخبر تا در بزَنگاهِ فراق صبر و ایمان و دلِ آگاه را پیدا کنیم خیر و برکت نیست در اسلام ِ عافیت طلب آن به آن باید غمی جانکاه را پیدا کنیم خوشبحال آنکه از جان ساخت مشعل! تا که زود- وقتِ گمراهی بخوبی راه را پیدا کنیم روشنی بخشید و دائم دل به آتش زد شهید تا که شب‌هنگام؛ راه از چاه را پیدا کنیم باید آخر تارِکِ دنیا و "ما فیها" شویم تا مرام نابِ ثارالله(ع) را پیدا کنیم پر کشیدن تا خدا آسان‌ترین کار است اگر یک مسیرِ کاملا کوتاه را پیدا کنیم نیست راهی جز شهادت! باید آری غرقِ خون- شیوهٔ جان دادنِ دلخواه را پیدا کنیم باید از سر بگذریم و مثلِ شاهِ کربلا در بلایا راهِ قتلگاه را پیدا کنیم چشم را دریا کنیم و قلبمان را شعله ور روضه در پیش است! اشک و آه را پیدا کنیم * برنگشت از علقمه ماهِ بنی هاشم چرا؟!... منتظر مانده رقیه(س) ماه را پیدا کنیم لابِلایِ خاک و خون؛ قامت-کمان؛ مثلِ حسین(ع) پیکرِ سقّایِ خیمه گاه را پیدا کنیم!... * یَا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاه... اى بى نیاز کنندهٔ کسى که از او بى نیازى خواهد فرازی از دعای جوشن کبیر  @marziyehatefi @golchine_sher
🍃🏴 در عزای شب سوم ماه محرم الحرام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- ای دستهایت مهربان؛ خانم-رقیه(س) زیباترین نام ِ جهان؛ خانم-رقیه(س) ای سرپناه دردهایِ بی مداوا درمانگرِ هر خسته-جان؛ خانم-رقیه(س) غمهای تو دارد نشانی از حماسه ای دخترِ زهرا(س)نشان؛ خانم-رقیه(س) با گریه هایت سخت رسوا شد منافق شد فتنهٔ ظالم عیان؛ خانم-رقیه(س) پایِ شجاعتهای تو رفت آبرویِ - جام ِ شراب و خیزران؛ خانم-رقیه(س) روشنگری کردی شبانه در خرابه آزادگی دادی نشان؛ خانم-رقیه(س) پایِ همان تشتی که شد اوجِ مصیبت شمشیرِ رزمَت شد زبان؛ خانم-رقیه(س) گفتی و با هر واژه دشمن خوارتر شد لبریزِ حیرت شد زمان؛ خانم-رقیه(س) مظلومیت را با جنم تلفیق کردی شد اشک و آهَت جاودان؛ خانم-رقیه(س) جانم فدای تو که تاول هایِ پایَت خیلی گرفت از تو امان؛ خانم-رقیه(س) از ردّ سرخِ ریسمان بر دستهایت- افتاده گریه روضه خوان؛ خانم-رقیه(س) ایکاش میشد جا نِمی ماندی عزیزم... در اربعین از کاروان؛ خانم-رقیه(س)! @golchine_sher
🍃🏴 حضرت زینب(س) در عزای شب چهارم محرم الحرام 🍃🏴 تنها شدی و غم گرفته روزگارم را با غصّه ها طی میکنم شبهای تارم را هم غربت و هم خستگی می‌ بارَد از چشمت حس میکنی آشوبِ قلبِ بیقرارم را آماده ام از عشق تو، تا بینِ خاک و خون دستِ خزان از من بگیرد نوبهارم را باید دو فرزندم فدایِ رهبرم باشند آری محقّق کن حسینم(ع) انتظارم را ناموس داری کردی و با غیرتَت یک عمر ارزش گذاری کرده ای حُجب و وقارم را هرچند خوبی های تو جبران نخواهد شد اما پذیرا باش این دو یادگارم را از خونِ حیدر پُر شده رگهای سرخشان باید ببینی ضربِ شصتِ ذوالفقارم را فرماندهی با توست اما "نه" نگو لطفا هر چند داری تا قیامت اختیارم را دار و ندارم هستی و تا یاورت باشند همراهِ خود آورده ام دار و ندارم را شکرخدا که راهیِ میدانِشان کردی قربانِ تو کردم دو عشق ِ نو-نَوارم را * چشمان سورمه خورده؛ تا که تیرِ سمّی خورد در خیمه فوراً سجده کردم کردگارم را جانِ دلم تا سایه ات بالا سرم باشد نذر تو کردم رنج و داغِ بیشمارم را! @golchine_sher
🍃🏴 در عزای شب پنجم محرم الحرام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- عمریست بعدِ شرم ِ پشیمانی از گناه در روضه حال من شده با گریه روبراه با دستِ فاطمه(س) قلم ِ عفو میخورَد در زیر خیمه؛ پایِ علَم هر چه اشتباه با ذکرِ بِاالحُسین(ع) عجین است توبه اش هر که رسولِ تُرک شده؛ آمده به راه روضه؛ معادلاتِ جهان را شکسته است کوهِ گناه میشود اینجا بدل به کاه قران و فرش و منبر و چاییِ روضه را آماده کرده مادر سادات با نگاه چرخانده چشم و آمده از راه؛ بیقرار- آن نوکری که بوده به دنبالِ سرپناه بر سینه زد! غبار تکانْد از اتاقِ دل شد رو سفید؛ صاحبِ پیراهنِ سیاه * اشکش چکید و گفت غریبانه یاحسن(ع) در پنجمین قرارِ غم انگیزِ شامگاه داغی نشست بر دلش و گفت روضه خوان: امشب مسیرِ روضه می افتد به قتلگاه فرزندِ مجتبی(ع) به فدایِ عمو شده سر تا به پایِ پیکرِ او میدهد گواه هر کس رسید و یادِ حسن(ع)؛ بعدِ هلهله زد تیر و نیزه را به تنش طبقِ دلبِخواه با خشکیِ لبش به عمو؛ بوسه زد سپس- جان داد رویِ سینهٔ غرقِ به خونش آه... @golchine_sher
🍃🏴 در عزای شب ششم محرم الحرام 🍃🏴 غضبش مثل حسن(ع) رنگِ اجل میگیرد کارِ دشمن چه گره خورده؛ خلل میگیرد تیغ برداشته و با جنم ِحیدری اش رخصت از حضرتِ مأمورِ اجل میگیرد ماندگار است مسیر و هدفش تا به ابد إذنِ جنگاوری از دستِ ازل میگیرد لرزه انداخته بر جانِ حرامی رجَزش قدَمش تصمیم ِخیرالعمل میگیرد بیهوا تاخته و شیوهٔ نابِ رزمش رنگِ جنگاوریِ شاهِ جمل میگیرد تیغش از لشکر دشمن؛ چند سرباز که نه... "ازرق شامی" و فرمانده و "یَل" میگیرد تیرها بر بدنش خورده و افتاده به خاک نفَسش حالتی از حدّأقل میگیرد آسمان از غم ِخشکیِ لبش بی تاب است میکِشد آه...دلِ ماه و زُحل میگیرد مملو از شهدِ شهادت شده سر تا پایش سیزده سالگی اش طعم عسل میگیرد! @golchine_sher