بیهُده نیست عاشقی، وای که چیست عاشقی
بی خبری ست عاشقی، عشق خبر نمی کند...
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
چه خوش است راز گفتن، به حریف نکته سنجی
که سخن نگفته باشی، به سخن رسیده باشد...
#بیدل
@golchine_sher
بی تو کویر،تشنه ی دریا نیست
پیوندٍ ماه و پنجره زیبا نیست
بی تو صدای پــــر زدنٍ بلبل
در باغ ٍسبز ٍخاطره، پیدا نیست
نه ابر و باد مانده، نه بارانی
چشمی در آرزوی تماشا نیست
در این هوای سرد و زمستانی
برفی برای شادی فردا نیست
انبوه بغض ها چه نفس گیرند
فریاد هست و راه گلو وا نیست
بی تو دوباره زنده شدم، مٌردم
افسوس پای رفتن از این جا نیست
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
ابر و باد و مَه و خورشید و فلک در کارند
عاقبت داغِ تو را بر دل من بگذارند!
#محمد_سهرابی
@golchine_sher
همه در چهره ی مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
#شهریار
@golchine_sher
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده...
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
گر پای به در مینهم از نقطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند روی تو دیده
#سعدی
@golchine_sher
دَر سرَت اِمروز بحث ِ داغ ِ آغوشم نبود ..
پنجشنبه تعطیل است یا مارا زِ خاطِربرده ای؟
#طبیب_اصفهانی
@golchine_sher
صبر خوب است و مخواه از عاشقی این خوب را
پیش ازین هرگز نفهمیدم غم ایوب را
خوانده ام در چهره ی مردم همین امروز هم
حرف های مفت بعد از تو به من منسوب را
با وجود طعنه هاشان ظاهرم شاد است آه
بید از داخل به نرمی می تراشد چوب را
دستمالت را نکش بر پلک ها بیهوده است
سرمه ام لو می دهد چشمی که شد مرطوب را!
تا بدانم چندمین روز است ترکم کرده ای
می شمارم شیشه های خالی مشروب را
هر دو بعد از تخته نرد زندگی خندیده ایم
می توان از خنده هامان حدس زد مغلوب را
حرف هایت را غزل کن با سکوت از من نگیر
لااقل این عشق بازی کردن مکتوب را
#صادق_فغانی
@golchine_sher
ما نا برادران از چاه گرگ خیز
لب تشنه آمدیم یا ایهالعزیز!
با جامه ی کبود، با نامه ی سیاه
این حال و روز ماست چون شام رستخیز
یا چاه می کنیم، یا آه می کشیم
در راه نارفیق، از زخم نا عزیز
حتی هراس مان از حسن یوسف ست
ای کاش بشکند گلدان پشت میز
ما پاره کرده ایم بیش ازتو پیرهن
در خواب دیده ایم ؛خواب ستاره نیز
بر ما یکی یکی لب می گزی که بس
دست تو رو شده است دیگر زبان مریز!
حتی به عکس تو هر شب لگد زدیم
دستی تکان بده از قاب ریز ریز
برگشت تا ورق، با دست روزگار
در باد مثل برگ ماییم و افت و خیز
یا احسن القصص! در آتش هوس
هیزم شکن شدیم، با چشم های هیز
کابوس ما چراست، آن چشم شب شکن؟
فانوس راه کیست، آن چشم شب ستیز؟
دندان شکسته اند از گرگ قصه مان
بگذار بگذریم از جنگ و از گریز
#محمدحسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
در قيد غمم، خاطرِ آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوتِ فرياد کجایی؟
کو همنفسی تا نفس شاد برآرم؟
مجنون تو کجا رفتی و فرهاد کجایی؟
ای ناوک تأثير که کردی سفر از دل
میخواست تو را ناله به امداد، کجایی؟
با آنکه ز ما هيچ زمان ياد نکردی
ای آنکه نرفتی دمی از ياد، کجایی؟
میخواستی آزرده ببينی دل ما را
اکنون که غمت دادِ ستم داد، کجایی؟
در عشق به يک جلوه حزین، کار تمام است
من برق به خرمن زدم ای باد کجایی؟
#حزینلاهیجی
@golchine_sher
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند.
#فاضل_نظری
@golchine_sher