غلط است هر که گوید که به دل ره است دل را
دل من ز غصه خون شد، دل او خبر ندارد...
#وحشی_بافقی
@golchine_sher
ای غم ای رویای زیبا از تو ممنونم
ای صمیمی ای همآوا، از تو ممنونم
ای درخت خرم ، ای تنها پناه من!
مثل گنجشکان تنها از تو ممنونم
چون نهالی تازه در دستان فروردین
باغبان من! سراپا از تو ممنونم
بین انبوه نمکنشناسها ، ای عشق
ای همه شیرینترین ها از تو ممنونم
ای تو باران عزیز صبح زود دشت
چون شب آرام دریا از تو ممنونم
مثل رودی بی نهایت با تو خشنودم
چون گلی در دست صحرا از تو ممنونم
با گلوی خشک صدها کوزه میخوانم
تشنهام یک عمر اما از تو ممنونم
#علی_محمد_مودب
.
@golchine_sher
با لشکرت چه حاجت
رفتن به جنگ دشمن؟
تو خود به چشم و ابرو
برهم زنی سپاهی!
#سعدی
@golchine_sher
هر چه گشتیم در این شهر نبود اهل دلی
که بداند غم دلتنگی و تنهایی ما...
#معينى_كرمانشاهى
@golchine_sher
من آمده ام از لب تو قند بسازم
از قصه ی دلدادگی ام ، پند بسازم
دارم نگران می شوم از طول جدایی
با غصه ی دوریّ تو تا چند بسازم ؟
باور کن عزیزم ! دلم آنقدر که تنگ است
میخواهم از این سینه،کمربند بسازم
من زیر فشار غم تو صخره ام ، اما
باید که از این صخره ، دماوند بسازم
من آمده ام جان بدهم،عشق بگیرم
از این همه انکار تو سوگند بسازم
من آمده ام تا که به امید خـداوند
از گریه ی شب های تو لبخند بسازم
#محسن_نظری
@golchine_sher
فغان و درد که به کامم زمان نمی آید
هم این زمان نرود نه ، هم آن نمی آید
زمانِ عمرِ من ای دوست تمام گشت و وَلی
ختامِ بختِ سیاهم زمان نمی آید
برفته دل زِ برِ ما ، نمیرسددلبر
رسیده جان به لبِ ما و جان نمی آید
صفای اردیبهشت به جای نخوتِ دی
بهار هم نه به جای خزان نمی آید
چرا به گوشه ی حاجت نمیرسد آن یار
چرا به گوشِ عبادت اذان نمی آید
از آن زمان که تو رفتی ز دیده ام ای دوست
سروده ای به زبانِ بیان نمی آید
اگرچه گشته روان از دو دیده سیلِ سرشک
غزل سروده ی " مهدی" روان نمی آید
#مهدی_میرابی_جاجرم
#هفت_هنر_خراسانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گفتيم عشق و طاقت آن را نداشتيم
چيزی كه ما لياقت آن را نداشتيم
گفتيم در كشاكش تقدير با هميم
حرفی زديم و قدرت آن را نداشتيم
بعداز هزار مرتبه تكرار دوستی
يكبار هم صداقت آن را نداشتيم
بسيار ساده بود سخن گفتن از گذشت
اما دريغ! جرأت آن را نداشتيم
حالا بيا كمی سخن از عاشقی بگو
كاری كه هيچ فرصت آن را نداشتيم
#مجيد_افشاری
@golchine_sher
آی آدم ها
که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد
می سپارد جان...
#نیما_یوشیج
@golchine_sher
در خاطرهی کوچهی بنبست کسی نیست
بیهوده به این پنجره دل بستهای، ای دوست
#مصعب_یحیایی
#عضوکانال
@golchine_sher
دیدار من و او، چه سرانجام قشنگی
همصحبتی شعله و باد، آتش و اسفند...
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
قلب من با پرسشی شب تا سحر سر میکند
” کی خدا ما را برای هم مقدَّر میکند؟ ”
خیره ماندن های تو در عکس هم سکر آور است
هرکسی یادت میفتد روسری سر میکند
قبله را گم میکنم ، کمتر بخند ، این خنده ها
آن چه را شیطان نکرد- الله اکبر- می کند !
تا نگاهم میکنی” ایاک نعبد” بعد این
دین من کم کم خدا را در تو باور میکند
در تمام پیرهن ها ماه کامل می شوی
سرمه ای اما تو را یکجور دیگر میکند
امتحان پس داده ها با من تفاوت می کنند
بی محلی هایت آدم را جری تر می کند
حرف بر ضد تو بسیار است اما گوش من
از یکی میگیرد و از دیگری در می کند
گرچه در چشم تمام شهر ، “آدم ” بوده ام
“دوست دارم” های تو، آخر مرا خر میکند
#نفیسه_سادات_موسوی
@golchine_sher