شاید نباشم.
تو اما هر روز صبح
پنجره ی قلبت را باز کن
و "دوستت دارم" ها را
و "صبحت بخیر"ها را
و "مراقب خودت باش" هارا
نفس بکش!
سپرده ام به آسمان
سپرده ام به صبح....
#معصومه_صابر
@golchine_sher
قسمت دشمن انسان نشود روزی که
دوستت دارمِ معشوق به اما برسد...
#علی_صفری
@golchine_sher
مپرس شادی من حاصل از كدام غم است
كه پشت پرده عالم هزار زیر و بم است
زیان اگر همه سود آدم از دنیاست
جدال خلق چرا بر سر زیاد و كم است
اگر به ملك رسیدی جفا مكن به كسی
كه آنچه كاخ تو را خاك می كند ستم است
خبر نداشتن از حال من بهانه توست
بهانه همه ظالمان شبیه هم است
كسی بدون تو باور نكرده است مرا
كه با تو نسبت من چون دروغ با قسم است
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ما هنوز یك قدم است
#فاضل_نظری
@golchine_sher
شکست بغض و فرود آمد آبشار غزل
چنانکه آینه شد مست در کنار غزل
بیا به رسم قدیم آرزو کنیم ای دل
که روزگار بچرخد به اعتبار غزل
تمام کار جهان را تو می دهی سامان
تویی که شهره ی شهری به انتشار غزل
بدون گوشه ی چشمت شبیه برکهٔ گنگ
بغل گرفتمت این غم را در انتظار غزل
دلم گرفته از این ایل مانده در پاییز
بیا که سبز بمانیم ای بهار غزل
اگر حضور تو باشد به بزم انجمنی
دوباره باده بنوشیم در جوار غزل
#محمد_صادق_بخشی
#عضو_کانال
@golchine_sher
بغض می کنند پنجره ها
وقتی
سرشار از صدای
گیتار دوره گردی می شوند
که نان را می نوازد
#پروا_پاچیده
@golchine_sher
گل گونه کنار کاسهی چشمان نم کافیست
زمان بدرقه، چشمانمان افتد به هم کافیست
در این فرصت که خیلی حرفها ناگفته میماند
همین که زیر باران میزنی با من قدم کافیست
شبیه ریلها از جنس آهن هم که باشم باز
برای اینکه بی تو بشکنم، یک پیچ و خم کافیست
تظاهر میکنی که دوستم داری؟ نمیدانم!
همین که پشت شیشه میدوی هرچند کم، کافیست
کنار پنجره تصویر تو غرق است در باران
همین تصویر پایانی که با خود میبرم کافیست
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#عضوکانال
@golchine_sher
بغض زبان بسته سر دردِ دلش وا شد
هر بار که با عکس لبخند تو تنها شد
آرامش دریا هم از چشمان من افتاد
پایم به جزر و مد چشمان تو که وا شد
تنهایی ام را یک جهان هم پر نکرد اما
غم های تو در وسعت آغوش من جا شد
تو نغمه ی داوودی خود را بخوان شاید
روی لبم گلهای شیپوری شکوفا شد
خورشید باش و این زمین خسته را دریاب
شاید که از زیر لحاف برفی اش پا شد
تا بی خبر رفتی نگاه بی قرار من
از پنجره چشم انتظار قاصدک ها شد
#فرزانه_قربانے
#عضو_کانال
@golchine_sher
در حیرتم که دیده از او بر نداشتم
دل را چگونه بُرد که چشمم خبر نداشت..
#قدسی_مشهدی
@golchine_sher
وَه چه مضمون ها که با این چشم ها آورده ای
شاه بیتی از غزل های خدا آورده ای
با همین لبخند شیرینی که درمان من است
بر سر دل های بسیاری بلا آورده ای
داستانم را به مجنون گفتم و با خنده گفت
این همه دیوانگی را از کجا آورده ای؟
ای غم شیرین تنهایی کجا با این شتاب؟
بیشتر در خانه ام بنشین صفا آورده ای
ای نسیم عشق ممنونم که در زندان من
بار دیگر عطر گیسویی رها آورده ای...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
ای بغض غم انگیز ترین شعر شبانه
امشب غزلم یاد تورا کرده بهانه
من واژه به واژه به تو پرداخته ام تا
این تازه غزل پر بکشد خانه به خانه
پرداخته ام تا همه ی شهر بدانند
تشویش غزل های من از توست نشانه
مردانه سخن گفتم و هرگز نشنیدی
این بار مرا بشنو از این بغض زنانه
تا پنجره ی چشم تو یک لحظه بخندد
من منتظرم... این سوی دیوار زمانه
#سعید_بی_همتا
#عضوکانال
@golchine_sher
من آتش عشقم که جهان در اثرش سوخت
خورشید ، شبی پیش من آمد ، جگرش سوخت
آدم به تب دیدنم افتاد و پس از آن
هر کس که به دیدار من آمد پدرش سوخت
آتشکده اهل بهشتم من و جزء این
هر کس که نظر داشت به پای نظرش سوخت
شیطان عددی نیست که آتش بزند ،هان!
سودای مرا داشت به سر ، هر که سرش سوخت
ققنوس هم از جنس همین شب پرگان بود
دیوانه خورشید که شد بال و پرش سوخت
تنها نه فقط خانه زهرا و علی ، نه !
هر خانه که با عشق در آمیخت درش سوخت
شاعر خبر تازه ای از عشق شنید و
تا خواست کلامی بنویسد خبرش سوخت
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher