بوسه نه... خندهی گرم ازدهنت کافی بود
این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود
دانه و دام چرا مرغک پرسوخته را؟
قفس زلف شکن در شکنت کافی بود
میشد این باغ خزاندیده بهاری باشد
یک گل صورتی دشت تنت کافی بود
لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای
از همان دور مژه همزدنت کافی بود
قافیه ریخت به هم، خلوت من خوشبو شد
گل چرا ماه؟... درِ ادکلنت کافی بود...
#حامد_عسکری
@golchine_sher
دیریست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
تا نازکی خیال درمن جاریست
شور غزلی زلال در من جاریست
می جوشد اگر چشمهٔ شعری در من
عشق است که بی زوال در من جاریست
#محمد_صادق_بخشی
#عضو_کانال
@golchine_sher
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
#حامدعسکری
@golchine_sher
خدا این بار میخواهد سپاهش خار و خس باشد
برای خواری دشمن همین بایست بس باشد
خدا اهل ستم را بر زمین گرم خواهد زد
و شاید از زمین گرم منظورش طبس باشد
طبس را شهر بیدیوار میپنداشتید اما
گمان هرگز نمیبردید مانند قفس باشد
طبس با خاکریز جبهه یکسان است تا وقتی
که ما را دشمنی همچون شما در پیش و پس باشد
غم این خاک بالین شما را سخت میگیرد
غمش حتی اگر اندازۀ بال مگس باشد..
برای جبهه دلتنگیم و میجنگیم و میجنگیم
و میجنگیم و میجنگیم تا وقتی نفس باشد
#محمدحسین_ملکیان
#طوفان_طبس
@golchine_sher
شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهاییست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
#ابوسعید_ابوالخیر
@golchine_sher
هستم، ولی نباشی اگر، نیستم پدر
من بیتو غیر هیچ، مگر چیستم پدر؟
نام و نشانی تو اگر روی من نبود
در خاطرم نبود که من کیستم پدر
یادش بخیر! خستگیات را چه میتکاند
هرسال کارنامهی پر بیستم پدر
یکعمر آبونان من از زحمت تو بود
در سایهی حمایت تو زیستم پدر
احساس میکنم که خدا راضی از من است
وقتی به احترام تو میایستم، پدر ...!
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#پدر
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
#حافظ
@golchine_sher
دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشتِ عاشق را همین آزارها تا می کند...
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
داغی که بوسهی تو، به لبهای ما نهاد
یادش بخیر و خاطرهاش جاودانه باد
بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمت
کز یاد میبرم که مرا بردهای ز یاد...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
از لای بیدهای رها روی شانه ام
عطرت دویده باز در آغوش خانه ام
هر ضلع خانه یاد تو را جار میزند
حتی خطوط پیرهن چارخانه ام
بیدار مانده خیره به شب،چشم خسته ام
خوابیده دست منتظرم زیر چانه ام
هر عصر کنج کافه ی دنجی به صرف چای
مهمان بغض و گریه و شعر و ترانه ام
این شعر را کنار خودت در خفا بخوان
تنها مخاطب غزل عاشقانه ام!
گفتی که راه دور و دراز است و صبر کن
من کم تحملم، چه کنم ؟ پر بهانه ام!
هنگام دیدنم که رسید از جناب نخل
قدری رطب بگیر و بیاور به خانه ام
#مریم_فردی
@golchine_sher