نَرَود تا کـه غدیر از سـر عالـم یکدم
باده ی عشق بنوشید و ببخشید به هم
مستیِ باده ی "خُم" از سر نامردان رفت
که لگد خورد در و کرب بلا خورد رقم
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
@golchine_sher
زِ عشقت بند بندِ این دل دیوانه می لرزد
خرابم می کنی اما خرابی با تو می ارزد!
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای؟
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
#سعدی
@golchine_sher
همه ی مردمِ این شهـر عـذابم ڪردند
در نبـودت همگی خانـہ خرابم ڪردند
بعدِ تـو هیچ ڪسی حالِ مرا درڪ نڪرد
مثلِ بیگانہ در این شهر حسابم ڪردند
پیروڪودڪ همہ باطعنہ بہ من خندیدند
با اشارہ خُـل و دیـوانـہ خطابم ڪردند
شیشهٔ قلبِ من از اینهمہ آزار شڪست
در تبِ آتـشِ عشقِ تـو ڪبـابـم ڪردند
آنچنـان از غم و اندوہ دلم پُر خون شد
ڪـہ طبیبان همہ یڪ بارہ جوابم ڪردند
هرڪجا در پیِ تو گشتم و در میڪده ها
از غمِ دوریِ تـو مست و خرابم ڪردند
بعدِ تـو میروم از شهرِ تو با خاطره ات
میروم چون همهٔ شهـر عذابم ڪردند...
#آنجــلا_راد
@golchine_sher
زن نیستم اما
زنى را میشناسم
كه پاى تمام قولهاى مردانهاش
ایستاده است
و من
مادر، خطابش میكنم
#حسین_سلیمانى
@golchine_sher
اصلا تو با لبخند، یک حال دگر داری
خیلی برای اعتقاداتم خطر داری
دست من از دنیات کوتاه است و میبخشم
پیمان فامیلی اگر هم با تبر داری
من توی آغوشت، کنارت، باز دلتنگم
بیخود نگو از حال و احوالم خبر داری
هرجا نگاهم میکنی، گم می کنم خود را
بیش از خیالت لعنتی جان، دردسر داری!
یخ میزنم وقتی که میخوانی درِ گوشم:
"کی میشود از این خجالت دست برداری؟"
گم میکنم خود را دوباره بین بازویت
لعنت به تو، خیلی کنار من جگر داری
من مست لبهایت دگر چیزی نمیفهمم
بیش از مسکّنهای مورفینی اثر داری
چیزی نمیخواهم من از تو غیر لبخندت
اصلا تو با لبخند، یک حال دگر داری
#مریم_صفری
@golchine_sher
از مهربانبودن، دلم دیگر پشیمان است
زخمی شدم دور و برم صدها نمکدان است
دیروز میگفتم محبت، قند یزد، اما
امروز میگویم که نه! چاقوی زنجان است
چاقوکش و جراح میدانند یک چاقو،
گاهی بلای جان و گاهی منجی جان است!
با هر ضعیفی مهربان بودم ولی افسوس!
دیدم سلام برّه هم با گرگ یکسان است...
اصلاً چرا باید نترسم از ضعیفان؟ هان؟
وقتی لب کاغذ شبیه تیغ، برّان است!
فهمیدم اما دیر فهمیدم که «نادان» را
از هر طرف هم که بخوانی باز نادان است
#محسن_کاویانی
@golchine_sher
پروانه هم شبیه من از ساده لوحیاش
دلبستهی گلی است که درکش نمیکند
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher
کسی که انبیا هم عاجزند از درکِ تفسیرش
چگونه میتوان با شعرِ ناقص کرد تصویرش؟!
چنان عشقش جنون می آورد در دل ، جوانان را
که آخر یوسف برنا ز حسرت میشود پیرش
تمامِ معنیِ قرآن به خالِ هندویش بند است
چه معنا می دهد «با» ، گر نباشد نقطه ی زیرش؟!
به این تدبیرِ ناقص دل مبند ای دل ، ببین اینجا
گره خورده قضا هم بر سرِ زنجیرِ تقدیرش
همین که می رود بر مأذنه ، محشر به پا گردد
که شیطان می کند میلِ نماز از شوقِ تکبیرش
عجب مشمار اگر باد از نجف بیرون نمی آید
به دام افتاده حتّی باد در زلفِ گره گیرش
ز جانم حُبِّ حیدر را جدا نتوان نمود ، آری
محال است اینکه شِکّر را جدا سازند از شیرش
چه اعجازیست یا رب در کلامِ عرشیِ حیدر
که می میرند مشتاقانِ او از فرطِ تأثیرش
به اشکِ شورِ چشمِ خویش آخر پاک شد عاصی
که سگ را نیست جز دشتِ نمک راهی به تطهیرش
#عاصی_خراسانی_علی_مقدم
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
@golchine_sher
به آتش می کشی قرآن، ولی ایمان نمی سوزد
«میان شعله می سوزد مگر باران؟ نمی سوزد»
هزار و چارصد سال است چون خورشید، رخشان است
به جهل و کینه ی بوجهل و بوسفیان نمی سوزد
بسوزانی، نسوزانی، بدان ای کافر جاهل
که نور بی بدیل خالق سبحان نمی سوزد
کلام اعجاز جاویدان اسلام است، ای ابله
بسوزان کاغذ، این اعجاز بی پایان نمی سوزد
کتاب عشق و آیاتش که در دلهای ما ثبت است
درون آتش جهل سبک مغزان نمیسوزد
به ظن خود زدی آتش کتاب آسمانی را
نمیدانی کتاب هادی انسان نمیسوزد؟!
اگر با فوت کافرها نشد خاموش انوارش
بدان با آتش آنها، که این قرآن نمی سوزد
اگرچه سوختند از آیه های روشنی بخشش
کتابی که نشد تحریف در دوران، نمی سوزد
کفی بر روی آب است این جسارتهای خَنّاسان
کلام روشن قرآن جاویدان نمی سوزد
اگر نمرودیان بر پیکر فرقان زنند آتش
همانند خلیل الله، الرحمن نمی سوزد
گذر کرده است از پیچ و خم اذهان کج اندیش
کلامی که کُند درد جهان درمان نمی سوزد
#آمنهآلاسحاق #زهراشعبانزاده #مرتضیدرزی #مکرمانی #مستانبروجردی
#مشهدیزاده #ایراندخت
#به_مناسبت_قران_سوزی_سوئد
#همسرایی_گروه_شعر_پادشاه_وارونه
@golchine_sher
صبح یعنے ڪه تماشاے غزل چیدن تو
عاشقے چیست به جز لحظه تابیدن تو
#میترا_ملڪ_محمدی
@golchine_sher
چون وانمیکنی گِرهی، خودْ گره مشو
ابروگشاده باش، چو دستت گشاده نیست
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
غمش در نهانخانهی دل نشیند
به نازی که ليلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریهام، ناقه در گِل نشیند
خَلَد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند؟
پی ناقهاش رفتم آهسته، ترسم
غباری به دامان محمل نشیند
مرنجان دلم را که اين مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در اين چمن پای در گِل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبیب از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند؟
#طبیب_اصفهانی
@golchine_sher
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه! بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ، چه فرقی دارد؟
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز میپرسمت از مساله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسأله هاست...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
عروسک های سرگردان روی اب را دیدم
به لطف بمب، چشم باز غرق خواب را دیدم
گلوی مرد رنگین پوست را در زیر پا گاهی
نگاه کودک آواره بی تاب را دیدم
حقوق مردمان غزه در صبرا مشخص شد
به زور اسلحه در شهر فتح الباب را دیدم
هزاران کودتا نیرنگ خدعه مکر پی پایان
و مرگ ساعت ۱ در شب مهتاب را دیدم
به لطف ان سگ وحشی داعش مسلک غربی
میان سامرا موصل حلب ارعاب را دیدم
عراق و سوریه افغان و پاکستان و ایران نه
جهانی در حقوق غرق در گرداب را دیدم
#علی_الواریان
#عضوکانال
#حقوق_بشر_آمریکائی
@golchine_sher
آغوش بگشا...
تن وحشی گداخته ام را...
در میانه ی بازوانت...
رام کن ...
آرام کن ...
این روزها
بسان دوزخی شده ام...
که راه می رود ...
#عارف_اخوان
@golchine_sher
گويند كه يار دگرى جوى و ندانند
بايست كه قلب دگرى داشته باشم !
#عماد_خراسانی
@golchine_sher
من پر از دلتنگی ام شادی نمی آید به من
بی تو حتی خنده ای عادی نمی آید به من
هرکجا مرغ گرفتاریست همزاد من است
تا قفس باقیست آزادی نمی آید به من
من که عمری در قفس بودم چه سود از خلقتم
بار الها آدمیزادی نمی آید به من
عشق چیزی غیر غم خوردن برای من نداشت
روی خوش دیدن در این وادی نمی آید به من
ای که در ویرانی ام چشم تو بی تاثیر نیست
تا دلم با توست آبادی نمی آید به من
مثل آهویی که جنگل را هوایی کرده است
پیش من بنشین که صیادی نمی آید به من
عشق بازی رسم دیرین نیاکان من است
نشر این آیین اجدادی نمی آید به من
#علی_مقنی
@golchine_sher
باکی ندارم از تو بسوزند شاخههام
من شعله میکشم تو ولی خوب من بخند
#المیرا_شاهان
@golchine_sher
ای آنکه نامت در کنارِ آیهٔ قران
حک میشود بر رویِ بازوبندِ گمراهان
گفتند با خود ذکر «هادیّ المضلّین» را
با اسم تو بر نفْس غالب میشوند آسان
بیراهه را دیدند و بی رغبت گذر کردند
از عشقِ تو بستند فوراً چشم از عصیان
شوق گنهکاران به تو هر لحظه افزون شد
در سامرا دادی به آنها؛ خانه...آب و نان
شرمنده از چشمت هدایت را طلب کردند
هرگز نگفتی نه! ندارد ذره ای امکان
از شانهٔ زخمیِ مجرم ها گرفتی بار
عاصیِ خسران-دیده را نفروختی ارزان
هادی(ع) شدی تا مونس ِ گمگشته ها باشی
تا باشی از لطفت شبی پیش گدا مهمان
از سامرایِ تو صراط المستقیم رد شد
وقت اذان، کنج ضربحت باب شد درمان
نامت علی(ع) بود و نجف شد زائرت هر روز
دور سرت میگردد ایوان طلا هر آن
با جامعه خواندن گدایت هست خاطرجمع
وقتی به غم هایش دمادم میدهی پایان!
#ألسلام_علیک_یا_هادی_الائمه
#جامعه_عادتکم_الإحسان
#یابن_الجواد_ع_دخیلک
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم....
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
امروز مدینه غرق شادی شده است
جبریل در آسمان منادی شده است
روز صلوات است که خورشید دهم
بر شیعه طلوع کرد و هادی شده است
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
@golchine_sher
تو از تبار بهاران، تو از سلالۀ رودی
تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی
تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد
جوانه عرض سلامی، شکوفه عرض درودی
به صدر «جامعه» خود به اَلسّلامُ علیکی
تمام پنجرهها را به سوی باغ گشودی...
کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش
به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی
اگرچه سامرهات را حصار کرده شب اما
میآید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی
#امام_هادی_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
@golchine_sher