در زیباترین عاشقانه های جهان
همیشه، قلبِ یک زن در میان است.
زن، اگر نباشد
پرنده ی شعر
در شاخه های دفتر هیچ شاعری
پر نمی زند . . .
#مینا_آقازاده
@golchine_sher
تحمل کردنِ قهر تو را یک استکان بس نیست
تسلی دادن این فاجعه، «میخانه» میخواهد!
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher
شب به دل گفتم: «چه باشد آبروی زندگی؟»
گفت: چون پروانه در آغوشِ دلبر سوختن
#بیدل_دهلوی
@golchine_sher
دل شکسته... تن خسته، خانه میخواهد
دوباره گریهی امشب بهانه میخواهد
دلیل گریهی هر شب! کمی شریکم باش
که گریه بیشتر از اشک، شانه میخواهد
هزار بار نوشتم، هزار بار نشد
نوشتن از تو غمی شاعرانه میخواهد
دلم گرفته و از بوی خانه بیزارم
دلِ گرفته کمی چایخانه میخواهد!
برای داشتنش حاضرم بقیّهی عمر...
ولی چه فایده وقتی مرا نمیخواهد؟
#عادل_حیدری
@golchine_sher
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق"
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه مبادا کفن مبادا سر
همان سری که یحب الجمال محوش بود
جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک همه بودند سروران را سر
زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت:
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت:
به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر
میان خاک کلام خدا مقطعه شد
میان خاک الف لام میم طا ها سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر
نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیافتاده است از پا سر
صدای آیهء کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد
نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر
عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
#سیدحمیدرضا_برقعی
#یاحسین
@golchine_sher
ای صبحِ سپید، باغِ لبخندی تو
در جامِ لبم، عسل تر از قندی تو
هم لُبّ ِکلام داری، هم حُسنِ ختام
نقاشی زیبای خداوندی تو
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی
تو همان ناب ترین جاذبه ی دنیایی
خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا
چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی
مثل یک حادثه ی عشق پر از ابهامی
و گرفتار هزاران اگر و امایی
ای تو آن ناب ترین رایحه ی شعر بهار
تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟
من به اندازه ی زیبایی تو تنهایم
تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی
عاشقی را چه نیازست به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی..
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
دیوانه و مست همچنان میگردم
لبریز شکست همچنان میگردم
در شهر شما دربهدر انسانم
خورشید به دست همچنان میگردم
#جلیل_صفربیگی
#عضوکانال
@golchine_sher
از حال دل من و تو آگاه، حسین
کشتیِ نجات هر چه گمراه، حسین
ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست...
با قصد فرج صدا بزن: آه ... حسین
#محمود_مربوبی
@golchine_sher
هر روز چه شاد، سار کوچک
بر شاخهی صد درخت، رقصید!
هر ساز که زد درخت، رقصید.
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
#سهگانی
@golchine_sher
شیرین تر از این چیست که با قندِ لبِ دوست
دور از غم و اندوه جهان چای بنوشی...
#محمد_اسماعیلی
@golchine_sher
میگذارم سر راه این دل بیحوصله را
این همه حسرت و دلتنگی و آه و گله را
آن دلیلی که مرا زنده نگه دارد کو
مگر ای عشق غمت حل کند این مسئله را
دلخوشم گاه به همصحبتی خاطرهای
از دلم کاش نگیرند همین مشغله را
اختیار دل آوارهی ما دست تو ماند
فقط ای دوست به منزل برسان قافله را
ماهی کوچک دلتنگ! شکایت تا کی؟
تنگ را بشکن و پایان بده این قائله را
#عطیهسادات_حجتی
@golchine_sher
از پشت روزهای غمآلوده خواندیام
شکرت که باز هم به محرّم
رساندیام...
#مصعب_یحیایی
#عضوکانال
@golchine_sher
برای تسلای اين نای زخمی
دلم پر شده است از غزل های زخمی
بيا گوشه های غمت را برايم
بخوان با همان شور و آوای زخمی
به دنبال تو سنگلاخ جنون را
دلم در نورديده با پای زخمی
خزان آمد و با تمام شقاوت
نمك ريخت بر زخم گلهای زخمی
چه رفته است بر تو كه اينسان غريبی
بگو ای پرستوی زيبای زخمی
#نبی_احمدی
@golchine_sher
مرا مگوی نصیحت که پارسایی و عشق
دو خصلتند که با یک دگر نیامیزند
#سعدی
@golchine_sher
باور نداشتم زنی بتواند
شهری بسازد و به آن
آفتاب و دریا ببخشد
تو سرزمین منی؛
صورت و دستهای کوچکت،
صدایت،
من آنجا متولد شدهام
و همانجا میمیرم...
#نزار_قبانی
@golchine_sher
از من مگیر شوق مِی و شور باده را
هر صبح سُکر دیدن روی گشاده را
بیرون بریز از دل من با حضور خویش
غم های بی اصالت و بی استفاده را
حالا که فاتحانه به سمت من آمدی
تا اوج قله ها برسان این اراده را
از سینه در بیاور و احیا کنش به عشق
یک قلب خسته ی زِ نفس اوفتاده را
ترسیم کن برای من آینده ای شگفت
تا که سوار ابر کنی این پیاده را
مرد سفر شدی که بیایی و طِی کنی
هر روز پا به پای دلم طول جاده را
دریا شدم که غرق وجود خودم کنم
کوهی که در کنار تنم ایستاده را
مائیم که به روی لب هم کشیده ایم
طرح هزار بوسه و لبخند ساده را
دست تو را گرفته ام ای عشق من بساز
اینک بنای محکم یک خانواده را...
#مهتا_صانعی
#عضوکانال
@golchine_sher
تنهایی و رسوایی، بیمهری و آزار
ای عشق، ببین من چه کشیدم تو چه کردی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
امروز همان وعده حق گشته مهیّا
گویا شده در کرب و بلا محشر کبری
تاریخ ندیده ست و نبیند به خود این جُور
تا پیکر مردان خدا را کُند اِربا
تعجیل زمان نیست و سرخیِّ غروبش
با خون جوانان تو گلگون شده صحرا
چون مویه کند جنّ و ملک عالم و آدم
تا عرش خدا می رود این ناله و غوغا
"هل منِّ"حسین است همان صور مِکائیل
آری بُود این بانگ همان محشر دنیا
حرمت شکنان از تن بی سر نگذشتند
افتاد زمین سوره ی یاسینِ خدایا
#سیدحسین_سیادت_مقدم
#عضوکانال
@golchine_sher
هم اول روضه نام اصغر (ع) آورد
اشک همه را چه بی هوا در آورد...
مجلس ضربان گرفت و تا مقتل رفت
بلوا شده بود و شمر خنجر آورد...
#محمد_جواد_منوچهری
#عضوکانال
@golchine_sher
تمامِ عمر در خوفِ نمکنشناسها بودیم، اما؛
تمام زخمها را از نمکپروردهها خوردیم
#محمد_جواد_حیدری
@golchine_sher
پی به راز سفرم بُرد و چنان ابر گریست
دید باز آمدنی در پیِ این رفتن نیست
همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست!
مفتضح بودن ازین بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطهای نیست که نیست
در جهانِ تهی از عشق نمیمانم چون
در جهانِ تهی از عشق نمیباید زیست
دهخدا تجربه عشق ندارد ورنه
معنی "مرگ" و "جدایی" به یقین هردو یکیست
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
غمت پیراهنی پوشانده بر احوال من آقا
که دنیا غبطه خواهد خورد بر اقبال من آقا
برای نوکرت انگار دستی بر قلم بردی !...
که دارد عطر حوّل حالنا احوال من آقا
هوائی کرده امشب قبلهٔ شش گوشه ات دل را
که چشمم با گل اشک آمد استقبال من آقا
گرفتم استخاره«بسم ربّ کربلا»این عشق
عجب شوق پریدن ریخته در بال من آقا
شده دارُشفایی صبح چشمانت که بی منّت
هزاران زندگی بخشیده بر امثال من آقا
ـــــ ـــــ ـــــ
گرفتی از کَرَم دست دل آشفته حالم را
نبیند بعد ازاین آئینه ای گرد ملالم را
#محمد_صادق_بخشی
#عضو_کانال
@golchine_sher
با عزَّت و احترام خوش آمده ای
غم های تو مستدام خوش آمده ای
در مسجد و هیات و تکایا هستیم
ای ماه عزا سلام خوش آمده ای
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
با سلام به اعضای محترم کانال از فردا به احترام ابا عبدالله الحسین و ماه محرم تا پایان روز عاشورا اشعار عاشقانه بارگذاری نخواهد شد
از صبوری شما سپاس گزاریم 🌷🌷🌷🌷
@golchine_sher
آرامش و لطف بیکرانی دارد
با ماه و ستاره میهمانی دارد
هر صبح به قصد آشتی می آید
خورشید چه قلب مهربانی دارد
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
میرسد هر لحظه از در میهمان دیگری
هر نفر هم میشود خود میزبان دیگری
میفرستد زائران را زیر خیمه یک نفر
مینشاند بین آنها میهمان دیگری
کفشها را در ردیفی میگذارد جفت جفت
با سلام کفشدار مهربان دیگری
توی سینی چیده چندین استکان چای را
میگذارد بین آنها استکان دیگری
«مینشیند روی سینه، خنجرش را میکشد...»
باید این خط را بخواند روضهخوان دیگری
میزند هی روی سینه پرچمی با دست باد
دستهایی میدهد آن را تکان دیگری
مینشیند گوشهای و اشکهایش میچکد
با حضور او گرفته روضه جان دیگری
عطر نرگس باز پر کرده فضای خیمه را
چون که دارد روضه امشب میهمان دیگری
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#عضوکانال
#غزل_محرم
#چای_روضه
@golchine_sher