ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
✾#روضه_شهادت_حضرت_زهرا_س
✾#دکتر_میثم_مطیعی
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
ریحانه ی من چه بر سرت آوردند
صد بغـض به آه همســرت آوردند
غسل تنت ازمن چقدروقت گرفت
یعنــے چـه به روز پیـكرت آوردند
@golvajhehaye_roozeh
✾بے بے وصیت کرد: (یا علے غسلنے ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علے دست از کار کشید آے مادر....
غسل تنت ازمن چقدروقت گرفت
یعنــے چــه به روز پیکرت آوردند
با دیـدن جسمت بدنـم مـے لرزد
با شسـتن پهلـوت تنــم مے لرزد
با شستــن زخم كوچه هاے نیـلی
اے فاطـمه دارد حسنم مے لـرزد
چشمـم به غمـه هماره ات افـتاده
بر چشــم پـر از سـتاره ات افـتاده
وقتی كه رسيددسـت من فهمیدم
در كوچـه دو گوشـواره ات افتاده
@golvajhehaye_roozeh
✾زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتے خواست بنده هاے کفن ببندم، زینبین صدا کرد، حسنین صدا کرد بیاید از مادر توشه برگیرید، امروز روز جدایست، حسن و حسین خودشون را به رو جسد مادر انداختن، دارن ناله مے کنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین خدا رو قسم خورد، صداے ناله ے زهرا بلند شد، امام حسن و حسین به سینه چسبانید، امیرالمومنین فرمود یه وقت منادے صدا زد علے بچه ها رو بردار ملائکه ے آسمان به گریه شدن، اینجا حسنین تسلے داد، با امام حسن و حسین خداحافظے کرد، گذشت...
@golvajhehaye_roozeh
✾نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدرے روضه عباس میخوانم
یه وقت علقمه بوے یاس گرفت...
✾مادر برات بمیره اباالفظل اباالفظل
✾نمے دونم وقتے ابے عبدالله اومد کنار نحر علقمه چے پشت حسین خم کرد، پهلوے شکسته مادر دید یا فرق شکافته ے برادر حسین جان....
اے اهل حـرم میــر علمـدار نیامد
سقاے حسیـن سیـد سالار نیامد
امشـب حــرم آل علـے آب ندارد
رقیه شده بے تاب،علےخواب ندارد
کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(تلگرام)👇
https://t.me/matnrozehmaghtalmotabar
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه شهادت حضرت زهرا (س) - ریحانه ی من چه بر سرت آوردند - میثم مطیعی (1).mp3
3.67M
ریحانه ی من چه بر سرت آوردند
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا_س
#دکتر_میثم_مطیعی
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه
#روضه_توسل
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
اے شـــــفـایــت آرزوے مرتضـــی
اشڪ تو آب وضــــوے مرتضـــی
داغت اے بانوے خـانه ســــوخته
آتشے در جــــــان من افـــــروخته
با فراق خــود سیه پوشـــــم مکن
بے تو تنــــهایـم فراموشـــــم مکن
اے بهشـــتِ آرزو لبخــــــــــند زن
چینــــــیِ قلــب عـلے را بنــــد زن
داغِ تو چشــــمِ مرا چون نیل کرد
خــــانه ام را بـے پرِ جبــریــل کرد
اے تو را بالـــــش ز بالِ جبـــرئیل
بسته ام برگوشه ے چشمت دخیل
یا به خنــده لب گشا یا اخــــم کن
کـــــــم دلِ زار علے را زخـــــم کن
الان زهراش هست،داره با زهراش حرف مے زنه،،، یه شبے رسید،علے داشت غسل مے داد،،، اسماء آب مے ریخت،،، به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنند،،، بچه ها مردمِ مدینه بیدار نشن،،، آروم گریه کنید،،، حرفاشُ با عزیزش زد،اما زهرا عمرش به دنیا نبود...یه وقت دست از غسل کشید،،، سر به دیوار گذاشت،،، شروع کرد بلند بلند گریه کردن،،، علے مگه نگفتے بچه هات آروم گریه کنند،چرا خودت بلندبلند گریه مے کنی؟!،،،
دل بریدن از تو دیگر مشکل است
این جـــدایے از پیمبر مشکل است
اے شــــب قدرم، سـحر را دور کن
ناله را در نامـــــه ام منظــــور کن
سهم من جان کندن وجاماندن است
بر سر قبر تو قـــرآن خواندن است
خیز وشب را راهے از این خانه کن
گیســـــــویِ طفلانِ غم را شانه کن
اندکے آهســــته پَـر زن از کــــــویر
مرغـــکانت را به زیـــــرِ پـــر بگــیر
من همیشه فکر مے کنم اون موقعے که زهرا رو دفن کرد، وقتے کارِ دفن تمام شد، گفت: حسنم بلند شو .. حسینم دیگه گریه نکن،،، یه مرد تنها،،، با چند تا بچه کوچیڪ حرکت کرد،،، آرام آرام،،، من میگم وقتے به کوچه بنے هاشم رسید،چه حالے پیدا کرد علے،،، وقتے درِ نیم سوخته رو باز کرد،،،
وایِ مـــن! با دســـت زخــمے و کبود
شــوقِ طبــــخِ نان تو دیگر چه بود؟
آخــر اے زهرا پس از تو صبح وشب
کِے خورند این کودکان نان و رطب؟!
کے پذیـــــرد قلـبِ پُر احســـــاس تو
دخــــــــتر و چرخاندن دستاسِ تو،،،
سلمان میگه رفتم محضر بے بی، دَرِ خانه؛ با امیرالمومنین کارے داشتم،،،امیرالمومنین خانه نبود،،، دیدم صداے گریه بچه هاش از خانه بلنده،،، در زدم،،، دیدم بچه هاش دارند گریه مے کنند.. زهرا خودش نشسته یه گوشه؛داره دستاس مے چرخونه،،، قطراتِ خونِ دستش روے دستاس مے چکه،،، اومدم مسجد،به علے گفتم،،، علے شروع کرد بلند بلند گریه کردن،،،
جانِ زهرا روز من را شـــب مکن
چــــادرت را بر ســر زینـب مکن
کاش در پیشــت بمیـــرم فاطمه
تا عــزایــت را نگیــــــرم فاطمه
رزم تودر را به پهلو راندن است
سهم من پهلوے این درماندن است
کشتیِ صـــــــبر علے پهلو مگـیر
محـــرمِ دل، باز از مـن رو مگیر
غرقِ در امّن یجیـــبم، فاطمه،،،
تازه دانســــتم غریبم، فاطمه،،،
نیســت وقتِ پر زدن در آسمان
آسمـــان ابرے شده، لَختے بمان
#شاعر_جواد_محمد_زمانی
زهراے من! اگه تو بری،این بچه هات از همیشه تنهاتر میشن،،، زینبِ من هنوز کوچیکه،،، چقدر کنار بسترش نشست با زهرا دردِ دل کرد،،، امیرالمؤمنین آرام آرام گریه مے کرد،کنار بسترِ زهرا،،،
اما یه اتفاقے افتاد اون روزے که زهرا به شهادت رسید پسراش اومدن نزدیڪ مسجد؛"وَ رَفَعَ اَصواتَهُما بِالبُکاء،،، "شروع کردند بلندبلند گریه کردن.. امیرالمؤمنین تا شنید صداے گریۀ بچه ها رو که اصحاب دارند صدا مے کنند: "یَاابْنَیْ رسولِ الله" چے شده؟! اینا صدا زدند: "ماتَت اُمُّنا فاطِمَة،،، فَوَقَعَ عَلیٌّ،عَلے وَجهِه.." (1) امیرالمؤمنین تا شنید، با صورت به زمین افتاد،،، امیرالمؤمنین اینجا با صورت به زمین افتاد،،، چرخ روزگار چرخید،،، یه روز هم پسرش، عباسش،،، بالاے اسب،،، بدون دست،،، مشڪ به دندان،،، چنان عمودِ آهن به سرش زدند،عباس با صورت به زمین افتاد،،،
📚#منبع:
1- بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج43، ص 186-187
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Shab3Fatemieh1-1399[03].mp3
9.24M
#فاطمیه
#روضه_توسل
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#دکتر_مطیعے
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ࢪه_توشه_مجالس_ختم
نشࢪ اشعاࢪ بࢪوز ختم خوانی
با بهࢪه گیری از آیات، ࢪوایات، اشعاࢪ، ࢪوضه، ختم و تࢪحیم خوانی
#انتشاࢪات_آل_نبی(قم)
مدیࢪیت ڪانال:خادمة الزهࢪا (س)_؏
اࢪتباط با مدیࢪیت ڪانال👇🏻
۰۹۰۲۰۷۱۲۲۱۶
eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
─┅═══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═══┅─
─═༅࿇༅ ❃بسمه تعالی❃ ༅࿇༅═─
قابل توجه شعرای گرانقدر اهل بیت علیهم السلام ،به اطلاع می رساند:
#انتشارات_آل_نبی_قم سه جلد کتاب
"#ره_توشه_مجالس_ختم"
ویژه مجالس ختم خوانی منتشر نموده است که با استقبال خوبی روبرو بوده ، و اینک تصمیم به چاپ مجموعه جدید #جلد_چهارم نموده است
لذا از همه شعرا درخواست می گردد:
اشعار منتشر نشده رباعی،دو بیتی، پندیات، پدر ومادر ،خواهر،شهید،جوان و ،،،، را به یکی از شماره های زیر ارسال فرمایید تا زینت بخش کتاب گردد،
(پیام رسان ایتا _ واتساپ _ سروش )
📚انتشارات آل نبی(قم):عیسی رمضانی پور 09126528802
ــــــــــــــــــــــــــــــ
📋#گردآورندگان:👇
_خادمه الزهرا (س)_علیزاده "۰۹۰۲۰۷۱۲۲۱۶"
_محمد مبشری "۰۹۱۲۶۷۷۹۰۷۳"
─══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبتهای حجتالاسلام میرزامحمدی خطاب به مادحین ساکت و منفعل
🔻امروز نصرت اهلبیت یعنی نصرت ولی فقیه
🔻امروز تنها پرچمی که حامی اهل بیت است، پرچم ایران اسلامی است.
🔻 برای همه چیز توییت میزنند، ولی وقتی پرچم امام حسین را آتش زدند، لال هستند... کجا نون و نمک امام حسین(ع) خوردی و چه نون و نمکی رو قاطی رزق امام حسین کردی؟!
🔻 امروز اگر دفاع نکردی از این حریم، حرمی باقی نمیماند... رسالتِ مداح، کبریت بیخطر بودن نیست. قیامت میتوانی جواب بدهی ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تطهیر کنندگان داعش و داعشی های به ظاهر احساساتی را بیشتر بشناسید
اونایی که "کار خودشون هست" رو تئوریزه میکنند زمینه سازهای داعش هستند
این چند دقیقه صحبت های علی علیزاده را گوش کنید
#امیرالمؤمنین
#امام_على علیهالسلام فرمودند:
از همنشينى با دوست بد بپرهیز
كه دوست بد، همنشين خود را به هلاكت مى افکند و یار خود را به نابودی می کشاند.
📖 غررالحكم، ح ۲۵۹۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انسان شناسی ۱۵۲.mp3
11.83M
#انسان_شناسی ۱۵۲
#استاد_الهی_قمشهای
#استاد_شجاعی
▪️شاید بارها کلمهی "هرزه دلی" را شنیده باشید!
و برای آن تعابیر، معانی، و مصادیقی را در ذهن داشته باشید.
اما متأسفانه،
با احتمال بسیار بالا، آنچه در ذهن ماست، با معنای حقیقی آن بسیار متفاوت است.
❓راستی ؛ معنای واقعی "هرزه دلی" چیست؟
گلایه امام حسن عسکری (علیه السلام)
🔸 امام حسن عسكری (علیه السلام) طی نامه ای گلایه آمیز به اسماعیل بن اسحاق نیشابوری ضمن اشاره به كوتاهی شیعیان در امر امامت، آنها را از وادی حسرت و صحرای ندامت پرهیز می دهد: «وَإیاكُمْ أَنْ تُفَرِّطُوا فِی جَنْبِ اللهِ فَتَكُونُوا مِنَ الْخاسِرِینَ»؛ از كوتاهی نسبت به «جنب الله» (كه همان #ولایت_اولیای_الهی است) بپرهیزید كه از خسارت دیدگان خواهید شد.
#ولادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#آیت_الله_جوادی_آملی
📚 فلسفه زیارت، ص 68.
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
44.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانش آموزان. ۱۴۰۱/۸/۱۱
🏷 #دیدار_دانش_آموزان
📥 سایر کیفیتها👇🏻
https://khl.ink/f/51252
-807395584_-1501276087.mp3
7.98M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشآموزان
📥 Khl.ink/f/51250
#حدیث_روز
💠پیامبر مهربانی صلےاللهعلیهوآله: بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد عرض شد : کسی که مال ندارد چکارکند ؟حضرت فرمودند: برداشتن چیزهای آسیب رسان از ســر راه صـدقـه است. نشان دادن راه به کسی صدقه است .عیادت بیمــار صدقه است . امر به معروف صدقه است. نهی از منکر صدقـه است. و جـواب سـلام دادن صدقه است .
📚 بحارالانوار ، ج ۷۵ ، ص ۵۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─┅══࿇༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅࿇══┅─
#روضه_سوزناک
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
بریم دَرِ خونه ی بی بی حضرت معصومه سلام الله علیهما، شبِ رحلتِ شهادت گونه ی این بی بی است، به عشقِ برادرش یه مسیرِ طولانی رو راه افتاد و اومد تا برادرش رو ببینه، بریم ان شاالله حرمش، هر جوری میتونی برا این خانُم گریه کن،،،
بعـــد از پـــــدر حالا نگارم را گرفتـــند
از مـن تمـــــــام روزگارم را گــرفتــــند
از این جدایی جـــانِ من بر لب رسـیده
هستیِ مـن، تاب و قـــــرارم را گــرفتند
انگار قســمت نیســـت وصــل ما دوباره
در سـاوه شـــوقِ بی شــمارم را گـرفتند
اما خیالت تخـــت هر جــــایی رسـیـدم
خویشان و نزدیـکان کنــــارم را گـرفتند
حالم بد است اماخـــــدا را شکـر در قم
با مهـــــربانی حــــــــال زارم را گـرفتند
با احتـرام و عــــــزت و شوکت کـمی از
این بار غـم هایی که دارم را گـــــرفتـند
حتــــــــی زمــــــان پر زدن از این قبـیله
مـردم همـــــــه دور مــــــزارم را گـرفتند
درشام اماخواهری مضطــر چـنین گفت:
یارب! ببــین دار و نــدارم را گــــــرفتند
بالا وپایین رفتن ازناقه چه سخت است
وقتی همـــــه ایل و تـبــــــارم را گرفتند
یه زن وقتی بخواد سوارِ مرکبی بشه، وقتی ببینه نامحرم ها دارن نگاهش میکنن، خیلی خجالت میکِشه، همچین که میخواد پاش رو بالای رکاب بذاره، دور و برش رو نگاه میکنه نامحرما نبیننش،،، حالا حضرت زینب سلام الله علیها داره میگه: حسین جان!،،،،
بالا وپایین رفتن ازناقه چه سخت است
وقتـــــی هـــــمه ایل و تـبـارم را گرفتند
نیمی ز معجر سوخت، نیـمی را کِشیدند
اصــلا تمــــــــام اعتـــــــبـارم را گرفتند
در گوش من مانده صدای ذوالـجناحش
میگفت: با نیـزه ســـــــــوارم را گرفتند
شنیدم نیزه به پهلوت زدن، همچین که شنیدم یهو دلم رفت مدینه، برا مادرم گریه کردم،،،،
یک یادگاری بـــود، امــــــا در خرابه
بِنتُ الحُسِــین آن یادگارم را گرفتند
#شاعر محمد جواد شیرازی
یادم نرفـــــته دور تو جنجـــــال کــردند
جمعیتــــی را وارد گـــــــــــودال کـردند
آن ده سواری که تو را پامــــــال کـردند
دیدم تــنــــــت را زنده زنده چـال کردند
دیر آمــــدم کاری ز دســــــتــم بر نیآمد
سر نیزه ی شمــر از سَـــــــرِ تـو در نیآمد
دیرآمدم دیــــدم سرت دست کسی رفت
گوشـــــــواره دخــترت دست کسی رفت
عــــمامۀ پیغــمبـــــرت دسـت کسی رفت
هم نازنین انگشـــــترت دست کسی رفت
هم یادگار مـادرت دســــــــت کسی رفت
هم روسریِ دخترت دســــــت کسی رفت
دیر آمــــــــدم اول تو را نشــــناختم من
خـود را کـنارِ پیکــــــــرت انداخــــتم من
ضجه زدن هایـــــــــم مراراضی نمی کرد
ای کاش خولی باســـــرت بازی نمی کرد!
#شاعر محمد جواد پرچمی
ای مادر!من بمیرم،میکِشی آه با فرودِهر نیزه
من بمیرم پشــــتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه
من بمیرم، دیگه جا نیست، شده نیزه در نیزه
من بمیرم پشــــتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه
نیزه رو نیزه، چشــــــــای هـــرزه، آه ای مادر
من بمیـــرم می کِشـــــــی آه با فرود هر نیزه
انگار اومــــــــد بر قلـــــــبِ من فــــــــــــرود
خنجـــــــری که ســــــــــرِ تو از پیکــرت ربود
اونـــی کــــه ســـــــــــر از پیکــــــــــرت برید
فکــــــــری به حـــــــــالِ دلِ زینب نکرده بود؟
گلوتو می بوســــــــم، رگاتــــو می بوســـــم
تو رو خدا دست و پا نزن، اینقده مادر رو صدا نزن
ای حسین،،،
🔰 #متن_روضه
🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
14000824-narimani-roze.mp3
4.66M
#روضه_سوزناک
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══࿇༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅࿇══┅─
1⃣قسمت اول :
#بیان_کرامت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#استاد_حیدرزاده
من سراغ دارم ، کسی که معلول بود ، اهل مشهد بود ، هرچی رفت حرم امام رضا (علیه السلام ) ، نتیجه ای نگرفت ، این کرامت توی دفتر بی بی ثبت شده ، گفت یه روزی که متوسل بودم کنار ضریح امام رضا ، یه کسی بهم گفت ، فلانی برو قم ، شفای تو ، دست خواهر ماست،،،
میگه با ویلچر ، با زحمت ، سوار ماشین شدم آمدم قم ، حرم بی بی ، با ویلچر منو آوردند کنار ضریح ، در حالت نجوای خودم ، به بی بی عرض میکردم بی بی جان ، من از مشهد اومدم ، من از حرم برادرت امام رضا اومدم،،،
لحظاتی در حالت مکاشفه ، دیدم خانم از توی ضریح بیرون آمد ، ظرف چای و نوشیدنی دستشه ، به من تعارف کرد ، عرض کردم بی بی جان ، من از مشهد اومدم ، فرمودند : میدونم ، برادرم سفارشتو کرده ، تو خوب شدی ، میگه بلند شدم ، دیدم میتونم راه برم،،،
خادمین حرم میگن ، همونجا ویلچرش رو هدیه کرد ، با چشم گریان ، با پای خودش برگشت مشهد،،،یا امام رضا ، امشب این دوستان من ، عاشقان و دلدادگان شما ، مجلس برای خواهرت ، فاطمه معصومه ( سلام الله علیها ) گرفته اند،،،
1398 مشهد
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
1. بیان کرامت.mp3
1.59M
1⃣#صوت_قسمت_اول :
#بیان_کرامت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#استاد_حیدرزاده
1398 مشهد
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══࿇༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅࿇══┅─
2⃣قسمت دوم :
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#استاد_حیدرزاده
یا امام رضا ، امشب این دوستان من ، عاشقان و دلدادگان شما ، مجلس برای خواهرت ، فاطمه معصومه گرفته اند ، وقتی مردم قم شنیدند ، حضرت معصومه داره میاد قم ، کیلومترها راه رفتند بیرون قم ، به استقبال بی بی ، گفتند دختر امام داره میاد ، خواهر امام داره میاد ، گل بردند ، شیرینی بردند ، اسفند دود کردند ، قربانی کردند ، شادی کردند ، بزرگ قمی ها ، مهار ناقه بی بی رو به دست گرفت ، آوردند بی بی رو ، بهترین محله ی قم ، مکان دادند ، جا دادند ، 17 روز بی بی توی قم بود ، توی شهر غربت بود اما قمی ها نگذاشتند غریب باشه ، مثل پروانه دورش میگشتند ، میگفتند خواهر امام رضاست،،
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
اما بمیرم ، مردم ، مگه زینب خواهر امام نبود ؟ وقتی بی بی رو وارد شهر شام کردند ،
_مــــردم شـــام به مــا چـــنــگ زدند
_همـــــــــه از بام بـه مــا سنـگ زدند
شامیان :
_خنــده به زخـــم جگـــــر ما نزنـــید
_ساز با ناله ی ذریه ی زهــرا نزنیـــد
_سرِ مردان خدا را به سرِ نیزه زدید
_مرد باشید دگــر سنگ به زنها نزنید
#شاعر_استاد_سازگار
1398 مشهد
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
2. روضه.mp3
2.51M
2⃣قسمت دوم :
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#استاد_حیدرزاده
1398 مشهد
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══࿇༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅࿇══┅─
3⃣قسمت سوم :
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_حیدرزاده
روزا روزهای مدینه است ،روزهایی که مادر توی بستره ، الهی توی هیچ خونه ای مریض نباشه ، اگه مریضی هم هست الهی مادر مریض نباشه ، هر کسی مریض میشه، مادر پرستاریش میکنه اما وقتی مادر مریض میشه اگه همه هم پرستار بشن ، نمیتونند کارهای خونه رو انجام بدهند ، این روزها زینب مادرش توی بستره بیماریه ،
_بیمارم و بر من بوَد زینـب پرستار
_ترسم پرستارم شود از غصه بیمار
می بینم بعضی از آقازاده های خردسال هم اشک توی چشماشون حلقه زد، این ها هم میفهمند مادر ، بیمار بودن یعنی چی ؟،،،«مظلومه ام منو مظلوم شوهرم» ، امشب دلت رو گِره بزن به مدینه ، حضرت معصومه این روزها بیمار بود ، ولی مردم قم دورش میگشتند ، اما مادر کسی ملاقاتش نمی اومد ، یه روز سلمان اومد دیدن بی بی ، حضرت بهش گلایه کرد ، فرمود سلمان تو هم دیگه بعد از بابا سراغ مارو نمیگیری ؟
_مظلومه ام منو مظلوم شـوهرم
_از بهر بیکسیِ علی ، غرق ماتمم
_در خانه راه در برِ حیدر نمـیروم
_دِق میکند ببیند اگر قامـتِ خمم
کسی هست ناله اش رو شریک نکنه توی روضه حضرت زهرا ؟ داشتم از حضرت معصومه میخوندم ،خدا رحمت کنه ، فرزند مرحوم آیت الله مرعشی نجفی برای من نقل میکرد میگفت : فلانی پدربزرگ ما ،پدر مرحوم آیت الله نجفی ، سالیان سال دنبال قبر حضرت زهرا میگشت ، کتاب ها را میگشت تا سرنخی از قبر حضرت زهرا پیدا کنه ،یه شبی درعالم خواب ، امام باقر یا امام صادق ( علیهم السلام ) را در خواب دید ، حضرت بهش فرمود:سید دنبال چی میگردی ؟ گفت آقا دنبال سرنخی میگردم از قبر مادرتون ، شیعه ها میایند مدینه سرگردان نباشند ، حضرت بهش فرمود : فلانی دنبال قبر مادر ما نگرد ، قبر مادر ما تا قیامت مخفیه ، سند مظلومیت بابام علی و مادرم ، مخفی بودن قبر مادرمه ، اما هرکسی مشتاق بود قبر مادرم رو زیارت کنه ، بگو بیاد قم ، قبر دخترش فاطمه ی معصومه رو زیارت کنه ، لذا آقای سازگار این یک بیت رو گفته :
_آن قبر که در مدینه شد گم
_پیـدا شــده در مدینه ی قم
اگه برای حضرت معصومه هم گریه کردی برای حضرت زهرا گریه کردی ،هنگام ورود بی بی ، همه ی مردم قم ، به استقبال اومدند ، و زمانی هم که از دنیا رفت ،اومدند بدن خواهر امام رضا رو برداشتند ،خیلی با شکوه بدن رو تشیع کردند،،، اما مردم ،من یک مادری رو میشناسم توو شهر خودش هم غریب بود ، گفت علی بدنم رو شبانه بردار ،علی،،،، علی بدنم رو مخفیانه دفن کن ، علی علی،،،
بدن رو تنهایی با کمک دست های پیغمبر (ص) دفن کرد ، خشت لحد گذاشت ، خاک ریخت روی بدن ، وقتی روی قبر رو هموار کرد ، دستش رو روی دستش زد ، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت ، گُلت رو زیر خاک کردی ؟ میدونی چی کار کرد ؟ یه کاری کرد دل بچه هاش رو آتش زد،،، یه مرتبه بچه ها دیدند سردارخیبر حیدرکرار ، خم شد صورتش رو گذاشت روی قبر مادر ، هی داره فریاد میزنه میگه فاطمه،،، فاطمه،،،
_فاطمه ی جوان من
_جـوان قد کمان من
همه با هم روضه بخونیم :،،،
_فاطمه ی جوان من
_جـوان قد کمان من
صدا زد :،،،،
« نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ » فاطمه جان ، بلند شو ببین ، دیگه نفس علی بالا نمیاد،،،
الهی هیچ کسی روز علی رو نبینه ، روز علی رو نبینه ، روز علی رو نبینه،،، زیر بغل هایش رو گرفتند ، به سختی امیرالمومنین رو از جا بلند کردند ، آقا رو آوردند خونه ، شما میدونید خونه ای که داغ می بینه ، مخصوصا خونه ای که داغ جوان می بینه ، شلوغه ، رفت و آمده ، اما خونه ی علی که کسی نبود ، فقط خودش بود و بچه های فاطمه ، تا وارد خونه شد ، همونجا دیگه قدمش حرکت نکرد ، اینجاست که میگم الهی کسی روز علی رو نبینه ، یه نگاه به محراب خالی فاطمه کرد ، یه نگاه این طرف کرد دید حسن سرش رو روی دیوار گذاشته ، یه نگاه این طرف کرد دید حسین زانو توی بغل گرفته ، دستاش رو روی سرش گذاشت ، هی فریاد میزد فاطمه ، فاطمه ، فاطمه،،،
_اين خانه نيست ، قتلگه همسرِ من است
_صاحبعزاي خانه ی من دخترِ من است
#شاعر_استاد_سازگار
1398 مشهد
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─