eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
حافظ از کمال زین‌الدین ای آن که نظر به کوی حافظ داری هر لحظه نظر به سوی حافظ داری از بوی بنفشه‌ی دو زلفت پیداست کز خطّه‌ی فارس، بوی حافظ داری یک نیستان ناله، زین‌الدین، ص ۲۳۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
وجدان😂😂 از ابوالقاسم حالت یکی، روزی برایم رشوه آورد ولی گرداندم از آن روی در هم بدو گفتم که: وجدان من ای دوست نخواهد شد بدین راضی، مسلّم به تندی، مبلغی بر رشوه افزود که تا راضی شود وجدان من هم سِرّ دلبران، دکتر حسن ذوالفقاری، ص ۴۳۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5924936496120333725.mp3
7.09M
محمد اصفهانی اوج آسمان @ahangesonnatii
بیتی از ظهیر فاریابی شبنم بی‌ دست و پا را، گر نباشد جذبه‌ای کی بگیرد دامن خورشید عالمتاب را؟ مشاعره‌ی جدید، ص ۳۰۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: پیش از خانه خریدن، از همسایه بپرس. غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۵. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل📚📚📚 آخرش معلوم شد توی سبد یارو چی بود؟ می‌گویند جمعی در مجلسی دور هم نشسته بودند و از هر دری با هم حرف می‌زدند. یکی شروع کرد به تعریف ماجرایی و گفت که: روزی دو هالو، به هم برخوردند. اولی به دومی گفت: اگر بگویی در این سبد چیست، یک تخم‌مرغ و اگر گفتی چند تاست، هر هشت تای آن را به تو خواهم داد. دومی کمی فکر کرد و گفت: سوال سختی پرسیدی؛ یک راهنمایی کن تا کمی آسان شود. اولی گفت: چیزی سفید است که وسطش، زرد است. دومی با خوشحالی فریاد زد: فهمیدم؛ ترب است که وسط ترب را خالی کرده‌ای و توی آن را زردک تپانده‌ای. وقتی گوینده، ماجرا را تمام کرد، همه‌ حاضران در مجلس خندیدند. وقتی خنده‌ها آرام گرفت و سکوت ایجاد شد، یکی از میان جمع گفت: آخرش معلوم شد توی سبد او چه بود؟ کاربرد: این مثل، هنگامی استفاده می‌شود که کسی بر اثر کم‌هوشی یا بی‌دقتی، موضوعی را متوجه نشود یا اشتباه بفهمد. مشابه: بالاخره، لیلی، زن بود یا مرد؟ فوت کوزه‌گری، مثلهای فارسی و داستانهای آن، مصطفی رحماندوست، ج ۱، ص ۲۵ و ۲۶. ؟ https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قفس و باغ از عمران صلاحی توی باغی بودم غنچه می‌خندید من نمی‌فهمیدم شاخه دستش را از پنجره می‌داد تکان من نمی‌دیدم بلبلی روی صدایش، گلِ آوازی داشت من نمی‌چیدم اینک این جایم، بیرون از باغ غنچه را می‌بویم شاخه را می‌بینم گل زیبایی را می‌چینم تو چه می‌گویی؟ قفسی در باغی، یا باغی در قفسی؟ گزینه‌ی اشعار طنزآمیز، عمران صلاحی، ص ۱۴۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کارمندان 😂😂😂 از محمد معتمد کارمندان کم‌حقوق، امروز فارغ از چند و چونِ فردایند بیست و نُه روز را نظر نکنند اول برج را همی‌پایند میوه‌های گران و خوشمزه را دائم اندر پیِ تماشایند خسته از صبرشان شده ایّوب آسیا‌سنگِ صبرفرسایند وعده‌ها بشنوند و صبر کنند تا به آنها وفا بفرمایند گِره‌ی وعده‌های مسئولان گاه‌گاهی به خنده بگشایند انتخابات آمده ، زین رو در پی وعده‌های زیبایند طنزنامه‌ی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۶۹ و ۷۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303