درست بنویسیم
مَأمور / مَعمور
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد.
مأمور، به کسی که از طرف دولتی یا جمعیتی یا فردی وظیفهای را انجام میدهد، اطلاق میشود.
اما معمور (اسم مفعول عِمارة )در فارسی، در مقام صفت استعمال میشود و به معنی آباد، آبادان است:
میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت
هیهات ازین گوشه که معمور نماندهست
(حافظ)
غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، ذیل مأمور/ معمور.
#درستنویسی
#مأمورومعمور
#ابوالحسننجفی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر🌹🌹🌹
عمران صلاحی (۱۳۲۵ - ۱۳۸۵)
طنزپرداز، نویسنده و شاعر، در اول اسفند ۱۳۲۵ در تهران زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در قم، تهران و تبریز گذراند. نخستین شعر او در سال ۱۳۴۰ در مجلهی اطلاعات کودکان چاپ شد. در سال ۱۳۴۵ همکاری خود را با روزنامهی توفیق آغاز کرد و اولین شعر آزاد خود را در سال ۱۳۴۷ سرود که در مجلهی خوشه منتشر شد. او تحصیلات دانشگاهی خود را تا دریافت درجهی فوقدیپلم مترجمی در دانشگاه تهران پی گرفت و در همان هنگام، کتاب طنزآوران ایران را با یاوری یکی از دوستان خود منتشر کرد.
از سال ۱۳۵۳ - ۱۳۵۶ کتابهای گریه در آب، قطاری در مه، ایستگاه بین راه و نمایشگاه مشترک کاریکاتور را منتشر کرد. از او آثاری چون: یک لب و هزار خنده، حالا حکایت ماست، گزینهی اشعار، خندهسازان و خندهپردازان، عملیات عمرانی، ای نسیم سحری، ناگاه یک نگاه، ملانصرالدین، از گلستان من ببر ورقی، باران پنهان، هزار و یک آینه نیز منتشر شده است. عمران، پس از بازگشت از سفر چین، در ۱۱ مهر ۱۳۸۵ به عارضهی قلبی ناگهانی درگذشت.
با تلخیص از فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، دکتر داریوش صبور، ذیل صلاحی، عمران.
#شاعرانمعاصر
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شمس و مولانا
از عمران صلاحی
فریاد به سینهام، دلِ شیدا زد
چون قایق کوچکی، به دریاها زد
یک بار دگر، عشق فرود آمد و شمس
مضرابِ جنون، به ساز مولانا زد
گوشهی تماشا، میرافضلی، ص ۹۹.
#شمسومولانا
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه
بیماری غفلت
روزی سقراط مردی را دید که خیلی ناراحت و متأثر است. علت ناراحتیاش را پرسید و آن مرد پاسخ داد: در راه که میآمدم، یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم، جواب نداد و با بیاعتنایی و خودخواهی از کنارم گذشت و رفت. من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت: چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفت: معلوم است چنین رفتاری ناراحت کننده است. سقراط پرسید: اگر در راه کسی را میدیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود میپیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده میشدی؟ مرد جواب داد: آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمیشود. سقراط پرسید: به جای دلخوری، چه احساسی مییافتی و چه میکردی؟ مرد گفت: احساس دلسوزی و شفقت. سعی میکردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت: همهی این کارها را به خاطر آن میکردی که او را بیمار میدانستی. آیا انسان تنها جسمش بیمار میشود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمیشود. بیماری فکر و روان، نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی میکند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
من منم؟ داستانهای کوتاه و شگفتانگیز، امیررضا آرمیون، ج ۲، ص ۱۲۶ - ۱۲۸.
#داستانکوتاه
#بیماریغفلت
#امیررضاآرمیون
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آیت تطهیر رازها
از مؤیّد مشهدی
ای سر نهاده بر قدمت، سرفرازها
مخفی نمانَد از نظرت، سوز و سازها
هم خواهر امامی و هم دختر امام
آری، خدای داده تو را امتیازها
تو دختر گرامیِ موسی بن جعفری
جویند چاره از کَرَمت، چارهسازها...
معصومهای و جلوهای از عصمت بتول
در جان توست، آیت تطهیر رازها
گلستان ثقفی، ص ۲۸۰.
#وفاتحضرتمعصومه(س)
#مویدمشهدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شمع، یار مهربان
از عبدالله الفت
سوز دل با شمع گفتم، قطرهی اشکی فشاند
بخت را نازم که یاری مهربان دارم چو شمع
کتاب مشاعره، ص ۳۵۶.
#شمع
#عبداللهالفت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام صادق - علیه السلام - فرمودند:
کسی که حضرت معصومه(س) را زیارت کند، درحالی که آگاه و متوجه به شأن و منزلت او باشد، به بهشت میرود.
بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۳۰۷.
#امامصادق(ع)
#وفاتحضرتمعصومه(س)
#زیارتوبهشت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی
سجع (تَسجیع)
سجع در لغت، به معنی آواز کبوتر و در اصطلاح، هماهنگی دو یا چند واژه با یکدیگر است و دارای انواعی است:
الف - سجع مُتَوازِن: واژهها فقط در وزن یکسانند؛ مانند فرج و نشیب در این جملهها از گلستان سعدی:
شدّت نیکان، روی در فَرَج دارد و حالت بَدان، سر در نشیب.
ب - سجع مُطَرَّف: واژهها فقط در حرف رَوی (آخرین حرف اصلی کلمه) با هم مشترک هستند؛ مانند خوب و مکتوب در این جملهها از سعدی:
مراد از قرآن، تحصیلِ سیرتِ خوب است؛ نه ترتیلِ صورت مکتوب.
ج - سجع متوازی: جمع بین سجع متوازن و مطرّف است؛ یعنی واژهها در وزن و حرف رَوی با یکدیگر مشترک هستند؛ مانند واژههای نیاید، نشاید و نپاید در این جملهها از خواجه عبدالله انصاری:
دی رفت و باز نیاید. فردا را اعتبار نشاید. امروز را غنیمت دان که دیر نپاید.
بلاغت، دکتر محمدحسین محمدی، ص ۱۲۵.
#آرایههایادبی
#سجع
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303