داستان کوتاه📚📚📚
انسانیت
یادم میآید وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم، در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانوادهی پرجمعیت ایستاده بودند و به نظر میرسید که پول زیادی نداشته باشند. شش بچه که همگی زیر دوازده سال بودند، لباسهای کهنه ولی در عین حال تمیز، پوشیده بودند و با هیجان در مورد برنامهها و شعبدهبازیهایی که قرار بود ببینند، صحبت میکردند.
وقتی به باجهی بلیطفروشی رسیدند، متصدی باجه، از پدر خانواده پرسید: چند بلیط میخواهید؟ پدر جواب داد: لطفاً شش بلیط برای بچهها و دو بلیط برای بزرگسالان. متصدی باجه، قیمتها را گفت. پدر و مادر، با ناراحتی، مبلغ بلیطها را زمزمه میکردند. معلوم بود که مرد پول کافی نداشت. حتماً فکر میکرد که به بچههای کوچکش چه جوابی بدهد.
ناگهان پدرم دست در جیبش برد و مقداری پول را بیرون آورد و روی زمین انداخت. بعد خم شد. پول را از زمین برداشت. به شانهی مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد. مرد که متوجه موضوع شد، از پدرم تشکر کرد. او مرد شریفی بود که در آن لحظه، برای این که پیش بچههایش شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد.
بعد از این که بچهها داخل سیرک رفتند، من و پدرم از صف خارج شدیم و به طرف خانه حرکت کردیم.
تو تویی؟امیررضا آرمیون، ج ۲، ص ۲۳۴ - ۲۳۶.
#داستان_کوتاه
#انسانیت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کتاب و کتابخانه📚📚📚
از استاد بدیعالزمان فروزانفر
هر کس که در این جهان بُد از روز نخست
آسایش خویش جُست و این بود دُرُست
عاقل داند که گنج آسایش را
در کُنج کتابخانه میباید جُست
دیوان بدیعالزمان فروزانفر، ص ۲۸۰ و ۲۸۱.
#کتاب
#کتابخانه
#فروزانفر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
خوشا به حال کسی که با بندگان خدای نیکی کند و برای روز بازگشتش، توشه گرد آورد.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۴۶۶.
#امام_علی(ع)
#نیکی
#توشه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی 💐💐💐
ذوقافیَتَین (اقتفا)
ذوقافتین یا قافیهی دوگانه، یعنی به کار بردن دو قافیه در شعر. در صورتی که از تکلّف و تصنّع به دور باشد، تناسب شعر را بیشتر و موسیقی آن را افزون میکند؛ مانند این بیت از نظامی:
خداوندا، درِ توفیق بگشای
نظامی را رهِ تحقیق بنمای
که در بیت بالا، کلمههای"توفیق، تحقیق" و "بگشای، بنمای" با هم قافیه شدهاند.
گاهی شاعر به جای دو قافیه، شعر خود را با رعایت سه قافیه میسراید. بیت زیر، نمونهای از شعرِ سه قافیهای است:
کنون که رونق بستان بهار پیدا کرد
مرا هوای رخ آن نگار شیدا کرد
که کلمههای"بستان، آن" ، "بهار، نگار" و "پیدا، شیدا" با هم قافیه شدهاند.
گاه سخنور، سراسر سرودهی خویش را با قافیهی دوگانه میآراید؛ مانند شعر زیر از ناصر خسرو:
پند بدادمت من، ای پور، پار
چون بگُزیدی تو بر آن نور، نار
پشت، گرانبارِ تو اکنون شده است
کامدت از بلخ و نشابور، بار....
بدیع در شعر فارسی، ص ۲۳ و ۲۴؛ بلاغت، ص ۱۴۱ و ۱۴۲؛ بدیع، دکتر کزّازی، ص ۷۹ و ۸۰.
#آرایههای_ادبی
#ذوقافیتین
#اقتفا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعر
از مرتضی امیری اسفندقه
طبعِ ملول، شعرِ شریفی نمیدهد
شاعر، به پاسِ آینه، ترکِ ملال کن
در خلوت شبانهی حافظ چه میگذشت؟
از آیههای روشنِ قرآن سوال کن
با تو چه کردهاند رفیقان؟ چه میکنند؟
شاعر، حلال کن همگی را، حلال کن
نِماشُم، ص ۱۴۷.
#شاعر
#شعر
#حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ضربالمثلهای جهان📚📚📚
از پیش هشدار دادن، از پیش تجهیز کردن است.
(انگلیسی)
🌻🌻🌻
از ترس خیس شدن از باران، به زیر ناودان پناه برده است.
(عربی)
🌻🌻🌻
از حرارتش خیری ندیدیم؛ اما از دودش، کور شدیم.
(آذربایجانی)
🌻🌻🌻
از خاندان متموّل، اسب بخر و از خاندان فقیر، زن بگیر.
(استونیایی)
🌻🌻🌻
از دری که چندین کلید دارد، حذر کن.
(هندی)
🌻🌻🌻
از دشمن حذر کن؛ ولو مورچه باشد.
(ترکی)
🌻🌻🌻
از دشمنی که خصومت خود را در برابر تو ابراز میدارد، زیاد نترس.
(ایتالیایی)
🌻🌻🌻
فرهنگ جامع ضربالمثلهای ایران و جهان، دکتر هاشمی، ص ۳۰ - ۳۲.
#ضربالمثلهای_جهان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شهرآشوب چیست؟
شهرآشوب یا شهرانگیز که بعدها جهانآشوب و دهرآشوب و عالمآشوب نیز خوانده شده، در اصطلاح، شعری است که در وصف شهری و صِنفی معیّن، به هَجو یا جِدّ، به تعریف یا تکذیب سروده شده است.
این نوع شعر، در قرن نهم و دهم هجری بسیار رواج داشت و بررسی این اشعار، از نظر جامعهشناسی و شناختن حرفهها اهمیت فراوان دارد. نمونه در مورد کاغذگر(کاغذساز):
ز کاغذگَرَم باشد آن اضطراب
که شرحش نگنجد به چندین کتاب
ز آب تنور است کارش روا
ازین آب میگردد این آسیا
ز نانش بُوَد آب دائم چکان
ندیده است کس در تنور آب و نان
تاریخ ادبیات ایران، دکتر توفیق سبحانی، ص ۳۷۵ و ۳۸۱.
#شهرآشوب
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از سعید سلیمانپور📚📚📚
غرفهدار
بر سرِ مجموعهی گل در نمایشگاه باغ
گشته بلبل غرفهدارِ انتشارات بهار
بیماری جلدی
گر چه یار مهربانی، این زمان با مُفلسان
نرخِ روی جلد تو، نامهربانی میکند
شکرپاش ۲، مجموعه شعر طنز مطبوعاتی، علیرضا لبش، ص ۴۲.
#انتشارات
#کتاب
#نرخ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه📚📚📚
همه مهم هستند
زمانی که دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم، یک روز سرجلسهی امتحان، وقتی چشمم به سوال آخر افتاد، خندهام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخی داشته است؛ چون سوال این بود: نام زنی که محوطهی دانشگاه را نظافت میکند، چیست؟
من آن زن را بارها دیده بودم. زنی قدبلند و حدوداً شصت ساله؛ اما نام او را از کجا باید میدانستم؟
من برگهی امتحانی خود را تحویل دادم و سوال آخر را بیجواب گذاشتم. درست قبل از آن که از کلاس خارج شوم، دانشجویی از استاد سوال کرد: آیا سوال آخر هم در بارمبندی نمرات، محسوب میشود؟
استاد گفت: حتماً. و ادامه داد: شما در حرفهی خود، با آدمهای بسیاری ملاقات خواهید کرد. همهی آنها مهم هستند و شایستهی توجه و ملاحظهی شما میباشند؛ حتی اگر تنها کاری که میکنید، لبخند زدن و سلام کردن به آنها باشد.
من این درس را، هیچ گاه فراموش نکردهام.
تو تویی؟ آرمیون، ج ۲، ص ۷۸ و ۷۹.
#داستان_کوتاه
#زننظافتچی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303