5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرایی که حاج قاسم با گریه آن را تعریف کرد😭
#خادممثلِقاسم
#سرداردلها
🍃🌷🍃
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫
🌷روز عاشورا سال 61 بود. یکی از دوستان ما در تبلیغات تیپ امام حسین(ع) بود، برای دیدنش رفتیم. از حُسن اتفاق حبیب هم به آنجا آمده بود. نماز ظهر عاشورا اقامه شد. برنامه سخنرانی بعد از نماز نبود. نیروها در حال ذکر بودند. حبیب گفت: امروز روز خاصی است... بیآنکه کسی از او دعوت کرده یا خواسته باشد، از جایش بلند شد، رفت جلوی این چند هزار نفر که نشسته بودند ایستاد. درحالیکه اشک از چشمهایش میچکید، بیمقدمه شروع به گفتن از امام حسین(ع) کرد. حدود چهل و پنج دقیقه در مورد امام حسین(ع) صحبت کرد. در آخر، مثل همیشه مخاطبش که هزاران اصفهانی بودند و جذب کلام او شده بودند، را به سجده برد. در همان سجده از جلو آنها کنار رفت تا نفهمند که بود، از کجا آمد به کجا رفت... شوری که حبیب به این ها داده بود، آنها را به حرکت انداخت، در آن دشت، در میان خاک ها و خیمه ها می دویدند، هروله می کردند، سینه می زدند و خاک پای هم را به سر می پاشیدند...
صد ها نفر از آن جمعیت چند روز بعد در عملیات محرم شهید شدند!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام ای #زینب شاه خراسان
تویی چشم و چراغ خاک #ایران
رسیده این #گدای رو سیاهت
تو را جان #رضا رو بر نگردان
#وفات_حضرت_معصومه(س)🥀
#ڪریمہ_اهلبیٺ🕯
#تسلیٺ_باد🥀
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🏴🏴🏴🏴🏴
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
اخبار دختر سوری 3 ساله را نشان می داد که کنار ساحل شهید شده بود. جلیل طاقت نیاورد و گریه کرد. به او نگاه کردم. برخواست و به حیاط رفت. پشت سرش رفتم. بی وقفه گفت: من در عجبم با این همه اعتقاداتی که داری چرا را ضی نمی شوی که مدافع حرم شوم. با شد نمی روم ولی جواب حضرت زینب و رقیه (س) را خودت بده .
من جلیل را عمیقا دوست داشتم و از اوایل زندگی تا آن هر روز دلبسته تر می شدم . در باورم نمی گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم. نگاهم در نگاهش قفل شد. (با خود می گفتم مرا به که واگذار کردی … راه برگشتی برای من نگذاشتی…) شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به حضرت زینب سپردم.
24 آبان سال 94 همزمان با لحظاتی که زمزمه زیارت عاشورا بر لبان ما بود و اشک بر مظلومیت حضرت رقیه می ریختیم، جلیل در سامرا در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری(ع) و امام علی النقی (ع) به شهادت رسید. نمی دانستم روضه در آن روز شامل حال یتیمان من هم می شود…
#شهیدمدافــع_حرم
#شهید جلیل خادمی
#سالروزشهادت 🌹
#شهدای_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
روزیکه #طهرانی_مقدم شهید شد؛
حاج قاسم بلافاصله خود را به منزلش رساند
با چشمان اشکی به خانواده شهید گفت:
"قول میدهم انتقام خون حسن را بگیرم"
همین هم شد
به جز همسایگی،دوستی عجیبی داشتند...
خود طهرانی مقدم میگفت اگر روزی نگذارند کارم را در موشکی ادامه دهم،حتماً سرباز قاسم میشوم!
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
#شهیدحاج_قاسم
#سرداردلها
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌱لبخند میان غم
حقیقت دارد
🍃این قصه سرخ
واقعیت دارد...🥀
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
#برات شهادت از بی بی حضرت معصومه(س)🌹
در کربلاے۴ ، ترکشـی به شانه اش نشـست.
او را به بیمارستانی در قم منتقل کردند، چند روز بعد هم به شیراز منتقل شد. زخمـش عمیق بود و باید استراحت می کرد.
اما تا شنیـد عملـیاتے جدیـد در پیش است آمـاده شـد ڪه به جبهــه برگردد.هیچ وقت بدون اجازه من و پدرش نمی رفت.
گفت: مادر، خواب #حضرت_معـصومه (س)را دیدم، به من مژده داد این بار به آرزویـت می رسی و پیش ما میآیـی!
وقتی التـماس های او را دیدم.
گفـتم :عزیـزم باشه، برو!
توی کوچه چرخید و باز نگاهم کرد، باز خواب حضرت معصومه (س)را یادآوری کرد و برای آخرین بار هم خداحافظی کرد!
کربلاے ۵، حسینے شد ...
#شهیـد فرهاد (مجتبی )اجرایی
#شهداےفارس
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*#براساس_زندگینامه_شهید_حبیب_فردی*
*#نویسنده_آرزو_مهبودی*
*#قسمت_چهل_و_سوم*
آقای حسین تاش از اتاق بیرون رفته است.همسرش می گوید :«خوش به حالتون که دارید برای شهدا کار انجام میدین»
می گویم:« خیلی ممنون. اما کار برای شهدا در صورتی ارزشمنده که رضایت شهدا هم در این کار باشه»
مادر خانم حسین تاش که کنار دخترش نشسته میگوید: «همیشه سعی کن توی زندگی به شهدا ایمان و اعتقاد داشته باشی دخترم .هر وقت هم گره ای به کارت افتاد به شهدا متوسل شد و مطمئن باش که روی کسی را زمین نمی اندازن»
رو به دخترش می گوید: «اون کتاب خوبی که درباره شهید برونسی نوشته شده اسمش چی بود؟»
_خاک های نرم کوشک.
روبه من می پرسد:« خوندین این کتاب را؟!»
_بله خواندمش و خیلی هم لذت بردم.
_کتاب خیلی خوبیه. من بعد از خواندن این کتاب چندین بار به روح شهید برونسی متوسل شدم و مشکل خودم یا بچههام حل شده.
حرف هایشان را تصدیق می کنم و می گویم: «خودم هم بارها برایم پیش آمده که با توسل به شهدا مشکلاتم حل شده,بخش خصوصی هم این کار کوچکی که برای شهید فردی دارم انجام میدم و چیزهای عجیبی از این شهید عزیز دیدم..»
آقای حسین تاش به اتاق برمیگردد در حالیکه سالنامه جلد چرمی و زیبایی در دستشان است. سالنامه را به من هدیه میدهند صفحه را باز می کنم و دو بیت شعر را که در صفحه پر نقش و نگارش با خط خوشی نوشته شده است می خوانم.
تشکر می کنم و دوباره بر می گردیم به مصاحبه و سوالات باقیمانده را میپرسم و ایشان مفصل و به دقت پاسخ می دهد.
آقای حسین تا شادت دارد وقایع را به ترتیب تعریف کنند مثل یک سریال جذاب که آخرش را نمی دانیم آن را دنبال میکنم تا بلاخره می رسیم به پرسشی که روز ملاقات سردار رنجبر ذهنم را مشغول کرده است.
می پرسم :«آقای حسین تاش من از سردار رنجبر شنیدم که قرار نبود اون شب حبیب همراه شما باشه .چی شد که یک دفعه با شما همراه شد؟!»
سردار حسین تاج لحظاتی سکوت میکند آیه میکشد و بعد خیلی آرام و شمرده می گوید:« حبیب خیلی با معرفت و با مرام بود»
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
فاطمه در محل کارش در کتابخانه از که تلفن زنگ می خورد. گوشی را که برمیدارد اول صدای خش خش گوش خراشی را می شنود.بعد صدای حبیب را از جایی دور آنقدر دور که نه انگار از شهری دیگر بلکه از سیاره دیگر حرف می زند: «سلام عمه حبیب هستم. خوبی؟!»
هنوز به عادت بچگی هایش به فاطمه عمه می گوید.حالا هم که یکی دو سال است فاطمه با حمید ازدواج کرده و زن برادر حبیب شده ،هنوز به جای زن داداش گفتن ترجیح می دهد بگوید: عمه!
فاطمه گوشی را محکم می چسبد و با ذوق احوالپرسی می کند: سلام حالت چطوره ؟خوبی؟!
حبیب میخندد :خوبم عمه! اینجا که هوا خیلی سرده !هوای شیراز چطوره؟
_هوا خوبه !خیلی سرد نیست !هنوز بخاری روشن نکردیم.
_خوش به حال تون. این جا که یخبندانه.حسابی هم برف میاد.
_الهی بمیرم عمه! مواظب خودت باش سرما نخوری .چند تا لباس گرم روی هم بپوش.
_چشم می پوشم.
_جوراب کلفت و پشمی هم بپوش سرما از پا نفوذ میکنه به جون آدم.
_چشم عمه میپوشم.
_چشمت بی بلا خوب دیگه چطوری؟!
#ادامه_دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ| #معراج_شهدا
🔻خدایا! اون زمان هر کی راه می افتاد یک شبه راه صد ساله می رفت، آره؟!
📍#مثل_شهدا...ماراهم ببر
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#سیره_شهدا
🌷مدام دربارۀ شهدا تحقیق میکرد. دربارۀ شهدای اقوام یا از خودم میپرسید یا به خانههایشان سرمیزد
و تحقیق میکرد.
🍃 ویژگی شهدا را در زندگی¬نامه و وصیت¬ نامههایشان دنبال میکرد اما گاه دلش تاب نمیآورد
و دل به جاده میزد به مقصد خاک سرخ شلمچه و رملهای آسمانی فکه تا طریق عاشقی را از عاشقان بپرسد.
🌷هر سال بلا استثنا اواخر اسفند، ساک به دست و چفیه بر دوش با بچه¬های مسجد امام حسین(علیه السلام)، همسفر راهیان نور میشد، تا با ساکنان بهشت انس بیشتری بگیرد. و آخر هم مثل شهدا عاقبت بخیر شد
.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید ایمان خزاعی نژاد
#شهدای_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫
🌷روز اول عملیات محرم بود. از صبح پشت رودخانه دویرج که شب گذشته طغیان کرده و تیپ امام حسین(ع) را با خود برده بود ، بودیم و کار میکردیم. بچههای تیپ امام سجاد(ع) جایگزین تیپ امام حسین(ع) شده و خط شکنی کرده بودند. عراقیها هم کم نمیگذاشتند و منطقه را دم به دم با گلولههای سنگین میکوبیدند. اذان ظهر شد. حبیب با آب رودخانه تجدید وضو کرد و جای همواری برای نماز ایستاد. پشت حبیب به نماز ایستادیم. لحظهای نبود که زمین زیر پایمان از انفجار آرام بگیرد و یا صدای غرش و انفجار گلولههای توپ شنیده نشود. نماز ظهر و عصر را به امامت حبیب خواندیم، نمازی که حلاوتش بعد از سالها در جانم مانده است. بعد نماز به حالت جماعت پشت سر حبیب نشسته بودیم. حبیب همانطور که رو به قبله بود گفت: میخواهم دعای جوش کبیر بخوانم، هر که میخواهد بنشیند! بی دلهرهای از آتشی که روی ما می بارید. شروع کرد.به نیت حبیب و دعایی که میخواند، گلوله و ترکشهایی که مثل تگرگ به زمین میبارید، به سمت جمع ما نمیآمد.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
11.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشف پیکرهای مطهر ۳ شهید در شلمچه و شرق دجله عراق 😭
💠 گروههای #تفحص_شهدا موفق شدند در آستانه وفات حضرت معصومه(س) پیکرهای مطهر سه #شهید دوران #دفاع_مقدس را در مناطق عملیاتی شرق دجله و شلمچه تفحص کنند.
💐شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
#بوی_پیراهن_یوسف آید....
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد