eitaa logo
گلزار شهدا
5.7هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 از تلفن مأیوس شدم و چهار چشمی آن نقطه را نگاه کردم همسنگرم را آهسته صدا زدم ، او هم آن نقطه را نگاه کرد و مانند من مشکوک شده بود. این وضعیت حدود دو ساعت طول کشید تا اینکه دم دمای صبح هوا گرگ و میشی شد دیدم درست در همان محل در میان بیشه ها یک درخت بید قرار دارد که شاخه ی بزرگی از آن که به طرف زمین خم شده آرام آرام تکان می خورد و از شب تا صبح ما را سر کار گذاشته است . تا آن لحظه حتى جرأت رفتن به دستشویی هم نداشتیم. بعد از آنکه موضوع مشخص شد بلند شدم تجدید وضو کردم و نماز صبح را خواندم. دیگر هوا روشن شده بود، آن طرف شط عراقی ها را میدیدم که بین سنگرهایشان تردد میکردند افسوس که اجازه تیر اندازی نداشتم عراقیها هم چون از آن نقطه هیچ وقت به طرفشان تیر اندازی نمیشد، به راحتی رفت و آمد میکردند. صبح که شد همه کاروانیها را به کنار سنگر فرماندهی فرا خواندند با هم سنگر نوجوان خداحافظی کردم و رفتم. در کنار سنگر فرماندهی همه جمع شدیم و هر کس خاطره شب گذشته اش را تعریف میکرد یکی از رانندگان کامیونهای حمل کمکهای مردمی که از لامرد همراهمان آمده بود و تا آن شب جبهه را ندیده بود تعریف می کرد و گفت: دیشب دو تا نارنجک به من تحویل دادند و گفتند هر وقت احساس خطر کردی ضامن آن را بکش و پرتاب کن. همینطور که اسداران داشت برایم توضیح میداد ، فدای لاف شدم و گفتم: من بچه ی جبهه هستم خودم کاملاً واردم ، نارنجک ها را از او گرفتم و به گشت زنی مشغول شدم هیچ اطلاعی از کاربرد نارنجک نداشتم تا صبح این دو نارنجک را در دستانم گرفتم و از ترس اینکه نکند منفجر شود و مرا به هوا پرتاب کند به خود مشغول بودم. به جای اینکه مواظب گشتیهای دشمن باشم فقط از نارنجکها مواظبت میکردم با خودم میگفتم این چه لافی بود که زدی، حالا باید تا صبح گرفتار نارنجکها باشی . صبح که هوا روشن شد بلافاصله این دو بلای جانم را به مسئول مربوط تحویل دادم و از آن همه اضطراب فارغ شدم، تا من باشم و دیگر هیچ وقت لاف الکی نزنم . او آدم بسیار شوخی بود، وقتی موضوع را تعریف میکرد خیلی هم به آن آب و تاب میداد بچه ها حسابی می خندیدند . استرس و بعضی از سنگرها که اجازه تیر اندازی داشتند می گفتند تعداد زیادی تیر با اسلحه کلاش به طرف عراقیها شلیک کرده ایم ولی نمیدانیم کسی را کشته ایم یا نه ؟ سپس همه اعضای کاروان سوار همان ماشینهای لندکروز شدیم و به مسجد خرمشهر برگشتیم. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 شهید حججی و انتخابات🌷 ⭕️ بنری که یک ساعت بیشتر نماند. 🔹 برای دیدن با کیفیت اصلی کلیک کنید. ‼️حتما ببینید و نشر دهید. 🌱🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌱 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنشگری فعالین انقلاب جهت مشارکت حداکثری 🚨قابل توجه نیروهای انقلاب 🔰 برشی از سخنرانی 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💝سخنش با تو! هر کس به اندازه تواناییش احساس مسئولیت کند.... 🌷شهید اسدالله حبیبی🌷 🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🚨 🚩تجدید بیعت با منجی عالم بشریت و امام مهربانی ها 🚩 🔹همراه با مراسم حنابندان یادآور خاطرات شب‌های عملیات 🌹 💢گرامیداشت شهدای عملیات خیبر 💢 : کربلایی اصغر آسیابانی 💢 : کربلایی ماجد قیّم : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۱۰ اسفند/ از ساعت ۱۶ 🔺🔺 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
گلزار شهدا
🚨 #حنابندان_شهدایی 🚩تجدید بیعت با منجی عالم بشریت و امام مهربانی ها 🚩 🔹همراه با مراسم حنابندان یادآ
تبلیغ مراسم فردا فراموش نشود ... انشاالله فردا یه حضور انقلابی در کنار شهدا داشته باشیم ...
🌷🕊🍃 ✍ _اگه میخوای همونی بشی که خدا میخواد و اخلاقت شبیه یه مومن واقعی بشه، باشهدا رفیق شو... پنجشنبه ویاد شهدا با ذکر 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨به مناسبت مراسم امروز در . 💢جشن حنا بندان قبل از عملیات! 🌛شب قبل از عملیات بود. دست و سر تمام بچه ها را حنا بستیم. حبیب الله را صدا زدم و گفتم بیا دست و سرت را حنا ببندم . در جواب گفت : من فردا با خون خودم سرم را حنا می بندم . 🌹روز بعد به شهادت رسید و چفیه ای که دور گردنش بود پر از خون شده بود.  🌹 🌹🌱🌹 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوق شهادت ... رسیدن به معشوق ... در چهره رزمندگان موج می‌زند 🚨🔹مراسم امروز در گلزار شهدا به‌یاد حنابندان شهدا..... 🎊🌱🎊🌱🎊 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
💠یکی از فرمانده گروهان های، گردان امام حسین لشکر فجر بود. چند ماه بود که نامزد کرده بود. اردیبهشت سال 65 بود. پنجشنبه مراسم عروسی اش بود. سه شنبه عصر در دفتر گردان در پادگان شهید دستغیب اهواز، یک تشت حنا آماده کردیم و با بچه ها برایش مراسم حنابندان گرفتیم و دست و پایش را حنا گذاشتیم. صبح وسایلش را جمع کرد و به ترمینال رفت تا به شیراز بیاید. در ترمینال بود که خبر آوردند دشمن به مرزها حمله کرده است، لشکر فجر هم باید خودش را به بجلیه می رساند و مقابل دشمن می ایستاد. امرالله تا شنید، از پای اتوبوس به گردان برگشت و با بچه ها به منطقه اعزام شد. در هنگام عملیات مجروح شد. او را با دو نفر از بچه ها به عقب فرستادیم، اما آن دو نفر اسیر شدند، امرالله هم در روزی که قرار بود عروسی اش باشد، با دست و پای حنا بسته شهید شد و پیکرش در منطقه جا ماند... 🌹🌱🌹 امرالله داورپناه شهدای فارس https://eitaa.com/golzarshohadashiraz