#سالگردشهادت_حمزه_شهدای_مدافع_حرم
🔹🔹🔹🔹
🔰از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم‼️😳
گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنے⁉️
گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
🔰میگفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم #حضـرت_عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود.
با قمر بنیهاشم (ع) #عهـد کردم. از او که اولین #مدافع_حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به #سوریه بروم. عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما #الهامی به من شـد که #دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 😇
🔰 *تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد*
🏴
#شهیدمدافع_حرم_حمیدقاسم_پـور*
#شهداےفارس.
هدیه به شهید در سالروز شهادت صلوات
🌷🌹🌷
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#شهیدارتشی_استان_فارسی که جوایز خلبانی آمریکا را درو کرد
ابوالفضل در طول این دوره نامه ای برای ما فرستاد:
امیدوارم که همه به آرزویی که در دل دارند برسند. شب دوشنبه برای من شب فراموش نشدنی هست مورخه 13 آذر سال 1357به آن آرزویی که نهایت افتخار را داشت، رسیدم. در تمام دوران خلبانی که جهت دریافت وینگ خلبانی دوره می دیدیم همیشه فکر می کردم که از همه عقب تر هستم و این فکر باعث کار کردن بیشتر من شد که بالاخره در این روز متوجه شدم که خیر برعکس فکر من، همیشه از همه جلوتر بوده ام . تا جائیکه رئیس پایگاه (در آمریکا) مرا به اسم شناخت و درخواست پرواز با من کرد. این ها همه لطف خداوندی و دعای شماهاست که انسان سرافراز می گردد. عکس را با جوائز که دریافت کردم در روزنامه انداختند. ( روزنامه تیتر زد، اسد زاده جوایز را جارو کرد)
چهار جایزه ممتاز وجود داشت که یک عدد مربوط به آکادمی پرواز یعنی درس، یک عدد مربوط به پرواز، یک عدد مربوط به بهترین افسر، یک عدد مربوط به کسی است که از همه نظر بهتر است هر کدام از این ها را یک نفر می توانست بگیرد. در تاریخ نیروی هوایی آمریکا برای اولین بار تمام این ها متعلق به یک نفر شد و آن من هستم
🌹🌷🌹
#شهیدابوالفضل_اسدزاده
#شهداےارتش
#شهداےفارس
🌹🌷🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
#شهیدے که زمان شهادت و محـل قبر خود را نشــان داد....
🌷🌹
🌷روز خاکسپارے شهیـد موزه بود. اکثر بچه هاے قدیم لشـکرجمع بودن...
با حاج عبدالله به حسینیه گلزار شهدا تکیه داده بودیم.
گفت فـلانی, این آب خورے رو می بینے؟
(و به اب خوری کنار مزار شهیدسپاسی اشاره می کرد.)
گفتم :خــوب؟
گفت: هفته دیگه, جاے اون یه شهید دفن می کنید؟
گفتم کی؟
گفت:حاج عـبدالله رودکی!😳😳
گفتم :خواب دیـدے خیـر باشـه!😊
به چند نفر دیگه هم سپــرد.
هفته بعدشد. شب خوابی دیدم که مطمئن شدم, خبــر بدی در راه است.
تا خبرشهادتش امد. بعد هم گفــتن از تهران آمــده اند تا پیــکر حـاج عبدالله را ببــرن تهران.., بهشت زهرا!
سریع خــودم را رساندم و با عصبانیت گفتم :مگــه نشــنیده اید امام فرمودند ملاک وصیت شهدا است!
گفتن بله!
گفتم: هفته پیش به من گفت کجا دفن شود, به چنــد نفر دیگر هم...
چه جایے بهتر از کنار مجــید سپاسے!
🍃🌷🍃
#شهید حاج عبدالله رودکی
#شهداےفارس
#سالروزشهادت
🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
2.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #ســـردارزهرایے
#پیشنهــاددانلـــود👆
🔰حاج عــبدالله به ائــمه اطهار به
ویژه حضـرت اباعـبدالله الحسین (ع) و حضــرت زهــرا (س) عشق می ورزید، همــیشه یاد آنها را باب توسل قرار مے داد و نام آنهـــا را آغازگر کارش بود
حاضــر بود هــمه وجــودش را در راه این گوهرهای عزیز آفرینـــش فدا کند.
🔰یــک روز با علاقه و احســاس عجیبــے پیش مــن آمد و گـفت: داده ام داخل چــتر پروازم را «یازهــرا(س) بنویــسند، مے خواهم وقتــے در آســمان ، بالاےسرم را نگاه مے کنم ، جز نــام حضرت زهــرا(س) نبــینم.
🔰او هــر وقت می خواســت کسی حرفش را کامل و بدون چون و چرا قبول کند می گفت: «به زهــراے اطهـــر»
#سردارشهـید حاج عبـدالله رودکے
#شهــداےفارس
سالروز شهادت🌹
🏴🏴🏴🏴🏴
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#روایت_عشــق🌹
در کربلاے۴ ، ترکشـی به شانه اش نشـست.
او را به بیمارستانی در قم منتقل کردند، چند روز بعد هم به شیراز منتقل شد. زخمـش عمیق بود و باید استراحت می کرد.
اما تا شنیـد عملـیاتے جدیـد در پیش است آمـاده شـد ڪه به جبهــه برگردد.هیچ وقت بدون اجازه من و پدرش نمی رفت.
گفت: مادر، خواب #حضرت_معـصومه (س)را دیدم، به من مژده داد این بار به آرزویـت می رسی و پیش ما میآیـی!
وقتی التـماس های او را دیدم.
گفـتم :عزیـزم باشه، برو!
توی کوچه چرخید و باز نگاهم کرد، باز خواب حضرت معصومه (س)را یادآوری کرد و برای آخرین بار هم خداحافظی کرد!
کربلاے ۵، حسینے شد ...
#شهیـد فرهاد (مجتبی )اجرایی
#شهداےفارس
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
۶ سالــش بود....
ڪلیہ هــایش از ڪار افتاد😔.
#پزشک روسے گفـت:
فقط یک راه برای زنده ماندن پسرتان وجود دارد که آن هـم #عوارض بـدی دارد! 😱
او یـک متر بیشـتر قـد نمی کشد و 18 سال بیشـتر زنده نمے ماند.😱
منصـور را حرم #امام_رضا(ع) بـردم. و #شفایش را از آقا گرفتیــم🤲
🔰امــام جماعت مسجد صاحب الزمان شیـراز اعـلام ڪرد ۵۰۰کیلو سـیمان از یڪ سـال قبل در مسجد مانده و در اثر باران حسابی سفت شده است.
چند نفر #ڪارگر آمـدند و با پتک شروع کردند، #سیمان ها را بشکند، اما نتوانستند.
😢وقتےهمه، دسـت از تلاش برداشتند و رفتـند؛ منصور، کلنگی را بر داشت و در گرمای طاقت فرسای تیر ماه که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، به تنهایی تمام سیمان ها را شکست‼️
به او مے گفتم:« از عـوارض شفای امام رضا ع اسـت کہ این قـدر قـد بلند و پر زور شدی...💪✋
#شهیدمنصور_قربانےزاده
#شهداےفارس
--🍃─═ঊঈ🌹ঊঈ┅─🍃-
#نشردهیـد http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷 #شهداےامام_رضایےفارس🌷
چنـد روز قبـل از شهــادت به یکے از دوستانـش گفت :
"خیلی #دلــم پر میزند برای #امام_رضا(علیه السلام) ، دوست دارم بروم #زیارت "😭
بعــد از #شهـادت، #جنـازه ابراهیــم اشتباها" توسـط #تعـاون به سمـت #مشهـد رفـت و طبـق #رسم مشهــدی ها دور حـرم طـواف داده شـد ....
بعدا" که پیکـر ابراهیـم شنـاسایے شد به شیـراز و بعـد #ڪازرون منتقـل شد و پیکر پاڪش در ڪنار شهداے دیگر آرمید.
#شهیــدابراهیــم_باقری_زاده
#شهداےفارس
🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
#سیره_شهدا
🌷 برنامه آن شب مانور شهری بود. نا خواسته تیرش، یک چراغ روشنایی را شکاند. تا صبح به خودش می پیچید، می گفت:« می ترسم امشب بمیرم و این حق به گردنم بماند!»
صبح اول وقت، رفت برای پرداخت پول چراغ تا چیزی از بیت المال به گردنش نباشد.
🌷.. . تازه از جبهه برگشته بود.نشست پای سفره،تلوزیون سخنرانی امام را پخش میکرد.
ناگهان قاشق را انداخت و ایستاد.گفتم چی شد؟
گفت:نشنیدید امام گفت جوان ها به جبهه بروند!
گفتم:حداقل غذاتو تموم کن!
گفت نه،نبایدحرف امام زمین بمونه!
برگشت جبهه.
📚 منبع: علمدار عصار
http://ketabefars.ir/product-14
#شهید محمد مهدی علی محمدی
#شهداےفارس
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰سـاده و بے ریا بود, تمـام زندگیـش یڪ چفیـہ بود. ڪه زیر انـداز و رو انـداز و جانمـازش بود.
هـر چنـد وقـت یڪبار به بچه ها یک دسـت لباس خاڪی جدیـد مے دادند. بچه هـا لبـاس هاے ڪهنه را, در جاے مشخصے مے انداختـند و لباس نـو می پوشیـدند.
رضا اهـل لبـاس نو گرفتـن نبـود.
بچہ هـا ڪه می رفتـند, توےهمـان لـباس هاےمنـدرس مے گـشت و سـالم تـرین را بر مےداشـت و با لبـاس ڪهنـه خـود عـوض مےڪرد.مے گفـتیم خوب لـباس نو بگــیر!
گفــت:بیت المــاله, حیــفه, این لـباس ها را هــنوز میشــه استفــاده کرد!
🔰این هــم کوتـاه ترین وصــیت نامه اے ڪہ تا به حال دیـدم:
"بســم الله الرحمن الرحيم . اينجانب محمدرضا زهتاب فقط به خاطر #رضاے_خــدا و الله جانم فداي اسلام. که حياتم چه ارزشي دارد در برابر نام الله.والسلام"
#شهید محمد رضا زهتاب
#شهداےفارس
#ایام_شهادت
🌷🌱🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷شب بیست و یکم ماه رمضان بود. بعد از مراسم احیا بچه ها در سنگر خوابیده بودند. به سمت سید جعفر رفتم. به خاطر شکستگی پایش یک عصای چوبی همراهش بود، با پای لنگان خودش را به عملیات رسانده بود. گفتم: سید این عصات را بده، باهاش پای برادرم رحیم که خوابیده را بشکونم فردا نتونه بیاد عملیات، خیلی کوچیکه می ترسم شهید بشه!
خندید و گفت: نیاز نیس، برادر تو شهید نمیشه!
به مهدی ارشاد و حسین آتش پور که کنار برادرم خوابیده بودند اشاره کردم و گفتم: این ها چی؟
خندید و گفت: بله، این دو نفر فردا شهید می شن!
روز بعد اکثر بچه های آن سنگر من جمله سید جعفر، مهدی و حسین شهید شدند، اما برادرم زنده ماند!
👆برشی از کتاب لاله سرخ کوشک
🌷🍃🌷
#شهید سید جعفر ذاکری
#شهداےفارس فارس
🍃🔹🍃
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#سیره_شهــدا
🌷 شدت گرماے هوا آنقدر زياد بود كه هركسے را به شكايت واميداشت. در چنين شرايطي سید صادق از وسايل خنككننده و كولر، خودداري ميکرد.
او كه در ميدان مبارزه، با جديت و پشتكار ميجنگيد در عرصه جهاد با نفس نيز درس شهامت و ايستادگي را به خوبي اجرا ميكرد.
ميگفت: «در شرايطي كه رزمندگان، در مناطق جنوبي و كنار اروندرود به دليل گرماي طاقت فرسا و شديد هوا، راحتي و آرامش ندارند خدا هم راضي نيست كه من در ستاد باشم و در پناه هواي مطبوع و دلپذير خنك كنندهها (كولر)، در آسايش باشم.
#شهیدسیدمحمدصادق_دشتے
#شهداےفارس
🌹🍃🌷🍃🌹🍃🌷
#ڪانال_گلزارشهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#شهــیدغدیرے استان فارس🌹
#نـام : علے
#تخصص: استــاد نهج البلاغه
#تولــد: عیـــدغدیر
#ازدواج: عیــدغدیر
#شهادت: عیــدغدیر
🌷🌸🌷🌸
مراسم #عروسی مان را ظهر☀️ گرفتیم که به چشم نیاید و #حرمت داغداری خانواده شهداء حفظ شود👌. آمـدیم توےاتاق ڪہ #ناهـار بخوریـم؛ در را بسـت و پشـت آن ایسـتاد، رو به من کـرد و گفـت:😊 مے دونی که تو این لحظه دعـاے ما #مستـجابه؟
گفتم: آره ولے الان بیا ناهـار بخوریم. گفت: روزه ام. گفتم: تو روز #عروسےروزه گرفتے؟؟
گفـت روزه ی نذره؟😳
گفتم: چه نذرے؟
گفت: اینکه همـون طـور که خدا منو تو عید #غدیر متولد کرد تو عید غدیر هم مزدوج کنه 😍حالا من دعا می کنم تو آمین بگو.
دستم را به #دعا بلند کردم.
گفت:خـدایا همـون طورڪہ منو درعـید غدیر متـولد کردےو در عیدغـدیر مزدوج کردے، در عیـدغدیـر هم به #شهـادت برسان...
غدیرهرسال ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ که می آمد منتظر خبرش بودم. غدیر آخر که خبر شهادتش را در #سومار برایم آوردند گفتم: سال هاست منتظر شنیدنش بودم.😔
#شهید_حاجعلے_کسایے🌷
#شهداےفارس
☘☘☘
#ﻣﺤﻞ_ﺩﻓﻦ:ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ
#ﻳﺎﺩﺵ_ﺑﺎﺻﻠﻮاﺕ
🌺🌷🌺🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75