| شهـادت اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با نفسند ، و زمانی که نفس سرکش خود را رام نمودند خداوند به مزد این جهاد اکبر "شهـادت" را روزی آن ها خواهد کرد ... |
«شهید محمدمهدی لطفی نیاسر🕊🌹»
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزند شهید مدافع حرم...😔😔
شب شهادت حضرت زینب س یاد شهدایی که عباس وار ،مدافع حرم بی بی شدند #صلوات...
🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃
نگاهـت
لبخنـدت..
گـرما و روشنیسـت
کـه جـان میبخشـد مـرا
سلام برپرستـوےخونیـن دفاع از حریـم حضرت زینـب
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨سالگرد شهادت
🔹400 نفر بودندکه تپه «بردزرد» را فتح کردند. کارسختی نبود، اسیر هم گرفتند اما سختی کار تازه بعد از مستقر شدن گردان فجر روی تپه شروع شد.عراق نمیخواست تپه را از دست بدهد، اما بچههای گردان فجر مقاومت کردند، آن هم بدون آب و غذا.
🔸چهار پنج روز مقاومت کردند تا نیروی کمکی رسید و تپه حفظ شد. اما دیگر خبری از گردان فجر نبود؛ گردان شده بود گروهان و کمکم گروهان هم شده بود دسته؛ آخر از 400 نفر فقط 18 نفر مانده بودند!
🔹آنقدر شهید زیاد شده بود، که میگفتند تعداد اسرای عراقی از تعداد رزمندههای ایرانی بیشتر شده است! گردان رفته بود و دسته برگشته بود، بله باورش سخته اما مرتضی جاویدی درعملیاتی سخت و طاقت فرسا به نام والفجر2، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصرهی دشمن مقاومت جانانهای کرد.
🔸در حالی که 4 شب و 3 روز در 40 کیلومتری خاک عراق با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب عقب نشینی می دهد، او پشت بیسیم میگوید : نمیگذارم #احد دیگری تکرار شود و ما تنگه را ترک نمی کنیم، به همین علت او را به عنوان سردار احد هم می شناسند.
🔹پس از پیروزی این عملیات اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد حضرت امام به تهران رفتند و سرلشکر رضایی موضوع را با حضرت امام در میان میگذارد. و حضرت امام بر #پیشانی این شهید #بوسه میزند.
📎فرماندهٔ دلاور گردان فجر تیپ المهدی
#سردارشهید_مرتضی_جاویدی🌷
#شهدای_فارس
ولادت : ۱۳۳۷/۴/۲۲ فسا ، فارس
شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۷ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
🍃🌷🍃
#ڪانال_گلزارشهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
1⃣غذای مردم غزه... قرص نانی که از آسیاب کردن علوفه و غذای چهارپایان تهیه شده است.
2⃣جمال محمود کفارنه نوزاد شیرخواره فلسطینی بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داد
✍امروز به طور ویژه برای مردم مظلوم غزه دعا فراموش نشود...
کسانی که امروز توفیق اعتکاف دارند
کسانی که اعمال ام داوود انجام می دهند...
انشاالله ویژه فراموش نشود....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_هفدهم
.
ساعت دو بعد از ظهر همان روز اخبار رادیو بوسیله بلندگو در مقر لشکر فجر پخش میشد. در کنار نماز خانه لشکر با تعدادی از بسیجیها ایستاده بودیم و داشتم ماجرای خلبان عراقی را برایشان تعریف میکردم که ناگهان اخبار رادیو اعلام کرد بدست رزمندگان شجاع اسلام یک فروند هواپیمای جنگی عراق در منطقه عین خوش سرنگون شد و خلبان آن به نام محمد جاسم به اسارت دلاور مردان بسیج در آمد » . با شنیدن این خبر همه بچه ها مرا در آغوش گرفتند تبریک گفتند ، لحظه ی بسیار بیاد ماندنی بود . همان روز هر کسی مرا میدید تبریک میگفت و من هم بسیار خوشحال بودم که در این سن كم خداوند بزرگ توفیق عنایت فرمود تا به عنوان رزمنده در جبهه حضور یابم و به اسلام خدمت کنم.
«سه راهی مرگ»
یک روز صبح تعدادی جعبهی مهمات و مقداری غذا توسط برادران تدارکات به ما تحویل دادند و گفتند به خط برسانید .
به اتفاق دوستم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم. در منطقه عملیاتی یک سه راهی بود به نام سه راهی مرگ این سه راهی کاملاً در دید و تیررس دشمن بود . به سه راهی که رسیدیم به جای این که در پشت خاکریز محافظ جاده به سمت راست برویم اشتباهی مستقیم رفتیم، حدود سیصد متری رفته بودیم به دوستم گفتم احساس میکنم مسیر را اشتباهی رفته ایم، چون سر سه راهی چند تا سنگ کوچک در وسط همین جاده ای که رفته ایم گذاشته بود ما توجه نکردیم . دور زدم و برگشتم سرسه راهی ماشین را پشت خاکریز پارک کردم ، یک ماشین نیروهای خودی آمد ، آن را نگه داشتم و به راننده گفتم ما میخواهیم به خط برویم باید از چه مسیری حرکت کنیم ؟
گفت از سمت راست پشت خاکریز حرکت کنید تا به نیرو ها برسید گفتم ما مستقیم رفته ایم ولی چون تردید داشتیم برگشتیم .
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 این دفعه خدا میخواد یا دلیل المتحیرین رو ثابت کنه!
📻 برشی از سخنرانی حاج حسین یکتا
در جمع معتکفین دانشگاه تهران
#خبری_در_راه_است
#اعتکاف
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️
🌹هدف اصلی دشمن بعثی پس از سقوط خرمشهر، تصرف شبه جزیره آبادان بود، اما فرزندان ایران، 11 ماه تمام در برابر دشمن تا دندان مسلح بعثی ایستادند، در این میان بچه های جهاد، به خصوص جهاد فارس با خاکریز زنی پیوسته در برابر نفوذ دشمن نقش بسازیی در حفظ آبادان داشتند. خلیل هم از راننده لودرهای شجاع جهاد فارس بود که بسیاری از این خاکریز ها نتیجه رشادت و شجاعت او بود.
شهریور ماه سال 60، امام خمینی(ره) فرمودند حصر آبادان باید شکسته شود و عملیات ثامن الائمه برای شکست حصر آبادان طرح ریزی شد. در شب عملیات در یکی از خطوط عملیات، خاکریز باید شکافته شده و میدان مین پشت آن برای عبور رزمندگان باز می شد. برای این منظور دو دستگاه لودر از جهاد فارس پای کار آمد، راننده یکی از آنها خلیل بود. آن شب خلیل در میان آتش عبور می کرد، از بالا فشنگ و گلوله و خمپاره بود که بر سرش می بارید، از پائین مین هایی که زیر بیل و چرخ های لودرش یکی یکی منفجر می شدند، اما او بی آنکه در برابر این آتش سر خم کند یا ترس به دل راه دهد، ابراهیم وار به دل آتش زد و مسیر را برای عبور رزمندگان باز کرد...
به لطف خدا در این عملیات، پس از 11 ماه حصر آبادان شکسته شد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢یادی از سردار بزرگ اسلام
در سالروز شهادت شهیدی که غریب و گمنام هست .....
🎙 #شهید مرتضی جاویدی
#اشلو
#کربلای۵
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃
در خط جهاد همیشه گمنام شدند
با ذکر حسین و زینب آرام شدند
اینان نه فقط مدافعان حرم اند
امروز مدافعان اسلام شدند.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات✨
✨اللهم صل علی محمدوآل محمد
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠گرماگرم عملیات کربلای 5 بود. طمراس برای ساعتی به عقب آمده بود. من هم در عقبه بودم، با من تماس گرفت و گفت: «آماده باش با هم به حمام شهر برویم.»
در حمام وقتی از زیر دوش بیرون آمد گفت: «من غسل شهادت کردم. وقتی جنازه ام را به عقب آوردند، به مادرم بگو، که طمراس غسل کرده و نیاز به غسل ندارد!»
گفتم: «ان شاء الله سالم بر می گردی!»
با جدیت گفت: « من با خدای خود عهدی بسته ام که تا شهید نشوم به عقب برنگردم!»
یخ کردم از حرف طمراس. نگرانش بودم. روز بعد ظهر نشده خبر شهادتش مرا به آتش کشید، شهیدی که سر نداشت.
#شهید طمراس چگینی
#شهدای_فارس
🌱🌷🌱🌷🌱
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_هجدهم
او گفت :اگر پانصد متر دیگر رفته بودید قطعاً اسیر می شدید. عراقی ها کمی جلوتر در ادامه همین جاده مستقر هستند ، چند روز پیش هم یکی از ماشینهای خودی اشتباهی از این جاده رفته و به نیروهای عراقی برخورد کرده بود و علی رغم اینکه او را زیر تیربار گرفته بودند توانسته بود از دست دشمن فرار کند و به نیروهای خودی برسد . شما باید به این سنگها که در وسط جاده گذاشته شده بود توجه می کردید. به کمک هم چند سنگ و کلوخ بزرگ تر در آن جاده که همه را به انداخت گذاشتیم بطوری که مشخص باشد جاده بسته شده است. از راننده که ما را راهنمایی کرده بود تشکر کردیم و از سمت راست پشت خاکریز به مسیر خود ادامه دادیم تا به نیروهای خودی
برسیم.
در نزدیکیهای خط، تانکهای خودی در حال پشتیبانی از رزمندگان خط مقدم بودند گرد و خاک زیادی بخاطر تردد تانکها و ماشینها ایجاد شده بود بطوری که بیشتر از هفت، هشت متر جلو ماشین دیده نمیشد ، با سرعت در حرکت بودیم یک لحظه متوجه شدم از میان گرد و خاک یک تانک خودی روبروی ما میآید در حالی که مرگ را جلو چشمان خود میدیدم فرمان را به سمت راست چرخاندم و به شکل عجیبی از صحنه جان سالم به در بردیم . خدا کمک کرد که زیر شنی تانک نرفتیم و گرنه چون داخل ماشینمان تعدادی جعبه مهمات بود هم ما له میشدیم و هم تانک منفجر می شد و حادثه بسیار بدی اتفاق می افتاد . چند لحظه توقف کردیم تا آرامش پیدا کنیم ، سپس
به ادامه مأموریت پرداختیم.
وقتی به پشت خاکریز رسیدیم ماشین تدارکات در حال توزیع غذا بین رزمندگان بود . محموله خود را به تدارکات تحویل دادیم و برای صرف ناهار در کنار چند نفر از دوستان نشستیم . ناهار یک قوطی کنسرو با چند تکه نان سفید خشک بود. هر رزمنده یک قوطی بازکن کوچک در اختیار داشت که همراه پلاک شناسایی آویز گردنش بود ، با آن سر قوطی کنسرو را باز کردم و مشغول خوردن ناهار شدم ، ناگهان خمپاره ای در سی ، چهل متری ما فرود آمد و منفجر شد یک ترکش راه گم کرده پرپرکنان به سراغم آمد و به شکمم اصابت کرد ، گویا مأموریتی بیشتر از جدا کردن دکمه پیراهنم نداشت . دوستان با دست پاچگی پیراهنم را بالا زدند ولی هیچ اثری روی بدنم مشاهده نکردند. گفتند الحمد لله بخیر گذشت. ترکش بیچاره چون زور آخرش بود و وظیفه اش را بخوبی انجام نداده بود ، شرمسار سرش را پایین انداخت و در دل خاک آرمید . شهادت لیاقت و سعادت می خواست ، که من نداشتم .
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
گلزار شهدا
🎊🎊🎊مژده ...مژده 🎊🎊 🚨مسابقه ویژه ولادت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) 🔅با ورود به لینک
اعضای محترم کانال 🚨🚨
لطفا این مسابقه را شرکت کنید 😇
در گروههای مختلف هم نشر دهید 👉👉
انشاالله در ثواب نشر معارف اهل بیت شریک میشوید ...
وقت زیادی نداره، زودتر اقدام کنید
یه یاعلی بگید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 به مناسبت ایام شهادت سردار همیشه جاوید فارس
#شهیدمرتضی_جاویدی
💢اشارات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به سردار شهید مرتضی جاویدی
🚨ماجرای دیدار شهید جاویدی با حضرت امام خمینی ره
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
نشردهید
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️
🌹به جهاد فارس مأموریت دادند که در منطقه غرب شوش برای عملیات آینده، جبههسازی کنیم. خلیل را که 18 سال بیشتر نداشت بهعنوان مسئول این کار انتخاب و معرفی کردم. یک افسر ارتشی برای بازدید آمد. خلیل گفت ان شاالله این جبهه را 20 روزه برای شما آماده می کنیم!
افسر با تعجب گفت: نکند یک لشکر مهندسی با خودت آوردی جوان!
من گفتم: ایشان آقای پرویزی فرمانده محور جهاد فارس هستند، هر حرفی بزنند حتماً عملی می شود. افسر گفت: ما فقط انتظار یک خط پدافندی داریم که آن هم بعید است 20 روزه آماده شود!
در آن خط نه جادهای وجود داشت و نه خاکریزی. تا آن روز هیچ کار مهندسی آنجا انجام نشده بود. خلیل با دید بازی که داشت، نیرو و امکانات لازم را تخمین زد و پای کار آورد، 18 روز تمام نشده بود، خلیل یک خط آفندی، پدافندی، با جاده های نفت پاشی شده دارای خاکریز محافظ، مقر فرماندهی، مقر توپخانه و ...در آن خط آماده کرد و تحویل داد!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🏴۱۷ رجب المرجب ، سالروز شهادت بزرگداشت شهادت حضرت احمد بن موسی الکاظم #شاهچراغ علیه السلام #تسلیت باد.
🏴🏴🏴🏴🏴
#هیئت_شهداےگمنام_شیــراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
وقتی میآمد خانه، رسیده و نرسیده میرفت سراغ بچهها. کلی با هم حرف میزدند و بازی میکردند. خم میشد تا روی شانههایش بنشینند و یک دل سیر بازی کنند. بچهها هم کم نمیگذاشتند و مرتب از سر و کولش بالا میرفتند. میخواست بچهها کمبودی احساس نکنند.
شهید قربان علی عرب🕊🌹
📚 این عمار
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌿#ڪݪام_شـھید💌
اگر کار میخواهید، اگر زن خوب میخواهید، اگر خانه میخواهید، اگر سلامتی میخواهید باید بروید به درگاه خدا، وسیله اش اول نمازه؛ اول اینکه آدم تمیز، پاکیزه، مطهر به درگاه خداوند متعال وارد بشود..
شهید#احمد_کاظمی🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃
"جان" امانتیست...
ڪه باید به "جـانان" رساند...
اگر خود ندهی ، میستانند...
فـاصلـه #هلاڪت و #شهادت
همین خیانت در امانت است.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🏴بمناسبت سالروز شهادت حضرت شاهچراغ (سلام الله علیه)
🔰اعتقاد عجیبی به حضرت شاهچراغ(س) داشت. می گفت من باید حداقل هفته ای یک بار به شاهچراغ بروم, در انجا به حرم بچسبم و گریه کنم و راز و نیاز...
🔰می گفت یک بار یکی از بچه هایم از بالای بالکن پایین افتاد. از همه جا قطع امید کرده بودم.رفتم شاهچراغ و با گریه متوسل شدم.
وقتی به خانه برگشتم دیدم حال فرزندم بهتر شده و بعد چند روز کاملا بهبود پیدا کرد.
🔹🔸🔹
#شهید دکترسید محمد ابراهیم فقیهی
فوق تخصص جراحی ارتوپدی
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🌱🌷
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_نوزدهم
.یک شب در بین نماز مغرب و عشا در نماز خانه لشکر ، برادر حاج صادق آهنگران حسابی نوحههای حماسی و روحیه ساز برایمان خواند و دلها را کربلایی کرد، سپس یکی از فرماندهان چند دقیقه ای سخنرانی کرد، گفت شما در منطقه جنگی هستید، ممکن است هر لحظه شهید شوید، کسانی که وصیت نامه ننوشته اند همین امشب در سنگرهایشان بنشینند و وصیت نامه بنویسند.
پس از نماز عشا به سنگر برگشتم ، بعضی از عزیزان رزمنده بی سواد و يا كم سواد بودند. حدود شش ، هفت نفر به سنگر ما آمدند و درخواست کردند تا برایشان وصیت نامه بنویسم. برای این عزیزان وصیت نامه نوشتم ، سپس گوشه ای نشستم و با توجه به حالت خاصی که پس از نوشتن چند وصیت نامه برای دوستان ، پیدا کرده بودم قلم عشق را روی صفحه دل گذاشتم و اولین وصیت نامه دوران حیات خویش را رقم زدم. وقتی نگارش آن به اتمام رسید با جوهر
وجودم امضایش کردم. پس از امضاء ، از آن حالت خاص خارج شدم ، یک بار بطور کامل متن و جملاتم را در دل خواندم متوجه شدم که در حالت عادی و بدون حضور قلب هرگز در آن اوان جوانی قادر به نوشتن جملات عرفانی به این سبک نبودم.
کار نوشتن که تمام شد هر کس وصیت نامه اش را داخل پاکت گذاشت و پس از نوشتن آدرس محل سکونت بر روی آن به اتفاق ، پاکتها را به واحد تعاون لشکر که امور پستی را انجام میداد تحویل دادیم ) تعاون وصیت نامهها را جدا کرده و نگه میداشت تا در
صورتی که هر یک از رزمندگان شهید شد به آدرس او ارسال کنند ) تعاون لشکر اشتباهی وصیت نامه مرا به آدرسی که روی آن نوشته بودم ارسال و پس از چند روز وصیت نامه ام به شیراز رسیده بود مأمور پست پاکت را به درب منزل برادرم برده بود ، چون کسی در منزل نبود آن را زیر درب انداخته و رفته بود.
بعدها که از جبهه برگشتم برادرم برایم تعریف کرد و گفت : چند روز که از عملیات محرم گذشته بود و خبری از شما نداشتیم به مسافر خانه ای که روزانه لامردی ها در آنجا جمع میشدند تا از خبرهایی که هر روز از جانب رزمندگان لامردی به آنجا میرسید مطلع شوند رفته بودیم ، وقتی به خانه برگشتیم به محض اینکه درب را باز کردیم پاکتی را مشاهده کردیم که روی آن نوشته شده بود « وصیت نامه حبیب صفری ». بهت زده پاکت را برداشتیم و فکر کردیم که شما
شهید شده اید. نشستیم و حسابی گریه کردیم . آرام نمی گرفتیم درب خانه را بستیم و به بنیاد شهید شیراز مراجعه کردیم. در آنجا
لیست شهدا و زخمیها را چک کردند. نامی از شما در لیست نبود . شماره تلفن بیمارستانها و سردخانه های نگهداری اجساد را گرفتیم و نشستیم به همه آنها زنگ زدیم ولی هیچ نتیجه ای نگرفتیم .نگران و مضطرب به خانه برگشتیم و تا صبح هیچ کدام نخوابیدیم. توی حیاط میگشتیم و گریه میکردیم، تا اینکه فردا صبح یکی از بستگان به خانه آمد و گفت، حبیب امروز زنگ زده و الحمدلله سالم است. از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدیم و به دیگر بستگان هم اطلاع دادیم .
در آن زمان منزل برادرم اشتراک تلفن نداشت و من خبر سلامتی خودم را از طریق تلفن یکی از بستگان در شیراز به آنان میرساندم .)
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*