eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ابراهیمم... چقدر دنبالت بودم... سالها قطعه شهدای گمنام شیراز ، می‌آمدم کنارت نجوا‌میکردم.. ازتو و رفقای گمنامت حاجت گرفتم ... شادی و غمهایم را با تو تقسیم کردم با خودم‌میگفتم خدا به دل مادرت صبر دهد در دل غصه میخوردم و میگفتم نکنه پدرش از نبود فرزندش دق کرده .... زمزمه ای در گوشم میپچید که شاید خواهری یک گوشه ای منتظرش هست.. . . اما امروز که نامت را فهمیدم دلم لرزید ... تازه فهمیدم پدرت دیگر نیست ... مادرت هم چشم انتظار از دنیا رفته ... ولی خدارا شکر که خواهرانت هستند .. انگار بی تاب شده اند ... بی تاب دیدن برادر... برادری که سالها نزدیکشان بوده ولی نمی دانستند ... قرار است بیایند... بیایند و بگویند گلی گم کرده ام می جویم اورا ... میخواهم به آنها بگویم مردم شیراز رسم همسایگی سالهاست ادا کردند ... نگذاشتند حتی یک عصر پنجشنبه هم کنارت خالی باشد... در سرماو گرما، در زمستان و تابستان، عید و عزا ، حتی تحویل سالمان، کنار تو آمدیم تا بگوییم غریب نیستی ... و حالا ... نزدیک هست ... حالمان عجیب هست .... دوباره هوایی شده ایم... ابراهیم رحمانیان کوشککی.... خودت را برای میزبانی آماده کن... وصال نزدیک است.... 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید ...
💠 که زمان شهادت و محـل قبر خود را نشــان داد.... 🌷روز خاکسپارے شهیـد موزه بود. اکثر بچه هاے قدیم لشـکرجمع بودن... با حاج عبدالله به حسینیه گلزار شهدا تکیه داده بودیم. گفت فـلانی, این آب خورے رو می بینے؟ (و به اب خوری کنار مزار شهیدسپاسی اشاره می کرد.) گفتم :خــوب؟ گفت: هفته دیگه, جاے اون یه شهید دفن می کنید؟ گفتم کی؟ گفت:حاج عـبدالله رودکی!😳😳 گفتم :خواب دیـدے خیـر باشـه!😊 به چند نفر دیگه هم سپــرد. هفته بعدشد. شب خوابی دیدم که مطمئن شدم, خبــر بدی در راه است. تا خبرشهادتش امد. بعد هم گفــتن از تهران آمــده اند تا پیــکر حـاج عبدالله را ببــرن تهران.., بهشت زهرا! سریع خــودم را رساندم و با عصبانیت گفتم :مگــه نشــنیده اید امام فرمودند ملاک وصیت شهدا است! گفتن بله! گفتم: هفته پیش به من گفت کجا دفن شود, به چنــد نفر دیگر هم... چه جایے بهتر از کنار مجــید سپاسے! 🍃🌷🍃 حاج عبدالله رودکی 🌷🌱🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درجه‌هاشو برداشت و گفت: من دیگه سرهنگ نیستم... ‌‌‌‌_____________ مجتبی ذوالفقارنسب 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید 👆👆👆
🔰یــک روز با علاقه و احســاس عجیبــے پیش مــن آمد و گـفت: داده ام داخل چــتر پروازم را «یازهــرا(س) بنویــسند، مے خواهم وقتــے در آســمان ، بالاےسرم را نگاه مے کنم ، جز نــام حضرت زهــرا(س) نبــینم. 🔰او هــر وقت می خواســت کسی حرفش را کامل و بدون چون و چرا قبول کند می گفت: «به زهــراے اطهـــر» حاج عبدالله رودکی 🌷🌱🌷🌱 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♨️شهیدی همنام امیرالمومنین ع که در ماه مبارک رمضان با فرقی شکافته به دیدار حق شتافت .. 💠خرداد ۱۳۶۵، ماه رمضان، دوره آموزش غواصی در سد دز. شهید سید علی رمضانی، مردی ۴۳ ساله با بدنی نیرومند، همراه جمعی از غواصان برگزیده لشکر ۱۹ فجر در حال بازگشت از آخرین روز آموزش بود. در مسیر، قایق بادی مربی، کنترلش را از دست داد و با پره‌های تیز میان غواصان چرخید. مجروحان زیادی به جا ماندند. وقتی آمار گرفتند، یک نفر نبود: سید علی رمضانی! نیمه‌شب، غواصی شجاع با تجهیزات کامل به زیر آب رفت. پیکر شهید را یافتند... فرق سرش شکافته بود، همچو مولایش علی(ع) در ماه رمضان. کمربندهای سنگین تمرینی که به بدن بسته بود، او را به اعماق کشانده بودند... 🎤 روز بعد بلندگوی پادگان فریاد زد: «برادر سید علی رمضانی، تلفن از راه دور...» و بغض همه ترکید... سید علی رمضانی 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود
«اونقدر خودمـــونُ درگیر القاب و عناوین کردیم که یادمــــون رفته هـــمه با هـــم برادریم و باید کنار هـــم باری از روےدوش مردم برداریم» محمدبلباسی https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
♨️شهــیدےکه باعث تحـــول شد.... 💠 حجـــله رضا(شهید پورخسروانی) را گذاشته بودیم جـــلو خانه.... حســپن رد می شد, تا چشمش به حجله و عکس رضا افتاد, پایش سست شد و کنار حجله نشـــست. سرش را کنار حجله گذاشته بود, به لبه ان مشت می زد و اشک می ریخت... می گفـــت: اقـــا رضا, بهت قول می دم عوض بشم... 💠یاد اخرین اعزام رضا افــــتادم. حسن و چند تا جوان دیگه, بیکار ســـر کوچه ایستاده بودن, رضــ..ا دستشـــان را گرفت و برد مسجد حاج غنی. چے گفت و چی شنید خدا می دونه... حــسن تا صـــبح پای حجله نشسته بود و اشک می ریخت. صبـــح گفت: قول میدم, چهلم رضا را با مراسم من یکی بگیرید! چهلم رضا نشده بود که خبر شـــــهادت حسن در محل پیچید. نامجو :قطعه۵فتح المبین ردیف۱۰ رضا پورخسروانی :قطعه ۶ یا فاطمه الزهرا ردیف۴ 🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود....
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️آیا سخنان سخنان سید حسن نصرالله در خصوص یک شهید شیرازی شنیده ای ؟ ♨️آیا میدانید ایشان در مراسم‌ ترحیم شرکت کرده ؟ ♨️آیا میدانید به گفته خانواده شهید،سالها بعد از شهادت شهید ، وقتی سید حسن نصرالله به تهران می آمده، به دیدار خانواده شهید می رفته؟؟ ♨️می دانید این شهید کیست؟؟ 📽کلیپ را ببینید و نشر دهید... حاج عبدالله رودکی 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz عضو کانال شهدا شوید👆👆
♨️وصیت عشاق... 💠من اگر هزار بار تکه تکه بشوم و دوباره زنده شوم باز با کفار خواهم جنگيد و دست از بر نخواهم داشت.... عبدالرسول کوهگرد 🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz
🔸نابغه‌ای که آمریکایی‌ها خواهانش بودند... ♨️روز میلاد پیامبر(ص) متولد شد و اسمش رو گذاشتند رسول... بخاطر استعداد ویژه‌اش‌‌ همیشه ممتاز بود و توی رشته‌های مختلفی مثل شنا، کشتی، دومیدانی و وزنه‌برداری مدال گرفت. حتی توی مسابقات تیراندازی کشورهای عضو پیمان “سنتو” مقام اول رو کسب کرد... ارتش اعزامش کرد آمریکا برای گذروندن دوره‌های عالی نظامی. اما انقلاب شد و تصمیم گرفت برگرده ایران. بخاطر توانمندی زیادش آمریکایی‌ها بهش مدرک نمی‌دادند، تا نگهش دارند. وقتی هم برگشت؛ اشک شوق ریخت و به خانومش‌ گفت: فکر نمی‌کردم بتونم برگردم ایران و سرباز امام زمان(عج) بشم. آخرِ سر هم داوطلبانه رفت کردستان و همونجا شهید شد. ‌‌‌‌____ رسول عبادت :گلزارشیراز 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz با نشر مطالب ، دیگران را به جمع شهدای شیراز دعوت کنید
🌹 نمازهایش به موقع بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد. نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و نماز شب می خواند. 🌹نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت حضرت زینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد و آخر هم فدایی بی بی شد... قدرت اله عبودی 🌷 ولادت🎊 🌷🌱🌷🌱 : @shohadaye_shiraz
💠 می گفت خانم، همه چیز از لقمه حرام شروع می شود. اگر خودت لقمه حرام بخوری یا به فرزنداتت بدهی، بالاخره یک جا اثر سوء خودش را نشان می دهد. خودش لقمه حرام که هیچ، لقمه شبه ناک هم نمی گذاشت به فرزندان و خانواده اش برسد. گاهی به خانه آشنایان دعوت می شدیم. وقتی بر می گشتیم، می گفت: به نظرت اینها اهل خمس بودند؟ اگر احتمال می داد که این خانواده که مهمانشان بودیم، اهل خمس نیستند، می پرسید به نظرت ما چقدر منزل این ها غذا خوردیم. همین جور حدسی معادل ریالی طعامی که ما در این مهمانی خورده بودیم و خمس آن را حساب می کرد. تقریباً هر بار که پیش آقای دستغیب می رفت، مقداری خمس به ایشان می داد. می گفتم علی مگر مجبوری که منزل کسانی که می دانی و مطمئن هستی که اهل خمس نیستند برویم. خوب نرویم، که اینقدر به خاطر خمس دادن در زحمت نیافتی! می گفت: خانم نمیشه، همان قدر که خمس واجب است، صله رحم هم واجب است. می رویم، اگر در لقمه ای شک کردیم، خودمان خمسش را می دهیم. علی کسایی 🌹🍃🌹🍃 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید