eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀مراسـم میهـمانے لاله‌هـاے زهرایے🥀 ❇️گرامـیداشت سالگرد ولادت و شــهادت حاج علی کسایی 🍂 شهید غدیری استان فارس 📌با حضور خانواده معـــظم شهید 🎙: حاج محمود کسایی(برادر شهید) 🎤با : کربلایی مجتبی نادری زاده 📆پنجشنــبه ۲۲ خرداد۱۴۰۴ ⏰ساعت ۱۷ 📍؛قطعه شهدای گمنام💥 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz وارد کانال شهداي شیراز شوید👆👆
💠رضا, نیروی اطلاعات عملیات لشکر المهدی(عج) بود.وقت هایی که خبری از عملیات نبود, می امد شیراز و در حوزه درس هایش را می خواند. چند ماه قبل از عملیات صدایش می زدند می رفت برای کارهای شناسایی, برای همین در مورد زمان عملیات ها اطلاع دقیقی داشت. درس ما به معالم رسیده بود. من هم دنبال کارهای اعزام به جبهه بودم. رضا وقتی فهمید, گفت کجا؟ گفتم جبهه! گفت فعلا خبری نیست, نرو, هر وقت عملیات بود خودم خبرت می کنم! گفتم دلم گرفته, هوای جبهه کرده, نمی تونم توی شهر بمونم! گفت:اگر تو درس معالم بخوانی و شهید شوی درجه ات بیشتر است یا بدون معالم شهید شوی؟ گفتم خوب بدانم! گفت: پس درست را تمام کن بعد برو! خودش معالم را که تمام کرد, رفت و شهید شد! 🌱🍃🌷🌱🍃 علی رضا شیخ پور شیرازی https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید
♨️ اسمش افشین بود. گفت از این اسم خوشم نمی آید،سوسولیه! ترکیب هایی از اسم محمد و دوازده امام نوشت و ریخت داخل یک ظرف و قرعه انداخت. بار اول محمد هادی آمد، بار دوم و سوم هم. از آن روز نامش شد محمد هادی. 🌷🍃🌷 محمد هادی استوار https://eitaa.com/shohadaye_shiraz با نشر مطالب ،دیگران را به کانال شهداي شیراز دعوت کنید
💠 شب شهادت محمد بود. امام جمعه شیراز با منزل ما در تویسرکان تماس گرفت و تسلیت گفت. ایشان گفتند: یک چیزی را می گویم که شما بدانید خداوند چقدر او را دوست داشته که همان چیزی را که از خدا خواسته است به آن رسیده . جمعه ای که می خواستند به جبهه بروند در شیراز سخنران قبل از خطبه بودند و در آخر صحبتهایشان آن شهید عزیز فرمودند: من این بار که به جبهه بروم می دانم که بر نمی گردم و شهید خواهم شد و امیدوارم که جسدم هم به میان مردمم بر نگردد و شهید گمنام شوم! و همان هم شد که حتی ساک ، پلاک و وصیت نامه و هیچ چیزی از او به ما نرسید و او به حق شهید گمنام است. 🌱🌷 محمد مراتی 🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود👆👆
♨️اگــر ڪار براے خداســت ، گفتن نداره .... 💠از صــدا و سیما دعـــوت نامه ای برای مصــاحبه با ابراهــیم به عنوان فرمانده تیپ امام ســجاد علیه السلام آماده بود. ابراهیم امتناع کرد و گفت: «ڪار برای خــدا ڪه گفـــتن نــدارد.» پس یک مجروحیت شدید, عملیات خیبر به عنوان یک نیروی ساده به جبهه برگشته و در حال ساخت سنگر برای رزمندگان بود که با ترکش شهید شد. 🌷🍃🌷🍃 ابراهیم ایل https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود👆👆
🚨مناسبت یادواره شهید رضا کریمی ، امروز ، در ♨️جز نخبگان دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام بود و حافظ قرآن کریم بود... ♨️بعضی سربازهای که هزینه بازگشت به خانه را نداشتند خودش براشون بلیط می‌گرفت و در تعطیلات راهی می‌کرد... ♨️با بچه های فامیل به راحتی دوست میشد، بازی می کرد و آنها را دعوت به حفظ قرآن می‌کرد ♨️مادرش میگه، رضا عاشق گلزار شهدا بود ، مخصوصا ... می‌گفت بهترین جا برای تسکین روح ، گلزارشهداست مخصوصا قطعه شهدای گمنام هست عاقبت هم به شهدا رسید رضا کریمی 🌷🍃🌷🍃🌷 @shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود اجر شهادت ببرید
♨️شهیــدے مثل ارباب ، بے سر.... 💠دشمن با تمام توان به جزیره مجنون حمله کرده بود تا آن را پس بگیرد.بچه های لشکر ۱۹ فجر، مردانه مقابل دشمن ایستاده بودند. عبدالرضا فرمانده گردان امام موسی کاظم لشکر بود. جلوتر از همه نیروهایش تمام قامت وسط جاده ایستاده بود و با آر پی جی مانع پیشروی عراقی ها می شد. ناگهان در حین شلیک، گلوله آر پی جی به تنش نشست و مانند اربابش حسین، سر از بدنش جدا شد... عبدالرضا رنجبر شهادت: 1367/4/4- جزیره مجنون 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠 شب عروسی از من خواست برایش دعا کنم. گفتم چه دعایی؟ گفت از خدا بخواه که من شهید بشم! جا خوردم, ناراحت شدم و گفتم شما اگر می‌خواهی شهید بشی و اینقدر عشق شهادت داری، پس چرا با من ازدواج کردی؟ گفت من دوست داشتم به هر دو عشقم برسم و از خدا خواستم کمکم کند! هنوز یکی دو ماه از عروسی ما نگذشته بود که خبرهای بدی از جبهه ها به گوش رسید. گفت می خواهم برم جبهه! خانواده مخالفت کردند. گفتن شما تازه ازدواج کردی! مصمم گفت: اگر من از شما که ناموسم هستید دفاع نکنم، چه کسی این کار را انجام می‌دهد؟ الله قلی عقدکی شهادت:۱۳۶۷/۴/۴- جزیره مجنون 🌷🍃🌷🍃 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♨️شهید عباس حیدری از مبارزان انقلابی و فنی‌کار ماهر شیراز بود که پیش از انقلاب با نفوذ در سیستم پخش رادیویی رژیم پهلوی، پیام‌های انقلابی را با عنوان «رادیو انقلاب» برای مردم از طریق امواج سراسری پخش می‌کرد. ♨️ این اقدام باعث بسیج نیروهای امنیتی رژیم برای شناسایی او شد، اما مهارت فنی بالای او مانع شناسایی‌اش شد. ♨️ پس از پیروزی انقلاب، به حزب جمهوری اسلامی پیوست و به‌عنوان نماینده مردم بوشهر وارد مجلس شد. ♨️در روز ۷ تیر ۱۳۶۰، در جلسه حزب جمهوری اسلامی همراه با شهید بهشتی و ۷۲ یار دیگر در انفجار دفتر حزب به شهادت رسید. ♨️آرامگاه این شهید بزرگوار و گمنام ، غریبانه در گلزار شهدای شیراز قرار دارد... عباس حیدری 🍃🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz نشردهید
♨️در ایام شیوع کرونا ، به این‌ بیماری مبتلا شدم، مجبور بودم از بچه‌هام فاصله بگیرم. دختر کوچکم که وقت شهادت پدرش فقط ۱۰ ماهه بود، خیلی به من وابسته‌ست. اون شب تا دیروقت بی‌قراری می‌کرد. ♨️ساعت ۳ نصف شب دختر بزرگم با گریه صدام زد: «مامان، هر کاری می‌کنم نازنین نمی‌خوابه، می‌گه باید مامانم پیشم باشه.» دلم شکست... با اشک گفتم: «میام، فقط ازم فاصله بگیرید. من اینجام، بخوابید.» نمی‌تونستم بچه‌م رو بغل کنم. از شدت تب و دل‌نگرونی خوابم نمی‌برد. ♨️نزدیکی‌های صبح خواب دیدم یکی از بستگان اومده، گفت: «شجاعت گفته به خانمم بگو نگران نباشه، کرونا نداره.» ♨️صبح که رفتم دکتر، گفت: «کی گفته تو کرونا داری؟ تو از من سالم‌تری!»😳🥺 برگشتم خونه، ماسک‌ها رو برداشتم و گفتم: «اگر هم کرونا بود، باباتون شفاعت کرده... خوب شدیم.» راوی: همسر شهید شجاعت علمداری 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz 👆👆 با مطلب ، دیگران را به کانال شهدا دعوت کنید
♨️یڪ شــب گفت: مــن فردا شهید می شوم! گفتــم: چرا؟ گفـــت: خواب دیـــدم امـــام حسین(ع) سه بار پے در پے مـــن را بغل کرد! روز بعـــد تا وارد سنگر شد، خمـــپاره‌ای کنارش خورد، ســـہ بار پے در پے گفت "یا حسیـــن" و شهــ.ید شد! 🌹🍃 حبیب الله باقری 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @shohadaye_shiraz نشردهید یاد شهدا زنده شود👆👆
♨️عادت داشت به خواندن سوره واقعه قبل از خواب. یکی از دوستانش می گفت یک شب خیلی خسته بود, تا رسید خوابید, چند بار این پهلو و ان پهلو شد و نشست. گفت شیطان گولم زد گفت امشب خسته ای واقعه نخوان, اما انگار تا نخوانم خوابم نمی برد. وضو گرفت و نشست پای قران. ♨️هر چند روز هم که شیراز بود روزه می گرفت. دوستانش می گفتند اگر در منطقه ای بودیم که ماندن ما بیش از ده روز طول می کشید حتما نیت روزه می کرد و روزه می گرفت. 🍃🌹🍃 عبدالرضا ذاکر عباسعلی 🌱🌷🌱 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید