هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
#مرتضی_حسین_پور فرمانده عملیات
قرارگاه حیدریون در سوریه و فرمانده
شهید محسن #حججی بود.
این فرمانده زبده نظامی در همان معرکهای
که شهید حججی به #اسارت درآمد
به #شهادت🌷 رسید. سرلشکر جعفری
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
به پاس رشادتهای شهید مرتضی حسین پور در پیامی این شهید مدافع حرم گیلانی را به عنوان #شهیدنمونه کشور در سال 97معرفی کرد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه1⃣8⃣
💠إسمــال یـا إزمــال !!!
🔸 می گفت خدا ما را در جنگ و در #اسارت تنها نگذاشت و با امدادهای #غیبی یاری مان کرد.
🔹شاهد مدّعایش هم یک خاطره ی جالب و #طنز بود: عراقی ها فحاشی و کتک کاری برایشان کاری همیشگی بود. مثل آب خوردن. ما ایرانی ها هم یک خصوصیتی داریم که برخی اسم ها را مختصر می کنیم. مثلا به اسماعیل می گوییم إسمال، ابراهیم را می گوییم إبرام، به فاطمه می گوییم فاطی...
🔸هر وقت یک #مقام یا یک مسئول می خواست به اردوگاه بیاید، یکی از ما اسرا را - که جزء #مفقودین بودیم ـ برای آن مقام مسئول #قربانی می کردند.خیلی راحت.
🔹قرار بود فردا هم یکی قربانی شود. ما هم چاره ای جز توسل به #امام_زمان نداشتیم. زیارت عاشورا هم خواندیم _ من به شما توصیه می کنم حتی در روز عروسی تان هم #زیارت_عاشورا را ترک نکنید.
🔸عراقی ها مرا مأمور #ترجمه کردند. گفتند به اسرا بگو سرشان را پایین بیندازند و اسم هرکسی خوانده شد با دویدن بیاید جلو و با احترام بگوید نعم سیّدی!
🔹یکی از بچه ها انتهای صف سرش را پایین نگرفته بود برای همین عراقی با #عصبانیت فریاد زد : إزمال! چرا سرت را پایین نمی گیری؟ ناگهان یکی دیگر از بچه ها به نام #اسماعیل چاووشی که اهل اصفهان و از بچه های ارتش بود، یک دفعه با دو آمد جلو و رو به عراقی داد زد : نعم سیدی!
🔸عراقی اول ترسید فکر کرد ایرانی آمده #بزندش! کمی فرار کرد به عقب. اما با تعجب دید #اسیر_ایرانی مقابلش ایستاده و حرکتی نمی کند. با چشمانی گرد شده ازش پرسید : آٔنت إزمال؟!! (در زبان عربی، الاغ میشود إزمال!)
🔹دوست ما هم فریاد زد : نعم سیدی! عراقی دوباره پرسید : أنت آدم؟ باز هم جواب داد نعم سیدی! من چون #عرب بودم و هر دو زبان فارسی و عربی را بلد بودم فهمیدم ماجرا از چه قراراست، #خنده ام گرفت و همه زورم را برای بستن لب هایم جمع کردم اما نشد!
🔸عراقی با کابل بر سرم زد و پرسید : شینهو؟ ماجرا چیه؟ برگشتم سمت دوستم و پرسیدم : اسم تو چیست؟ گفت اسماعیل چاوشی! گفتم: خب مگر این #بعثی چی صدا زد که دویدی ؟ گفت : مگر نگفت إسمال؟ خب منهم اسمم إسمال است دیگر...😂😂
🔹همه اسراء خنده شان گرفته بود . آنها که نمی توانستند همه اسراء را باهم بزنند . ماجرا را وقتی برای آن #افسر_عراقی تعریف کردم او هم کلی خندید.😂😂
🔸همین... و به این طریق آن روز جان بچه ها حفظ شد و کسی قربانی نشد. خداوند از جایی به ما کمک می کرد که فکرش را هم نمی کردیم.
✍ محمد فریسات
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔰آخوند واقعی
🌾خبر رسید که #ضدانقلاب با حمله💥 به روستایی نزدیک سنندج، دکتر جهاد سازندگی را به #اسارت برده است. صبح اول وقت راه افتادیم.
🌾مصطفی، #عمامه به سر، اما با بند حمایل و یک نوار فشنگ تیر بار💥 دور کمر #قوت_قلب همه بود. پیش مرگ های کرد که در کنار ما با دشمن می جنگیدند، چپ چپ به #مصطفی نگاه می کردند👀
🌾باور نمی کردند او اهل #رزم و درگیری باشد همان صبح زود، ضد انقلاب دکتر را به #شهادت رسانده بود🌷 امادرگیری تاعصر ادامه داشت، وقت برگشتن، پیش مرگ ها تحت تاثیر #شجاعت مصطفی، ول کن او نبودند.
🌾یکی از آنها بلند، طوری که همه بشنوند گفت :
- اینو می گن #آخوند، اینو می گن آخوند! مصطفی می خندید. دستی کشید به سبیل های تا بناگوش آن کاک مسلح و گفت : اینو میگن #سبیل. اینو می گن سبیل😄
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطرات_شـهدا
میدانید ۶۴۱۰ روز #اسارت یعنی چه؟ 🤔میدانید 16 سال گذران عمر در سلولهای انفرادی #رژیم بعث چه طعمی دارد؟ برای یافتن پاسخ💬 این سوالات فقط سراغ یک نفر را میتوان گرفت. کسی که فرمانده کل #قوا لقب "سید الاسرای ایران" را به او داد.💞 38 سال پیش مردی همسر جوان و فرزند چهارماههاش را رها میکند و برای انجام #ماموریتی عازم مناطق مرزی جنوبی کشور میشود.😔 همانجا که چندی است خبر میرسد ارتش رژیم #بعث تحرکاتی را آغاز کرده و خوابهایی 💤برای خوزستان و سایر بخشهای #ایران دیده...
27 شهریور 59 د📆رست چهار روز پیش از حمله نظامی #عراق به ایران، خلبان حسین لشکری برای عملیات شناسایی عازم منطقه شد؛🚡 عملیاتی که البته با شلیک موشک به هواپیمای وی ناتمام ماند. همین مساله باعث شد #لشکری مجبور به تیکآف شود و نهایتا بهطور ناخواسته در خاک عراق فرود آید.😰 فرود اجباریای که به #اسارت در دست نیروهای بعثی👹 منتهی شد. اسارتی که از همان روز #آغاز شد و تا 18 فروردین 77 ادامه یافت...😞
لشکری #اهمیت بسیار زیادی برای شخص صدام👿 داشت. از این نظر که صدام میخواست از او بهعنوان #سندی زنده بهره برده و ایران را را آغازگر جنگ معرفی کند.🔖 به بیان دقیقتر صدام فقط یک جمله از لشکری⚠️ میخواست و آن جمله این بود: «اینجانب، ستوان یکم #خلبان، حسین لشکری، در تاریخ 27 شهریور 59 در خاک عراق سقوط کردم.»🛩 به او گفته بودند اگر این جمله را در مقابل #دوربین بگوید،🎥 او را به آمریکا میفرستند
و شرایط رفاهی و #امنیتی کاملی برای او ایجاد خواهند کرد و میلیونها 💰دلار به او پرداخت میکنند.لشکری اما اهل این بدهوبستانها نبود. ❌او تن به این خواسته نداد چون صرفا در جدار مرزی پرواز کرده و وارد #مرز هوایی عراق نشده بود. همین باعث شد تا شکنجههای سختی😥 را که به #جانبازی 70 درصدیاش منجر شد هم به جان بخرد،💔 اما تن به #تسلیم ندهد..
📎 شھـــــدا شرمنده ایم
#خلبانآزاده_شهید_حسین_لشگری🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۱ ضیاء آباد ، قزوین
شهادت : ۱۳۳۸۸/۵/۱۹ بیمارستان لاله تهران
http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f