هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
📎کلام شهید
#شهادت فقط در جبهههای #جنگ نیست؛ اگر انسان برای #خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد، #شهید است.
🌷شهیده زینب کمائی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣9⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
خاطره سرباز عراقی از شهیدی که به آرزویش رسید....
🌷آخرهای #جنگ بود که تیر خوردم و خون زیادی ازم رفته بود😪. ایرانی ها ما را محاصره کرده بودند، چشمانم تار مى ديد😑 که متوجه شدم یک #ایرانی داره به سمتم می آد و تیر خلاص می زنه، نفسم را حبس کردم تا نفهمه زنده هستم. تا من رو برگردوند ناگهان نفسم زد بیرون، تا فهمید #زنده هستم؛ جلویم نشست و من هم پیراهنم را به نشان اینکه اسیر شده ام جلویش گرفتم. دیدم عربی بلد است، بچه #خوزستان بود.
🌷پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: #علی، علی کاظم. گفت: تو اسمت علی هست و با ما می جنگی؟!🙁 شیعه هستی؟ گفتم: آره. پرسید: خونت کجاست؟ گفتم: نجف... تا گفتم #نجف بغض این بسیجی ترکید و در حال گریه بود😢 که گفت: کجای نجف؟ گفتم: اون کوچه ای که تهش به حرم حضرت علی می خوره. دیدم داره گریه می کنه.😭
🌷بهم گفت: اسمت علی هست و #شیعه هستی، خونت هم کنار حرم حضرت علی،
عشــ❤️ـق ما ایرانی ها است؛ بعد داری با ما می جنگی؟؟! سرمو انداختم پایین😔، ولی توبه نکردم🚫. بعد گفت: می دونی آرزوم چیه؟ گفتم: نه. گفت: آرزوم اینه که #شهید بشم و به رسم شما من رو دور ضریح خوشگل علی بچرخونن😍 و رو به روی حرم #امامم دفنم کنند.
🌷پیراهنی که تو دستام بود را گرفت و پوشید، داشت اشک می ریخت😢 که یهو گفت: برو #آزادی! گفتم: چرا؟ گفت: چون شیعه هستی و اسمت #علی هست، برو. پا شدم؛ دویدم، دور شدم اما دیدم که هنوز نشسته و داره گریه می کنه، دویدم و از حال رفتم....
🌷....چشم که باز کردم دیدم تو بیمارستان هستم🏥. همه اقوام دورم بودند، پدرم گفت: علی کاظم، تو زنده ای؟ تعجب کردم😟، گفتم: آره، چطور؟ گفت:ِ ما تو را #دفن کردیم! تعجم بیشتر شد. ادامه داد: دیروز یه جنازه اومد که صورتش کاملاً سوخته بود و نمی شد تشخیص داد، اما #لباس_تو تنش بود و تو جیبش پلاک🏷 تو بود. ما هم به رسم اعراب بردیم و دور #ضریح امام علی چرخوندیم در قبرستان درست رو به روی حرم امام علی دفنش کردیم.
🌷به شدت اشک می ریختم😭، همه تعجب کرده بودند. خودم را انداختم پایین تخت، سجده کردم، گفتم: #خدایا من کیا را کشتم! خدایا لعنت به من. آخر هم گفتم: خدایا یعنی #توبه من را قبول می کنی؟
🌷 #شهدای_ایرانی مستجاب الدعوه هستند👌.....
راوى: على كاظم #سربازشيعه_عراقى
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🇮🇷🕊
یادم هست که میگفت:
خانوم❤️
من براے #چادرت میروم
نکند فردا کسےبه بهانه #جنگ
چادر را از سر #نامــوس مــن بردارد!!!
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
#حرف_دل
#سنگرانه
#شهیده_های_گمنام:
عده از #دختران #شهید میشوند
آن هم گمنام:❤️
دخترانی که چادرشان بوی #زهرا (س)میدهد.💔
دخترانی که کارهایشان به چشم نمی آید و با یک قدرت دیگر معامله کردند.🌷
دخترانی که بار سنگین #خانه_داری را به دوش میکشند.❤️
ولی به چشم نمی آید:چون #حقوق ندارد🌷
چون از روی #لطف این کار را انجام میدهند👌
چون فقط با تغییر دکور خانه،دیگران متوجه میشوند خانه تغییر کرده و کار های دیگرشان به چشم نمی آید😑
دخترانی که بوی غذایشان در خانه میپیچد😋
به فرزند کوچکشان #قرآن یاد میدهند😍
برایش کتاب میخوانند
به ظاهر خود و کودکشان میرسند🌷
در پای #تلوزیون منتظر هستند
منتظر آمدن صدای #کلید...❤️
این کار ها بماند
کنارش مشغول #تحصیل هستند📚
دخترانی که به دور از چشم و هم چشمی زندگی میکنند و بر #همسرشان سخت نمیگیرند.👌
خواسته هایی که در توان همسرشان نیست را به زبان نمی آورند.
اینها همان شهیده های گمنامند:❤️
#جهاد میکنند فقط در میدان #جنگ نیستند✋️
کار میکنند فقط آچار به دست نیستند✋️
برای همین میگوییم گمنامند👌
آنها علاوه بر چادر خیلی صفات دیگر از مادرشان به ارث برده اند.❤️💔
روی مزارشان نمینویسند(شهیده)
چون مثل مادرشان گمنامند💔
این دختران مورد #ظلم واقع نشدند✋️
اینها معنی #زن بودن را درک کردند❤️
اینها #رسالت شریف #مادری را درک کردند.☺️💞
مادرے که در دامنش
قاسم سلیمانی ها✊
احمدی روشن ها✊
و محمدرضا دهقان ها✊
رو تربیت میکنه...
اخه شنیدی که میگن👥
"از دامن زن مرد به معراج میرسه "☝
این
کارِ💞 دختران زینبی 💞 است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4⃣0⃣8⃣ #خاطرات_شهدا
🔴 تذکر یک شهید به مخالفان انقلاب و رهبری
🔹 دختر دانشجو و تنهایی و #شهدا
🌾ایام مهرماه بودوشروع ترم #دانشگاه، پیرمرد و پیرزن، دخترِ تنها پسرِ #شهیدشون رو به شهری غریب آوردند.یک هفته موندند و بالاخره #دخترشهید تنها شد😔...
🌾می گفت روز اول که تنها شدم، خیلی گریه کردم 😭و #غربت شهر منو احاطه کرد.ترس هم کمی همراهم بود.شب که شد🌔 با خودم گفتم: اگه #بابام بود...وباهق هق گریه خوابیدم😭
🌾تو خواب دیدم. یه جوون بالباس رزمندگی اومد ایستاد پیشم و بهم گفت:توی این شهر #مهمانِ ما شهدایی🌷هیچ غصه نخور🚫.اگه بابات اینجا پیشت نیست. #من_هستم.
گفتم شما؟ گفت: #محمدابراهیم_موسی_پسندی
🌾صبح که شد پرس و جوکردم و #فهمیدم کیه. بعدازشروع کلاسها، یکی ازاساتید که دید من #محجبه ام و ولایی خیلی بهم گیر داد😒 و حرفهای سیاسی روخطاب به من میزد و با من به شدت #بحث می کرد.
🌾تااینکه دریکی ازجلسات برگشت گفت:خانم فلانی دیگه #حق_نداری بیای سراین کلاس. رفتم بیرون درحالی که فقط گریه می کردم😭 ، توی دلم با #بابام حرف میزدم و اشک می ریختم.
🌾دوباره شب دیدمش: همون #شهید اومدبهم گفت: "فردا #برو سرکلاس بشین و کاری نداشته باش و به استادتون بگو: اگه #ما (شهدا) و نسل #بسیجی نبود❌ تو اینقدر راحت و آسوده نمی تونستی حتی زندگی کنی😏.ازاین به بعداگه خودت رو اصلاح نکنی به #شهدا "باید" جواب پس بدی."
🌾صبح رفتم سرکلاس، بچه های کلاس بهم گفتند: تو را به خداخودت #برو بیرون ...این استاد از #شماها بدش میاد. استاد اومد یه نگاهی به کلاس و من انداخت👀 ،بعد روی تابلوی کلاس نوشت✍:"ما هر چه آبرو واعتبار وآسایش وامنیت داریم از #شهدا داریم.🌷"
🌾و بعد سر کلاس رسما از من #معذرت خواهی کرد. ازمن پرسید: شما با #شهید محمدابراهیم موسی پسندی نسبتی دارید⁉️من درجواب گفتم :بله☺️..
🌾ظاهرا عین #خواب منو استاد هم دیده بود.
بعد از اون هم دیگه اون استاد با قبل #فرق کرده بود.
🔹"یارا دلـ❤️ از یاد #شهیدان تنگ دارم
🔸حال وهوای لحظه های #جنگ دارم..."
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
به نام الله
#شهیده_های_گمنام:
عده از #دختران #شهید میشوند
آن هم گمنام:❤️
.
دخترانی که چادرشان بوی #زهرا (س)میدهد.💔
.
دخترانی که کارهایشان به چشم نمی آید و با یک قدرت دیگر معامله کردند.🌷
.
دخترانی که بار سنگین #خانه_داری را به دوش میکشند.❤️
ولی به چشم نمی آید:چون #حقوق ندارد🌷
.
چون از روی #لطف این کار را انجام میدهند👌
.
چون فقط با تغییر دکور خانه،دیگران متوجه میشوند خانه تغییر کرده و کار های دیگرشان به چشم نمی آید😑
.
دخترانی که بوی غذایشان در خانه میپیچد😋
.
به فرزند کوچکشان #قرآن یاد میدهند😍
برایش کتاب میخوانند🤗
به ظاهر خود و کودکشان میرسند🌷
.
در پای #تلوزیون منتظر هستند
منتظر آمدن صدای #کلید...❤️
.
این کار ها بماند
کنارش مشغول #تحصیل هستند📚
.
دخترانی که به دور از چشم و هم چشمی زندگی میکنند و بر #همسرشان سخت نمیگیرند.👌
.
خواسته هایی که در توان همسرشان نیست را به زبان نمی آورند.
.
اینها همان شهیده های گمنامند:❤️
.
#جهاد میکنند فقط در میدان #جنگ نیستند✋️
.
کار میکنند فقط آچار به دست نیستند✋️
.
برای همین میگوییم گمنامند👌
.
آنها علاوه بر چادر خیلی صفات دیگر از مادرشان به ارث برده اند.❤️💔
.
روی مزارشان نمینویسند(شهیده)
چون مثل مادرشان گمنامند💔
این دختران مورد #ظلم واقع نشدند✋️
اینها معنی #زن بودن را درک کردند❤️
.
اینها کمی عاشقند🌷
.
.
#شهیده_های_گمنام
#شهیده_گمنامم_آرزوست
#وعده_دیدار_کنار_شهدا
#التماس_دعا
@abbass_kardani
#رسـم_خـوبان
✍همـسر شهید:
💢یادم می آید یک روز📆 با #دوستانش قرار گذاشته بودند که امشب همگی رفتیم خانه به خانمهایمان بگوییم ما دیگر میخواهیم از #سپاه بیرون بیاییم و کار آزاد کنیم😱، خسته شدیم از کار نظامی. قرار شده بود هرکس بازخورد رفتار #خانمش را بیاید تعریف کند😄. ایشان هم آمد به من گفت فقط ما نباید برویم #جنگ که بقیه هم باید بروند. ما خسته شدیم دیگه. من خیلی تعجب کرده بودم. 😳گفتم: راست میگی؟! اگر این طوری است من به #بچهام هم فکر نمیکنم میگذارم میروم.‼️ گفت: مگر من و زندگیات را دوست نداری؟ گفتم همه اینها به کنار من #معیارهایم برایم مهم تر است👌. بعد که این رفتار من را دید گفت خدا را صد هزار مرتبه #شکر و خندید اما حرفی نزد. چند روز بعد منزل 🏡یکی از دوستانش دعوت بودیم و فهمیدیم #قضیه چیه و همه خندیدند.😄
#اعجوبه_سپاه
#بنیانگذار_چتربازی_اسکیرزمی
#سردار_شهید_بهرام_شهپریان🌷
#سالروز_شهادت
💠 @ramzeamaliyat
6⃣1⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠عشقی فراتر از فوتبال
🔰عشق نوجوانی اش فوتبال⚽️ بود .عکس های #فوتبالیست ها را از مجلات ورزشی📰 و هر آنچه که به تیم محبوبش💖 ربط داشت جمع می کرد. #استقلال ... این عشق در آن روزها تب رایجی بود.
🔰محمودرضا از دوره راهنمایی پای ثابت پایگاه مقاومت #شهید_بابایی در مسجد🕌 چهارده معصوم شهرک پرواز شد . حالا عشق فوتبال یک #رقیب جدی پیدا کرده بود. #عشق_شهدا🌷
🔰سر تحقیق زندگی نامه📜 دو شهید👥 پایش به موسسه #شهید_حبیب هاتف هم باز شد. با حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. عکاس📸 بسیجی جنگ. رفته رفته تعداد بیشتر و بیشتری از برچسب های عکس های #جنگ می خرید.
🔰حتی وقتی از پایگاه به خانه بر می گشت🏘 #چفیه ای دور گردنش بود. #پدر تذکر میداد در خیابان با آن وضع نیاید. پدر جنگ را فقط در بمباران های💥 پالایشگاه تبریز تجربه کرده بود با #فرهنگ_جنگ آشنایی ویژه ای نداشت.
🔰تقریبا کسی علاقه #محمودرضا به تکرار این برنامه را نمی یافت⚡️الا #برادر بزرگ تر. انواع پیشانی بندها هم به خانه می آمد، مشکی، سبز، زرد، حتی پرچم #حزب_الله. پدر به فکر ادامه تحصیل📚 بچه هایش بود.
🔰او ابراز نمی کرد❌ اما این ته تهغاری بیشتر در دلش جا داشت😍 او با آن چهره #معصوم و نگاه شاد و شیرین و بیش از همه ادب و پاکی اش✨ در دل همه شان جا کرده بود پدر به فکر تهیه همه شرایط بود تا بچه ها خوب خوب #درس بخوانند👌 بچه های بزرگ تر همه وارد #دانشگاه شده بودند.
🔰اما محمودرضا به خدمت #بسیجی سربازی رفت و وقتی برگشت طور دیگری شده بود. گویی هر آنچه در وجود او💗 رخ داد همان جا بود. دیگر #فوتبال را رها کرد و بیخیالش شد. جا برای #عشق دیگر فراخ تر شده بود. برای #شهادت🌷
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#حرف_دل
#سنگرانه
#شهیده_های_گمنام:
عده ای از #دختران #شهید میشوند
آن هم گمنام:❤️
دخترانی که چادرشان بوی #زهرا (س) میدهد.💔
دخترانی که کارهایشان به چشم نمی آید و با یک قدرت دیگر معامله کردند.🌷
دخترانی که بار سنگین #خانه_داری را به دوش میکشند.❤️
ولی به چشم نمی آید؛ چون #حقوق ندارد🌷
چون از روی #لطف این کار را انجام میدهند👌
چون فقط با تغییر دکور خانه، دیگران متوجه میشوند خانه تغییر کرده و کارهای دیگرشان به چشم نمی آید😑
دخترانی که بوی غذایشان در خانه میپیچد😋
به فرزند کوچکشان #قرآن یاد میدهند😍
برایش کتاب میخوانند
به ظاهر خود و کودکشان میرسند🌷
در پای #تلوزیون منتظر هستند
منتظر آمدن صدای #کلید...❤️
این کارها بماند
کنارش مشغول #تحصیل هستند📚
دخترانی که به دور از چشم و هم چشمی زندگی میکنند و بر #همسرشان سخت نمیگیرند.👌
خواسته هایی که در توان همسرشان نیست را به زبان نمی آورند.
اینها همان شهیده های گمنامند:❤️
#جهاد میکنند فقط در میدانِ #جنگ نیستند✋️
کار میکنند فقط آچار به دست نیستند✋️
برای همین میگوییم گمنامند👌
آنها علاوه بر چادر خیلی صفات دیگر از مادرشان به ارث برده اند.❤️💔
روی مزارشان نمینویسند(شهیده)
چون مثل مادرشان گمنامند💔
این دختران مورد #ظلم واقع نشدند✋️
اینها معنی #زن بودن را درک کردند❤️
اینها #رسالت شریف #مادری را درک کردند.☺️💞
مادرے که در دامنش
قاسم سلیمانی ها✊
احمدی روشن ها✊
و محمدرضا دهقان ها✊
رو تربیت میکنه...
اخه شنیدی که میگن👥
"از دامن زن مرد به معراج میرسه "☝
این
کارِ💞 دختران زینبی 💞 است.
🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شـهدا
🌷 اواخر سال 63 من به واحد #تخریب معرفی شدم. اوایل که رفتیم محمدرضا پایش قطع شده بود😰 و برای درمان به مشهد آمده بود و شهید موسوی سکاندار تخریب بود. در #آستانه عملیات بدر بود. ما و دیگر رزمندگان را به پنج طبقههای اهواز منتقل کردند. بعد از گذشت چند روز 📆متوجه فردی قدبلند در آنجا شدم که محمدرضا مهدی زاده طوسی بود و این #اولین دیدار من با او بود. زمان انجام عملیات 💣بدر فرارسید و من در این عملیات با او همراه بودم.
🌷ایثار و #تقوا را در او دیدم. محمدرضا بااینکه مسئول تخریب بود و مجروح شده بود😔 اما در این عملیات حضور داشت و بین رزمندگان #ماسک و بادگیر توزیع میکرد. در زمان انجام این کار او را زیر نظر داشتم و میدیدم👀 از لابهلای بادگیرها یک بادگیر خوب را جدا میکند.🤔 پیش خودم میگفتم حتماً برای خودش میخواهد اما اینطور نبود او هر بار بادگیر را به یکی از #رزمندگان میداد. این مسئله چندین بار تکرار شد تا اینکه بادگیر تمام شد، و بادگیری نصیب خودش نشد.❌
🌷 در عملیات #بدر به علت اینکه منطقه باتلاقی بود پای او خونریزی کرد💥 و برای درمان به مشهد آمد. بعد از درمان به اهواز برگشت و به محل #استقرارمان آمد و دوباره او را دیدم. نیروها 👥بعد از عملیات همه به مرخصی رفته بودند و من مانده بودم و محمدرضا. بعدازظهرها☀️ دونفری در شهر اهواز گشت میزدیم، حتی به #گلزار_شهدا میرفتیم. در گلزار شهدای اهواز تعدادی از بچههای بیسرپرست دیده میشدند. وقتی شهید مهدی زاده آنها را دید گفت:‼️ اگر #جنگ تمام شد و عمرم به دنیا بود مرکزی را برای نگهداری این یتیمان احداث 🏘میکنم.
✍به روایت همرزم شهید
📎فرمانده تخریب لشگر ویژه سیدالشهدا
#سردارشهید_محمدرضا_مهدیزادهطوسی🌷
📎سالروز_شهادت
http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f
🔴فریبکاران به دروغ میگفتند اگر تو بیایی تحریم میشویم! #جنگ خواهد شد! در خیابانها دیوارکشی میکنی! و... آنها برای پیروزی خود، اول اخلاق و انسانیت را قربانی کردند، همین که برای رای به هر کاری دست نزدی و هر حرفی را به زبان نیاوردی تا همیشه مورد احترام ملت خواهی بود🔺مجلس نمایندگان #آمریکا با ۴۱۹ رای موافق و ۳ رای مخالف طرح تحریمهای #ایران را تصویب کرد👆
@khabarnews2 👈ایتا