هدایت شده از 🌷🌼بیتُ الشُّهدا🌼🌷
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم #محمد_بلباسی:
🍃🌹فاطمه جونم!
دختر بابا سلام،
🍃🌹اگر دوست داری باز هم همدیگه رو ببینیم باید #ظاهرت مثل #باطنت اسلامی و قرآنی باشه.
🍃🌹مانند مادرت #محجبه و #عفیف باش،
در مقابل سختیها #صبور باش.
#روزدختر_مبارک
#کانال_عشاق_الشهدا
🆔 @oshagheshohada 🕊🕊
هدایت شده از فراجناحی
کارنامه خانم #محجبه #فاطمه_ملکی که #بدون_سهمیه رتبهی اول کنکور انسانی شدند...
جا داره این موفقیت را به ایشان تبریک بگوییم که هم تلاششان به ثمر نشست و هم با حجاب خود امثال علینژاد را به نقطهی جوش و انفجار رساندند
امثال علینژاد میخواهند مردم را با فساد مشغول کنند تا از این قبیل افتخارات نصیب مردم کشورمان نشود...
Join👇
🆔 @farajenahi
❣همراه فراجناحی باشید👆
4⃣0⃣8⃣ #خاطرات_شهدا
🔴 تذکر یک شهید به مخالفان انقلاب و رهبری
🔹 دختر دانشجو و تنهایی و #شهدا
🌾ایام مهرماه بودوشروع ترم #دانشگاه، پیرمرد و پیرزن، دخترِ تنها پسرِ #شهیدشون رو به شهری غریب آوردند.یک هفته موندند و بالاخره #دخترشهید تنها شد😔...
🌾می گفت روز اول که تنها شدم، خیلی گریه کردم 😭و #غربت شهر منو احاطه کرد.ترس هم کمی همراهم بود.شب که شد🌔 با خودم گفتم: اگه #بابام بود...وباهق هق گریه خوابیدم😭
🌾تو خواب دیدم. یه جوون بالباس رزمندگی اومد ایستاد پیشم و بهم گفت:توی این شهر #مهمانِ ما شهدایی🌷هیچ غصه نخور🚫.اگه بابات اینجا پیشت نیست. #من_هستم.
گفتم شما؟ گفت: #محمدابراهیم_موسی_پسندی
🌾صبح که شد پرس و جوکردم و #فهمیدم کیه. بعدازشروع کلاسها، یکی ازاساتید که دید من #محجبه ام و ولایی خیلی بهم گیر داد😒 و حرفهای سیاسی روخطاب به من میزد و با من به شدت #بحث می کرد.
🌾تااینکه دریکی ازجلسات برگشت گفت:خانم فلانی دیگه #حق_نداری بیای سراین کلاس. رفتم بیرون درحالی که فقط گریه می کردم😭 ، توی دلم با #بابام حرف میزدم و اشک می ریختم.
🌾دوباره شب دیدمش: همون #شهید اومدبهم گفت: "فردا #برو سرکلاس بشین و کاری نداشته باش و به استادتون بگو: اگه #ما (شهدا) و نسل #بسیجی نبود❌ تو اینقدر راحت و آسوده نمی تونستی حتی زندگی کنی😏.ازاین به بعداگه خودت رو اصلاح نکنی به #شهدا "باید" جواب پس بدی."
🌾صبح رفتم سرکلاس، بچه های کلاس بهم گفتند: تو را به خداخودت #برو بیرون ...این استاد از #شماها بدش میاد. استاد اومد یه نگاهی به کلاس و من انداخت👀 ،بعد روی تابلوی کلاس نوشت✍:"ما هر چه آبرو واعتبار وآسایش وامنیت داریم از #شهدا داریم.🌷"
🌾و بعد سر کلاس رسما از من #معذرت خواهی کرد. ازمن پرسید: شما با #شهید محمدابراهیم موسی پسندی نسبتی دارید⁉️من درجواب گفتم :بله☺️..
🌾ظاهرا عین #خواب منو استاد هم دیده بود.
بعد از اون هم دیگه اون استاد با قبل #فرق کرده بود.
🔹"یارا دلـ❤️ از یاد #شهیدان تنگ دارم
🔸حال وهوای لحظه های #جنگ دارم..."
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
7⃣1⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠شهیدی که با حضرت زینب(س) در جبهـه دیـــدار داشت
✍همسر بزرگوار شهید برونسی:
یکبار خاطره ای از جبهه برایم تعریف میکرد
میگفت:
🌷کنار یکی از زاغه های #مهمات سخت مشغول بودیم.
تو جعبه های مخصوص مهمّات میگذاشتیم و درشان را می بستیم.
گرم ڪار یکدفعه چشمم افتاد به یک خـانـم #محجبـه که چادری مشکی داشت،
پا به پای ما مهمات میگذاشت توی جعبه ها.
🌷با خودم گفتم حتما از این خانمـهاییه که میان جبهه
اصلا حواسم به این نبود که #هیچ زنی را نمیگذارند وارد آن منطقه بشود.
به بچه ها نگاه کردم مشغول کارشان بودند و بی تفاوت میرفتند و می آمدند، انگار آن خانم را نمیدیدند.
🌷قضیه عجیب برام سؤال شده بود
موضوع عــادی بنظر نمیرسید.
#کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست
رفتم نزدیکتر تا رعایت #ادب شده باشد،
سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم:
🌷خانم ! جایی که ما مردها هستیم شما نباید #زحمت بکشین.
رویش طرف من نبود.
به تمام قد ایستاد و فرمود:
مگر شما در راه #برادر من زحمت نمی کشید
یک آن یاد #امـام_حسیـن علیـه السلام
افتادم و اشک توی چشمهام حلقه زد.
خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست .
🌷بی اختیار شده بودم و نمیدونستم چی بگم
خانم همانطور که رویشان آنطرف بود فرمودند:
هرکس که یاور ما باشد البته ما هم یاری اش میکنیم.
📚کتاب خاکهای نرم کوشک ص۱۶۶
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
شادی روحش صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh