eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220422-WA0867.mp3
9.25M
🎙تورج رضا پور بیــا بلبل بیــشـــیــم تنـهـــای تنـــــها غزلخوان کوه به کوه صحرا به صحرا بیشـــــیم پیـــدا کنـــیم یار به خلوت آخ بیگیــــم درد دیلـــه با جــــان الله بیگیــــم درد دیـــله به جـــــــان الله علی جان بنه تـی پای می دو تا چـومـان سر آخـه من تی عاشـقـم تویی علی می تـاج سر چی بگم کی ره بگم فرس مره کی خسته یم ایتا داغ بـی نفــس غریب و دیل شکسته یم تویی بی کســان کــس امـی امــره هـم نفس جــز تو هیچ کـس نـارم تو به داد من فــرس علـی تـی گـــــدایــم تـی عشــق مبـتـلایـــم هـمه ی مـی دیلخـــوشی انه تی خـاک پایمه تی محـبـت به دیـل دارم علـی که زنـده یم تی هــوا ره پـر زنــم تــی باغ ره پرنـده یم اون قدرشبانده روز تـی نام من به لـب دارم چی شبان کی تا سحــر تا یاد امره گب دارم دوخـانم همش علی می دسـت دیل فدم تره آخـــه می امــید آرزو تـویــی فــــرس مــره تویـی بی کــسان کـــس امی امره هـم نفس جـز تو هیــچ کس نارم تو به داد من فـرس 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═••❃❀❃••═⊱━─
التماس دعا 😭
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ السلام علیک یا ابوالحسن یا امیر المومنین ع سحــــر لیله ی قـدر اسـت و علی غرق نیاز اهرمن پشــت سـرش کرده کمین وقت نماز داده با زهــــر جفـــا غسل ، قد و قامت تیغ که نشــینــد به ســـر مــاه و کـــند قرآن باز نیـک دانستـــه که قــرآن شب قدر علیست راز عالم همه مســـتور در این نور جـلیست ســـرور کلّ عــــوالـم بـوَد و نـفــــس نبـــی مظهــــر ذات خـــــدا ؛ آینه ی لـم یَـزلیـست ناگـهـان لــرزه بــه ارکان هــدایـــت افتاد چــرخ از حرکــت خود وقــت جنایت افتاد زنگــی مسـت به کف تیـــغ اجل را چرخاند ضــربتـــی زد که به سـر شــاه ولایت افتاد کرد شق القمر آن شـــوم ترین بخــت سیاه شد شفــق دامن محراب ز خــون ســـر ماه ناله ی قـد قتــل از نای ملائـــک برخــاست عـرش لرزید از ایـن فاجــعـــه هنــگام پگاه آیه آیه ز ســـرش خـــون جـگـــــر می آمد کاسه ی صبــــر علی داشـت به سر می امد ناله اش بـود به لــــب فُـــزت وَ ربّ الکعـبه از کلامــــش چـقــــــدر بوی ســفـر می امد کرد خورشید غروب وشب هجران علیست آســـمان ها و زمیــن جمله پریشان علیست با دل سوخته می گفـت " شقایق" شب قدر در جزا دست من و شیعـه به دامان علیست شعر از:استاد حمید رضازاده " شقایق"کرمان ۱۴۰۱/۲/۲ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام عليك يا علی بن ابی‌طالب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (شاہ ملک لافتی) خدا تا آفرینش را به پا کرد علی را شاهِ مُلک اتقیا کرد جهان، دیوانه ی روی علی بود خدا هم مستِ گُلروی علی بود علی اسطورۀ خلقِ خدا شد تجلّی گاهِ ذاتِ کبریا شد پس از حج در غدیر خم پیمبر جِهازِ اُشتران را کرد منبر سپس دستِ علی را بُرد بالا یگانه شاهِ مُلکِ لافتیٰ را بگفتا : بعد من مولای ‌تان اوست بداریدش چو جان خویشتن دوست عدو در جمع ، بَخّن یا علی گفت ز مکر و حیله ‌های ممتلی گفت اگرچه تهنیت_‌گو گشت آن دم کمر بر دشمنی می‌بست محکم که با دنیاپرستان دغل کار شدند از کینه هم پیمان و همکار ا*** چو از حکم نبی بی‌تاب گشتند نقاب جهل ، بر مهتاب گشتند ولایت را ، ز مولا غصب کردند خزف را جای گوهر نصب کردند علی در انزوا ، گردید تنها ز مکر و کینه و تزویرِ شورا چه شورایی که قَطّاع الطّریق‌اند شریکِ دزد و با مردم رفیق‌اند سقیفه نام آن شورای پَست است همه آشوب ‌ها از آن نشست است چو خفاشند با خورشید، دشمن سیه کارند در هر کوی و برزن کز انسانیت و مردی به دورند به دور از فکر و تدبیر و شعورند چه گویم زین عناد بی نهایت ... ز غصب و این‌همه بغض و جنایت غریبانی که خود را خویش خواندند شغالانی که خود را میش خواندند سفیهانی که در جوش و خروشند همه گندم نما و جو فروشند نمی‌بینی درین قومِ سیه دل اگر عمری رَوی منزل به منزل که در راہ خدا کاری نمایند ز محنت‌دیدگان یاری نمایند ا*** خلافت بود چون بر غاصبان گنج به پایان گشت آن دوران بغرنج خلافت، باز - از آنِ علی شد اگرچه در غدیر خم ولی شد ولایت مَسندِ آن مَه جبین بود ولی بود و امیرالمؤمنین بود علی ، یار و مددکارِ فقیران یگانه یار و غمخوارِ عسیران علی شیرِ خدا خیبرگشا بود ولی اللہ و صِهرِ مصطفا بود زمین غَرّہ زِ زیب فرّو جاهش قمر خیرہ ، به اشراقِ نگاهش علی‌ ، نان آور خوانِ ضعیفان یتیمان را پدر بودی ز احسان چو دشمن تشنهٔ خون علی بود دلش از زهر کینه ، ممتلی بود  به قتل وی ز جهل و مکر و افسون بشد مأمور ، ابنِ ملجم دون به مسجد شد چو آن رذلِ بداختر بخفت اندر کمینِ قتلِ حیدر علی در خواب خوش تا دید او را بخواندش بر نماز آن زشتخو را به دست خویش وی را کرد بیدار اگرچه بود خود ، واقف بر اسرار به سجدہ رفت تا شاہ ولایت مهین خورشید رخشان هدایت همانگاهی که همراز خدا شد ز ضرب تیغِ کین فرقش دوتا شد چو فرقِ شاہ مردان غرق خون گشت شفق در خون نشست و لاله‌‌گون گشت قلم بی تاب شد از ظلم گردون که شد محرابِ کوفه دجلهٔ خون نگو مسجد که مسجد بی‌ستون شد نگو کوفه ، که کوفه واژگون شد نوای فُزتُ رَبِّ الکعبه از فرش به همراہ علی میرفت بر عرش نیستان در نیستان، ناله سر شد درختِ معدلت را ، خم کمر شد شکست آیینه ی عدل الهی به سنگ جهل، با تیغ تباهی هزار اُف بر تو ای چرخ نگونسار که گشتی با اجل اینگونه همکار عدالت رفت و مولا رفت و ما را نماندہ جز غم و رنج و مدارا علی را کِی شناسد کس به عالم به جز ذاتِ خداوندِ معظم اَبرمردی که مانندش محال است چو ذات حضرت حق بی‌مثال است اگر خورشید ، از مغرب در آید دگربارہ جهان چون او بزاید جهان دون‌پرور است و بی ‌مروّت نبندد با کسی عقد اُخوّت نفاق و فتنه‌ها پیوسته باقی‌ست تبر در کینه ی سرو و اقاقی‌ست چو رفت از این جهان (ساقی) مستان خماری شد حدیث مِی پرستان خوشا روزی که مهدی باز آید جهان با عدل او دمساز آید زمستان طی شود آید بهاران به پاس دیدهٔ چشم انتظاران سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 http://eitaa.com/shamssaghi
حمید: السلام علیک یا ابوالحسن یا امیر المومنین ع سحر لیله ی قدر است و علی غرق نیاز اهرمن پشت سرش کرده کمین وقت نماز داده با زهر جفا قامت تیغش را غُسل که نشیند به سر ماه وکند قرآن باز نیک دانسته که قرآن شب قدر علیست راز عالم همه مَستور در این نور جلیست سَرور کلِّ عوالم بوَد و نفس نبی مظهر ذات خدا ؛ آینه ی لم یَزلیست در دل شب زده اش کینه زمولا دارد سر بشکستن آیینه ی زهرا دارد نهروانی تر از او دیده نشد در دو جهان هر چه گویم ز شقاوت همه یکجا دارد ناگهان لرزه به ارکان هدایت افتاد چرخ از حرکت خود وقت جنایت افتاد زنگی مست به کف تیغ اَجل را چرخاند ضربتی زد که به سر... شاه ولایت افتاد کرد شق القمر آن شوم ترین بخت سیاه شد شفق دامن محراب زخون سر ماه ناله ی قد قتل از نای ملائک برخاست عرش لرزید از این فاجعه هنگام پگاه آیه آیه زسرش خون جگر می آمد کاسه ی صبر علی داشت به سر می امد ناله اش بود به لب فُزت وَ ربّ الکعبه از کلامش چقدر بوی سفر می امد کرد خورشید غروب و شب هجران علیست آسمان ها و زمین جمله پریشان علیست با دل سوخته می گفت " شقایق" شب قدر در جزا دست من و شیعه به دامان علیست حمید رضازاده " شقایق" کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام عليك يا علی بن ابیطالـب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (مرد‌ کوفه) شب‌است و بغضِ چندین ساله‌ی من چو کــوهـی بر گلــویم خــانــه کرده نمـی‌دانـم کـه ایـن بغـض نفـس‌گیــر چـــرا امشـب مــرا ، دیـــوانــه کرده نفـس در سـیـنه‌ام سـنگیـن نشـسـته نمی‌آید بـــرون ایــن نــــای ، امشـب نمی‌پیچـــد صـــدایِ مـَـــردِ کــــوفـه چـــرا در کــوچــه‌‌هـا ای وای امشـب چـــرا دل می‌زند در سینه‌ام ، جوش چـــرا بــی‌تـــابــم و در اضـطــــرابم خــدایــا خود تو می‌دانی که امشب چـــرا چـشــم انتظـــــار بـــوتـــرابم چــــرا نـــــان آور خــــوانِ یتـــیمان نیـــامـد سـوی نخلســـتانِ کـــوفـه؟ مبـــادا فتـــنه‌‌ای گـــردیــده بـــرپـــا ز جهــل و بغــضِ نـامــردانِ کـــوفـه خبـــر آمــد کـه محـــراب خـــداونـد بـه خــون رأس مـولا گشـت گلگــون الهــــی! بشکـــن آن دسـت جفـــــا را که چشـم شیعیـان را کرد جیحـــون شکـسـت آیـیــــنه ی عـــــدل الهـــی بــه ســنگِ نـــامـــرادِ ابـــن ملجـِــــم فسـوسـا قـــاتــل آن شـــاهِ مــــردان بظـــاهـــر بـود اهــل دیــن و مُســلِم خــداونــدا از ایـن‌‌گــونــه مسلمـــان فــراوان‌است در ایـن عــالـم اکنــون کـه قلـب مهـــدی صــاحـب‌زمــان را کنــند از غصــه‌‌ها آغشـته در خـــون اَلا ای (ســاقــی) دل‌هــای عــاشــق! نظـــر فـرمـا به مـا چشـم انتظــاران شکـسـته ، سـاغـــر دل، از جـــدایـی خمـــاری شـد حــدیـثِ بـی‌قــــراران. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السّلامُ عَلَيْكَ يٰا عَلِیّ بْنِ اَبی‌طٰالِب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا « فزتُ وَ رَبّ الکعبه » پور بوسفیان چو از بیداد و کین داد حکم قتل ِ میر مؤمنین ابن ملجم ، جانی رذل و شریر یافت مأموریت قتل امیر گرگِ دون از حیله‌ی روباه پیر گشت اندر بیشه‌ی حق شیرگیر هیجده شب چون که بگذشت از صیام شد به سوی کوفه : بن ملجم ز شام دل به قتل مرتضی ، بی تاب داشت چونکه طرح قتل در محراب داشت تیره شب، زین ماجرا ناشاد شد روز هم غمگین از این بیداد شد شب ازین وحشت به کندی می‌گذشت روز هم شد کُند ، وقتِ بازگشت شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ پس به پیمودی به حِدّت راه را روز هم از این جنایت ، بیم داشت زین‌سبب پا را به کُندی می‌گذاشت عاقبت شب شد به روز از خدعه زور وآنگهی ، ظلمت مسلّط شد به نور زاغِ شب سوی جنایت پر کشید تا که قویِ روز را ، در بر کشید چون سیاهی در سپیدی جا گرفت دزدِ جان ، در این زمان مأوا گرفت روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی دزدِ جان ، بین الطّلوعین آمدی عاقبت ، بین الطلوعین از درنگ دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ سارقِ جان امیرالمؤمنین این زمان بنمود در مسجد کمین داشت ننگ از قتل مولا گرچه شب لاجرم شب شد به قتل وی سبب روز را ، زین قتل اگر عار آمدی با شب اندر جُرم ، همکار آمدی هر دو در قتلِ علی ، گشته شریک همعنان شد در جنایت زشت و نیک زشتی شب گر شهادت آفرید نیکی روزش ، سعادت آفرید آنکه شد مولود ، در کعبه به ناز شد شهید حق ، به محراب نماز از ولادت تا شهادت ، مرتضیٰ از قضای حضرت حق بُد رضا زین‌سبب وقت شهادت ، آن امیر گفت : راحت گشتم از دنیای پیر "فزتُ"ُ فرمود آن شهید راه دین پس "وَ رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین آری ، آری از ستم ، آسوده شد از شکنج و رنج و غم آسوده شد رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت گیتی از عدل علی ، محروم گشت عدل رفت و عادل غمخوار رفت شیر یزدان ، حیدر کرّار رفت زین مصیبت ، خلق گریان علی ست (شمس قم) دایم نواخوان علی ست شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسِم مـاتم و عزا  شد لرزه درجان ماسَوا شد جان عالم حقيقت دين حضرت مرتضي فدا شد مزد حيـدر  ميان سجده  داده شد  لاله گون مهر و مسجد و سجّاده شد يا علي يا سيّدي ياعلي يا سيّدي (2 ) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شب قدر و عزاي حيدر جان عالم  فداي  حيدر مي زند بر سر وبه سينه جبر‌ئيل از بـراي حيدر  خون سر با خون جگرآغشته شد آيت كبراي  قـرآن كشتـه شد يا علي يا سيّدي يا علي يا سيّدي(2)  𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من كه خود جان مشرقينم مجتبـي نـور هردو عينم اين بـود، اين وصيّت من بر ابـوالفضل  و برحسينم ساقي طفلان تو هستي ياس من جان تو جان حسين ، عباس من يا علي يا سيّدي يا علي يا سيّدي(2) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یوسف حق پرست اشتهاردی(غريب) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
4_5996547898890782094.ogg
156K
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
4_5996547898890782095.ogg
197.3K
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(خسرو لولاک) ساقیِ گلچهره خیز و در دِه جامم جام چه باشد ، بده : رطل مدامم نیست دگر بحثی از حلال و حرامم هی هی ، خم خم بریز باده به کامم زآنکه علی جانشین ز روز غدیر است باد فنا تا نبرده است مرا خاک تیز نما آتشم ، ز آب طربناک تا که زنم پا ز وجد بر سر افلاک دست زنم بر ولای خسرو لولاک آنکه لوایش فراز چرخِ اثیر است نور خدا ، آفتاب برج هدایت ختم رسل را وصی و میر ولایت رایت اسلام از او به ظلّ حمایت شرع نبی را هدایت است و نهایت زآنکه وجودش قِدم ز عالم پیر است صِهر نبی زوج پاک زهره‌ی زهرا حیدر صفدر هژبر عرصه‌ی هیجا شاه فلک فر ، علی عالی اعلا میر مظفر ، ولی والی والا آنکه به هر آمرالامور ، امیر است ای به وجودت طفیل، عالم هستی راهنمایی تو ، در خدای‌پرستی دست تو بالای هر بلندی و پستی دست خدایی و فوق بر همه دستی دست تو بالا و دست‌ها همه زیر است ای همه خلقان ز اصل، فرع وجودت عالم امکان ، رهین منت جودت نیست، همه هست گشته است ز بودت بخشش یابند از قیام و قعودت روز جزا آنچه از صغیر و کبیر است آتش موسیٰ شهابی از قبس توست نفخه.ی عیسیٰ هوایی از نفس توست نعره‌ی اسلام ، بانگی از جرس توست معنی قران که جمله دسترس توست سوی بشر ، بر ولایت تو بشیر است شمس و قمر مکتسب ز نور و ضیایت مشتری و زهره جلوه‌‌گر ز لقایت مرّیخ و هم زحل مطیع به رایت دفتر نظم فلک ، گشوده برایت بر رقم مِدحتِ تو ، تیر دبیر است بعد نبی قوم جهل و بی‌خبری را غیر تو لایق نبود راهبری را آنکه عیان کرد کینه‌‌ی عمری را بهر خود اندوخت آتش سقری را زآن سببش جا به قعر نار و سعیر است آنکه به ناحق ز دودمان طهارت غصب خلافت نمود، بهر امارت خواست درآرد تو را به قید اسارت بر تو روا داشت چند ذل و جسارت نزد خدا و رسول، خوار و حقیر است قوم مخالف که ائتلاف نمودند بهر خلافت بسی خلاف نمودند وز ره دین رو به انحراف نمودند هر دم بر عجز ، اعتراف نمودند آری! روباه کِی به پایه‌ی شیر است چندی ا‌گر ، از نفاقِ قومِ عنودی ، گوشه‌ی عزلت ز مصلحت بغنودی گوی حقیقت تو عاقبت برُبودی زنگ سیاهی ز روری دین بزُدودی پاک بدانسان که همچو بدر منیر است لیک کنون از سر هوای‌پرستی وز ره خودخواهی و جهالت و مستی شرع نبی را ز اوج عزت و هستی کینه‌ی اِخوان چنان فکنده به پستی گویی: یوسف به چاه فتنه اسیر است ای ولی دین! دمی به مُلک نظر کن دست خدایی از آستین ، تو بِدَر کن دست برآن دسته‌ی حسامِ دو سر کنپ دست خسان را جدا ز فتنه و شر کن قطعِ یَد از آن بشر نما که شریر است راهبری کن به خیر ، راهبران را دست به سر کن ز شر تو خیره‌سران را سر به‌ سزا کَن ز تن تو حیله گران را دیده به در کُن ز کاسه بی بصران را شاد کن آن‌ را که در حقِ تو بصیر است بار دگر عدل و داد ، را اثری ده بر شجر خشکِ شرع ، برگ و بری ده کِشته‌ی اسلام را ز نو ، ثمری ده بی‌خبران را ز علمِ دین خبری ده رشته‌ی دین دِه به دست آنکه خبیر است (مسجدی) اکنون که با غم و مِحن و آه هم ز سر درد و رنج و غصه‌ی جانکاه گفتا این مدح در ولایتت ای شاه! عفو کن او را ، اگر ز فکرت کوتاه: جامه‌ی نظمش به قامت تو قصیر است ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا "شادروان میرزا مهدی مسجدی قمی" http://kouchesaresher.blogfa.com/
❃﷽❃ ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ قرآن به سر می گیرم و شب زنده دارم با دستهـــایــی خــالی از هــر اعتـــبارم بر می گزینــــم ســــرپنـاه محکمـــی را وقتی ســرم را زیر قــــران می گــذارم قرآن به سر می گیرم و تقـدیر خود را دست  نبـــی و اهل بیتش می سپـارم ده بار می گویم بِکَ یا حضــرت عشق غیـر از ظهــــور از تو تمنـــــایی ندارم ده بــار بـر در مــی زنــم بـا استـــغاثه تا رحمتت شــــامل شـود بر حال زارم ده بار می گویم ببخـــشا جــان مــولا از این همـــه بار گنـــاهان شرمـــسارم ده بار نه بلـــکه هـــزار اســـم خدا را بـا صــد امیـــد و آرزو بر لب میـــارم من آمـدم با واســـطه با چــارده نــور تا وا شــود صــدها گـره از کار و بارم جــا دارد امشــب بین اسمـــاء الهـــی از غــربت صاحب زمانم ، خون ببارم با آیهٔ "أَمَّن یُجیـبُ المُضـــطر" امشب دل می رود از دستم و در اضـطرارم بی تابم امشب یا غیـاثَ المُستـغیثین دستم بگیــر ، آرامشــم ده ، بیقـــرارم گفتی بیا ، "لاتَقتُـطوا مِن رحمــةِ الله" پس آمــدم بر رحمتــــت امیــــدوارم مستم کن امشب ازشراب ناب عرفان در حسرت آن مِی ، پریشان و خمارم ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۲ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعاردر ایتا👆
به نام خدا —————————— باز آمــده این بنـدهٔ عــاصـی و گنــهکـار دورش مکن از رحمت خود خالـق دادار! زانـو زده ام بر در تو ، تا که بگــویم اَســرار دلـم رابه تو ،ای مَحـرَم اســرار صـد بار ، گنَه کردم و صـد توبه شکستم با روی سیــاه آمــدم و خجــلت بســیار هرگز نشوم از کَــرَم و لطــف تو نومیــد شرمنده ام از رحمت و احسان تو هر بار قرآن به سـر و قلب شکسـته دل خونیـن رو کـرده به درگاه تو اَم ، زار و گرفتار خالیست دودستانم و هیچ آبرویی نیست پس واسطـه ام پیش شـما، حیــدر کرّار یــارب ! بِعلــیِّ بِعلــیِّ بِعلــیِّ بگـذر ز گنــاهــان من عبــدخطــاکار باز آمدم و دلخــوشی امشبم این است دارم به لبــم ذکـر علــی با دل خونبار می ســوزم از آن غصــهٔ پنهــانی مولا از زخـم زبان و غــم دیرینــهٔ مســمار می ســوزد علــی از غــم دلتنگیِ زهــرا مـی نالــد از آن نالــهٔ بیـن در و دیوار از غربت و تنـهایی اش این بـس که شبانه با چــاه بگـــویــد ز جفــاکـاریِ اَغیــار ای کوفه ،دگـر خسته ام از این همه غربت این فـرق مـن و تیــغ شما ، قـوم ستمکار! این است سعـادت که به محرابِ عـبادت فرقـم بشـکافیــد به شمشــیر به یکبــار آه از ســر خـونــین و پریشــانی زیـنب از گــریهٔ جانســوز و غـم لحظــهٔ دیــدار تکـــرار یتیــمی و امـــان از دل زینــب خـون گـریه نکن زینبم ای دختر غمخوار این گریه و این اشک و غم و نالـهٔ خـود را تا کـرب و بلا بر ســر گــودال ، نگــه دار خــون گریه نکن شام بلا منتــطر توست فــرق اســت میان ســرِ من تا ســرِ بازار یارب ! به حسین و حــسن و نالــهٔ زینب امشــب نظــری کـن به دلِ زار و گرفتــار —————————— رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ لینک کانال در ایتا👆 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ya-man-yotel-kasira.mp3
19.16M
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ :یا مَن یُعطی الکثیر بالقلیل.... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا مَــن أقــربَ مِــن کُلّ قــریب/ یا مَــن أحَــبَّ مِــن کُلِّ حبـیب / ای تو نزدیک تر از همــه به من/ نیستم با وجود تو دیگه غریب/ اللهُـــــمَّ إِنّـــی أَسئَــلُــکَ/ بِاسْمِکَ یا سمیــعُ یا بصیر/ دستــای خالــیِ منـو ببین/ بشنو حرفامو دستمو بگیر/ از هر جا بریدم امشب اومدم/ تا بر درگـــاه تــو زانـــو بزنم / فهمیدم برای عرض حاجتــام/ میتونم فقــط به تو رو بزنم/ خـــطا کــردم / صــــدا کردی منـــو با خــود /آشنــــا کردی چقد حاجت / ازت خواســتم تو حــاجــاتـم / روا کـــردی الحمدلله / که تو معبـــود منــی یا الله امشب ببخشا/ تو فقط یَرحَمَنی یا الله ✍‌رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۴ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ••••••••••••••••••••••••• از شام تاسحرگاه ، محراب گریه می کرد در قلب لیلةالقدر ، مهتاب گریه می کرد آه از دمی که شمشیر،درسجده گاه خونین از کارخود پشیمان ، بی تاب گریه می کرد وقتی شکست شمشیر ، آیینهٔ وِلا را آیینهٔ شکسته ، درقاب گریه می کرد پیچید در دل شهــر ، فُزتُ وَ رَبّ کعبه از غربتش نگاهِ اصحاب گریه می کرد آسوده خواب رفتند نامردمان کوفه تنها یتیم کوفه بی خواب گریه می کرد از موج اشک و ماتم ،گردابِ غم به پا شد چشم فلک میان گرداب گریه می کرد پر زد خیالم امشب ، تا نهر علقمـــی که لب تشنه دست عباس درآب گریه می کرد با یاد گریه ها و لبهای خشــک اصغر یک مشک پاره پاره بی تاب گریه می کرد شرمنده شدفرات از،شرمندگی عباس وقتی کنار سقّا ، ارباب گریه می کرد •••••••••••••••••••••••••• رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
به نام خدا سبک:دامن کشان رفتی دلم زیروروشد... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• یابن الحسن مولا (دلم بیقراره۳) غیرازشماآقا (کسی رونداره۳) از دست این دنیا دلم خونه اهل زمین بی تو(پریشونه۳) (اباصالح اباصالح) قرار قلب خستگان (کجایی۳) امید دلشکستگان (کجایی۳) —————— بازم شب قدر و(گرفتاردردم۳) امشب نظرکن باز (به این روی زردم۳) جهان بی تو غرق بلا گشته به دردای عجیبی مبتلاگشته (اباصالح اباصالح) ظهور تو عین دواست (کجایی۳) چی میشه امسال آقاجون( بیایی۳) —————— آقا ، بیا رسمِ ( عدالت بناکن۳) ما را از این ظلم (زمانه رهاکن۳) حال غریبی داره این عالم بدون تو پر از درده مَه وسالم (اباصالح اباصالح) به ذوالفقارحیدری ،(بیا داوری کن۲) امیدقلب رهبری، (بیاسروری کن۳) (اباصالح اباصالح) —————— مولا !توآقای( همه عالمینی۳) بندِ دل زهرا و(جان حسینی۳) به جان ساقی لب تشنگان برگرد ای روشنی بخش جهان برگرد (اباصالح اباصالح) عزیز جان مصطفا (کجایی۳) منتقم آل عبا (کجایی۳) °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• (رقیه سعیدی) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆🏻
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســحر هجدهم آمد ، دل از اغیار گرفت دلم از روضــهٔ سخت در و دیوار گرفت نالهٔ مـــادری از پشـــت دری آمـد و باز نفـــس یاس کبــود از تب مسمار گرفت آتش کیـــن به دل منزل وحی افتاد و شعله هم سوخت دلش از غم این کار گرفت سحر هجـدهم و رفت دلم سمت بقیع از نبــودِ حــرم و غربت بســیار گرفت امشب انگار خبرهای بدی در راه است دلم از یاد غــم حیــــدر کــــرار گرفت ســـحر نوزدهم را که خــدا خـــیر کند راه چشــمان مرا اشک شــرر بار گرفت روضهٔ فرق سر و غربت و محراب و علی دلم از غربت این روضهٔ خونبـــار گرفت ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۱۰ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
┄┅✵﷽✵┅┄ :خدایا عاشقان را با غم عشق آشناکن... ~~~~~~~~~~~~~ خـدایــا در دل شب ، آمـدم  با روسیـاهی به غیر از درگَهَت ،یارب!ندارم تکیه گاهی خودت گفتی خریدارم دل بشکسته ات را دلِ زار از مـن و  از  تو امیـدِ یک نگاهی گرفتـار گنــاهــم / اسیــر اشــک و آهـم نصیبـم گشته خجلت/از این عمـر تبـاهم دو دستم بگیر/ اسیرم اسیر/ به دامِ جُرم وعصیان رها کن مرا/از این غصه ها/پریشانم پریشان الهی یا غفور (۴) منــم آن بندهٔ سرگشتــه و درمانــدهٔ تو خطــاکار و گنهکــار و ز هر در راندهٔ تو به امیـد عطـایت بر ســرِ خوانت نشستم کویرم، دل به ابرِ رحمت و لطف تو بستم امیـدی دارم امشب /به احسـان قدیمت نظــر دارم الهـی / به دسـتان کریمــت کرم کن عطا/که دارم خطا/ببخشایم الهی دل خسته را/ز عشق و صفا/بیارایم الهی الهی یا کریم(۴) اگر از در بــرانـی رو به درگــاه کــه آرم ؟ غریبـم ، غیـرِ تو یاری در این عالَـم ندارم بگویـم با تـو امشـب ماجـرای غربـتـم را که از این دل بشویی گَردوخاک غفلتم را غیاثَ المُستَغـیثـین !/ به فریاد دلــم رس ز بحـرِ رحمت تو / مرا یک قطره هم بس من عبد ذلیل ، تو ربّ جلیل ،نما رحمی به حالم تو رمـز بقــا ، منم در فنـا ، گرفتار زوالـم الهی یا رحیم(۴) ~~~~~~~~~~~~~~ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌