eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ امشـــب بـرای آن که دریابـــم خــــدا را باید بگــــیرم خـتــــــمِ ذکـــــرِ ربّنــــا را " یا ربّنـا اغفــر لنا " می خـوانـم امـشب پـروردگارم دوســـت دارد ایــن نــوا را کاری نمــی آیـد ز دســـتـــم یا الهــــی یاری رسان این بنده ی بی دست وپا را عــبـدِ فـــراری هســتم و غــرقِ گـنـاهم پیدا کن ایـن درمانده ی از خـود جدا را جز گریه کردن بهــــر ما راهــی نمـانـده بـر بنـدگانـت هــدیـه کـــن حــالِ بکـا را امشب شبِ قدر است و وقتِ سرنوشت است زیــــبا رقــــم زن ای خــدا تقــدیرِ ما را امشـــب بـرای آنکه دســتـــم را بگـــیری نــــزدِ تـــو آرم واســـطه اهـلِ دعـــا را یا رب قســـم بـر مـــادری که در نـمازش می کرد قبل از خـود ،دعا همسـایه ها را یارب قسم برلحظه ای که برزمین خورد آن لحــظه ای که دید اشــکِ مجـتبـی را گم کرد راهِ خانه اش را،وای از این غــم چشـــم حســـن دیــده تـمـامِ ماجــرا را شعر:رضا یزدی اصل ۱۴۰۱/۲/۴ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشــب تمــام آینـه هـا را صـدا کنید گاه اجابت است روبه سوی خداکنید ای دوســـتان آبــرودار در نـزد حــق در نیمـه شـب قدر مـرا هم دعا کنید تنظم و میکس: محمد اسکندر زاده با نوای:محمد حسین شفیعی «از ذاکرین گرامی کانال» ۱۴۰۱/۲/۴ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام عليك يا علی بن ابی‌طالـب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (مرد‌ کوفه) شب‌است و بغضِ چندین ساله‌ی من چو کــوهـی بر گلــویم خــانــه کرده نمـی‌دانـم کـه ایـن بغـض نفـس‌گیــر چـــرا امشـب مــرا ، دیـــوانــه کرده نفـس در سـیـنه‌ام سـنگیـن نشـسـته نمی‌آید بـــرون ایــن نــــای ، امشـب نمی‌پیچـــد صـــدایِ مـَـــردِ کــــوفـه چـــرا در کــوچــه‌‌هـا ای وای امشـب چــــرا نـــــان آور خــــوانِ یتـــیمان نیـــامـد سـوی نخلســـتانِ کـــوفـه؟ مبـــادا فتـــنه‌‌ای گـــردیــده بـــرپـــا ز جهــل و بغــضِ نـامــردانِ کـــوفـه خبـــر آمــد کـه محـــراب خـــداونـد بـه خــون رأس مـولا گشـت گلگــون الهــــی! بشکـــن آن دسـت جفـــــا را که چشـم شیعیـان را کرد جیحـــون شکـسـت آیـیــــنه ی عـــــدل الهـــی بــه ســنگِ نـــامـــرادِ ابـــن ملجـِــــم فسـوسـا قـــاتــل آن شـــاهِ مــــردان بظـــاهـــر بـود اهــل دیــن و مُســلِم خــداونــدا از ایـن‌‌گــونــه مسلمـــان فــراوان‌است در ایـن عــالـم اکنــون کـه قلـب مهـــدی صــاحـب‌زمــان را کنــند از غصــه‌‌ها آغشـته در خـــون اَلا ای (ســاقــی) دل‌هــای عــاشــق! نظـــر فـرمـا به مـا چشـم انتظــاران شکـسـته ، سـاغـــر دل، از جـــدایـی خمـــاری شـد حــدیـثِ بـی‌قــــراران. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام عليك يا علی بن ابی‌طالب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (شاہ ملک لافتی) خدا تا آفرینش را به پا کرد علی را شاهِ مُلک اتقیا کرد جهان، دیوانه ی روی علی بود خدا هم مستِ گُلروی علی بود علی اسطورۀ خلقِ خدا شد تجلّی گاهِ ذاتِ کبریا شد پس از حج در غدیر خم پیمبر جِهازِ اُشتران را کرد منبر سپس دستِ علی را بُرد بالا یگانه شاهِ مُلکِ لافتیٰ را بگفتا : بعد من مولای ‌تان اوست بداریدش چو جان خویشتن دوست عدو در جمع ، بَخّن یا علی گفت ز مکر و حیله ‌های ممتلی گفت اگرچه تهنیت_‌گو گشت آن دم کمر بر دشمنی می‌بست محکم که با دنیاپرستان دغل کار شدند از کینه هم پیمان و همکار ا*** چو از حکم نبی بی‌تاب گشتند نقاب جهل ، بر مهتاب گشتند ولایت را ، ز مولا غصب کردند خزف را جای گوهر نصب کردند علی در انزوا ، گردید تنها ز مکر و کینه و تزویرِ شورا چه شورایی که قَطّاع الطّریق‌اند شریکِ دزد و با مردم رفیق‌اند سقیفه نام آن شورای پَست است همه آشوب ‌ها از آن نشست است چو خفاشند با خورشید، دشمن سیه کارند در هر کوی و برزن کز انسانیت و مردی به دورند به دور از فکر و تدبیر و شعورند چه گویم زین عناد بی نهایت ... ز غصب و این‌همه بغض و جنایت غریبانی که خود را خویش خواندند شغالانی که خود را میش خواندند سفیهانی که در جوش و خروشند همه گندم نما و جو فروشند نمی‌بینی درین قومِ سیه دل اگر عمری رَوی منزل به منزل که در راہ خدا کاری نمایند ز محنت‌دیدگان یاری نمایند ا*** خلافت بود چون بر غاصبان گنج به پایان گشت آن دوران بغرنج خلافت، باز - از آنِ علی شد اگرچه در غدیر خم ولی شد ولایت مَسندِ آن مَه جبین بود ولی بود و امیرالمؤمنین بود علی ، یار و مددکارِ فقیران یگانه یار و غمخوارِ عسیران علی شیرِ خدا خیبرگشا بود ولی اللہ و صِهرِ مصطفا بود زمین غَرّہ زِ زیب فرّو جاهش قمر خیرہ ، به اشراقِ نگاهش علی‌ ، نان آور خوانِ ضعیفان یتیمان را پدر بودی ز احسان چو دشمن تشنهٔ خون علی بود دلش از زهر کینه ، ممتلی بود  به قتل وی ز جهل و مکر و افسون بشد مأمور ، ابنِ ملجم دون به مسجد شد چو آن رذلِ بداختر بخفت اندر کمینِ قتلِ حیدر علی در خواب خوش تا دید او را بخواندش بر نماز آن زشتخو را به دست خویش وی را کرد بیدار اگرچه بود خود ، واقف بر اسرار به سجدہ رفت تا شاہ ولایت مهین خورشید رخشان هدایت همانگاهی که همراز خدا شد ز ضرب تیغِ کین فرقش دوتا شد چو فرقِ شاہ مردان غرق خون گشت شفق در خون نشست و لاله‌‌گون گشت قلم بی تاب شد از ظلم گردون که شد محرابِ کوفه دجلهٔ خون نگو مسجد که مسجد بی‌ستون شد نگو کوفه ، که کوفه واژگون شد نوای فُزتُ رَبِّ الکعبه از فرش به همراہ علی میرفت بر عرش نیستان در نیستان، ناله سر شد درختِ معدلت را ، خم کمر شد شکست آیینه ی عدل الهی به سنگ جهل، با تیغ تباهی هزار اُف بر تو ای چرخ نگونسار که گشتی با اجل اینگونه همکار عدالت رفت و مولا رفت و ما را نماندہ جز غم و رنج و مدارا علی را کِی شناسد کس به عالم به جز ذاتِ خداوندِ معظم اَبرمردی که مانندش محال است چو ذات حضرت حق بی‌مثال است اگر خورشید ، از مغرب در آید دگربارہ جهان چون او بزاید جهان دون‌پرور است و بی ‌مروّت نبندد با کسی عقد اُخوّت نفاق و فتنه‌ها پیوسته باقی‌ست تبر در کینه ی سرو و اقاقی‌ست چو رفت از این جهان (ساقی) مستان خماری شد حدیث مِی پرستان خوشا روزی که مهدی باز آید جهان با عدل او دمساز آید زمستان طی شود آید بهاران به پاس دیدهٔ چشم انتظاران سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمؤمِنین) (محراب کوفه) محرابِ کوفه ، ناگهان گلگون به‌ خون شد هفت آسمان در خون نشست و لاله‌گون شد برخاست بانگ "فزتُ رَبِّ الکعبه" بر عرش آنگه که رأس شاه مردان غرقِ خون شد مولای درویشان ، به دست ابن ملجم در سجده‌ی حق فارغ از دنیای دون شد هرچند بود آگاه از این صبحِ خونین صبحی‌ که با ظلمت قرین در اندرون شد با دست رحمت ، دشمنش را کرد بیدار چون واقف از روز ازل ، بر مایَکون شد در امتحان عشق ، در نزد خداوند با سربلندی فارغ از این آزمون شد شد دستِ کین آغشته چون بر این جنایت هنگامه‌ی " اِنّا اِلَیهِ راجعون " شد از ضربتی که فرق مولیٰ را دوتا کرد عرشِ عظیم کبریایی بی‌سکون شد با کشتن شیرِ خدای بیشه‌‌ی عشق روباهِ شرک و تفرقه خوار و زبون شد از خونِ فرقِ مرتضی ، شاهِ ولایت کاخ ستم ویرانه گشت و واژگون شد داغی چنین هرگز ندیده چشم عالم آری! که آتش‌زا ترین داغ قرون شد ای (ساقی) کوثر ، ز داغت تا قیامت! جامِ دوچشم شیعیانت، غرقِ خون شد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 http://eitaa.com/shamssaghi
❃﷽❃ ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ قرآن به سر می گیرم و شب زنده دارم با دستهـــایــی خــالی از هــر اعتـــبارم بر می گزینــــم ســــرپنـاه محکمـــی را وقتی ســرم را زیر قــــران می گــذارم قرآن به سر می گیرم و تقـدیر خود را دست  نبـــی و اهل بیتش می سپـارم ده بار می گویم بِکَ یا حضــرت عشق غیـر از ظهــــور از تو تمنـــــایی ندارم ده بــار بـر در مــی زنــم بـا استـــغاثه تا رحمتت شــــامل شـود بر حال زارم ده بار می گویم ببخـــشا جــان مــولا از این همـــه بار گنـــاهان شرمـــسارم ده بار نه بلـــکه هـــزار اســـم خدا را بـا صــد امیـــد و آرزو بر لب میـــارم من آمـدم با واســـطه با چــارده نــور تا وا شــود صــدها گـره از کار و بارم جــا دارد امشــب بین اسمـــاء الهـــی از غــربت صاحب زمانم ، خون ببارم با آیهٔ "أَمَّن یُجیـبُ المُضـــطر" امشب دل می رود از دستم و در اضـطرارم بی تابم امشب یا غیـاثَ المُستـغیثین دستم بگیــر ، آرامشــم ده ، بیقـــرارم گفتی بیا ، "لاتَقتُـطوا مِن رحمــةِ الله" پس آمــدم بر رحمتــــت امیــــدوارم مستم کن امشب ازشراب ناب عرفان در حسرت آن مِی ، پریشان و خمارم ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۲ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعاردر ایتا👆
(السّلام عليك يا علی بن ابی‌طالب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (شاه لافتیٰ) تا تیغ کین به فرق امام مبین رسید فریاد درد و غم به سپهر برین رسید در سجده‌گاهِ حق به سرِ خانه زاد عشق تیغ پلید و زاده ی ملجم ، ز کین رسید شمشیر کفر و ظلم چو فرق علی شکافت پژواک "قَد قُتِل" ز فلک بر زمین رسید نبوَد عجب که زخم جگرسوز آن خبیث بر قلب پاک رَحمة لِلعالمین رسید مضروب شد تمامیِ اعضای کاینات زآن ضربتی که بر سر سلطان دین رسید شهباز عرش را چو شکستند بال و پر مرغان عشق را نفَس واپسین رسید از انقلاب ضایعه ی قتل شیر حق ... گرد عزا به دیده ی روح الامین رسید از خون سر مُحاسن خود را خضاب کرد چون روز وصل حیّ جهان آفرین رسید ارکان قلعه ی فلک از هم گسیخت چون ضربت به بام قُبّه‌ی حِصن حَصین رسید شمع فروغ بخش شبستان علم و دین... خاموشی‌اش ز فرقه‌ی بی علم و دین رسید آه و فغانِ جنّ و مَلَک در غم بشر گویا فراتر از فلکِ هفتمین رسید مُنشق شد آن جبین که به‌شوق وصال حق روز ازل ، به رتبه‌ی حق الیقین رسید شال عزا ، به گردن اولاد مرتضیٰ ... از فتنه‌‌ی معاویه ، خصم لعین رسید تنها نه در عزا ، حَسنین‌ا‌ند و زینبین کاین غم به جنّ و انس و نبات و نبین رسید ای روزگار ! اُف به تو کز دست جور تو این زخم جان‌گزا به دل مسلمین رسید از بهر صیدِ شیر خداوند ذوالجلال روباه شرک و زندقه اندر کمین رسید دون پرور است دهر ، که سنگ جفای او گه گه ، پی شکستن دُرّی ثمین رسید دردا ز خَرمن غم آن شاه لافتیٰ.... (شمس قمی) به مرثیه‌اش خوشه‌‌چین رسید شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از شمس (ساقی)
((اَلسَّــلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیــرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا "مقصد خلقت" خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت‌ تو کیستی که خـدا گفـت جمـله‌ی "لـولاك" تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد بهــانه ای به جز از خــلق بی‌شمار نداشت تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود" کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت اگرچــه هسـت طـــلا، شـئ پــر بـهـــا امــا به نزد گـوهــریان، بی علــی عیــار نداشت به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟ خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان برای حضرت حـق، بـی‌تـو افتخــار نداشت علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان می‌شد علـی نبــود اگـر ، فصـل ‌هــا بهـــار نداشت زنــی که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت گـرفـت بـــاغ ولا ، از تـو میــوه ی توحیـــد وگـرنـه بـــاغ ولا ، بی‌تو برگ و بـار نداشت دریــغ و درد ، کـه بــا تیــغ دشمـنی مــزدور کـه تـاب تیــغ تـو در وقـت کـــارزار نداشت بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه می‌سوزد که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را می‌داشت ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق: جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شب قدر) شب قـدر است و من قـدری ندارم چـه سـازم؟ تـوشـه‌ی قبــری ندارم شب عفـو است و محتـاج دعــایـم ز عمــق دل ، دعــایی کــن بــرایــم اگـر امشب به محبــوبـت رســیدی خـــدا را در میـــان اشــک ، دیــدی کمی هــم نــزد او یـــادی ز مــا کـن کمی هـم جــای مـا او را صــدا کـن بگـو یارب! فــلانـی روســیاه است دو دستش خالی و غرق گناه است بگـو یارب! تـویی دریــای جـوشان درین شـب رحمتت بر وی بنـوشان مبـــادا "لیـــلـة القـــدر"ت سـرآیـد گنــه بـر نــامـه‌اش افــزون‌تــر آید کـه غیــر از تـو نــدارد تکیـه‌گاهی اگرچــه هسـت غـــرق روســیاهی مبــادا مـــاه تــو ، پـایـان پــذیــرد ولی این بنــده‌ات سـامــان نگیــرد بـه حـق (سـاقی) کــوثــر خــدایــا بـه حـق پهلـــوی مجـــروح زهــــرا بـه حـق بنـــدگــان خــاص درگـــاه کـه غـــرق رحمــت‌انـد الحمـــدللـه قلــم زن بـر معـــاصی مـن امشـب مبــادا در "جـــزا" بــاشــم معــذّب سید محمدرضا شمس (ساقی) 1374 http://eitaa.com/shamssaghi
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ بعلیٍّ بِعلی کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند قدرنشناس‌ترین امت لات و هبلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی شعر:مهدی جهاندار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ «نگویی هر ستمگر یاعلی گفت!!» چو شیرم داد مادر یا علی گفت زبان و دل مکـــــرر ياعلی گفت سفر با نام او پرواز عشق است به معراجش پیمبر یا علی گفت به ایران انقلابـــی رخ نمی داد اگر رخ داد رهبـــر یا علی گفت بسیجی دردفاع هشــــت ساله گذشت از جان به سنگر یا علی گفت شب حمله به قـلب جبهه دیدم برادر با بـــرادر یا علــــی گفت نوشتند ابن ملــجم نیز چون زد علی راضربه برسر ياعلی گفت! غلّو است این عبارت،کی توان گفت علی را کشت وکافر یا علی گفت؟ اگر او ياعلی گفـــت ای مسلمان برای نفیِ حـــیدر ياعلــی گـفت شعار قهــرمانان اســت ایـن ذکر به میدان مالک اشتر ياعلی گفت علم چـــون زد کنار نهــر علـقــم ابوالفضـــل دلاور ياعلـی گــفت ملاحــت دارد اشعــــار (کلامی) چو در آغـاز دفتـــر یا علی گفت شعر:استاد کلامی زنجانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ (ع) من زمین گیـرم ، گرفتارم،،،دعایم کن حسین از خــــودم والله بـیزارم،،، دعایم کن حسین ناظــر مـن بودی و من ملتـفـت بـودم ولی،،، باز هــم آلوده رفتارم،،، دعـــــایم کن حسین روبه موتم چون که باشد دردهــایم لا علاج سال های سال بیمارم،،، دعـــایم کن حسیـن می کنم توبه ولی دنبال عصــیان می دوم!!! به خدا خسته ز تکرارم،،، دعــایم کن حسین نیستم پیش تو و پشتم به جایی گرم نیست در بیابان بوته ای خارم،،، دعــایم کن حسین هرچه من بد می کنــم تو مهــربانی می کنی من به تو خـیلی بدهکارم....دعایم کن حسین از تـو دورم که رفیـق خلوتــــم شیطان شده زخم خورده ازهمین یارم،،،دعایم کن حسین تو نگاهم می کنـــی و من خجـالت می کشم نوکرم،،،افسـوس ســربارم!!دعایم کن حسین صبرکن حرفی است که مانده درون سینه ام هرچه باشم دوستت دارم،،دعایم کن حسین خورده بر کارم گره با دست تو وا می شـود حاجـت کـــرب وبلا دارم،،،دعایم کن حسین از خــــودم والله بیزارم ..دعایـم کن حسین ناظـــر من بودی و من ملتفت بــودم ولی،،، باز هـــم آلوده رفتــارم، دعایـــم کن حسین روبه موتم چــون که باشد دردهایم لا علاج سال های سـال بیمارم،،، دعــایم کـن حسین می کنــم توبه ولی دنبال عصیان می دوم!!! به خدا خسـته ز تکــرارم،،،دعایم کن حسین نیستم پیش تو وپشتم به جایی گرم نیست در بیابان بوته ای خـــارم،، دعایم کن حسین هرچه من بد می کنــم تو مهــربانی می کنی من به تو خیلی بدهکارم، دعایــم کن حسین از تو دورم که رفـــیق خـلوتم شــیطان شده زخم خورده از همیـن یارم،دعایم کن حسین تو نگاهـم می کـــنی و من خجالت می کشم نوکرم..افسوس ســربارم!! دعایــم کن حسین صبرکن حرفی است که مانده درون سینه ام هرچه باشم دوســتت دارم دعایم کن حسین خــورده بر کارم گره با دست تو وا می شود حاجــت کرب وبلا دارم..دعــــایم کن حسین شعر: محمد سعید طالبی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام عليك يا علی بن ابی‌طالب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (شاہ ملک لافتی) خدا تا آفرینش را به پا کرد علی را شاهِ مُلک اتقیا کرد جهان، دیوانه ی روی علی بود خدا هم مستِ گُلروی علی بود علی اسطورۀ خلقِ خدا شد تجلّی گاهِ ذاتِ کبریا شد پس از حج در غدیر خم پیمبر جِهازِ اُشتران را کرد منبر سپس دستِ علی را بُرد بالا یگانه شاهِ مُلکِ لافتیٰ را بگفتا : بعد من مولای ‌تان اوست بداریدش چو جان خویشتن دوست عدو در جمع ، بَخّن یا علی گفت ز مکر و حیله ‌های ممتلی گفت اگرچه تهنیت_‌گو گشت آن دم کمر بر دشمنی می‌بست محکم که با دنیاپرستان دغل کار شدند از کینه هم پیمان و همکار ا*** چو از حکم نبی بی‌تاب گشتند نقاب جهل ، بر مهتاب گشتند ولایت را ، ز مولا غصب کردند خزف را جای گوهر نصب کردند علی در انزوا ، گردید تنها ز مکر و کینه و تزویرِ شورا چه شورایی که قَطّاع الطّریق‌اند شریکِ دزد و با مردم رفیق‌اند سقیفه نام آن شورای پَست است همه آشوب ‌ها از آن نشست است چو خفاشند با خورشید، دشمن سیه کارند در هر کوی و برزن کز انسانیت و مردی به دورند به دور از فکر و تدبیر و شعورند چه گویم زین عناد بی نهایت ... ز غصب و این‌همه بغض و جنایت غریبانی که خود را خویش خواندند شغالانی که خود را میش خواندند سفیهانی که در جوش و خروشند همه گندم نما و جو فروشند نمی‌بینی درین قومِ سیه دل اگر عمری رَوی منزل به منزل که در راہ خدا کاری نمایند ز محنت‌دیدگان یاری نمایند ا*** خلافت بود چون بر غاصبان گنج به پایان گشت آن دوران بغرنج خلافت، باز - از آنِ علی شد اگرچه در غدیر خم ولی شد ولایت مَسندِ آن مَه جبین بود ولی بود و امیرالمؤمنین بود علی ، یار و مددکارِ فقیران یگانه یار و غمخوارِ عسیران علی شیرِ خدا خیبرگشا بود ولی اللہ و صِهرِ مصطفا بود زمین غَرّہ زِ زیب فرّو جاهش قمر خیرہ ، به اشراقِ نگاهش علی‌ ، نان آور خوانِ ضعیفان یتیمان را پدر بودی ز احسان چو دشمن تشنهٔ خون علی بود دلش از زهر کینه ، ممتلی بود  به قتل وی ز جهل و مکر و افسون بشد مأمور ، ابنِ ملجم دون به مسجد شد چو آن رذلِ بداختر بخفت اندر کمینِ قتلِ حیدر علی در خواب خوش تا دید او را بخواندش بر نماز آن زشتخو را به دست خویش وی را کرد بیدار اگرچه بود خود ، واقف بر اسرار به سجدہ رفت تا شاہ ولایت مهین خورشید رخشان هدایت همانگاهی که همراز خدا شد ز ضرب تیغِ کین فرقش دوتا شد چو فرقِ شاہ مردان غرق خون گشت شفق در خون نشست و لاله‌‌گون گشت قلم بی تاب شد از ظلم گردون که شد محرابِ کوفه دجلهٔ خون نگو مسجد که مسجد بی‌ستون شد نگو کوفه ، که کوفه واژگون شد نوای فُزتُ رَبِّ الکعبه از فرش به همراہ علی میرفت بر عرش نیستان در نیستان، ناله سر شد درختِ معدلت را ، خم کمر شد شکست آیینه ی عدل الهی به سنگ جهل، با تیغ تباهی هزار اُف بر تو ای چرخ نگونسار که گشتی با اجل اینگونه همکار عدالت رفت و مولا رفت و ما را نماندہ جز غم و رنج و مدارا علی را کِی شناسد کس به عالم به جز ذاتِ خداوندِ معظم اَبرمردی که مانندش محال است چو ذات حضرت حق بی‌مثال است اگر خورشید ، از مغرب در آید دگربارہ جهان چون او بزاید جهان دون‌پرور است و بی ‌مروّت نبندد با کسی عقد اُخوّت نفاق و فتنه‌ها پیوسته باقی‌ست تبر در کینه ی سرو و اقاقی‌ست چو رفت از این جهان (ساقی) مستان خماری شد حدیث مِی پرستان خوشا روزی که مهدی باز آید جهان با عدل او دمساز آید زمستان طی شود آید بهاران به پاس دیدهٔ چشم انتظاران سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام عليك يا علی بن ابیطالـب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (مرد‌ کوفه) شب‌است و بغضِ چندین ساله‌ی من چو کــوهـی بر گلــویم خــانــه کرده نمـی‌دانـم کـه ایـن بغـض نفـس‌گیــر چـــرا امشـب مــرا ، دیـــوانــه کرده نفـس در سـیـنه‌ام سـنگیـن نشـسـته نمی‌آید بـــرون ایــن نــــای ، امشـب نمی‌پیچـــد صـــدایِ مـَـــردِ کــــوفـه چـــرا در کــوچــه‌‌هـا ای وای امشـب چـــرا دل می‌زند در سینه‌ام ، جوش چـــرا بــی‌تـــابــم و در اضـطــــرابم خــدایــا خود تو می‌دانی که امشب چـــرا چـشــم انتظـــــار بـــوتـــرابم چــــرا نـــــان آور خــــوانِ یتـــیمان نیـــامـد سـوی نخلســـتانِ کـــوفـه؟ مبـــادا فتـــنه‌‌ای گـــردیــده بـــرپـــا ز جهــل و بغــضِ نـامــردانِ کـــوفـه خبـــر آمــد کـه محـــراب خـــداونـد بـه خــون رأس مـولا گشـت گلگــون الهــــی! بشکـــن آن دسـت جفـــــا را که چشـم شیعیـان را کرد جیحـــون شکـسـت آیـیــــنه ی عـــــدل الهـــی بــه ســنگِ نـــامـــرادِ ابـــن ملجـِــــم فسـوسـا قـــاتــل آن شـــاهِ مــــردان بظـــاهـــر بـود اهــل دیــن و مُســلِم خــداونــدا از ایـن‌‌گــونــه مسلمـــان فــراوان‌است در ایـن عــالـم اکنــون کـه قلـب مهـــدی صــاحـب‌زمــان را کنــند از غصــه‌‌ها آغشـته در خـــون اَلا ای (ســاقــی) دل‌هــای عــاشــق! نظـــر فـرمـا به مـا چشـم انتظــاران شکـسـته ، سـاغـــر دل، از جـــدایـی خمـــاری شـد حــدیـثِ بـی‌قــــراران. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1382 @shamssaghi
(السّلامُ عَلَيْكَ يٰا عَلِیّ بْنِ اَبی‌طٰالِب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا « فزتُ وَ رَبّ الکعبه » پور بوسفیان چو از بیداد و کین داد حکم قتل ِ میر مؤمنین ابن ملجم ، جانی رذل و شریر یافت مأموریت قتل امیر گرگِ دون از حیله‌ی روباه پیر گشت اندر بیشه‌ی حق شیرگیر هیجده شب چون که بگذشت از صیام شد به سوی کوفه : بن ملجم ز شام دل به قتل مرتضی ، بی تاب داشت چونکه طرح قتل در محراب داشت تیره شب، زین ماجرا ناشاد شد روز هم غمگین از این بیداد شد شب ازین وحشت به کندی می‌گذشت روز هم شد کُند ، وقتِ بازگشت شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ پس به پیمودی به حِدّت راه را روز هم از این جنایت ، بیم داشت زین‌سبب پا را به کُندی می‌گذاشت عاقبت شب شد به روز از خدعه زور وآنگهی ، ظلمت مسلّط شد به نور زاغِ شب سوی جنایت پر کشید تا که قویِ روز را ، در بر کشید چون سیاهی در سپیدی جا گرفت دزدِ جان ، در این زمان مأوا گرفت روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی دزدِ جان ، بین الطّلوعین آمدی عاقبت ، بین الطلوعین از درنگ دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ سارقِ جان امیرالمؤمنین این زمان بنمود در مسجد کمین داشت ننگ از قتل مولا گرچه شب لاجرم شب شد به قتل وی سبب روز را ، زین قتل اگر عار آمدی با شب اندر جُرم ، همکار آمدی هر دو در قتلِ علی ، گشته شریک همعنان شد در جنایت زشت و نیک زشتی شب گر شهادت آفرید نیکی روزش ، سعادت آفرید آنکه شد مولود ، در کعبه به ناز شد شهید حق ، به محراب نماز از ولادت تا شهادت ، مرتضیٰ از قضای حضرت حق بُد رضا زین‌سبب وقت شهادت ، آن امیر گفت : راحت گشتم از دنیای پیر "فزتُ"ُ فرمود آن شهید راه دین پس "وَ رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین آری ، آری از ستم ، آسوده شد از شکنج و رنج و غم آسوده شد رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت گیتی از عدل علی ، محروم گشت عدل رفت و عادل غمخوار رفت شیر یزدان ، حیدر کرّار رفت زین مصیبت ، خلق گریان علی ست (شمس قم) دایم نواخوان علی ست شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
❃﷽❃ ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ قرآن به سر می گیرم و شب زنده دارم با دستهـــایــی خــالی از هــر اعتـــبارم بر می گزینــــم ســــرپنـاه محکمـــی را وقتی ســرم را زیر قــــران می گــذارم قرآن به سر می گیرم و تقـدیر خود را دست  نبـــی و اهل بیتش می سپـارم ده بار می گویم بِکَ یا حضــرت عشق غیـر از ظهــــور از تو تمنـــــایی ندارم ده بــار بـر در مــی زنــم بـا استـــغاثه تا رحمتت شــــامل شـود بر حال زارم ده بار می گویم ببخـــشا جــان مــولا از این همـــه بار گنـــاهان شرمـــسارم ده بار نه بلـــکه هـــزار اســـم خدا را بـا صــد امیـــد و آرزو بر لب میـــارم من آمـدم با واســـطه با چــارده نــور تا وا شــود صــدها گـره از کار و بارم جــا دارد امشــب بین اسمـــاء الهـــی از غــربت صاحب زمانم ، خون ببارم با آیهٔ "أَمَّن یُجیـبُ المُضـــطر" امشب دل می رود از دستم و در اضـطرارم بی تابم امشب یا غیـاثَ المُستـغیثین دستم بگیــر ، آرامشــم ده ، بیقـــرارم گفتی بیا ، "لاتَقتُـطوا مِن رحمــةِ الله" پس آمــدم بر رحمتــــت امیــــدوارم مستم کن امشب ازشراب ناب عرفان در حسرت آن مِی ، پریشان و خمارم ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۲ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعاردر ایتا👆
به نام خدا —————————— باز آمــده این بنـدهٔ عــاصـی و گنــهکـار دورش مکن از رحمت خود خالـق دادار! زانـو زده ام بر در تو ، تا که بگــویم اَســرار دلـم رابه تو ،ای مَحـرَم اســرار صـد بار ، گنَه کردم و صـد توبه شکستم با روی سیــاه آمــدم و خجــلت بســیار هرگز نشوم از کَــرَم و لطــف تو نومیــد شرمنده ام از رحمت و احسان تو هر بار قرآن به سـر و قلب شکسـته دل خونیـن رو کـرده به درگاه تو اَم ، زار و گرفتار خالیست دودستانم و هیچ آبرویی نیست پس واسطـه ام پیش شـما، حیــدر کرّار یــارب ! بِعلــیِّ بِعلــیِّ بِعلــیِّ بگـذر ز گنــاهــان من عبــدخطــاکار باز آمدم و دلخــوشی امشبم این است دارم به لبــم ذکـر علــی با دل خونبار می ســوزم از آن غصــهٔ پنهــانی مولا از زخـم زبان و غــم دیرینــهٔ مســمار می ســوزد علــی از غــم دلتنگیِ زهــرا مـی نالــد از آن نالــهٔ بیـن در و دیوار از غربت و تنـهایی اش این بـس که شبانه با چــاه بگـــویــد ز جفــاکـاریِ اَغیــار ای کوفه ،دگـر خسته ام از این همه غربت این فـرق مـن و تیــغ شما ، قـوم ستمکار! این است سعـادت که به محرابِ عـبادت فرقـم بشـکافیــد به شمشــیر به یکبــار آه از ســر خـونــین و پریشــانی زیـنب از گــریهٔ جانســوز و غـم لحظــهٔ دیــدار تکـــرار یتیــمی و امـــان از دل زینــب خـون گـریه نکن زینبم ای دختر غمخوار این گریه و این اشک و غم و نالـهٔ خـود را تا کـرب و بلا بر ســر گــودال ، نگــه دار خــون گریه نکن شام بلا منتــطر توست فــرق اســت میان ســرِ من تا ســرِ بازار یارب ! به حسین و حــسن و نالــهٔ زینب امشــب نظــری کـن به دلِ زار و گرفتــار —————————— رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ لینک کانال در ایتا👆 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ya-man-yotel-kasira.mp3
19.16M
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ :یا مَن یُعطی الکثیر بالقلیل.... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا مَــن أقــربَ مِــن کُلّ قــریب/ یا مَــن أحَــبَّ مِــن کُلِّ حبـیب / ای تو نزدیک تر از همــه به من/ نیستم با وجود تو دیگه غریب/ اللهُـــــمَّ إِنّـــی أَسئَــلُــکَ/ بِاسْمِکَ یا سمیــعُ یا بصیر/ دستــای خالــیِ منـو ببین/ بشنو حرفامو دستمو بگیر/ از هر جا بریدم امشب اومدم/ تا بر درگـــاه تــو زانـــو بزنم / فهمیدم برای عرض حاجتــام/ میتونم فقــط به تو رو بزنم/ خـــطا کــردم / صــــدا کردی منـــو با خــود /آشنــــا کردی چقد حاجت / ازت خواســتم تو حــاجــاتـم / روا کـــردی الحمدلله / که تو معبـــود منــی یا الله امشب ببخشا/ تو فقط یَرحَمَنی یا الله ✍‌رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۱/۲۴ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆🏻
به نام خدا ••••••••••••••••••••••••• از شام تاسحرگاه ، محراب گریه می کرد در قلب لیلةالقدر ، مهتاب گریه می کرد آه از دمی که شمشیر،درسجده گاه خونین از کارخود پشیمان ، بی تاب گریه می کرد وقتی شکست شمشیر ، آیینهٔ وِلا را آیینهٔ شکسته ، درقاب گریه می کرد پیچید در دل شهــر ، فُزتُ وَ رَبّ کعبه از غربتش نگاهِ اصحاب گریه می کرد آسوده خواب رفتند نامردمان کوفه تنها یتیم کوفه بی خواب گریه می کرد از موج اشک و ماتم ،گردابِ غم به پا شد چشم فلک میان گرداب گریه می کرد پر زد خیالم امشب ، تا نهر علقمـــی که لب تشنه دست عباس درآب گریه می کرد با یاد گریه ها و لبهای خشــک اصغر یک مشک پاره پاره بی تاب گریه می کرد شرمنده شدفرات از،شرمندگی عباس وقتی کنار سقّا ، ارباب گریه می کرد •••••••••••••••••••••••••• رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
به نام خدا سبک:دامن کشان رفتی دلم زیروروشد... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• یابن الحسن مولا (دلم بیقراره۳) غیرازشماآقا (کسی رونداره۳) از دست این دنیا دلم خونه اهل زمین بی تو(پریشونه۳) (اباصالح اباصالح) قرار قلب خستگان (کجایی۳) امید دلشکستگان (کجایی۳) —————— بازم شب قدر و(گرفتاردردم۳) امشب نظرکن باز (به این روی زردم۳) جهان بی تو غرق بلا گشته به دردای عجیبی مبتلاگشته (اباصالح اباصالح) ظهور تو عین دواست (کجایی۳) چی میشه امسال آقاجون( بیایی۳) —————— آقا ، بیا رسمِ ( عدالت بناکن۳) ما را از این ظلم (زمانه رهاکن۳) حال غریبی داره این عالم بدون تو پر از درده مَه وسالم (اباصالح اباصالح) به ذوالفقارحیدری ،(بیا داوری کن۲) امیدقلب رهبری، (بیاسروری کن۳) (اباصالح اباصالح) —————— مولا !توآقای( همه عالمینی۳) بندِ دل زهرا و(جان حسینی۳) به جان ساقی لب تشنگان برگرد ای روشنی بخش جهان برگرد (اباصالح اباصالح) عزیز جان مصطفا (کجایی۳) منتقم آل عبا (کجایی۳) °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• (رقیه سعیدی) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆🏻
┄┅✵﷽✵┅┄ :سلام آقا که الان روبروتونم... =============== اباصالح کجاقرآن به سرداری شب قدره کجاقصدسفرداری اباصالح اباصالح اگه سمت نجف رفتی دعایم کن منو با حــال گریه آشنــایم کن اباصالح اباصالح بمیرم من برای غصــه های تو الهی بشنوم  امشب صدای تو اباصالح اباصالح *شب قدره دوباره کوهی ازدردم *دوباره کوله بارخجــلت آوردم ازاین شرمنده ام آقا چرا یک عمر برای بخشش خود گریه کم کردم اباصالح اباصالح پناهم باش دوباره غرق عصــیانم دعــایــم کن پشیــمانم پشیــمانم ببخش آقا ، شکستم عهد و پیمان را نظــر  کــن بر  دل زار و پریشــانم اباصالح اباصالح شب قدره ، به یاد غربت مولا امان از گریه های زینب کبری علی جانم علی جانم سلام ای اولین مظلوم این عالم سلام ای یادگــارحضــرت خاتم علی جانم علی جانم دلم تنگه برای صحن و ایوانت شب قدره آقا دستم به دامانت برای غصه هایت گریه کم کردم بمیرم من برای بغض پنهــانت علی جانم علی جانم امان از بی وفــایی های این دنیا چه زخمایی زدن برقلب تو مولا شکستی تو از اون زخم غلافی که عدو می زد به دست و بازوی زهرا علی جانم علی جانم ================= رقیه سعیدی (کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شب قدر) شب قدر است و من قدری ندارم چه سازم؟ توشه‌ی قبری ندارم شب عفو است و محتاج دعایم ز عمق دل ، دعایی کن برایم اگر امشب به محبوبت رسیدی خدا را در میان اشک ، دیدی کمی هم نزد او یادی ز ما کن کمی هم جای ما او را صدا کن بگو یارب! فلانی روسیاه است دو دستش خالی و غرق گناه است گرفتار است و دارد آبرویی بری باشد ز عیش و کامجویی ز هر نامحرمی پوشیده دیده اگرچه خیری از مَحرم ندیده جوان است و نکرده او جوانی شده هر چند ، پشت او کمانی به خط و شعر ِ تر باشد گرفتار هنر چون مرکز و او خطّ پرگار امیدش هست باشد نافع خلق چو درویشان نپوشیده فقط دلق به تعلیم هنر ، پا در رکاب است اگرچه دایماً در اضطراب است به قدر وسع خود کوشیده دایم نکرده خم ، قدش را نزد مُنعِم به دور از فرقه‌ی اهل ریا هست نداده هیچ با نامردمان دست نرفته زیر بار ظلمِ ناکس عقاب آسا پریده، نه چو کرکس نخورده لقمه‌ای از نان مَردم نداده آبرویش را ، به گندم نداده دل به این دنیای فانی که تا شاید بگردد جاودانی همین باشد همیشه افتخارش که پشت همت خود بوده یارش تلاشش بوده، باشد بنده‌ای پاک نظر دارد همیشه سوی افلاک ولیکن گاه ، از روی جوانی چو دیده از کسان نامهربانی ـ خروشیده‌ست و کرده گاه تندی بدون واهمه در عین کُندی بگو یارب! تویی دریای جوشان درین شب رحمتت بر وی بنوشان مبادا "لیلة القدر"ت ، سرآید گنه بر نامه‌اش افزون‌تر آید که غیر از تو ندارد تکیه‌گاهی اگرچه هست غرق روسیاهی مبادا ماه تو ، پایان پذیرد ولی این بنده‌ات سامان نگیرد که غیر از ذلت و رنجِ تباهی نمی‌ماند برای او ، الهی! به حق (ساقی) کوثر خدایا به حق پهلوی مجروح زهرا به حق بندگان خاص درگاه که غرق رحمت‌اند الحمدلله قلم زن بر معاصی من امشب مبادا در "جزا " باشم مُعذّب . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1374 http://eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (سیمرغ هدیٰ) قومی که در اندیشه‌ی دیدار خدایند با نور علی گر بدرخشند ، سزایند مردانِ حقیقت نگرِ کوی طریقت از جذبه‌ی رخسار علی محو خدایند سرسلسله‌ی مذهبشان غیر علی نیست آنان که به اقلیم صفا ، عشق گرایند دارند ز خاک قدم او دم ِجانبخش عیسیٰ صفتانی که به هر درد دوایند ای پادشه خطّه‌ی سرسبز تولّا شاهان جهان پیش غلام تو گدایند یاران تو در ساحل مقصود به رفتار اعدای تو مغروق به گرداب بلایند بر مرتبه‌ی شامخشان غبطه خوردخضر در بحر ولای تو کسانی که فنایند تا کوثر گفتار ِ تو ای زمزم توحید جاری‌ست کجا در طلب آب بقایند ؟ شد بهره‌ور از نور جمالت مه و خورشید برقی ز دم تیغ تو ناهید و سهایند غیر از تو کسانی که گزیدند امامی از بعد نبی ، یکسره در راه خطایند جانم به فدای تو و اخلاف جلیلت ما را همگی راهبرانی به سزایند دارند چو از دست تو سرخطّ ولایت بر قافله‌ی نوع ِ بشر ، راهنمایند در مکتب توحید ، همه مرجع و ملجا برنامه‌ده و چاره‌گر و عقده گشایند با مرگ تو ارکان هدایت شده ویران آن قوم که انکار نمایند کجایند ؟ امروز به پژواک «اِذا زُلزِلَةِ الارض» آشفته چو ابنای زمین، اهل سمایند مرغان اولی اجنحه* بر سدره و طوبی در ماتم سیمرغ هدیٰ نوحه سرایند واصل شدگانِ حرم سرّ ِ الهی پوشیده چو مخلوق زمین رخت عزایند تا شعله‌ی جانبخش تو خاموش نگردد در صومعه‌ی عرش ملایک به دعایند ای لُجّة الاسرار الهی که ز داغت تا صبح قیامت همه دلها به نوایند چون (خوش‌عمل) از داغ جگرسوز تو امروز خلقی همه در تاب و تب افتاده ز پایند. شعر: استاد عباس خوش‌عمل کاشانی * تعبیر قرآنی از فرشتگان "سوره‌ی فاطر : آیه‌ی ۱" 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط، حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمؤمِنین) (محراب کوفه) محرابِ کوفه ، ناگهان گلگون به‌ خون شد هفت آسمان در خون نشست و لاله‌گون شد برخاست بانگ "فزتُ رَبِّ الکعبه" بر عرش وقتی که رأس شاه مردان غرقِ خون شد مولای درویشان ، به دست ابن ملجم در سجده‌ی حق فارغ از دنیای دون شد هرچند بود آگاه از این صبحِ خونین صبحی‌ که با ظلمت قرین در اندرون شد با دست رحمت ، قاتلش را کرد بیدار چون واقف از روز ازل ، بر مایَکون شد در امتحان عشق ، در نزد خداوند با سربلندی فارغ از این آزمون شد شد دستِ کین آغشته چون بر این جنایت هنگامه‌ی " اِنّا اِلَیهِ راجعون " شد از ضربتی که فرق مولیٰ را دوتا کرد عرشِ عظیم کبریایی بی‌سکون شد با کشتن شیرِ خدای بیشه‌‌ی عشق روباهِ شرک و تفرقه خوار و زبون شد از خونِ فرقِ مرتضی ، شاهِ ولایت کاخ ستم ویرانه گشت و واژگون شد داغی چنین هرگز ندیده چشم عالم آری! که آتش‌زا ترین داغ قرون شد ای (ساقی) کوثر ، ز داغت تا قیامت ! جامِ دوچشم شیعیانت، غرقِ خون شد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 @shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (شیر حق) محراب در عزای تو می‌گرید ای علی! مسجد به گریه‌های تو می‌گرید ای علی آن روز و‌ روزگار که با تو وفا نکرد دیری‌ست در عزای تو می‌گرید ای علی منبر در انتظار تو در خون نشسته است سقف و ستون برای تو می‌گرید ای علی هفت آسمان به درگه تو ایستاده است در حسرت درآی تو می‌گرید ای علی رشک ستارگان فلک از قدوم توست خاک ره ار به پای تو می‌گرید ای علی با یاد ناله‌های در و‌ بام‌ سوز تو بام و در سرای تو می‌گرید ای علی چاهی که های‌های در آن گریه کرده‌ای با یاد های‌های تو می‌گرید ای علی ای شیر حق به حق تو باطل نگفته‌ام گویم اگر خدای تو می‌گرید ای علی ای پادشاه لطف و کرم کن عنایتی از بهر تو گدای تو می‌گرید ای علی دیری‌ست در ولایت عشق تو دیده‌ام در دامن ولای تو می‌گرید ای علی شاعر: شادروان دکتر مظاهر مصفا 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط، حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌