eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شمس (ساقی)
 (شهادت امام جواد علیه‌السلام) جــــواد الائمّــــه (ع) امــام رئــوف که خورشیدِ رویش شده در کسوف شهیـــد جفـــا شـد ، به دسـتِ زنــی که شرحش نگنجد یقین در حـروف. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1374 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
 (شهادت امام جواد تسلیت باد.) (جـــامِ جـــواد) فسـوسـا بـه دسـت زنــی ددسرشـت نهــــم حجّـت دیــن ، امــــامِ جـــواد شده کشته در حجـــره با زهـــر کیـن کــه تــا نشــنـود کـس پیــــام جـــواد تــو ای همـسر بیـــوفـــا ، بـــاز گـــوی چه زهـــری چشاندی به کـام جـــواد؟ ز همسر چه‌سان می‌توان دل شکست چگـــونه شکسـتی تو جـــامِ جـــواد؟ چو مـأمـون که شد قـاتـل شاهِ توس شدی قــاتِــلِ خـوش خَـــرامِ جـــواد اگر چــه چــو اَجــــدادِ بیـــداد خــود شـــــدی در پــــیِ انهـــــــدام جـــواد بـــه دنیــــا و عقبــــا درخشــــد همی چو خورشـید تــابنـــده نـــام جـــواد ولیـکـــــن ســتـم‌ پیـشــگــان پلیــــد شـود روزشــان همچو شـــام جـــواد اَلا (ســاقیــا) روز محشـــر بــه مـــــا بِـــده جــــامِ شــربِ مُـــــدام جـــواد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1380 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(پیوند دو گل) جهــان را بهــر مـــولا آفـریـدنـد که گردد یــار طــاهـــا آفـریـدنـد زنــی بهـــرش ز بســتان نبـــوّت گُلــی ، مــاننــد زهـــرا آفـریـدنـد سید محمدرضا شمس (ساقی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(وصــال حضرت خورشید و مــاه) روز وصال ماه و خورشید است امشب بربط زنان در عرش، ناهید است امشب حور و مَلَک کِل می‌کشند اندر سمـاوات حتی خـدا در حال تمجیـد است امشب زیـرا امیـــرالمــؤمنــین ، دامــاد گشته زهــرا ، عروس این گـل شمـشاد گشته مـات زمیـن امشب نگــاه آسمــان است چون جشن زهــرا و امیر مؤمنـان است پیــونـد "آب و آینـــه" وقتی کـه بـاشـد عـاقـد بدون شک، خـداونـد جهان است بـه‌بـه! به این پیوند مسعود و خجسته کـه رشـته‌اش را ، حضرت دادار بسـته بـاشـد مبــارک ، ایـن وصـــال آسمـــانی پیــونــد دو گـــل ، از گلســتان معـــانی بـر شیعیـــان و جمـله دلــداران عــالــم باشـد چنـین میــثاق ، رمــز جـــاودانی نخــل ولایـت ، بــارور گردد در امشب دامـاد پیغمبر شود چون حیدر امشب حیدر، همان که نـور قلب شیعیان است حیدر همان که با ضعیفان مهربان است حیدر همان که لایق زهـرا جز او نیست حیدر همان که تا همیشه جـاودان است (ساقی) کـوثـر باشد و خیـر کثیر است در روز محشر شیعیان را دستگیر است سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
در انزجار از آل سعود وهابی ملعون به مناسبت کشتار حجاج بی‌گناه منا در سال 1394 ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا ‌‌منکر به ذات حق، که مسلمان نمی‌شود پتیاره ، عبد خالق سبحان نمی‌شود خاک حجاز اگرچه بوَد سرزمین وحی هم‌سنگِ خاکِ شاه شهیدان نمی‌شود مُلکی که شاہ و دولت آنند دل سیاہ با صدهزار کعبه، درخشان نمی‌شود حق لامکان بوَد همه عالم ، از آنِ اوست محصورِ خانه ، حضرت یزدان نمی‌شود آل سعود پست! مزن دم ز دین و زهد این لاف‌ها برای تو ـ ایمان نمی‌شود کم کن ز روضه‌خوانی و رخت عمل بپوش هر روضه‌ای که روضه‌ی رضوان نمی‌شود از شرع دم مزن که بحق در کلاس تو پیدا به جز مکاتب شیطان نمی‌شود حجاج را به خون چو کشی از عناد و بغض درد تو ـ با عناد تو ـ درمان نمی‌شود این کینه‌توزی است ز خبث نژاد تو... ننگ تو پاک، از روی دامان نمی‌شود تن داده‌ای به خفت دون‌مایگان غرب این سرسپردگی تو ، پنهان نمی‌شود هر چند تیشه بر بن مذهب نهاده‌ای کاخ ولا ، ز جور تو ویران نمی‌شود هرکس دو آیه خواند به تجوید یرملون با این دو آیه ، عامل قرآن نمی‌شود آن باطنی که هست در او خوی دیو و دد در ظاهر است آدم و ، انسان نمی‌شود بسیار یوسف است به هر شهر و هر دیار هر یوسفی که یوسفِ کنعان نمی‌شود هر کس که کوہ طور رَود نیست مَرد حق هر رهروی که موسیِ عِمران نمی‌شود لب تشنه‌ی مقامی و دم از خدا زنی مَرد خدا ، که تشنه‌ی عنوان نمی‌شود بر تخت شهریاری دنیا ، مبند دل! هر مَسندی سریر سلیمان نمی‌شود هشیار باش آن که کند تلخ کام خلق در روز حشر ، لایق غفران نمی‌شود تا کِی به دوش سینه کشد خَلق این عذاب؟ این منطق و عدالت و برهان نمی‌شود بیرون چو هست دست خیانت از آستین این مشکلات ، مطلقاً آسان نمی‌شود زخمی که بر دل است ز تیغ ستمگران بی مرهمِ مقابله ، درمان نمی‌شود آن دشمنی که کرده به تن، رزم_پیرهن از کرده‌های خویش، پشیمان نمی‌شود ما آزمودہ‌ایم چه بسیار و بارها... هر سنگ و گِل که لؤلؤ و مرجان نمی‌شود آن‌کس که نیست مِهر ولا در دلش ز بغض با شیعه هم مسیر ، کماکان نمی‌شود لم یزرع است باغ تجاهل به روزگار با یک دو شاخه گل که گلستان نمی‌شود زین آه سینه سوز که سوزد تن جهان ماندم چرا که یکسره طوفان نمی‌شود هر کس شنید مصرعی از این قصیده گفت: (ساقی) چرا که شعر تو دیوان نمی‌شود‌؟! ارزان شود مَتاع ، به بازار ِ ازدیاد امّا مَتاع شعر تو ، ارزان نمی‌شود. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1394 http://eitaa.com/shamssaghi
(فراموشی) این غافلان که جود فراموش کرده‌اند آرایشِ وجود فراموش کرده‌اند آه این چه غفلت است که پیران عهد ما با قدّ خم، سجود فراموش کرده‌اند آن نور غیب را که جهان روشن است ازو از غایتِ شهود فراموش کرده‌اند از ما اثر مجوی که رندان پاکباز عنقا صفت، نمود فراموش کرده‌اند جان‌ها هوای عالم بالا نمی‌کنند این شعله‌ها صعود فراموش کرده‌اند یادِ جماعتی ز عزیزان به خیر باد کز ما به یادبود فراموش کرده‌اند بی‌مایگان زیان کسان را ز سود خویش از اشتیاقِ سود فراموش کرده‌اند (صائب) خَمُش نشین که درین عهد، بلبلان ز افسردگی، سرود فراموش کرده‌اند. "صائب تبریزی" https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا واژه‌ی درست است یا ؟ برخی معتقدند این دو کلمه را نباید به‌جای هم به کار برد. واژه‌ای فرانسوی (candide) به‌معنای «ساده‌دل» و «معصوم» است. نیز واژه‌ای فرانسوی (candidat)، اما به‌معنای یا برای اجرای کاری یا احراز مقامی است. بنابراین به‌جای «آقای فلان کاندید نمایندگی است» باید گفت: «آقای فلان کاندیدای نمایندگی است» و اساساً به‌جای آن بهتر است که واژه‌ی فارسی یا را به‌کار ببریم. : ١. کاندید در فارسی فقط یک معنی دارد و آن هم است: "رأی من این است از برای انتخاب اندرین دوره مناسب‌تر کس از شداد نیست" (کلیات عشقی، ص ٣٤٢) "خیانتی که در این دوره به‌دست وکلای دروغی یا وکلای سفارت انگلیس یا اشراف … به این مملکت شده … در هیچ دوره‌ای نشده‌ است." (دیوان عارف قزوینی، ص ٦٥). "به‌نام هرکس که از طرف دولت شده بود، آرا در صندوق انتخابات می‌ریختند." (بزرگ علوی، گیله‌مرد، ص ١٨١) "اگه از این چاله دراومدم، می‌تونم نمایندگی کنگره بشم." (نجف دریابندری، بیلی‌باتگیت، ص ١٧٧).   ٢. گاه سخن‌گویان یک زبان برخی واژه‌های بسیطِ معمولاً قرضی را متشکل از یک ریشه و یک وندِ زبان بومی خود می‌پندارند و سپس آن به‌اصطلاح وند را از آغاز یا پایان واژه حذف می‌کنند. در زبان‌شناسی، به این قاعده «پس‌سازی»، «پسین‌سازی»، «اشتقاق معکوس» یا «اشتقاق پسین» (back formation) می‌گوییم. از روسی (مثال‌ها از: علی‌اشرف صادقی، «کلمات روسی در زبان فارسی و تاریخچهٔ ورود آن‌ها»، مجلهٔ زبان‌شناسی، شمارهٔ ۴۰، ۱۳۸۴)؛ از عربی؛ از  عربی. این فرایند در دیگر زبان‌ها نیز روی می‌دهد؛ چنان‌که در انگلیسی، واژه‌ی بسیطِ editor را به‌اشتباه مشتق از edit و پسوند or- انگاشته‌اند و از آن فعلِ edit را ساخته‌اند. ٣. در فرهنگ بزرگ سخن، نیز  را به واژه‌ی فارسی‌شده‌ی  ارجاع داده‌اند. : در فارسی، و گونه‌هایی از یک واژه‌اند و با یکدیگر مترادف‌اند. هر دو نیز درست هستند. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) @arozghafie
شهادت علیه السلام غریب تر ز دو بابابزرگ حتی تو شبیه عمه رقیه پر از معما تو نگفته است پدر از مصائبت زیرا تو مرد قافله بودی امام فردا تو نگفته است به تو تا که مرد خانه شوی که روز حادثه باشی کنار بابا تو یزید را نشود در نگاه تو باور از اینکه چار بهاری فقط به دنیا تو به رغم خشکی نسل مشاوران ستم اصیل و پاک و نجیب و زلال و دریا تو دو فاطمه دو علی در شناسنامه تو فقط نشان تو باشد به ایل ، تنها تو چقدر آنچه شنیدیم ما شما دیدید چقدر تاول پا دیده ای به صحرا تو چقدر تشنگی ات را نموده ای پنهان کنار عمه سکینه چقدر پیدا تو نمی شود دل تنگ تو را تصور کرد که مانده است عمو اصغرت فقط با تو حرم نداری اگر در بقیع عیبی نیست که وارثی به بلاهای کربلاها تو تو را به کرب و بلا دیده ایم وقتی که پیاده جای تو رفتیم ، بودی آنجا تو تو نور چشم تمام قبیله ی نوری میان روضه نشستی چقدر زیبا تو زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
بـاب سخن، گشوده نگردد به جز سـلام حتیٰ در آن زمان که دَهی بر کسی پیام این گفته‌ی رسول گرامی، محمّــد است باشد کلیـد قفــل سخن بی‌گمـان سـلام زیبـنده نیست اهـل ادب ، وقت گفتـگو لـب وا کنــد بــدون ســلام ، اوّل کــلام چونکه سـلام، نــام خداوند اکبــر است کِبــر و مَنـی، بـه دور کنَــد، از سرِ اَنــام زیرا سلام موجب مِهــر و مَـودّت است زین رو رسـول بود در این امر، پیشگام وارد ‌شـدی اگر بـه مکــانی، ســلام کـن فرقی نمی‌کند که، چه‌ای و به هر مقـام هر کس که واکند لب خود بی سلام باز گویی زبان اوست چو شمشیر بی نیـام باشد مُعــرّف همگان طــرز گفـت و گـو بهتر که وا شود لب انسان، به احتــرام انسانِ بـا ادب، همــه جــا محتــرم بـوَد آن‌سان که ذکرِ خیر ، ازو می‌شود مدام امّا کسی که غـافـل از آداب گفتگوست شهره شود به بی‌ادبی نزد خاص و عام حتیٰ به دانش اسـت اگر قطـب عـالمی امّا به چشـم اهـل ادب، بـاشد از عــوام (ساقی)، چو هست پیـروِ دین محمّــدی ورزیـده با خضوع در این راه، اهتمـــام. سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
این قدْر مَشو چو طاوُسان ، رنگارنگ مُـؤمن به زبــان و پیــروِ اهــل فـرنگ از روی و ریـــا کسی به جـایی نرسید "یا رومــی روم باش ، یا زنگــی زنگ" سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(وجدان) تخت خوابت گر مطلّا باشد و فرشش حریر بالش وجدان اگر راحت نباشد خواب نيست "بیدل دهلوی" http://eitaa.com/shamssaghi
"حَجُّکُمْ مَقبُولْ و سَعْیکُمْ مَشْکُورْ"سروده‌ی زیر جهت خیرمقدم به شاعر آل الله مرحوم حاج محمدرضا براتی که (در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) به حج تمتع مشرف شده بودند سروده شده و در مجلس بازگشت ایشان از حج ، توسط شاعر شادروان (شمس قمی) قرائت شده است؛ که بی‌مناسبت با این ایام نیست. ای که از طوف حریم کبریا باز آمدی با تواضع رفته بی کبر و ریا بازآمدی ترک ما و من نمودی، از منا باز آمدی از صفا و مروه با سعی و صفا باز آمدی با دوای درد از دارالشفا باز آمدی با خدا بودی و از بیت خدا باز آمدی خانه را دیدی و آثار خدای خانه را جان چو بر کف داشتی دریافتی جانانه را خیر مقدم شاد زی به به دل‌آراتر شدی با صفا رفتی ولی اینک مصفاتر شدی از خلل بودی مبرا و مبراتر شدی راه حق دانستی و رفتی و داناتر شدی با بصیرت رفتی و برگشته بیناتر شدی بهر اَعمال نکو زین پس مهیاتر شدی آرزو دارم تو را قسمت شود سال دگر تا در آن وادی بیابی باز هم حال دگر دیدی آن وادی که نقشی از معاد و محشر است هر کسی در فکر کار خود نه فکری دیگر است اندر آن صحنه فقط سعی و عمل بازیگر است هر سری را هست سودای حقیقت سرور است هر دلی را هست انوار فضیلت مهتر است رنگ یکرنگی نکو در نقش‌بند داور است از سفید و از سیاه، از هر نژاد و هر زبان هست یکسان مَرد و زن، شاه و گدا، پیر و جوان مرحبا آن وحدت و یکرنگی و آن اتفاق حبّذا آن یکدلی، آن یکزبانی، آن وفاق هرکسی سرگرم اعمالش بوَد با اشتیاق می‌دهد با وجد و شوق انجام آن اعمال شاق در چنان قومی نشاید فتنه و جنگ و نفاق در چنان جمعی نزیبد فتنه و قهر و فراق آری آن معنای اسلام است و دین مسلمین گو به ادیان دگر مفهوم دین، این است این باید اَعمالت بوَد مقبول درگاه خدا سِتر اِحرام و طواف کعبه و سعی صفا حج بیت الله و، حج عمره و، حج النّسا مشعر و عرفات و رمیِ جمره در دشت منا هم نماز اندر مقام ارجمند انبیا ویژه اندر مسجد ختم النبیین مصطفی(ص) ور به عمدا کرده‌ای تقصیر بخشندت خلاف چونکه خون گوسپندی جرم‌ها سازد معاف آه!... کز قربانی آن گوسپندان یاد شد یاد از آن قربانیان مضطر و ناشاد شد گرچه قربانی و ذبحش از طریق داد شد گاهی از اوقات هم قربانی از بیداد شد چون مقصر کرد قربانی ز جرم آزاد شد عید قربان هم از این قربانیان بنیاد شد ما مقصر ، گوسپند بی‌گنه قربان کنند گوسپندان را فدای نخوت انسان کنند هیچ می‌دانی قوی پنجه‌ست دست انتقام کز مکافات عمل، سازد بشر را تلخ کام گوسپندی گر شود قربان ز تقصیر عوام بس جوانان می‌شود قربانی اندر مصر و شام هند و صهیونیسم سازد مسلمین را قتل‌ عام همچو قربانی استعمار خلق ویتنام کِِشتکار هرکسی از نوع خود آرد به بار شاخه‌ی گل می‌دهد گل، حاصل خار است خار کاش می‌شد این سفر عبرت به افراد بشر این سفر درسی بوَد از بهر ارشاد بشر تا تنبّهْ یابد از این صحنه اولاد بشر بشنوند از راه دل یک لحظه فریاد بشر دادخواهی کرده گیرند از بشر داد بشر شادمان سازند قلب و جان ناشاد بشر کاین سفر انگیزه‌اش غیر از وداد و داد نیست چون بنای داد، جز بر پایه‌ی امداد نیست گو پس از حج بهر ابنای بشر کردی دعا بهر دفع فرقه‌ی بیدادگر کردی دعا بهر ختم جنگ پرخوف و خطر کردی دعا بر رفاه حال زار کارگر کردی دعا بر نجات مسلمین در به در کردی دعا تا شود ظاهر ، امام منتظر کردی دعا حاجیا از بعد حج این‌سان دعا بایست کرد این دعاها گر نکردی حج نکردی؛ بازگرد کاش می‌کردی دعا خورشید دین رخشان شود نور توحید و ولایت، بر جهان تابان شود قائم آل عبا در عرصه‌ی جولان شود کافر دجّال‌‌خو در خاک غم پنهان شود ساحت دین محمد(ص) مأمن ایمان شود بر همه گیتی فروزان مشعل یزدان شود تا به امر مهدی موعود ، عزم حج کنیم گوهر وحدت ز بحر عشق مستخرج کنیم حاجیا آن حج مخوان اکبر که حج اصغر است کن طواف کعبه‌ی دل‌ها که حج اکبر است کعبه سنگ تیره و، دل از گهر والاتر است آن ز ابراهیم برجا این ز حق مستظهر است دل، سرای ایزد و ایزد ز دل مستحضر است پس دلی گر بشکند گویا شکست داور است حاجیا باطل نسازی حج خود را زینهار نشکنی با یک شکستِ دل، دل پروردگار خوب دیدی خانه را آن خانه‌ی ربّ جلی‌ست کز در و دیوار آن نور حقیقت منجلی‌ست خوب فهمیدی چرا زانوار وحدت ممتلی‌ست وز چه کس آن صوت روح افزای لبیک و بلی‌ست زآنکه آن جا زادگاه خانه‌زاد حق ، علی‌ست آن فروغ و آن نوا از شیر حق، شاه ولی‌ست با تولای علی ، اَعمال ما گردد قبول ورنه با هفتاد حج، مارا ست در دوزخ نزول حج بوَد آیین عشق و رأفت و مهر و وفا حج بوَد آداب رفق و شفقت و لطف و صفا حج بوَد مرآت فضل و رحمت و فیض خدا حج بوَد آیات عدل و وحدت و راز بقا حج بوَد مجموعه‌ای از دین ختم الانبیا حج بوَد مستوره‌ای از صحنه‌ی یوم الجزا حاصل و محصولِ حج تعریف و عرفان علی‌ست چون کمال دین حق، مدیون ایمان علی‌ست ادامه: 👇
ادامه: شیعه‌ی مولا، همانا پیروِ مولا بوَد در طریق مذهب و دین رهروی پویا بوَد امر دین را آمر و مأمور در اجرا بوَد نهی دین را ناهی و منهی ولو تنها بوَد مستمندان را پناه از همت والا بوَد بینوایان را نوا از پیر تا برنا بوَد پس بگو با شیعیان این است فرمان علی حج بوَد یک قطره از دریای ایمان علی هر که را مِهر علی و آل، مُهر دل بوَد در دو عالم عشق مولایش علی در دل بوَد بذر عشقش هرکه کِشت احسان وی حاصل بوَد از علی جوید مدد هرکس ورا مشکل بوَد سکه‌ی شاهیش بخشد هر کس‌اش سائل بوَد جرم صاحبخانه نبوَد گر گدا کاهل بوَد پس ز پیر معرفت ـ مولا ره عقبا طلب تا چو (شمس قم) نگردی گمره و دنیاطلب شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاجعه‌ی آتش‌سوزی در صحرای منا در سال 1354
به‌مناسبت آتش‌سوزی مهیب چادرهای حجاج در روز پنجشنبه مورخ 1354/09/20 در صحرای منای عربستان که منجر به مرگ حدود 300 نفر شد که ده‌ها تن از آن تعداد، حجاج ایرانی بودند که در سرزمین وحی جان به جان آفرین تسلم کردند. اگرچه در اخبار، تعداد کشته‌شدگان و مفقودین به شدت سانسور شد.. در منا خیمه‌ای از پرتو یک اخگر سوخت خیمه‌ها ز آتش آن اخگر آتشگر سوخت بس سراپرده و چادر که در آن دشت مخوف همچنان کوره‌ی حدادی از آن اخگر سوخت گر بسی سوخت اثاثیه‌ی حجاج چه غم که بسی مَرد و زن و طفل، در آن آذر سوخت آوخا ، کز اثر شعله و ، موج آتش... همسری نیز به پیش نظر شوهر سوخت یا که بس مَرد سیه‌بخت در آن کوره‌ی مرگ پیش چشم اَب و اُمّ و پسر و همسر سوخت شیعه و سنّی، از مَرد و زن و پیر و جوان عالم و جاهل و اِسپید و سیه یکسر سوخت خوب و بد سوخت در آن دشت، بدون تبعیض آری آتش نکند رحم، که خشک و تر سوخت هر کسی بهر نجات تن و جان می‌کوشید زآن سبب بود که هر مضطرب و مضطر سوخت برق بیداد فلک، از شجر دین، ناگاه ـ در بیابان منا ، شاخه و برگ و بر سوخت همه گفتند پی دفع خطر ، وااسفا چونکه مسطوره‌ای از منظره‌ی محشر سوخت آتش روز جزا پس چه کند با تن ما شرر دشت منا ، گر به چنین کیفر سوخت با گنهکار، چه‌سان داوری آرد آتش؟ حاجیان را چو کنار حرم داور سوخت انتقام فلک و کیفر اعمال، سزاست به مکافات عمل گر همه بحر و بر سوخت صاحب سیم و زر ار سوخت قلوب فقرا زآه گرم فقرا صاحب سیم و زر سوخت ما و من کرد به پا آتش دوزخ به منا زآن همه ما و من آن‌سان پدر و مادر سوخت کاش این حادثه بر شیعه شود عبرت از آنک شیعیان را دل از این صاعقه افزون‌تر سوخت مکه یادآوری از کرب و بلا کرد و یزید که خیام شه دین، زاده‌ی پیغمبر سوخت آه از آن دم که ز بیداد یزید ملعون جان احمد، دل زهرا، جگر حیدر سوخت نه فقط خلق زمین سوخت ز بیداد یزید که مَه و مِهر و سپهر و فلک و اختر سوخت (شمس قم) ضایعه‌ی مکّه چنان کرب و بلا نه عجب دار ، اگر بارگه داور سوخت. شادروان سید علیرضا شمس قمی آذرماه 1354 https://eitaa.com/shamseqomi
شهادت علیه السلام میان خاک با غبار شهر اصطکاک بود به قلب تنگ غاروکوچه وجه اشتراک بود نشست تا تنفس از هوای مسجدی کند ولی نگاه مسجد محله شرمناک بود نماز قدرتی دوباره داد و جان گرفت و بعد نگاه کرد پشت سر نگاه غرق خاک بود دراز کرد دست تا به دست مردها دهد که دید مسجد از وجودهرچه مرد پاک بود نماز او پر از پیاله ی شراب ناب تاک ولی نماز مردها شبیه چوب تاک بود به جای عم خود علی ولی غریب تر کمی به جای فرق سر دلش ز درد چاک چاک بود به گوش باد گفت که نیا به کوفه یا حسین و تا حسین باد غرق آه سوزناک بود زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا