eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏──‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌‌‌‌‌‌─ ❃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به نام آن خداوندی که زینب را به خلقت داد به نامِ نامـیِ زینب به خلقـت ، تاج عـزت داد خدایی که علی را با چنین ریحـانه زینت داد به عرش وفرش بایُمنِ قدمهایش شرافت داد ندا آمـد که می آید به قـرآن کــوثری دیگر بگیرد ساقی کوثـر به دستش ساغری دیگر صـدف ، دامـان زهرا و گُهَــر ، دردانه دردانه شکفت از گلشن طاها گلی ، ریحـانه ریحانه به گِرد شمع رخسارش، مَلَک ، پروانه پروانه فلک در نظــم آورده غـزل ، جــانانه جـانانه نوای عشـق می خواند برایش زمـزم باران زلال نـور می ریــزد به پایش نـم نـم باران خدا زهـرای دیگـر را به این عالم نشان داده زمین را با قدمهــایـش شکــوه آسمـان داده حدیث صبـر او قلـبِ جهـــانی را تکان داده برای قهـرمان بودن  هــــزاران امتحان داده زمین درس صلابت راگرفت ازمکتب زینب زمان ، صبر آفرینی دید در تاب وتب زینب و زینب شد که زینت بر جمال مرتـضا باشد و یا پیغمبـری دیگــر به جای مصطفــا باشد دلش سنگ صـبوری بر سکوت مجتبــا باشد علمــــدار حسیــنش در قیـــام کــربلا باشد وفـــای خـــواهــری دارد دل دریایی زینب حــدیث عاشقــــی دارد غم شیدایی زینب چه بانویــی که عقل افتاده در پای کمـال او نشان از حیدر و زهراست نیکی درخصال او پنـــاه آورده صبـر ما به صبـــر بی مثــال او زبان "کیمیا" قاصـر ، چـه گـوید در قبــال او قلـم در مدح این بانـو همیشه واژه کم دارد چـرا که دختـر زهـــرا مقــامی محتــرم دارد ❃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۱/۹/۸ لینک کانال اشعار رقیه سعیدی(ڪیمیا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ❃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎═‎‌‌┅─ السلام علیک یا زینب ( س) سرمستم و شاد ، حَبَّذٰا میگویم از بانوی دشـت کربلا می گویم از یُمن قـــدوم خـــواهر ثارالله تبریـک به آل مصطـفی میگویم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ برسینه نشاط می دهد این بانو نامـش برکات می دهد این بانو شوق سفر دمشـق هر کس دارد آید ، که برات می دهـد این بانو شعر: امیررضا فرجوند 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎═‎‌‌┅─ دلم ســـــوی مدیـــــنه پر گرفته دوباره عشــق را از ســــر گرفته امیرالمومنین خوشحال وخندان به بر قــــنداقه ی دختـــر گرفته شعر:امیررضا فرجوند 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «شکوه شکیبایی» میــلاد تو تبلـور زیبــــایی ست بارانی پیــام هـــــم آوایی ست در جـــای پای قـافله ی مهــرت یک آسمان بـــهار دلا رایی ست جام سکـوت ســـینه ی صـبر تو لبریـز از شکــوه شکـیبایی ست در دست مـا غــــبار کـویرستان در دست توسخاوت در یایی ست باور کــن ای نجیـــب ترین بانو آییــنه عــفـاف تو رویا یی ست لب تشـــــــنـه ی زلال تــولایـت مست شراب ناب طهورایی ست در جــــا نمــــــاز باور سبـــز تو عطر نماز خـانه ی مولا یی ست بیدار ی ضــــمیر فـــــرا گــیرت احــیا گـر تفکـر و پویا یی ست در راســـــتای نهضـــت ثار الله پیغـام تو نشــــان توانایی ست ایثار تو ز حـــــد بشــــــر بر تر معیار تو پـیام آهـــو رایی ست اندیشــــه ی بلـند جهان بینــت رنگین کمان گنبـد مـینایی ست تو زیــنبی که دایـــره ی صبرت بیرون زصبر آدم و حوایی ست اتـش چــو از خیـام شـما سر زد یاد آور زمــانه ی زهــرایی ست در خطـــبه های سبز خدا گونت گلواژه های دفـــــتر دانایی ست در شام و کوفه عطــر حضور تو سامانه ی صلابت وپایا یی ست تو در جـــواب دشمن دون گفتی ایثار جـــان تجلی زیـــبایی ست پایان عمـــــر روز اســـــارت ها آغـاز لحـظه های شکوفایی ست نام تو بر "فــــــراز" جــــهان دین خورشید پر صلابت ما نایی ست فرخنده میلاد بانوی صبرو استقامت حضرت زینب (س) مبارک شعر:فراز مردانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
به نام دوست یک ابتدا تقدیم به حضرت زینب و دوم به همه پرستاران عزیز بویژه شهدای پرستار ......... سِرُم، سکوت، تب و تنگـی نفس،پایان دو چشـم ِ ابری وُ آغـازِ نم نم ِ باران هوا گـرفته وُ برگ از درخـت می‌بارد وَ مهر، رفته؛ رسـیدست, نوبـتِ آبان تمام ِ شـهر به تلخی ،به درد میگریَد ومن که خیره به خشکیِّ گل،گلِ گلدان سپید، مثلِ سـپیدار ِ راست قامت که سپید آمد وُ در دست نسخه ی درمان میانِ آن همه سختی ،میان آن همه کار برای من دوسه خط خواند آیه ی قران امید داد که سـبزست صبح ِفردا که امید داد که خواهد شکـفت رز، ریحان امید، بود که از آسمان ،به من بارید امید، بود که گل کرد در شب ِهجران ... سکوت کردم وُ او نه..شبیه زینب بود ! سپیده ای که امیدی میان آن شب بود سکوت کردم و دیدم که یک پرستار است امید من که خودش هم چقدر بیماراست تمام روز و دمشقـــی کـــــه آرزو دارم تمام شـــب تـب عشــــــقی که آرزو دارم کنار مرحمـــتش یاد از آن زنـــــــی کردم کنار باورِ او یاد از آن تـــنی کردم که خود اسیر ولی سخت یک پرستارست اسیرِ نیزه وشمشیر و،،،یک نفس یارست سکوت کردم واو روضـه ی مجسم بود سکوت کردم وُ او شــادیِ پراز غم بود سکوت کردم وُخواب ازدوپلک بالا رفت سکوت کردم وُ بیــماریم از اینجا رفت سکوت کردم و یک هفته بعد می‌ بارید شنیدم آن که پرســتار بود رفت وُ ندید ... چقدر خاطـــره دارم از آن شـب و قرآن چقدر خاطــــره دارم از آن تـب و باران... شاعر :اکرم توکلی شفاییه http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ : ستاره بریزید آمد ماه عالمین ... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از دلِ مــدینـــه ســر زد نـــور  عالمیــــن اومـــده به دنیــا ، زینب ، خواهر حسین ستــاره مــی باره باز امشـب از آسمــون ملائکه هستن دست افشان و نغمه خون گل زهرا /عزیز طاها / زینت مولا /خوش اومدی مَه انور/ شمس منور /زینب کبری/خوش اومدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خوش اومدی زینب/ یا زینب خوش اومدی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از دامــن زهـــرا ســر زد نـور کوثـــری پیچیـــده به عالم عطـــر یاس دیگری مظهـــر نجابت ، پاکی ، عفـت و حیــا بانــوی عقیـــله ، پـرچمــــدار کــربــلا گل زهرا/ عزیز طاها /زینت مولا /خوش اومدی مَه انور/ شمس منور /زینب کبری/خوش اومدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خوش اومدی زینب /یا زینب خوش اومدی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نور دل زهـرا ، زینب بانوی دمشــق معنی متـانت ، ای کنز حیا و عشـق یاور حسیــن و غمخوار امام حسن اسوهٔ شهامت غیرتمـنــد و شیـر زن گل زهرا/ عزیز طاها /زینت مولا /خوش اومدی مَه انور/ شمس منور /زینب کبری/خوش اومدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خوش اومدی زینب /یا زینب خوش اومدی(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا) ۱۴۰۱/۹/۹ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ولادت حضرت زینب " روشنی بخش دل و دیده ی زهرا آمد زینت نام علی ، زینب کبرا آمد عالم از آمدنش غرق نشاط است و سُرور این بهاریست که در گلشن طاها آمد خانه ی فاطمه روشن شده از مقدم او اولین دختر دُردانه ی بابا آمد هر ملک شاخه ی نوری به تحیّت در دست مژده آرد که گل عشق به دنیا آمد اُسوه ی صبر و ثبات است و وقار این دختر آنکه از همت او حق شود احیا آمد کوثر ثانی و پرورده ی دامان علیست گُهری از صدف عشق دو دریا آمد خواهر صلح و قیام است و علمدار حسین یک جهان عاطفه با روح تولا آمد یاور و هم قدم راه حسین و حسن است حامی و هم نفس حضرت سقا آمد کربلا منتظرش بود و بخود می بالد که کنون شیرزن عرصه هیجا آمد زینب آمد که شود مادر فرخنده صبر آسمان در قدمش غرق تماشا آمد عطری از یاس و " شقایق" همه جا پیچیده مژده ای اهل ولا مادر گلها آمد حمید رضازاده " شقایق" کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «آینه ی زهرا نما» مظــهر صبــر وصـلابـت، معنـی عــشق و وفا عصـمت اللهِ مجســــم، گوهـــــر بحــــــر ولا دُخـت خورشـــید ولایت، نور چشــمان بتول در فـضـائل بی گــمان آییــــنه ی زهـــــرا نما زیـــــنت دامـــان حـــیدر ، دُرِّ دریای شـــرف نسخــه ی ثانـی زهـــرا، در ســــوا و ماســوا آفتاب از شرم رویش، درحجاب خجلت است بحر عفــــت قطـــره ای، در پیش آن کنز حیا ســینه اش گنجیــــنه ی علم وکمال ومعرفت عالمه بی زحمــت تحصیل ، همچــــــون انبیا مَحـــــــرم اســـــرار، در خلوتگـــه بزم شـهود راز دار سِـــرّ حـق همچــــون تمــــام اوصــیا نام زینب بی گمان ، تفسیر صبر است و یقین بر تـــــمام صـــــــابران اهل عـــــــالم مقــتدا نهضــــت ســـرخ حسـینی وامدار زینب است تا قــیامـــت نام زینــب هـــست شـــرح کربلا کوه غم بر دوش دارد،دل پرازجوش وخروش لیک آن قامـــت نگشــــته، جــز برای حق دوتا خطبه هایش در اسـارت ، ذولفقار حیدر است کرده طوفان با کلامــش، کــوفــه وشــــام بلا چشم امیـــد ( شقایق) بر عـطای زیــنب است دارد از بی بی تــمنا ، گوشـــه چشمی، در جزا حمید رضازاده " شقایق" کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/36
خانه روشن شده از زینت بابای حسن یک عروسک شده پیش از همه اهدای حسن شده شیرینی بیداری و رویای حسن موج در موج شد از او دل دریای حسن مرد مانند اسد یا که چنان زهره زن است چه رقابت سر او بین حسین و حسن است آنکه بر دور سرش واله و پروانه شده بیش از پیش ترش ساکن در خانه شده گردن خم شده اش محور دردانه شده این حسین است که قلبش همه پیمانه شده این حسین است که عالم همه دیوانه اوست یا که زینب خودش از دم همه دیوانه اوست هیچکس نیست در این شور چنان شور علی اشک شوق است به چشمان پر از نور علی سر زده پرتواش از دامنه طور علی انعکاس سخنش از لب منشور علی چون که لب باز کند لهجه ی او حیدری است چشم را باز کند جلوه ی او مادری است کار تشخیص شده سخت که مانندش کیست مثل مادر شده یا مثل پدر؟ پیدا نیست از کمالات علی یک علویِّ عالی است فاطمی سیرت و صورت شده و زهرا زیست ز جمالات خدیجه است نشان در رویش فاطمه بنت اسد دیده شود در مویش ولی انگار به گهواره تکان ها خاص است هیچکس نیست ، ولی رایحه عباس است متولد نشده ، کشته یک وسواس است بیشتر از همه بر گریه او حساس است شاید آن لحظه که بی هیچ سبب خندیده شش برادر همه را دور سر خود دیده آمده تا که کند کرب و بلا را کامل تا که دلبر بشود یا ببرند از او دل تا دهد خون خدا از مدد او حاصل تا کند از همه ی قافله حل مشکل شاید از خیمه ی او حُسن حَسَن می بارد که ابالفضل قدم جای قدم می کارد زینت اب شده یعنی که پدر تنها نیست کمتر از او که گل سرسبد زهرا نیست جز سر رود که بر دامن این دریا نیست جمله ای مثل جمیلای خودش زیبا نیست پای یک قول که داده ست به مادر یک روز نیم قرن است که پایش به رکاب است هنوز پنج ساله است که بانوی بزرگ خانه است بال می سوزد و در مطبخ جان پروانه ست به عرب نام عقیله به عجم فرزانه است چه اسیری ست؟ که یک مکتب آزادانه ست سر ترین باشد و سر را بدهد سرور نه جان و جانانه ببخشد به جفا معجر نه هر که داداش شود پس جگرش می سوزد توی گودال به فکر است و سرش می سوزد مهدی از شام غمش چشم ترش می سوزد هر که شیداش شود بال و پرش می سوزد کاش شیدایی زینب دلش آسان ببرد نام او را به کلاف نخی ارزان بخرد زینت کریمی نیا (شیدای زینب ) http://eitaa.com/sheydayezeynab
السلام علیک یا سیدتی و مولاتی با رکعتی نشسته بخوان شاهنامه را تا نشکند شکستن رستم چکامه را با یک حماسه تیغ بگردان تو خامه را تبدیل کن به سخت زره نرم جامه را تا کم کنی حماسه ی گردآفرید را با یک خطابه نقش زمین کن یزید را زیباشناس واقعی دین دو چشم توست بینا ترین مجاهد تبیین دو چشم توست بر یار ما نهایت تسکین دو چشم توست باران ترین طراوت آیین دو چشم توست باران اگر به چشم تو بانو گذر کند در خشکسال جهل تمدن اثر کند درک کلام و فقه تو لقمان نکرده است دشمن ترین ، شکوه تو کتمان نکرده است پیغمبری که رب به تو عنوان نکرده است کاری که کرده ای تو سلیمان نکرده است یک مورچه اگر به تو ایمان بیاورد جای خرابه ملک سلیمان بیاورد زینت کریمی نیا(شیدای زینب ) ۱۴۰۲/۸/۲۷ http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلیـكِ یَا أُمُّ المَصائِب) ا࿐❁❈࿐✿࿐❁❈࿐ا (راوی نینوا) کــوهِ صـبر و اسـتقامـت زینب است مظهــر شور و شهــامـت زینب است آن کـه از قــدقــامــتِ عشـق حسـین بست قـامـت تـا قیـامـت زینب است آن کـه در دشــت بـــــلای عـــاشــقی داد یـک دنیـــا غــرامـت زینب است آن کــه در راہ اســارت، سـوی شــام کـرد یــاران را زعــامـت زینب است در پـــرســـــتـاری طفــــلان یـتـــیـم اُسـوه‌ی مِهــر و کـرامـت زینب است از غیــوری ، پیـش چشـم دشمنــــان روسپید و راست قـامت زینب است آن کـه با یک خطبــه ی دنـدان‌ شکن کرد دشمــن را مــلامـت زینب است بــــرتــــریـــن راوی دشــتِ نیــــنـوا با همه رنـج و وخــامـت زینب است بــر پــرســتاران بــا مجـــد و وقــار در پـرســتاری عــلامـت زینب است آن کـه دشمــن می‌شـود از حِلـــم او غــرق دریـــای نــدامــت زینب است آن کـه بــا نــام همــامـش ، (ساقیا)! داده عــزت بـر کــلامـت زینب است آن کـه در این شعـــرِ شــیوا از کــرم خـامـه را کرده غــلامـت زینب است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(حضرت زینب کبری) در بوستان دین، گل بی‌خار زینب است عِطرآفرینِ گلشن دادار ، زینب است برج سپهر معرفت و عصمت و عفاف مِهر منير و مطلع انوار ، زینب است زینِ اَب است و ایزدش این نام هدیه کرد نامی که بهر اوست سزاوار ، زینب است دخت علی و فاطمه آن زوج بی قرین اُخت الحسین خسروِ احرار زینب است هم یادگار فاطمه در وحدت و کمال هم بهر کودکان علی یار، زینب است برتر معینِ شاه شهیدان کربلا... در عرصه‌های رزم، پرستار زینب است بر کودکان مضطر و سجاد و اهل‌بیت اُمّ المصیبه عمه‌ی غمخوار زینب است از کربلا به شام و مدینه اسیر خصم همراه رأس سروَر ابرار ، زینب است در مجلس یزید ، ز افشای کفر وی ویرانگر حکومت غدّار ، زینب است آنکه به تیغِ خطبه بزد ریشه‌ی فساد با منطق فصیح علی‌‌وار، زینب است شد وارد خرابه چو رأس شهید عشق مرثیه‌ساز خیل عزادار ، زینب است رأس پدر چو دید رقیه ؛ سپرد جان شاهد بر این مصیبت غمبار، زینب است پس با امام خویش علی ، زینِ عابدین همبزم و همدم غم بسیار ، زینب است (شمس قمی) شهیده‌ی مظلومه بی‌گمان از فتنه‌ی یزید تبهکار ، زینب است. شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا قائِمِ آلِ مُحَمّد (عج) اسیر زلف کمند تو ، گل‌عذارانند خراب نرگس مست تو هوشیارانند قرار برده نگاهت به غمزه از دل خلق که در مسیر عبور تو رهسپارانند بشوق آنکه کنی جلوه از کرانه‌ی غیب به رهگذار تماشا ، امیدوارانند چه چشم‌ها که به ‌در خیره ماند و در حسرت به گور رفته و اکنون خوراک مارانند چه سَروها که نشد خم شکوهِ قامت‌شان به نزد ظلم، که تندیس شرمسارانند به تنگ آمده دل‌ها ز موسم پاییز که خیل منتظران، در پی بهارانند بهار فصل شکوفایی اَست و شادابی که نغمه‌ساز فلک، چهچه هَزارانند چو شام غم به سرآید به‌شوق صبح امید به کنج میکده‌ی عشق، می‌گسارانند بیا و پرده ز رخ گیر و دل‌ربایی کن که مضطرب ز حضورت گناهکارانند قیام کن که بگیری تقاص مظلومان! که در رکاب تو آماده، جان نثارانند پیاده‌ایم و حریفان سواره گرچه ولی ز عزم راسخ مان مات، شهسوارانند بزن به تیغ عدالت، تمام سرهایی که در مدارِ دیانت، ز کجمدارانند امید نیست کسی را به غیر درگه تو «که بستگان کمند تو رستگارانند» ۱ بریز (ساقی) هجران کشیده جامی را که تشنگان وصالت چو من هِزارانند . سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi ۱ـ حافظ
هدایت شده از شمس (ساقی)
(دروغ) دروغ، منشأ و سرچشمه‌ی فَساد بوَد که خوی و عادتِ افرادِ بَدنهاد بوَد دروغ، علّت پَستی و خوی حیوانی‌است نفاق، حاصل این خلق و خوی حاد بوَد دروغ‌گوی ، اگرچه برادرت باشد ولی برادری‌اش بدتر از شغاد بوَد کسی که بهره‌ور است از دروغ، بی‌تردید دروغ‌گویی او ، رو به ازدیاد بوَد دروغ، عقده‌گشای دل حقیران است شبی بوَد که به دنبال بامداد بوَد دروغ‌گوی چو بر نفع خویش می‌کوشد گمان کند که سوارِ خرِ مُراد بوَد ولی دریغ نداند که راه هموارش چو نیست راهِ سعادت، در انسداد بوَد اگرچه هست تنور دروغ‌گویان داغ دروغ‌گوی، ولیکن در انجماد بوَد دروغ‌گویی امری قبیح و شیطانی‌‌است که موجبات پلیدی و ارتداد بوَد کسی که در همه حالت دروغ می‌گوید چگونه قابل تأیید و اعتماد بوَد ؟ به دشمنی خدا بسته همت خود را اگر به ظاهر امر ، اهل اعتقاد بوَد دروغ موجب خواری و ذلّت بشر است تفاوتی نکند ، گر کم و زیاد بوَد دروغِ مصلحت‌آمیز هم بدون گمان حرام‌نطفه‌ی در حال انعقاد بوَد خوشا کسی که نگوید دروغ در همه حال اگرچه موجب تحقیر و انتقاد بوَد ولی به نزد خداوند و اولیا و رسول (ص) عزیز هست و رها از غم مَعاد بوَد به‌صدق کوش و حذر از دروغ کن (ساقی)! که در طریق خدا ، بهترین جِهاد بوَد. سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
هدایت شده از خادمة الزهرا (س)_ع
شعرخوانی آقای یزدی اصل.mp3
2.56M
شعرخوانی آقای رضایزدی اصل در آیین افتتاحیه دور جدید مجمع نغمه سرایان آل محمدص استان قم پس از پنجاه سال خدمت به حوزه ستایشگری اهلبیت عصمت وطهارت علیهم السلام یکشنبه شب ۱۴۰۳۰۸/۱۳ به میزبانی هیئت فاطمه الزهرا در حسینیه فاطمه الزهرا س قم
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ آتش ظلم فاطمه در آتش ظلمی نمایان سوخته مرتضی از دیدن این داغ سوزان سوخته آمدند آتش زدند اهل جهنم بر بهشت قدسیان را با خبر سازید رضوان سوخته کوچه‌های شهر از عطر گلاب آکنده است اشک می‌ریزند گل‌ها چون گلستان سوخته ناله جانسوز زهرا شهر را آتش زده آنچنان سوزانده حتی بیت الاحزان سوخته این طرف دست امیر مومنان را بسته‌اند آن طرف در شعله‌های فتنه ایمان سوخته سوره کوثر میان شعله‌ها افتاده است ای مسلمانان به پا خیزید قرآن سوخته لااقل از منظر انسانیت کاری کنید پیش چشمان شما مردم یک انسان سوخته آتش از یک سمت و داغ محسن از سوی دگر با چنین وضعیتی زهرا دو چندان سوخته ظلم در حق پیمبر بیش از این ممکن نبود پاره جان نبی تا حد امکان سوخته فاطمه در کربلا هم سوخت آنجایی که دید در میان خیمه ها طفلی هراسان سوخته گرگ‌ها سالار زینب را به نحوی کشته‌اند قلب حیوانات وحشی بیابان سوخته زیر نور آفتاب داغ دشت کربلا پیکر صدپاره شاه شهیدان سوخته ظاهراً شام غریبان آب نوشیده رباب پس عروس فاطمه شام غریبان سوخته شعر: آرش براری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌