eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ دل شکسته من گشته مبتلای اباالفضل خدا کند که شود زائر سرای اباالفضل گدایی دراو کم زپادشاهی نیست منم گدای کسی که شود گدای اباالفضل به اشک دیده نوشتم بدفتر قلبم هزار مرتبه جان ودلم فدای اباالفضل هوای روضه دلم کرده روضه خوان کجاست که سینه چاک کنم پای روضه های اباالفضل فرات اشک بریزد زچشم خونبارم بیاد بوسه حیدر به دستهای اباالفضل اگر که گوهر اشکی بدیدگانم هست بود زلطف کریمانه ودعای اباالفضل کنار پیکر او قامت حسین خم شد سرشک دیده او خون شد از برای اباالفضل نخواندنام حسین را به یا اخا هرگز مگر دمی که به علقم رسید پای اباالفضل 🖋شاعر:خسروی فر ۱۴۰۰/۶/۱۱ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا (هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد ع ) ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ در روایت آمده، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام ! طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 1⃣ ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه‌ها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند . 2⃣ سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(ع) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه(س) و فاطمه(س) می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. 3⃣ زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 4⃣ از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» 5⃣ ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. 6⃣ ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 7⃣ ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم. __________________________ معنی کلمه هودج: هودج . [ هََ / هُو دَ ] (ع اِ) چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند و آن مانند کجاوه و پالکی جفت نیست . (یادداشت مؤلف ). کجاوه ای که در آن زنان نشینند و عماری شتر. (غیاث ). هوده . بارگیر. (منتهی الارب ) __________________________ : http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی. سیره امام سجاد علیه السلام ص۱۵۴ ذبح گوسفند روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای. قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم. امام سجاد ع گریه کرد و فرمود: «و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا». ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. ۱۵۳ نحوه انتقال اسرا از زبان امام باقر علیه السلام ، ج 3 ص 89 مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏ ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏چكيد، با نيزه به سرش مى‏كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند» (نحوه انتقال اسرا به شام در بیان امام زمان عج) وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبِیدِ وَ صُفِدُوا بِالحَدیِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّیات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ یُساقُونَ فِی البَرارِی وَ الفَلَوات اَیدِیَهُم مَغلُولَهٌ اِلَی العِناقِ یُطافُ بِهِم فِی الاَسواقِ فَوَیلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...» ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسیر کردند و زنجیر آهنین از پشت گردن به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بی سرپوش و فاقد محمل (با کمال بی احترامی) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرمای سوزان سوخت، آنها در بیابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هایشان را به گردن هایشان بستند و در کوچه ها و میدان ها عبور دادند وای بر آن مردم گنهکار و بی شرم. http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Voice 001.m4a
1.69M
به نام خدا چه خوش است عطرسیب و شب جمعه و زیارت چه خوش است این گدا را بخری به یک اشارت از زاکرین گرامی کانال ۱۴۰۰/۶/۱۱ @golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا های_انتظار ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ ای امام ای منجی کلِ جهان‌، یابن الحسن وی چراغِ روشن هفت آسمان، یابن‌الحسن طفل بودم یادِ من دادند باشم منتظر منتظر ماندم که گشتم نوجوان، یابن الحسن نوجوان‌ بودم‌ بسی خواندم حدیثِ انتظار در بلوغ‌ِ زندگی‌ طی شد زمان‌، یابن الحسن در کلاس و مکتبت‌ ،آموزگارم‌ از تو گفت با مرام و شیوه پیغمبران ، یابن الحسن می ستـادم منتظر با قامتی افراشته پیر گشتم‌ قامتم‌ شد چون کمان، یابن الحسن سالها‌ هر صبح جمعه ندبه خوانی کرده ام سیل‌ اشکم‌ از بصر می شد روان، یابن الحسن چشم بر راه تو بودم‌ تا که بینم روی تو لایق دیدن نبودم بی گمان، یابن الحسن ای عزیز فاطمه ای منجی همچون منی خود نجاتم‌ ده از این بارگران‌، یابن الحسن ما به امید تو یا مولای عالم دلخوشیم ای امید و افتخار شیعیان ،یابن الحسن ما که می دانیم می گریی و مینالی مدام از خطا و از بدِ ما مردمان، یابن الحسن خود ببخشا و بیا ما را از این ظلمت رهان پورِ زهرا الامان و الامان، یابن الحسن ای که موعود خدایی‌ ای وحیدش کن دعا تا که سازد روی تو بر ما عیان، یابن الحسن کاروان پاک دلها پای در گل مانده اند کن روان این قافله ای ساربان، یابن الحسن بر دل اشک فسایی هم خدا را مرهمی از کرم بگذار ای آرام جان ، یابن الحسن 🖋فسا : خاک پای منتظران حضرت مُنْتَظَر خادم الادب (ابراهیم‌الهیاری اشک فسایی) ۱۴۰۰/۶/۱۲ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا می آید _________________________________ پدر در گوش من با مهربانی گفت می آید به آرامی پس از ذکر اذانی ،گفت می آید به گاهِ کودکی با من زمان چون گشت همبازی زمان هم با زبانِ کودکانی گفت می آید به مکتب چون نشستم ،مهربان آموزگار من به صدق و شیوه پیغـمبرانی گفت می آید به جمعِ نوجوانانی نشستم زآن میان یاری به لبـخند قشنگِ نـوجـوانی گفت می آید نشستم منتظر دیدم که با حسرت کهنسالی کنار من گذشت آن قد کمانی گفت می آید به عشق دیدنش بر چشمه حیوان نظر کردم بر آمـد خضـر زِ آب زندگانی گفـت می آید گشودم تا لـب قـرآن، که جویم آیتی از وی به صوتی دلنشین و آسمانی گفت می آید دلیلِ روشنیِّ جمعه ها از جمعه پرسیدم بـرایـم بـا زبـان بی زبـانی گفـت می آید به دل گفـتم سزاوار است حمـل انتظار او دل بی طاقتـم با شادمانی گفت می آید به(اشکِ) شوق گفـتم ای زلالِ دیده و دلها چرا برگونه ها دُرّ می فشانی گفت می آید اللهم عجل لولیک الفرج فسا :ابراهیم الهیاری(اشک فسایی) ۱۴۰۰/۶/۱۲ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا بیا که خـانهٔ جهان، خــراب شد نیامدی! جهان بدون روی تو عــذاب شد نیامدی نقابِ چهره را فکن که طاق شد توان ما اگرچه کـرده‌‌های ما حجـاب شد نیامدی 🖋 «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» ۱۴۰۰/۶/۱۲ @golvajhehaye_ahlbeyt _______________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ جمعه آمد شور دیگر بر سر است بار دیگر دیده و دل مضطر است چشم بر بستیم خدایا شد غروب بغض ها در سینهٔ ما شد رسوب می سرائیم باز هم با اشتیایق از غم و آلام جانسوز فراق داغ" دلتنگی شرارش جان فزاست آه در آدینه سوزش ما سواست عده ای ساز مخالف می زنند روز آدینه خرامان می شوند ما از این غیبت رضائیم در خفا هست این غیبت غنیمت بهر ما ما به ظاهر نام مهدی می بریم پشت پرده ما ز دشمن بدتریم عده ای دل خسته اند و دل غمین عصر جمعه دیده تر، زار و حزین یا ابا صالح زبانم الکن است عهد غیبت نون ما در روغن است در خفا ما ساز دیگر می زنیم ما به ظاهر دم ز دلبر می زنیم عده ای با ریش و تسبیح و عبا روز و شب گویند یا مهدی بیا هست ولی اعمال شان بدتر ز بد دوست دارند تو نیایی تا ابد غیبتت باب مراد و میل ماست نام تو گفتن فقط یک ادعاست سیصد و سیزده که نه سی یار نیست از دل و از جان کسی غم خوار نیست فاخرا باشد حقیقت تلخ تر تلخ تر از زهر افعیِ دو سر گر بخواهی عزت هر دو جهان گو ز دل یا مهدی صاحب زمان بدترین کار جهان باشد ریا هست ریا کار بدترین خلق خدا ✍🏻مسلم فرتوت فاخر """"""""""""""""""""""""""""""""""" «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» محرم ۱۴۰۰/۶/۱۲ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
PTT-20210902-WA0003.opus
409.5K
به نام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ عمریه تو روضه ها آقا صدایت میزنم توی خواب و روءیاهام بوسه بپایت میزنم اگه دعوتم کنی یه شب بیام توحرمت بوسه برخاک درِصحن و سرایت میزنم شب جمعه که میشه دلم هوا تو میکنه مثل کفتری میشم پر به هوایت می زنم گاهی وقتا که میون روضه ها دم میگیرم بغضی تو گلوم میاد وقتی صدایت میزنم یاحسین گفتنم و ممنون شیر مادرم پدرم یادم داده دم زِ ولایت میزنم تو که حاجت گدا رو از شکاف در میدی منم امشب دست به دامن عطایت میزنم به همه میگم که تو ارباب با کرامتی همه جا همه جا دم زِسخایت میزنم 🖋 ۱۴۰۰/۶/۱۱ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار  به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها ... می‌دید لحظه‌ی  پایکوبی سواران بود ناله‌ی دختران به او  فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت  ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد  فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم  نفس زنان آمد عمه  فریاد می‌زند  که نزن چکمه بردار احترامش کن چقدر کُند می‌بُرد تیغت زیر و رویش نکن تمامش کن خیمه‌ای که نگاهبانش بود ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد بعد از آن سی و پنج سال آقا ناله می‌زد که مادرش اُفتاد.... ۴۰۰/۰۶/۱۲ http://eitaa.co/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ____________________ 《یا ذالعفو و الغفران》 هرعفو و بخششی از اوست و هرجلال و جمالی 《یا من هو خالق کل شی》 《الله خلقکم و ما تعلمون》 او شما را خلق کرد و هر انچه را که عمل میکنید به آن اعمال ماهم خلق اوست از نگاه توحید افعالی خالق و صانع یعنی هم خودمان ظهور او هستیم و هم اعمال ما و هرفعل و انفعالی @golvajhehaye_ahlbeyt