eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
4.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
586 ویدیو
818 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 امام خمینی (ره): 🎥 | شیعه علی(ع) بودن به حرف نیست به عمل است ✔️ باید کسانی که مدعی هستند که ما شیعه امیرالمومنین(ع) هستیم، تابع او هستیم، باید در قول، فعل، نوشتن، گفتن و همه چیز تبعیت از او داشته باشند. 🔹 همین طور که گفتن ما شیعه علی(ع) هستیم و همین که گفتند ما متمسک به ولایت امیرالمومنین(ع) هستیم این کافی نیست. 🔹این امور، اموری نیست که لفظی باشد؛ و با الفاظ و با عبارات بتوانیم بگوییم تحقق پیدا کرده؛ اینها یک امور عملی است. 🔺 اگر این تبعیت نباشد و ما بگوییم که ما شیعه هستیم یک گزافی گفتیم. 📎 📎 📎 پایگاه حوزه نت .
- 1 شماره های تلفن - بزرگسالان.pdf
133.7K
آدرس و شماره تلفن مسئولین شعبات کاملا رایگان 💯 جهت ثبت نام تماس بگیرید 🙏 فایل pdf📥
مشخصات شعب مجمع - برای کانال سراسری- نوگلان.pdf
227.6K
آدرس و شماره تلفن مسئولین شعبات کاملا رایگان 💯 جهت ثبت نام تماس بگیرید 🙏 فایل pdf📥
. 💠حکایت «اَصْبغ بن نُباته» مى گويد: هنگامى كه مردم با على(ع)به عنوان خليفه رسول خدا بيعت كردند. آن حضرت، عمامه رسول خدا را به سر بسته بود و لباس او را بر تن نموده بود. در مسجد از منبر بالا رفت و (ايستاده) پس از حمد و ثنا، مردم را موعظه و نصيحت كرد، سپس ‍ نشست و انگشتان دو دست خود را داخل هم گذارد و به زير ناف نهاد، آنگاه فرمود: «سَلُونِى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِى فَاِنَّ عِنْدِى عِلْمُ الاَوَّلِينَ وَالاَّخَرِينَ ...» «از من بپرسيد قبل از آنكه مرا نيابيدچرا كه علم پيشينيان و آيندگان، نزد من است. بدانيد سوگند به خدا! اگر بستر خلافت برايم گسترده شودبا پيروان تورات، طبق تورات و با پيروان انجيل، طبق انجيل و با پيروان زبور، طبق زبور، و با پيروان قرآن طبق قرآن ، حكم مى كنم به گونه اى كه (اگر) هريك از اين كتابها، به سخن درآيد بگويد: «پروردگارا! على مطابق قضاوت تو، قضاوت كرد»، سوگند به خدا! من به قرآن و معانى بلند پايه آن از همه آگاهتر هستم و اگر يك آيه از قرآن نبود قطعا شما را به آنچه تا روز قيامت ، پديد مى آيد، آگاه مى كردم.» ۲. حدیث سفینه حدیث سفینه بنابر نقل ابوذر غفاری از پیامبر(ص)، این چنین است: «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ » جز این نیست که مَثَل اهل بیت من در میان شما مثل کشتی نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات می‌یابد، و هر کس جا بماند، غرق می‌شود. ۳. حدیث مع الحق «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ». على با حق است و حق با على. حق بر مدار او مى گردد. حق طلبی ، حق مداری فضیلت بزرگی محسوب می شود و امام علی به درستی امام حق طلبان ، امام به حق و امام عدالت گستران در همه عالم است و جرج جرداق مسیحی به درستی او را آهنگ دلنشین عدالت می نامد. و در این خصوص کتاب می نویسد؛ «الامام علی صوت العداله الانسانیه» ۴. سبقت در اسلام در غربت دین پیشگامی در اسلام آنهم در زمانی که اکثریت از دین فراری هستند فضیلت بزرگی محسوب می شود . دین داری در زمانی که جو دینی در جامعه غلبه دارد امتیاز بزرگی محسوب نمی شود اما دین داری در زمان غربت دین امتیاز بزرگی محسوب می شود احادیثی معتبر سبقت حضرت امیر در دین را مورد تاکید قرار داده است؛ «يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَوَّلُ اَلْمُسْلِمِينَ إِسْلاَماً وَ أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً». ای علی تو اولین نفر مسلمان ها هستی و اولین مومنان هستی. «سُبّاقُ الاُمَمِ ثلاثةٌ لَم يَكفُرُوا بِاللّه ِ طَرفَةَ عَينٍ : عليُّ بنُ أبي طالبٍ ، و صاحِبُ ياسِينَ ، و مُؤمنُ آلِ فِرعَونَ ، فهُمُ الصِّدِّيقُونَ و عَلِيٌّ أفضَلُهُم ». پيشتازان امّتها سه نفرند ، كه آنى به خدا كفر نورزيدند : على بن ابى طالب ، صاحب ياسين ، و مؤمن آل فرعون . اينان همان صدّيقانند و على برترين آنهاست. 💠داستان هنگامی که علی (ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی برادرش عقیل، به محضرش آمد و گفت: «مقروض هستم و از ادای آن عاجز می باشم، قرض مرا ادا کن .» علی (ع) فرمود: «قرض تو چه اندازه است؟» عقیل گفت: صد هزار درهم . علی (ع) فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم قرض تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک می کنم . . .» عقیل گفت: بیت المال در اختیار تو است، آیا با این حال، مرا به جیره خود وعده می دهی؟ مگر جیره تو چه اندازه است؟ اگر همه آن را هم به من بدهی، دردی را دوا نمی کند . علی (ع) به او فرمود: ای برادر! هر کدام از من و تو نسبت به بیت المال به منزله یک نفر هستیم - در این هنگام علی (ع) با برادرش در طبقه بالای دارالاماره که مشرف به بازار کوفه بود، گفتگو می کردند - علی (ع) به عقیل فرمود: اگر گفتار من تو را قانع نمی کند، به کنار این صندوق ها که در بازار پیدا است و پول های تاجران در میانشان ست برو، و آنها را بشکن و از پول آنها بردار .» عقیل عرض کرد: ای امیرمؤمنان! آیا به من امر می کنی که صندوق های عده ای را که توکل به خدا نموده و مقداری پول اندوخته اند را بشکنم؟ علی (ع) فرمود: آیا تو به من دستور می دهی که در بیت المال را که از آن مسلمانان است بگشایم، با این که توکل به خدا نموده و آن را بسته اند؟ و اگر می خواهی، شمشیرت را بردار، من نیز شمشیرم را برمی دارم و با هم به شهر «حیره » می رویم; در آنجا، بازرگانان ثروتمند زیاد هستند، به خانه یکی از آنها یورش می بریم و مالش را غارت می کنیم. عقیل عرض کرد: آیا دزدی کنم؟ علی (ع) فرمود: اگر از مال یک نفر دزدی کنی، بهتر از آن است که از اموال همه مسلمانان دزدی کنی، چرا که بیت المال ، مال همه مسلمین است ... .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اعتکاف #مصاحبه_اختصاصی حجت الاسلام و المسلمین بختیاری؛ معاون پژوهش مدارس صدرا (وابسته به سازمان ت
. 💠داستان یکی از سالهای قحطی، مرحوم مقدس تمام خوراکی منزل را بین فقرا تقسیم می­کند، و برای خود چون فقرا، سهمی بر می­دارد. همسرش به او تندی نموده و می­گوید: در مثل چنین سالی اولاد خود را فقیر می­گذاری؟ آن مرحوم چیزی نمی­گوید و با آن اوضاع برای اعتکاف به مسجد کوفه می­رود و در آنجا معتکف می­شود. روز دوم اعتکاف او، شخصی مقداری گندم اعلا و آرد نرم به خانه آن مرحوم می­آورد، و می­گوید: صاحب منزل اینها را برای شما فرستاده و خود در مسجد کوفه معتکف است. پس از پایان اعتکاف که مقدس به خانه می آید، همسرش به او می­گوید: آذوقه­ای که به وسیله آن عرب فرستاده بودی بسیار عالی و درجه یک بود. مرحوم مقدس متوجه می­شود که این از جانب خداوند و عنایت حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ بوده است، پس حمد و ثنای الهی به جای می­ آورد. 💠داستان میمون بن مهران می­گوید: در نزد حسن بن علی ـ علیه السلام ـ [در مسجد در حال اعتکاف] نشسته بودم که مردی بر او وارد شد، عرض کرد: یابن رسول الله! فلانی از من مالی طلب دارد و می­خواهد مرا در مقابل مالش حبس کند. حضرت فرمود: به خدا قسم مالی نزدم نیست تا قرضت را بپردازم. عرض کرد: ‍‍‍‍[لااقل] با او صحبت کنید [شاید مهلت دهد]. راوی می­گوید حضرت امام حسن نعلین خود را پوشید ‍‍‍]و با او راه افتاد]. پس به او عرض کردم: آیا اعتکافت را فراموش کردی؟ حضرت فرمود: «لَمْ أنْسِ وَلکِنّی سَمِعْتُ اَبی یُحَدِّثُ عَنْ جَدّی رَسُولِ الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ اِنَّهُ قالَ: مَنْ سَعی فی حاجَةِ أخیهِ الْمُسْلِمِ فَکَأنَّما عَبَدَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ تِسْعَةَ آلاف سَنَة صائِماً نَهارَهُ، قائِماً لَیْلَهُ؛ نه، فراموش نکردم، ولی از پدرم شنیدم که از جدم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل نمود که آن حضرت فرمود: کسی که در [برآوردن] حاجت برادر مسلمانش تلاش کند، پس گویا خدای عزیز و جلیل را نه هزار سال، در حالی که روزها روزه دارد، و شبها در حال نماز بیدار است، پرستش کرده است.» 👈از روایت فوق استفاده نمی­ شود که حضرت اعتکافش را باطل نمود، بلکه ظاهر (والله العالم) این است که با حفظ اعتکاف، در پی حاجت آن شخص رفت. 💠داستان در ايام على "عليه السلام" در مسجد كوفه معتكف بود. هنگام افطار عربى نزد آن حضرت آمد. امام "عليه السلام" از انبان نان جو كوبيده شده خود را در آورد و مقدارى به عرب داد. آن مرد عرب آن را نخورده و به گوشه عمامه اش بست و به طرف خانه امام حسن و امام حسين عليهم السلام حركت كرد و بعد از آنكه وارد شد با آنها هم غذا شد و عرض كرد: مردى را در مسجد غريب ديدم كه جز اين كوبيده نان جو چيزى نداشت. دلم براى او سوخت مى خواهم كمى از اين غذاى شما را براى او ببرم تا او هم ميل كند. حسنين عليهم السلام به گريه افتادند و گفتند: او پدر ما اميرالمؤ منين "عليه السلام" است كه به اين رياضت با نفس خود مجاهدت مى كند .
4_5886561345582666299.mp3
27.54M
بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولا قوه الا بالله، العلی العظیم، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نعم المولا و نعم النصیر (امیری حسین و نعم الامیر) أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ. اللهم کن ولیک الحجه بن الحسن ... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نگام کن خدا - که شرمندتم آخه با چه رویی بگم بندَتَم در خونَتو - نبندی به روم نذار پیش مردم بره آبروم توی بی کسی - پناهم شدی می‌دونم چقد چشم به راهم شدی شکسته پرم - چشام باز تره نذار عمر من بی حسین بگذره ۲ به حق شاه کربلا (الهی العفو) ۳ به حرمت امام رضا (الهی العفو) ۳ می زنمت تو رو صدا (الهی العفو) ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ می‌دونم خدا - که دیر اومدم ببین نادم و سر به زیر اومدم ببین اشک من - بازم جاریه من و توبه هایی که تکراریه بازم توو دلم - غم عالمه می‌دونم توو آتیش برم حقمه من و این فراق - چه اقبالیه چقد جای ما کربلا خالیه ۲ به حق شاه علقمه (الهی العفو) ۳ به گریه های فاطمه (الهی العفو) ۳ دلم بازم پر از غمه (الهی العفو) ۳ . علیه السلام ویژه ماه مبارک رجب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداح آقا سیدالشهداء باید در وادی مداحی همه فن حریف باشد 💯 ادعیه و زیارات را اول فقط با لحن یاد بگیرید✅ 📚کتاب رایگان
. چرا عده ای اهل نیستند، و در ناز و نعـمت بسـر میبرند؟ مگر یڪی از مهـمترین دلایل گرفتاری و جهنمی شدن، نیست؟ پس چرا عده ای اهل نماز نیستند و در ناز و نعمت بسر میبرند؟ روزی (ع) راهی طور سینا بود برای مناجات و راز و نیاز با خدای متعال. شخـصی بر سر راه وی قرار گرفت و اینگونه خطاب نمود: به خدایت بگو این وعده ی عذابی ڪه داده ای پـس ڪو؟ ڪی عذاب خواهی ڪرد؟ موسی (ع‌) پس از مناجات و راز ، با شرم بسیار پیام بنده را منتقل نمود، ندا آمد ڪه ای موسی به بنده ام بگو همین ڪه توفیق مناجات کردن را از تو گرفته ایم، خود بزرگترین عذاب است. عده ای بسان تفڪر همین بنده ی ناسپاس گمان می ڪنند زندگی محدود به همین دنیـاست، اگر شخصی اهل نمــاز نیست و ثروتمند است، بنگرید چه چیز داده و چه چیز گرفته است؟ در مورد ثروت این قبیل افراد می فرماید: فَلا تُعْجِبْڪَ أَمْوَالُهُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیاهِٔ الدُّنْیَا وَ تَزْهِق أَنفُسُهُمْ وَ هَمْ ڪَافِرُونَ و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نیندازد جز این نیست ڪه خدا می خواهد ایشان را در دنیا به وسیله ی آن عذاب ڪند و جانشان در حال ڪفر بیرون رود. .
4_5996867646321066991.ogg
169.4K
را می‌توان همان مقدمه یا پیش‌درآمد روضه دانست؛ که می‌توان به شکل یک بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم یا صلوات یا حتی یک شاه بیت با لحن زیبا و تحریر و... هم اجرا نمود، اما اگر وقت بیشتری داشتیم می‌توان کمی مفصل‌تر اجرا کرد اما نه خیلی طولانی.
Milad Emam Ali 1402 Shokri [Mohjat_Net] (4).mp3
2.14M
1402 صاحب القطره حدیث آورده حرف معتبره صحیح السنده مُستَنبِط عمرشو پا علی گذاشت حرفش سنده کارو بلده آره از نور علی رسیده هفتاد هزار ملکی که واسه دوستای علی دعا کنن انبیا برای قوت عبادات و نماز به جمال مرتضی علی باید نگاه کنن روز محشر میرسه مادر ساداتم هست که مرید حیدر و خلفا رو جدا کنن تا ابد بیداریم حب علی رو داریم از حرف مفت مفتیاتونم بیزاریم جلوی چشم شما یه اذونه با علی از مناره های مسجد مکی میزاریم **** صاحب القطره حدیث آورده حرف معتبره صحیح السنده مُستَنبِط علی رو خوب میشناسه حرفش سنده کارو بلده از مریدای قدیمی شما میکائیل حق تعلیم داری به گردن جبرائیل به تموم بچه شیعه ها و عشاق علی رحم میکنه فقط به عشق تو عزرائیل این یه حرفم دلیه اما بعید نمیدونم ذکر یا علی میاد از دم صور اسرافیل نون حلال بابام شیر پاک مادر اثرش این شده مست نام حیدر باشم من غلام علی ام که همین منسبمه کمکم میکنه تحت الحفظ مادر باشم ✍ میلاد حضرت علی 1402 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توانمندی صدای خودت رو بشناس‼️ چرا صدای یک عده زیر و صدای یک عده بم است❓ زیر و بم بودن صدا و خصوصیت هرکدام ✅ 🎤 رایگان
📺افتخار ایران🇮🇷و عید مبعث🎇 📺مسیر تو و من به سمت فردای روشن 📺جان دلم همه جا حرف مهربونیته .👇👇
AUD-20220526-WA0020.
12.76M
📺مسیر تو و من به سمت فردای
enc_16767198796840856309608.mp3
3.24M
📺سرود 📺جان دلم همه جا حرف مهربونیته
. علیه_السلام 🩸 خدایا ! دیگر مرا از این سیاهچال، نجات بده ... در طی سالیان متمادی، حضرت موسي بن جعفر علیهماالسلام را از این زندان به زندانی دیگر منتقل می‌کردند تا اینکه امام "علیه‌السلام" را به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل کردند و تحت شکنجه های شدید آن لعین قرار گرفت. تا جایی که در پی این شکنجه ها، امام علیه‌السلام برای خلاصی از زندان، اینگونه دعا می‌نمودند: 📋 یَا سَیِّدِی! نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ. ▪️ای مولای من! مرا از زندان هارون و از دست او نجات عنایت فرما. 📚عیون أخبار الرّضا علیه‌السلام، ج۱ ص۹۳. ✍اینگونه دعاکردن، دل یک دلسوخته را به همان روزهایی می‌کشاند که یک مادر هجده ساله پهلوشکسته ، دائماً با خدای خود اینگونه نجوا می‌کرد و می‌فرمود: 📋 یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعاً ؛ فَلَقَدْ تَنَغَّصَتِ الْحَیَاةُ یَا مَوْلَائِی ▪️ای خدای من! مرگ مرا به سرعت برسان که دیگر زندگانی در این دنیا برای تیره و تار گشته است. 📚بحارالانوار ج۴۳ ص۷۷ ✍یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب او هم نوا با چاه شد من با سیه چال من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب یارب به آن زندانیِ زندان کوفه به عمه جانِ مضطرم خَلِّصنی یارَب تا کی از این زندان به آن زندان خدایا ذکر و دعای آخرم خَلِّصنی یارَب تا کی نبینم ای خدا معصومه‌‌ام را دل تنگِ روی دخترم خَلِّصنی یارَب زندان تاریک و نمورم مثل قبر است خاک سیه شد بسترم خَلِّصنی یارَب بین قفس بسته چرا صیاد بی رحم زنجیر بر بال و پرم خَلِّصنی یارَب زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه چیزی نماند از پیکرم خَلِّصنی یارَب شلاق خون گرید به حال غربت من زخمی شده پا تا سرم خَلِّصنی یارَب تا کی زند سیلی به رویم این یهودی شد تار چشمان ترم خَلِّصنی یارَب راضی به مرگ خود شدم از بس که گوید او ناسزا بر مادرم خَلِّصنی یارَب هر لحظه خون می ریزد از زخم گلویم یاد گلوی اصغرم خَلِّصنی یارَب .
. 🔰شیعیان ما شبانه روز برای تعجیل در امر فرج ما به درگاه خدا دعا و استغاثه می‌کنند...! ▪️عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو اَلحَسَنِ عليه السلام: يَا اِبْنَ بُكَيْر إِنِّي لَأَقُولُ لَكَ قَوْلاً قَدْ كَانَتْ آبَائِي عليهم السلام تَقُولُهُ لَوْ كَانَ فِيكُمْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ لَقامَ قَائِمُنَا يَا عَبْدَ اللّهِ إِنَّا نُدَاوِي النَّاسَ وَ نَعْلَمُ مَا هُمْ فَمِنْهُمْ مَن يُصَدِّقُنَا اَلمَوَدَّةَ وَ يَبْذُلُ مُهْجَتَهُ لَنَا وَ مِنْهُمْ مَن لَيْسَ فِي قَلبِهِ حَقِيقَةُ مَا يُظْهِرُ بِلِسَانِهِ وَ مِنْهُمْ مَن هُوَ عَيْنٌ لِعَدُوِّنَا عَلَيْنَا يَسْمَعُ حَدِيثَنَا وَ إِنْ أَطْمَعُ فِي شَيْءٍ قَليلٍ مِنَ الدُّنْيَا كَانَ أَشَدَّ عَلَيْنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ كَيْفَ يَرَوْنَ هَؤُلاَءِ اَلسُّرُورَ وَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ إِنَّ لِلْحَقِّ أَهْلاً وَ لِلْبَاطِلِ أَهْلاً فَأَهْلُ اَلْحَقِّ فِي شُغُلٍ عَنْ أَهْلِ اَلْبَاطِلِ يَنْتَظِرُونَ أَمْرَنَا وَ يَرْغَبُونَ إِلَى اللّهِ إِنْ يَرَوْا دَوْلَتَنَا لَيْسُوا بِالبُذُرِ اَلمُذِيعِينَ وَ لاَ بِالجُفَاةِ اَلمُرَاءِينَ وَ لاَ بِنَا مُسْتَأْكِلِينَ وَ لاَ بِالطَّمِعِينَ خِيَارُ اَلْأُمَّةِ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ اَلْأَرْضِ وَ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ اَلفِتَنِ وَ نُورُ هُدًى يُسْتَضَاءُ بِهِمْ - لاَ يَمْنَعُونَ اَلخَيْرَ أَوْلِيَاءَهُمْ وَ لاَ يَطْمَعُ فِيهِمْ أَعْدَاؤُهُمْ إِنْ ذُكِرْنَا بِالخَيْرِ اِسْتَبْشَرُوا وَ اِبْتَهَجُوا وَ اِطْمَأَنَّتْ قُلُوبُهُمْ وَ أَضَاءَتْ وُجُوهُهُمْ وَ إِنْ ذُكِرْنَا بِالقُبْحِ اِشْمَأَزَّتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِقْشَعَرَّتْ جُلُودُهُمْ وَ كَلَحَتْ وُجُوهُهُمْ وَ أَبْدَوْا نُصْرَتَهُمْ وَ بَدَا ضَمِيرُ أَفْئِدَتِهِمْ قَدْ شَمَّرُوا فَاحْتَذَوْا بِحَذْوِنَا وَ عَمِلُوا بِأَمْرِنَا - تَعْرِفُ اَلرَّهْبَانِيَّةَ فِي وُجُوهِهِمْ يُصْبِحُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ وَ يُمْسُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ يَجْأَرُونَ إِلَى اَللّهِ فِي إِصْلاَحِ اَلْأُمَّةِ بِنَا وَ أَنْ يَبْعَثَنَا اَللّهُ رَحْمَةً لِلضُّعَفَاءِ وَ اَلعَامَّةِ يَا عَبدَ اللّهِ أُولَئِكَ شِيعَتُنَا وَ أُولَئِكَ مِنَّا وَ أُولَئِكَ حِزبُنَا وَ أُولَئِكَ أَهلُ وَلاَيَتِنَا. 📚مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، صفحه۶۳ ▫️امام كاظم عليه‌السلام فرمودند: اى ابن بكير! من چيزى به تو مى‌گويم كه پدرانم آن را مى‌گفتند، اگر در بين شما به تعداد افراد جنگ بدر (۳۱۳ نفر) بودند قائم ما قيام مى‌نمود. اى عبدالله، ما مردم را بررسى مى‌كنيم و مى‌دانيم مردم چگونه هستند، بعضى از آنها در دوستى با ما راستگو هستند و جانشان را براى ما نثار مى‌سازند، و بعضى از آنها حقيقتى آنچه را كه بر زبانشان جارى مى‌كنند در قلبشان وجود ندارد، و بعضى از آنان همچون چشمى براى دشمنان ما بر عليه ما هستند، كلام ما را مى‌شنوند و اگر در چيز اندكى از دنيا طمع پيدا كنند از دشمن بر ما دشمنتر مى‌شوند، چگونه آنان خوشى و شادى را مى‌بينند در حالى كه چنين صفتى دارند؟ همانا حق طرفدارانى دارد و باطل نيز پيروانی دارد، اهل حق مشغولیتی دارند که به واسطه آن، راهشان از اهل باطل جدا می‌شود، مشغلهٔ‌شان اینست که انتظار امر ما را مى‌كشند و به خدا اميد دارند كه دولت ما را ببينند، آنان پرگو و افشاگر و تهى و خودنما نمى‌باشند و به واسطه پيوندشان به ما كسب معاش نمى‌كنند، و طمع كار نيستند. خوبان و نيكان امّت، و همچون نورى در تاريكي‌ هاى زمينند، و نورى در تاريكي هاى فتنه ها هستند، و نور هدايتند كه روشنايى مى‌دهند، دوستان خود را از امر خير منع نمى‌كنند، و (از شدت تقیه) دشمنانشان نمى‌توانند در آنها طمع كنند. اگر نزد آنها كسى از ما به نيكى ياد كند، خوشنود و شادمان شوند، و دلهايشان آرام مى‌گيرد و چهره‌هايشان بر افروخته مى‌گردد، و امّا اگر در نزد آنها کسی ما را به زشتى ياد كند دلهايشان افسرده مى‌شود، پوست بدنشان مى‌لرزد و صورتشان سياه مى‌شود، و ياريشان را آشكار مى‌كنند و آنچه در درون دلهايشان است ظاهر كنند، دامن همت بالا زده و پا در جاى پاى ما مى‌گذارند و به فرمان ما عمل مى‌كنند. و پارسايى و ترك دنيا از صورتهاى آنان مشاهده مى‌شود، شب را بر خلاف معمول بين مردم به صبح مى‌رسانند، و همچنان روز را به خلاف معمول مردم به شب مى‌رسانند، و با ضجه و زاری به درگاه خداوند، دعا و استغاثه می‌کنند که امت به وسیله ما اصلاح شود (ظهور فرج و برپایی دولت اهل بیت)، كه خداوند ما را وسيلۀ رحمت ضعيفان و تودۀ مردم قرار دهد. اى عبد اللّٰه! آنان شيعيان ما و از ما و حزب مايند، و آنان اهل ولايت ما هستند. ♦️جأر، یجأر در لغت یعنی بالا بردن صدا همراه با تضرع و استغاثه و افراط و زیاده روی کردن در آن... 📚لسان العرب و مفردات الفاظ القرآن، ذیل لغت جَأَرَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ◼️ چگونگی شهادت امام موسی کاظم(ع) درباره كيفيت شهادت امام سه روايت مختلف نقل شده است: شهادت آن حضرت در پى مسموم كردن امام صورت گرفته است. اين در روايتى از امام رضا عليه‌السّلام آمده است. همينطور روايات ديگرى كه يحيى بن خالد را به قتل آن حضرت متهم مى‌كند، اين نكته آمده است. در نقلى آمده است كه آن حضرت را در فرشى پيچانده و چنان فشار داده‌اند كه حضرت به شهادت رسيده است.(۱) روايت ديگر آن است كه مستوفى نقل كرده: شيعه گويند به فرمان هارون‌الرشيد سرب گداخته در حلق ایشان ريختند.(۲) 📚منبع (۱) مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۳۶ (۲) تاريخ گزيده، حمدالله مستوفی، ص ۲۰۴ ......... . ⚫️ نحوه شهادت امام موسی کاظم(ع) روزهای آخر عمر امام کاظم(ع) در زندان سِنْدی بن شاهِک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون‌الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. بنابر قول مشهور، شهادت وی روز جمعه، ۲۵ رجب سال ۱۸۳ قمری در بغداد رخ داده است. بنا به گفته شیخ مفید، شهادت امام در ۲۴ رجب بوده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم(ع) نظرات دیگری هم وجود دارد از جمله سال ۱۸۱ و ۱۸۶ق. پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، سندی بن شاهک برای اینکه جلوه دهد که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، عده‌ای از فقها و سرشناسان بغداد را حاضر کرد و پیکر امام را به آن‌ها نشان داد تا ببینند در بدن امام جراحتی وجود ندارد. هم‌چنین به دستور او پیکر امام را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر(ع) به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند، در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، به شهادت رسانده‌اند. 📚منبع الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۱۵ حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ج٢، ص ۵۱۶ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۹۹ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص۴۱۷ ............ . 🔳 تصمیم به قتل امام کاظم(ع) هارون در ملاقاتی به امام کاظم(ع) عرض کرد: فدک را (که حق شما است) بگیر تا آن را در اختیار شما بگذارم. امام امتناع ورزید تا این که پس از اصرار بسیارِ هارون، امام فرمود: «آن را با حدودی که دارد می‌گیرم.» هارون گفت: حدود آن چقدر است؟ امام کاظم(ع) فرمود: «اگر حدود آن را مشخّص کنم، آن را در اختیار من نمی گذاری.» هارون گفت: به حق جدّت سوگند، آن را در اختیار شما می‌گذارم. امام کاظم(ع) فرمود: «حدّ اول آن، عَدَن است، حدّ دوّم آن سمرقند است، حدّ سوّم آن آفریقا است، و حدّ چهارم آن سیف البحر نزدیک جزایر ارمنستان است.» امام هنگامی که این حدود را نام می‌برد، رنگ هارون لحظه به لحظه تغییر می‌کرد، به طوری که سیاه شد و فریاد زد: دیگر برای ما چیزی نماند، بنابراین بر مسند من بنشین. (یعنی تو خواهان حکومت هستی، و با این بیان می‌گویی زمام امور رهبری باید در دست من باشد.) امام کاظم(ع) فرمود: «من که گفتم اگر حدود فدک را مشخّص کنم آن را در اختیارم نمی‌گذاری.» در این هنگام هارون تصمیم گرفت تا آن حضرت را به قتل برساند. 📚منبع مناقب آل ابی طالب، محقّق سروی، ج۴، ص۳۲۱ .
. 🔲 دستور قتل امام کاظم(ع) ابلاغ شد یحیی بن خالد از نزد هارون بیرون آمد و شخصاً با نامه‌ای به بغداد رفت. مردم از ورود ناگهانی یحیی شگفت زده شدند. شایعاتی در باره ورود ناگهانی یحیی گفته می‌شد، امّا یحیی چنین وانمود کرد که برای سروسامان دادن به وضع شهر و رسیدگی به عملکرد کارگزاران به بغداد آمده و چند روزی نیز به این امور پرداخت. آنگاه سندی بن شاهک را خواست و دستور قتل آن حضرت را به او ابلاغ کرد. سندی فرمان او را به جای آورد. امام موسی کاظم(ع) هنگام فرارسیدن وفات خویش از سندی بن شاهک خواست که غلام او را که در خانه عبّاس بن محمّد بود، بر بالین وی حاضر کند. سندی گوید: از آن حضرت خواستم به من اجازه دهد که از مال خود او را کفن کنم، امّا او نپذیرفت و در پاسخ من فرمود: «ما خاندانی هستیم که مهریه زنانمان و مخارج نخستین سفر حجّمان و کفن مردگانمان همه از مال پاک خود ماست و کفن من نیز نزد من حاضر است.» چون امام دعوت حق را لبیک گفت فقها و چهره‌های سرشناش بغداد را که هیثم بن عدّی و دیگران نیز در میان آنها بودند، بر جنازه آن حضرت حاضر کردند تا گواهی دهند که هیچ اثری از شکنجه بر آن حضرت نیست و وی به مرگ طبیعی جان سپرده است. آنان نیز به دروغ به این امر گواهی دادند. آنگاه پیکر بی‌جان امام را بر کنار جسر بغداد گذارده، ندا دادند: این موسی بن جعفر است (که به مرگ طبیعی) جان سپرده است. بدو بنگرید. مردم دسته دسته جلو می‌آمدند و در سیمای آن حضرت به دقت می‌نگریستند. در روایتی که از برخی از افراد خاندان ابوطالب نقل شده، آمده است: فریاد زدند این موسی بن جعفر است که رافضیان ادعا می‌کردند او نمی‌میرد. به جنازه او بنگرید. مردم نیز آمدند و در جنازه آن حضرت نگریستند. گفتند: امام کاظم را در قبرستان قریش به خاک سپردند و قبرش درکنار قبر مردی از نوفلیین به نام عیسی بن عبداللَّه قرار گرفت. 📚منبع مقاتل الطالبیّین، ابوالفرج اصفهانی، ص ۲۳۴ الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۲ علیه السلام .
. ▪️ دوران حبس و مظلومیت امام موسی کاظم(ع) امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستین‌ بار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند. هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول، در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و در ۷ ذی حجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ق در نامه‌ای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت. امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم(ع) سال‌های پایانی عمر خود را در زندان‌های فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند. در زیارتنامه امام کاظم(ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون‏؛ کسی که در سیاهچال‌ها شکنجه می‌شد به او سلام داده شده است. در زیارت نامه امام از زندان او به ظُلَم‌المطامیر نیز یاد شده. مطموره زندانی را می­‌گویند که مانند چاه به گونه‌ای باشد که جای پا دراز کردن و خوابیدن در آن ممکن نباشد. و نیز به جهت این که بغداد در مجاورت رود دجله است طبیعتا زندان‌های زیر زمینی مرطوب و نمناک (مطموره) بوده است. 📚منبع تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص٣١٣ كافی، شیخ کلینی، ج١، ص٤٧٨ عيون اخبارالرضا، شيخ صدوق، ج١، ص٨٦ الارشاد، شيخ مفيد، ج٢، ص ۲۳۷ كشف الغمه، اربلی، ج٢، ص٧٦٠ .
◾️ پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) بعد از شهادت امام، جنازه‌ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می‌زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه‌ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی‌شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می‌کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است به ما خبر بده که آیا تو را کشته‌اند یا خود از دنیا رفته‌ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: «قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً.» «مرا کشته اند.» جنازه مطهر امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند. 📚منبع سوگنامه آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم، محمدی اشتهاردی، ص ۱۰۴
. 🏴 شباهت سجده‌های امام کاظم(ع) و سجده‌های حضرت سیدالشهدا(ع) حضرت موسی بن جعفر(ع) از صبح سجده می‌کرد تا ظهر و در وقت ظهر سر از سجده بر می‌داشت، نماز می‌کرد بی تجدید وضو. بعد از آن به سجده می‌رفت تا مغرب. مغرب سر از سجده بر می‌داشت بی آنکه تجدید وضو بفرماید، نماز می‌کرد. ملعون کافر زندان بان به فضل گفت: در اندرون آن حجره نظر کن. گفت: نظر کردم چیزی ندیدم مگر یک وصله کرباسی که بر روی زمین افتاده بود. ملعون گفت که آن موسی بن جعفر(ع) است، امام شماها. تأمل کنید که چقدر حبس آن حضرت طول کشیده بود که از کثرت ضعف و لاغری در زیر آن قطعه کرباس پیداد نبوده! این سجده آن حضرت بود. می‌خواهم حالا ملاحظه کنم در فضیلت سجده امام موسی بن جعفر(ع)در زندان با سجده آخرینِ حضرت سیّدالشهدا(ع). در کربلا حضرت سجده‌های بسیار داشت ولی منظور، آن سجده آخرین حضرت است که در دم آخر جبین مبارک را بر زمین گذاشت. آن سجده که از آن وقتی که بر زمین گذاشت سر مبارک را اِلَی الآن برنداشت. 📚منبع سخنرانی‌های اخلاقی، آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره)، ص ۱۵۹ .
. ☑️ لعن غالیان توسط امام کاظم(ع) در دوره امام کاظم(ع)، غالیان نیز فعال بودند. در این دوره فرقه بشیریه شکل گرفت که منسوب به محمد بن بشیر از اصحاب موسی بن جعفر بود. او در زمان حیات امام، دروغ‌هایی به آن حضرت می‌بست.(۱) محمد بن بشیر می‌گفت آن کسی که مردم به عنوان موسی بن جعفر می‌شناسند، آن موسی بن جعفری نیست که امام و حجت خداوند است.(۲) و مدعی بود موسی بن جعفر حقیقی نزد وی است و می‌تواند امام را به آنها نشان دهد.(۳) او در شعبده‌بازی مهارت داشت و صورتی مانند صورت امام کاظم(ع) ساخته بود و آن را به عنوان امام کاظم(ع) به مردم نشان می‌داد و برخی نیز فریب او را خورده بودند.(۴) محمد بن بشیر و پیروانش قبل از شهادت امام کاظم(ع) در جامعه شایعه کرده بودند که امام کاظم(ع) زندان نرفته و زنده است و نمی‌میرد.(۵) امام کاظم(ع) محمد بن بشیر را نجس می‌شمرد و لعن می‌کرد و ریختن خون او را مباح دانست.(۶) 📚منبع (۱) التحریر الطاوسی، عاملی، ص۵۲۴ (۲) رجال، کشّی، ص۴۸۲ (۳) رجال، کشّی، ص۴۸۰ (۴) همان، ص ۴۸۰ (۵) جریان غلو در عصر امام کاظم(ع)، حاجی زاده، ص۱۱۲ (۶) رجال، کشّی، ص۴۸۲ . 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 💢 تشییع و کفن و... امام کاظم علیه السّلام 💢 🔶حسن بن عبد اللَّه صیرفى از پدر خود نقل كرد كه گفت: موسى ابن جعفر علیه السّلام در زندان سندى بن شاهك درگذشت، او را بوسیله تابوتى برداشتند و یك نفر در پیشاپیش فریاد می زد: «و نودى علیه هذا امام الرافضة فاعرفوه» این پیشواى رافضیان است او را بشناسید. وقتى بدن شریف او را آوردند به محل اجتماع شرطه و مأمورین مورد اعتماد دولت، چهار نفر به پاى خاستند و فریاد زدند هر كه مایل است ببیند خبیث فرزند خبیث موسى بن جعفر را بیاید. سلیمان بن ابى جعفر از قصر خود كه كنار شط بود خارج شد سر و صدائى شنید به فرزندان و غلامان خود گفت چه خبر است؟ گفتند: سندى بن شاهك بدن موسى بن جعفر(ع) را در تابوت گذاشته او را معرفى می كنند. گفت خیال میكنم از طرف غرب بیاورند وقتى نزدیك شما شدند با غلامان پیش بروید و جنازه را از آنها بگیرید اگر مانع شدند آنها را بزنید و علائم سپاهشان را پاره كنید. همین كه به آنجا رسیدند از قصر بیرون آمده جنازه را گرفتند و آنها را زدند و علامت‏هاى سیاه كه شعار بنى عباس بود پاره كردند جنازه موسى بن جعفر(ع) را بر سر چهار راه گذاشتند یك نفر صدا می زد هر كس مایل است ببیند پیكر پاك فرزندپاك، موسى بن جعفر علیه السّلام را بیاید، مردم جمع شدند بدنش را غسل داده حنوط گرانبهائى كردند او را در كفنى كه از برد یمنى بود كه به دو هزار و پانصد دینار برایش بافته بودند تمام قرآن بر آن نقش بود با پاى برهنه به صورت عزاداران با گریبان چاك از پى جنازه آن جناب تا قبرستان قریش رفت در آنجا بدن شریفش را دفن كرد و جریان را براى هارون الرشید نوشت. هارون نامه‏اى به سلیمان بن ابى جعفر نوشت(و با ظاهر سازی تمام) كه عمو جان صله رحم كردى خدا جزاى خیر بتو بدهد بخدا قسم كارى كه سندى بن شاهك كرده به دستور ما نبوده.🔶 ✅متن عربی: 🔶حدثنا عبد الواحد بن محمد بن عبدوس العطار النیسابوری بنیسابور فی شعبان سنة اثنتین و خمسین و ثلاث مائة قال حدثنا علی بن محمد بن قتیبة عن حمدان بن سلیمان النیسابوری عن الحسن بن عبد الله الصیرفی عن أبیه قال توفی موسى بن جعفر ع فی ید السندی بن شاهك فحمل على نعش و نودی علیه هذا إمام الرافضة فاعرفوه فلما أتی به مجلس الشرطةأقام أربعة نفر فنادوا ألا من أراد أن یرى الخبیث بن الخبیث فلیخرج و خرج سلیمان بن أبی جعفر الجعفری عن قصره إلى الشط فسمع الصیاح و الضوضاء فقال لغلمانه و لولده ما هذا قالوا السندی بن شاهك ینادی على موسى بن جعفر ع على نعشه فقال لولده و غلمانه یوشك أن یفعل هذا به فی الجانب الغربی فإذا عبر به فانزلوا مع غلمانكم فخذوه من أیدیهم فإن مانعوكم فاضربوهم و خرقوا ما علیهم من السواد فلما عبروا به نزلوا إلیهم فأخذوه من أیدیهم و ضربوهم و خرقوا علیهم من سوادهم و وضعوه فی مفرق أربعة طرق و أقام المنادین ینادى ألا و من أراد أن یرى الطیب بن الطیب موسى بن جعفر ع فلیخرج و حضر الخلق و غسل و حنط بحنوط فأخر و كفنه بكفن فیه حبرة استعملت له بألفین و خمس مائة دینار علیها القرآن كله و احتفى و مشى فی جنازته متسلبا مشقوق الجیب إلى مقابر قریش فدفنه ع هناك و كتب بخبره إلى الرشید فكتب الرشید إلى سلیمان بن أبی جعفر وصلتك رحم یا عم و أحسن الله جزاك و الله ما فعل السندی بن شاهك لعنة الله تعالى ما فعله عن أمرنا.🔶 ✅عیون ‏أخبار الرضا(ع) ج : 1 ص :100 😭اما دلها بسوزد... حسین... اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند .
. ✅ هدایت زن گناهکار توسط امام کاظم(ع) مرحوم مجلسی نقل کرده است که هارون، خلیفه مقتدر و بی‌حیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهم‌السلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود). امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶).» «این شما هستید که با هدایای خود شادمان می‌شوید؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.» هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند. مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب می‌گوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ، جریان را به هارون گزارش داد. هارون گفت: به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است، کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد. هارون پرسید: تو را چه شده؟ گفت: خبر تازه‌ای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز می‌خواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می‌شود. به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟ فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آورده‌اند. آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کاره‌اند؟! نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرش‌های نفیس در آن گسترده بود و حوریه‌های بسیار زیبا با لباس‌های آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم. با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد. هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟ گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم. هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد. از او پرسیدند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهم‌السلام) را چنین یافتم … . راوی این داستان می‌گوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) رخ داد. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۲۳۸ .