eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
603 ویدیو
834 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5857040094032039095.mp3
8.23M
▫️کیف پولی که پول‌هایش تمام نمی‌شد! مرحوم سید حسن دُرافشان به محضر امام عصر علیه السلام. 📚 دانشنامه امام مهدى علیه‌السلام، ج‏۵، ص۲۷۳.
﷽ 🔴نذار لکه‌های روی دلت چرک‌مرده بشن ، توبه و استغفار رو یادت نره ✍ﯾﮏ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺩﻭﺳﺖ‌ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺮﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻣﺶ. ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮔﺮﻓﺖ و ﮔِﻠﯽ ﺷﺪ. ﻣﻦِ ﺑﯽ‌ﺧﯿﺎﻝ پیگیرش نشدم، ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺸﻮﯾﻢ، ﭘﺎﮎ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻫﺮﭼﻪ ﺷﺴﺘﻤﺶ، ﭘﺎﮎ ﻧﺸﺪ. ﺣﺘﯽ ﯾﮑ‌ﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﯾﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﮐﺎﺭ می‌کرد، ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﭼِﺮﮎ‌ﻣﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ. ﺑﻌﻀﯽ ﻟﮑﻪ‌ﻫﺎ ﺩﯾﺮ ﮐﻪ ﺷﻮﺩ، ﻣﯽﻣﯿﺮﻧﺪ. ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ ﭘﺎﮎ ﺷﻮﻧﺪ. شلوار ﭼﺮﮎ‌ﻣُﺮﺩﻩ ﺷﺪ و ﺣﺴﺮﺕ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻮﺷﯿﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﯿﺪ. ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻟﮑﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﻟﮑﻪ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﭘﯽ‌ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ، ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﭼﺮﮎ. ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ، ﻟﮑﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ و ﺯﻧﺪﻩ‌، ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺴﺖ ﻭ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ. ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ .
. 👈🏼👈🏼 رضوان الله علیه روایت کرده است: أخبرنا محمد بن محمد، قال أخبرنی أبو الحسن أحمد بن محمد بن الحسن بن الولید، عن أبیه، عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن عبید، عن علی بن أسباط، عن سیف بن عمیره، عن محمد بن حمران، قال قال ابوعبدالله علیه السلام: لما کان من أمر الحسین بن علی ما کان، ضجث الملائکه إلی الله تعالی وقالت: یارب! یفعل هذا بالحسین صفیك وابن نبیك؟! قال: فأقام الله لهم ظل القائم علیه‌السلام وقال: بهذا أنتقم له من ظالمیه. 📝 محمد بن حمران گوید که امام صادق عليه‌السلام فرمودند:️ چون کار حسین به آنجا رسید که رسید، ناله و فریاد فرشتگان به سوی خدا بلند شد: پروردگارا با حسین برگزیده‌ات و پسر پیامبرت چنین می‌کنند؟ خداوند سایه‌ی قائم را ایستاده به آنان نشان داد و فرمود: با این شخص انتقام او را از ظلم کنندگان به او خواهم گرفت. 📚 الامالی، شیخ طوسی، مجلس چهاردهم، ح۸۹، ص۴۱۸
. 👈🏼👈🏼 ابن شاذان قمی رضوان الله علیه روایت کرده است: حدثني محمد بن عبد الله بن عبيدالله بن مرة رحمه الله قال: حدثنا عبد الله بن محمد البغوي قال: حدثني علي بن الجعد، قال: حدثني أحمد بن وهب بن منصور، قال: حدثني أبو قبيصة شريح بن محمد العنبري، قال: حدثني نافع ، عن عبدالله بن عمر ابن الخطاب قال: قال رسول الله صلى الله عليه‌ وآله لعلي بن أبي طالب عليهما السلام: يا علي! أنا نذير أمتي، وأنت هاديها، والحسن قائدها، الحسين سائقها، وعلي ابن الحسين جامعها، ومحمد بن علي عارفها، وجعفر بن محمد كاتبها، وموسى بن جعفر محصيها، وعلي بن موسى معبرها ومنجيها وطارد مبغضيها ومدني مؤمنيها، ومحمد بن علي قائمها وسائقها، وعلي بن محمد ساترها وعالمها، والحسن ابن علي مناديها ومعطيها، والقائم الخلف ساقيها ومناشدها «إن في ذلك لآيات للمتوسمين» يا عبدالله. 📝 عبدالله بن عمر نقل کرده است که پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به أمیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: ای علی! من هشداردهنده امتم هستم و تو هدایت‌کننده امت، و حسن پیشوای این امت، و حسین راهنما و هدایت‌کننده، و علی بن الحسين جمع‌کننده امت، و محمد بن علی عارف امت، و جعفر بن محمد کاتب امت، و موسی بن جعفر شماره‌کننده امت، و علی بن موسی عبوردهنده و نجات‌دهنده امت و دورکننده کینه‌توزان و دشمنان و جمع‌کننده مومنین، و محمد بن على قائم و رساننده امت، و على بن محمد پوشاننده [عیوب] و عالم امت، و حسن بن علی ندادهنده وعطاکننده امت، و قائم فرزند حسن، ساقی و معرف امت است. سپس پیامبر خطاب به عبدالله بن عمر نموده و این آیه را تلاوت فرمودند: «در این مطلب برای هوشمندان، عبرت و بصیرت بسیار است» ای عبدالله! 📚 مائة منقبة، ابن شاذان قمی (چاپ انتشارات انصار المهدی علیه السلام)، ص ۲۸-۲۹ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6039668910981120984.mp3
5.78M
مهم نیست اهل چه آیینی باشد‌؛ هرکس مهربانی تو را باور کند، طعم لطفت را هم خواهد چشید... نوجوان سنّی، سعید چندانی و شفا یافتن او به دست مبارک حضرت ولیعصر علیه السلام.
4_5771592917973991962.mp3
4.29M
کاش اشتیاقمان به ظهور در رنگ دعاهایمان اثر داشت... آیت الله بهبهانی در حرم مطهّر امام حسین علیه السلام.
4_5812420941514277714.mp3
10.53M
مرحوم کافی حکایت وزیر ناصبی و انار منقش به نام خلفای سنی
. پس از به فرمان معتصم اعلان شد: کسی نباید برای تشییع و خاکسپاری امام به پیکر او نزدیک شود. هدفش این بود که پیکر حضرت روی زمین بماند و بوی بدی از آن به مشام برسد۱. شیعیان برای تشییع و خاکسپاری تلاش کردند؛ ولی خدمتکاران معتصم به سختی با آن ها درگیر شدند و نگذاشتند کاری انجام دهند۲؛ از این رو پیکر امام، سه روز روی زمین ماند۳. پس از سه روز، بوی خوشی همه بغداد را فراگرفت۴. بر پایه گزارشی، معتصم از ترس رسوایی بیشتر، اذن یا فرمان داد که پیکر امام را به خاک بسپارند۵. بر پایه گزارشی دیگر، شیعیان پس از آن سه روز، کفن پوشیده، به خانه امام آمده، گفتند: «به خدا سوگند یا امام را تشییع خواهیم کرد یا در راه او کشته خواهیم شد!» هنگامی که معتصم قصد آن ها را فهمید، آنان را آزاد گذاشت تا کاری را که می خواهند، انجام دهند. همه شیعیان در تشییع امام صدا می زدند: «وا إِماماه»۶. ------------------------------------ ۱. مصائب المعصومین علیهم السلام، یزدی، ج۳، ص۱۷۶؛ جنات الخلود، خاتون آبادی، ص۳۵؛ درة البیضاء، حسینی، صص۵۴-۵۵؛ نورالأبصار، حائری، ص۲۷۷؛ کبریت احمر، بیرجندی، ص۵۹۲؛ ناعی الطف، آل مکباس، ص۵۶۸. ۲. مجمع النورین، سبزواری، ص۶۲۱. ۳. انوارالشهادة، یزدی، ص۱۹۷؛ المطالب المهمه، هاشمی، ص۲۲۷؛ بحرالمصائب، تبریزی، ج۳، ص۳۸۵؛ نورالأبصار، حائری، ص۲۷۷؛ درة الواعظین، خدایی، ص۵۶۱. ۴. مزامیرالأولیاء، مجتهدزاده گنجه ای، ج۲، ص۴۵؛ مجالس الأصول، طسوجی، ص۴۸؛ درة الواعظین، خدایی، ص۵۶۱؛ درة البیضاء، حسینی، صص۵۴-۵۵. ۵. مجالس الأصول، طسوجی، ص۴۸؛ ................ 2⃣دعای در حق پدر ناصبی!👇 ✅بکر بن صالح نقل می کند که داماد من به امام جواد(ع) نوشت که؛ پدرم ناصبی و دارای اعتقادات منحرفی است و از ايشان خيلی سختی ديده ام، قربانت بروم! برای من دعا فرما و بفرمائيد با او چه کار کنم؟ آيا افشا و رسوايش نمايم يا با ايشان مدارا کنم؟  امام جواد(ع) در جواب نوشت : ♦️مضمون نامه‏ ی شما را پيرامون پدرت فهميدم، اگر خدا بخواهد پيوسته برای تو دعا می کنم، مدارا برای تو از افشاگری بهتر است، هر آينه با سختی آساني هست، صبر نما و شکيبا باش همانا سرانجام کار از آن پرهيزکاران است، خدا تو را در ولايت کسي که به ولايتش معتقد هستی ثابت قدم دارد. ما و شما امانت هاي خدائي هستيم که امانات خود را ضايع نمی کند.  بکر بن صالح می گويد : در اثر دعای آن حضرت(ع) خداوند قلب پدر او را به سویش برگرداند، به نحوی که در کاری با او مخالفت نمی کرد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی ،ج۵۰، ص۵۵ .......... 3⃣حد سارق!👇 نقل است که روزی نزد معتصم عباسی دزدی را آوردند که به دزدی اش اقرار کرده و سرقتش ثابت شده بود. معتصم خواست با جاری کردن حدّ شرعی، او را مجازات کند. به این دلیل، همه فقیهان و دانشمندان را نزد خود گرد آورد و امام جواد(ع) نیز در آن مجلس حضور داشت. معتصم از جمع پرسید : دست دزد از کجا قطع ‌‌‎شود؟ ابن ابی داود گفت : از مچ استخوان! معتصم گفت : دلیلت چیست؟ ابن ابی داود گفت : به خاطر اینکه دست، عبارتست از انگشتان و کف تا مچ که خداوند متعال راجب وضو فرمود : «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَیْدِیكُم‏» صورت‎ها و دست‎هایتان را با آن مسح کنید. و گروهی حرف مرا قبول کردند. دسته‎ای دیگر گفتند : بلکه لازم است دست دزد از آرنج قطع شود! معتصم گفت : به چه دلیل باید از آرنج قطع شود؟ دلیل شما چیست؟ آنها در جواب گفتند : به خاطر اینکه خدای متعال در مورد شستن دست برای وضو فرمود : «وَ أَیْدِیَكُمْ إِلَى الْمَرافِق‏» و دست‎های خود را تا آرنج بشویید. و شستن دست تا آرنج، دلیل آن است که حد و اندازه دست، آرنج است. معتصم سپس به امام جواد(علیه‎السلام) رو کرد و گفت : ابو جعفر نظر شما راجع به این مسأله چیست؟ حضرت(ع) فرمود : حاضرین، راجب آن اظهار نظر کردند! خلیفه گفت : سخنان ایشان را رها کن، شما چه می‌‌‎فرمایید؟ خلیفه اصرار کرد و به ناچار حضرت(ع) فرمود : نظر من این است که آنان در این سنت به خطا رفته اند، پس همانا باید انگشتان دزد را قطع کرد و کف دست او باقی بماند! آنان علت را جویا شدند! حضرت(ع) فرمود : به خاطر فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) که فرمود : سجده بر هفت عضو، انجام می‌‌‎شود : پیشانی، دو دست، دو زانو و دو پا! بنابراین، هرگاه دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، چیزی برای سجده باقی نمی‎ماند. و در حالی که خدای متعال فرمود : «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه‏» اینکه سجده‎گاه، از آن خداست. و منظور، همین اعضای هفتگانه است که بر آنها سجده می‌‌‎شود. «پس هیچ کس را با خدای متعال نخوانید.» و آنچه از آنِ خدای متعال است، بریده نمی شود. در این هنگام سخنان امام جواد(ع)، موجب شگفتی معتصم شد و فورا دستور داد مطابق فرموده امام جواد(ع) عمل کنند و دست دزد را از انگشتانش قطع کردند.(۱) 📚منبع : ۱)تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۱۹ .
. عليه السلام . دوم ذیحجه سال ۲۲۰هجری قمری مقارن با هشتم آذر سال ۲۱۴هجری شمسی پیکر مطهر امام جواد علیه السلام توسط امام هادی علیه السلام و شیعیان به دفن گردید. حضرت جوادالائمه علیهم السلام در سن ۲۵سالگى به دستور ملعون و تحریک لعین و به دست مسموم و روی خاک حجره تنها وغریب شهید گشتند. اثبات الوصیة ص۲۷۷ ام الفضل ملعونه دستورداد که غلامان بدن مطهر حضرت را به روی پشت بام خانه ببرند و پیکر مبارک را تا سه روز روی خانه زیر آفتاب گذاشت. کبوترهای زیادی آمدند وبالهای خود را باز کردند تا آفتاب جسم مقدس حضرت را اذیت نکند. نیز در این سه روز برای جویا شدن احوال امام به درب خانه حضرت می آمدند. اما ام الفضل نانجیب اجازه نمیداد کسی وارد خانه شود و آنان را پراکنده میکرد. تا اینکه سه روز بعد ازشهادت یعنی در روز دوم ذیحجه، رفت به بالای پشت بام وجسم پاک حجت خدا عليهم السلام را از روی پشت بام به زمین انداخت وشیعیان بدن مقدس امام را دروسط پیدا کردند. صدای وا اماما بلند شد، اول وآخر کوچه را بستند ونگذاشتند دیگر شود. جسم مبارک را از روی زمین برداشته وبا احترام برای وتدفین بردند. امام هادی علیه السلام بدن پدرشان راغسل وکفن نمودند ونماز خواندند و در روزدوم ذیحجه به همراه شیعیان پیکر مبارک حضرت رادر کنار قبرمطهر جدشان حضرت موسی بن جعفرعلیهماالسلام دفن کردند. ثمرات الاعواد کبریت احمر فی شرایط المنبر چندی نگذشت که ام الفضل خبیثه به جزام وبلایی که علیه السلام وعده داده بودند دچار شد. جزام در سر و صورتش نمایان شد وهمه اورا ترک کردند. ای به فرجش افتاد وچنان بود که پیش طبیب عریان میشد وبه آن مینگریستند و درفرجش دارو میریختند؛ اما هیچ سودی نداشت. "أن ام الفضل سمّتهُ في فَرجِهِ بمنديلٍ فلما أحسَّ بذلك... فوقعتِ الأكِلةُ في فرجِها وكانت ترجعُ إلي الأطباء ويشيرونَ بالدواءِعليها فلاينفع..." او به درد ومرض درفرجش دچارشد. "فأنفقتْ مالها وجميعَ ماملكتْهُ علي تلكَ العلةِ حتي احتاجتْ إلي الإسترفادِ وروي الناصورَ كانَ في فَرجِها" تمام و دارایی خود را ازملک واملاک هزینه درمانش کرد وکارش به گدایی کشید. سرانجام سربه بیابان گذاشت و دراثر همین مرض بدرک واصل شد. بدن نحسش روی زمین بود تابوی گند گرفت وسگهای بیابان جنازه نجسش را پاره پاره کردند. بحارالانوار ج۵۰ص۹-۱۶ عیون المعجزات ص۱۲۹ مناقب ج۴ص۳۹۱ ......... 1⃣نحوه شهادت ! ✅نقل شده که؛ «هنگامی که امام جواد(ع) در پشت دربهای بسته یک حجره به شهادت رسید، پيکر حضرت(ع) روی پشت بام گذاشتند. پس در این حین کبوترها بالاي بدن ايشان سایه افکندند و همچنين کنیزان مشغول هلهله و دف زنی بودند، و جنازه ایشان نیز سه شبانه روز بالای پشت بام بود!» ✍پاسخ : این جریان با تمام تفصیلات خود، در منابع تاریخی متقدم وجود ندارد و هیچ اشاره ای به این مسائل در منابع قدیمی و معتبر نشده است و از آن ذکری به میان نیامده است. حتی درباره نحوه شهادت حضرت(ع) اختلاف است! ۱)در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.(۱) ۲)برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل، امام جواد(ع) را مسموم کرد.(۲) ۳)به گزارش مسعودی، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن امام جواد(ع) بودند. چون امام جواد(ع) از ام الفضل فرزندی نداشت، جعفر، ام الفضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمّی را در انگور نهادند و امام(ع) از آن خوردند. ام الفضل پس از آن که امام جواد(ع) را مسموم کرد، پشیمان شد و می‌گریست اما امام(ع) او را نفرین کرد.(۳) ابن شهر آشوب می نویسد : روایت شده است که؛ 《أَنَّ امْرَأَتَهُ أُمَّ الْفَضْلِ بِنْتَ الْمَأْمُونِ سَمَّتْهُ فِي فَرْجِهِ بِمِنْدِيلٍ فَلَمَّا أَحَسَّ بِذَلِكَ قَالَ لَهَا أَبْلَاكِ اللَّهُ بِدَاءٍ لَا دَوَاءَ لَهُ فَوَقَعَتِ الْأَكِلَةُ فِي فَرْجِهَا وَ كَانَتْ تَنْتَصِبُ لِلطَّبِيبِ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهَا وَ يُسْرُونَ بِالدَّوَاءِ عَلَيْهَا فَلَا يَنْفَعُ ذَلِكَ حَتَّى مَاتَتْ مِنْ عِلَّتِهَا》 همسر امام جواد(عليه السّلام) ام الفضل دختر مأمون بود که ایشان را به وسيله پارچه‌اى آلوده به سمّ مسموم كرد. همين كه امام(ع) احساس سمّ نمود فرمود : خدا تو را به دردى مبتلا كند كه دوا نداشته باشد. به این ترتیب ام الفضل بعدها مبتلا به بيماری خوره در قسمت شرمگاهی خود شد که به هر طبيب كه مراجعه مي كرد، دواهاى ايشان سودى نمى‌ بخشيد، تا اینکه به همين بيمارى به درک واصل شد!(۴) 📚منابع : ۱)تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، صص۱۳- ۱۷ ۳)اثبات الوصیة مسعودی، ص
. 6 ذی الحجّه 1 ـ ازدواج امیر المؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام در این روز درسال 2 هـ، آقا و سرور ما خاتم الأنبیاء صلّی الله علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السلام را به سیّده نساء عالمیان فاطمه زهرا بتول عذرا علیها السلام تزویج فرمود. (1) این ماجرا بعد از رجوع از جنگ بَدر در روز سه شنبه 6 ذی الحجّه واقع شده است. (2) امام صادق علیه السلام فرمود : اگر خداوند متعال امیر المؤمنین علیه السلام را خلق نمی کرد، در تمام زمین انسانی که کفو و شایسته همسری با حضرت فاطمه علیها السلام باشد یافت نمی شد؛ از آدم ابو البشر و بعد از او». (3) ← خواستگاری از فاطمه علیها السلام هنگامی که سن مبارک بتول عذرا حضرت صدّیقه فاطمه ی زهرا علیها السلام نه سال کامل شد، از اطراف و اکناف اهل مدینه و عظمای قبایل و رؤسای عشایر و صاحبان ثروت و مکنت به خواستگاری حضرت آمدند. عدّه ای از منافقان نیز این جرأت را به خود دادند که با کمال بی شرمی به خواستگاری آن حضرت بیایند. هنگام خواستگاریِ بعضی از آن ها، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله بسیار ناراحت شدند، و به عدّه ای از منافقان که اعتراض کردند، فرمودند : «من شما را رد نکردم، بلکه خدا شما را رد کرده و امر فاطمه علیها السلام از جانب خداوند متعال معیّن می شود». آنان غافل از این بودند که این گوهر گران بها را خداوند در سایه عزّت و حراست خود حفظ فرموده و او را در خور استعداد ابناء دنیا از ملوک و رعایا و ارباب فقر و غنا قرار نداده است؛ بلکه او را برای وصیّ پیامبر صلّی الله علیه و آله ذخیره فرموده است. (4) از امام حسین علیه السلام روایت شده که فرمود : روزی حضرت رسول صلّی الله علیه و آله در خانه امّ سلمه بود. فرشته ای با هیبت خاصّی بر آن حضرت نازل شد که با لغات گوناگون که به یکدیگر شباهتی نداشت مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بود. او عرض کرد : صرصائیلم. خداوند مرا نزد شما فرستاده که به شما بگویم : «نور را با نور تزویج کن». حضرت فرمود : «چه کسی را با چه کسی» ؟ گفت : «فاطمه علیها السلام را با علی بن ابی طالب علیه السلام». ... 📚 منابع : 1. مصباح المتهجد : ص 613. و ... . 2. امالی طوسی رَحِمَهُ الله : ج 1، ص 42. بشارة المصطفی صلّی الله علیه و آله : ص 276. 3. کافی : ج 1، ص 461. و ... . 4. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 1، ص 64. و ... . .
. لذا پیامبر صلّی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام را در حضور جبرئیل و صرصائیل به عقد علی علیه السلام در آورد و این عقد در زمین بود. در این هنگام پیامبر صلّی الله علیه و آله به میان شانه های این ملک خدا نگریست و دید نوشته است : «لا اله إلا الله، محمّد رسول الله، علی بن ابی طالب مقیم الحجة». فرمود : ای صرصائیل، از کی این جمله بین شانه های تو نوشته شده ؟ گفت : دوازده هزار پیش از آن که خداوند متعال دنیا را بیافریند. (5) ← مراسم عروسی هنگامی که حضرت فاطمه علیها السلام را در شب ازدواج به خانه علی علیه السلام می بُردند، پیامبر صلّی الله علیه و آله از جلو ایشان، جبرییل در سمت راست، میکاییل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته پشت سر حضرتش حرکت می کردند و در آن حال خدا را تسبیح می گفتند و تقدیس می کردند که این تقدیس و تسبیح تا طلوع فجر ادامه داشت. (6) جبرییل زمام ناقه ای که آن حضرت را می بُردند و اسرافیل رکاب و میکاییل دنبال آن را گرفته بود، پیامبر صلّی الله علیه و آله جامه های فاطمه علیها السلام را منظم می کرد، و هفتاد هزار ملک با دیگر فرشتگان تکبیر می گفتند؛ امّا به حسب ظاهر سلمان زمام ناقه را گرفته بود و حمزه و عقیل و جعفر علیهم السلام از اهل بیت از قفای حضرت فاطمه علیها السلام و بنی هاشم با شمشیر های کشیده می آمدند، و همسران پیامبر صلّی الله علیه و آله از پیش روی می آمدند. پیامبر صلّی الله علیه و آله آن ها را به مسجد طلبید و دست فاطمه علیها السلام را در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود : «بارک الله فی ابنة رسول الله»؛ و نیز فرمود : «هذه ودیعتی»؛ و بعد از مراسمی مخصوص، پیامبر صلّی الله علیه و آله در حقّ آن ها و نسل ایشان دعا کرد. سپس فرمود : «مرحباً ببحرین یلتقیان و نجمین یقترنان». سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله از نزد ایشان بیرون آمد و چهار چوب در را گرفت و فرمود : «طهَّر کما الله طهَّر نسلکما، انا سلم لمن سالمکما و حرب لمن حاربکما، استودعکما الله و اَستخلفه علیکما». (7) آنگاه همه به منازل خود رفتند و از زنان جز اسماء کسی نزد فاطمه علیها السلام نماند، و این به خاطر وصیّت حضرت خدیجه علیها السلام بود که هنگام وفات گریست و از اسماء عهد و پیمان گرفت که در شب عروسی حضرت فاطمه علیها السلام آن حضرت را تنها نگذارد. اسماء هم به عهد خود وفا کرد و چون ماجرا را برای پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل کرد، آن حضرت یاد حضرت خدیجه علیها السلام کرد و گریست و در حقّ اسماء دعا فرمود. (8) ... 📚 منابع : 5. بحار الأنوار : ج 43، ص 111، 123. و ... . 6. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 3، ص 402. و ... . 7. همان : ج 3، ص 403. و ... . 8. کشف الغمة : ج 1، ص 366. و ... . .