eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. پنج بند به نیت پنج تن آل عبا تقدیم به امام صادق علیه السلام ما را به غیر عشق خودت مبتلا مکن جز خود دل مرا به کسی آشنا مکن دین خدا ولایت و عشق شما بُوَد ما را به غیر دین خدا مبتلا مکن با دوری از مسیر ولا و محبتت ما را اسیر غصه و درد و بلا مکن دین را تو گفته ای که به جز حب و بغض نیست دل را اسیر خود کن و از دین جدا مکن درب سرای خود بگشا بر دل همه ما را اسیر و در به در کوچه ها مکن فرموده ای که شرط شفاعت بُوَد نماز ما را به لحظه های شفاعت رها مکن مرغِ دل مرا که هوایش زیارت است جز راهیِ مدینه و کرببلا مکن ای نور چشم فاطمه ، جان نذر غربتت ایمان و دین من چه بُوَد جز محبتت عشقت مرام و دین من و مذهب من است دلدادگی به و مهر و غمت مکتب من است ذکر حدیث ناب تو شرح کتاب حق قرآن ناطقی ، سخنت مذهب من است یادت بهارِ قلب خزان دیده ام بُوَد نام خوش تو نغمه ی روز و شب من است مظلومی و غریبی ات ای پور مصطفی داغ دلِ شکسته و تاب و تب من است هر نیمه ی شب به واسطه ی هر دعای من ذکرت میان زمزمه ی یارب من است فخرم بوَد به اهل زمین و به آسمان چون نوکریِ تو همه جا منصب من است زهرا برایم از سرِ لطفش دعا کند تا نوحه هاب ماتم تو بر لب من است گر غوطه در بلا و خطر بارها کنم هرگز نمی شود که تو را من رها کنم قرآن بخوان که موسم وحی دگر رسید قرآن بخوان که لحظه ی سخت سفر رسید قرآن بخوان که تو خود وحیِ مجسمی روح کتاب حق که برای بشر رسید قرآن تویی و معنی ایمان تویی فقط اما چرا ز کینه به جانت شرر رسید ایپان به روح و معنی قرآن نداشتند آنان که زهرشان به میانِ جگر رسید یک عمر اگر که محنت و غم دیده ای دگر زهر آمد و به شام فراقت سحر رسید بس که غریب و بی کسی ای وارث علی پهلو شکسته مادر بشکسته پر رسید آن که ز ماتم تو گریبان دریده است موسی بن جعفر است و بر او این خبر رسید هنگام رفتن و شب پروازت آمده بالا سر تو مادرِ همرازت آمده از غربت علی به وجودت نشانه بود سوز غریب بی کسی ات بی کرانه بود آتش گرفته بار دگر درب خانه ای تکرار صحنه ای که ز غربت نشانه بود مانند مادرت شده کاشانه ات چرا ؟ با چه گناهی آتش دشمن به خانه بود یادی ز خیمه ها و ز غارت نموده ای بس که هجون دشمن دون وحشیانه بود یارب امام دیگری از خانه شد برون در کوچه ها کشاندن تو ظالمانه بود سجاده را کشیده عدویت ز زیر پا این گدشه ای ز شرح هجوم شبانه بود آماده ی سفر شده بودی به سوی یار زهری که شد نصیب تنت یک بهانه بود بال و پرت گشودی و راحت شدی ز غم از آن همه جفا و از این کینه و ستم ای آخرین سفارش تو بر نماز ما ای قبله گاه و کعبه ی راز و نیاز ما با آن سفارشت که عجب عاشقانه بود تنها به خاک کرببلا* شد نماز ما مظلومی ات همیشه به جان ها شرر زند داغت شده تمامی سوز و گداز ما گفتی حسین و خود ز غمش ناله ها زدی دیوان عشق او بگشودی و راز ما فیض خدا به واسطه ات می شود نصیب تنها به سوی تو شده دست نیاز ما دل تا به ابد به مذهب عشقت سپرده ایم آه اِی امام عشقِ دلِ سرفراز ما مهمانمان نما به بهشت بقیع خود ای قامتت به باغ جنان سروِ ناز ما خشتی ز خاک تربت ما خوش به پا شود بر روی قبر تو حرمی تا بنا شود *اشاره به این که ایشان کیسه ای از خاک کربلا داشتند و تنها بر آن سجده می فرمودند. .
. 🎤 ۳۶۳ در تاب و تب هستم گل زهرا کجایی ای کاش برگردی،سوی کوفه نیایی بر بام،یاد سینه ات هستم حسین جان بر گوش مسلم می رسد اینجا صدایی آهنگران در فکر نعل تازه هستند ای وای من،تیز است نعل نو،خدایی از بس قد و بالای سقایت رشید است کی می رود اینجا دگر تیری خطایی جمع علی اکبرت می گردد آسان همراه تو باشد اگر دو سه عبایی در پشت در وقتی هجوم آورد دشمن گفتم به طوعه پشت در اصلا نیایی در پشت در صدیقه را با میخ کشتند ای وای از مسمار و طرز جابجایی **** ✍ .................. صلوات_الله_علیه ۳۰۷ یابن شبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن شبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن شبیب سنگ بر آئینه دیده ای؟ جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟ یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن این راز را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر سر روی پای فاطمه بود و برید شمر یابن شبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن شبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن شبیب طفل کتک خورده دیده ای ✍ .👇