.
#فاطمیه
#دفن_شبانه
قسمتی از وصیتنامه جانسوز و مهم #حضرت_زهرا سلامالله علیها
🥀 ای اباالحسن! برای من لحظهای بیش از زندگانی نمانده است، و زمان کوچ و خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو؛ زیرا پس از این صدای #فاطمه را هرگز نخواهی شنید...
🥀 ای اباالحسن! تو را وصیّت میکنم که مرا #فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا #زیارت کنی...
🥀 پس، وقتی وفات کردم، تو خود غسل و کفن مرا به عهده گیر، و بر من نماز بگزار، و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز و بر بالینم رو به روی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظههایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا میسپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم.
🥀 و همانا من تو را #وصیت میکنم که #غسل و #کفن کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم، مرا #شب دفن کن و هیچ کس را خبر نکن و ابوبکر و عمر را نیز مطّلع نساز و تو را سوگند میدهم به حق رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم که ابوبکر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند!
📕 بحارالأنوار، جلد ۴۳، و جلد ۷۹ صفحه ۲۷
🏷 #المصیبة_الراتبة
.
.
|⇦•علی بیا به برم...
#روضه و توسل به #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده #شب #عید_فطر به نفسِ حاج #محمدرضا_طاهری
●━━━━━━───────
علی بیا به بَرَم، که راهیِ سفرم
خدانگهدار علی خدا نگهدار علی
* شب خداحافظیه...*
مي طلبم ز خدا، سلامتي تو را
خدا نگهدار علي خدا نگهدار
شکسته بالم، کن نظر به حالم
رفتنی ام من، کن علی حلالم
اي رهبر مظلوم من اي شمعِ وجودم
نذر تو جواني من و بود و نبودم
* یدونه علی یدونه فاطمه میگه. زهرا جان...! *
دار و ندار علي، ياور و يار علي
فاطمه جانم خانم فاطمه جانم
بانوي خانه مرو، يار يگانه مرو
فاطمه جانم مرو فاطمه جانم
همسفر من بشکسته پر من
سنگ صبورم، سینه سپر من
ای دلخوشی ام هم نفسم نور دو عینم
حالا مرو زود است بمان جان حسینم
* عزیز دلم...گفت علی جان! بذار فاطمه راحت جون بده...*
عشق تو حاصل من ، اشک تو قاتل من
خدانگهدار علی خدانگهدار
*علی جانم...*
به دختِ (دختر) در مَحنم ، سپرده ام کفنم
خدانگهدار علی خدانگهدار
*وصیت داره میکنه...*
شبانه بردار، تابوت منه زار
تا که نگردد قاتلم خبردار
من می روم و هست تو را، غربت حاکی
گوشواره و مسمار در و چادر خاکی
* عزیز دلم...!چه وداعی کرد. یه وداع اینجا بود. یه وداع هم وقتی بدن رو غسل داد کفن کرد. امیرالمومنین هم خودش وداع کرد هم فرمود حسنم حسینم، زینبم کلثومم، بیاید برا بار آخر با مادر وداع کنید. از این جا روضه خون خود امیرالمومنینه. می فرماید: تا بچه ها اومدن رو سینه مادر، والله قسم دیدم بندهای کفن باز شد، دستای فاطمه بیرون اومد. با یه دست حسنو در آغوش گرفته، با یه دست حسینو در آغوش گرفته. بابا اینجا کنار بدن اسما داره بچه ها رو نوازش میکنه، امیرالمومنین داره دلداری میده، با این وجود مولا می فرماید: شنیدم بین زمین و آسمان هاتفی صدا میزد علی جان! بچه ها رو از بدن مادر بردار. ملائکه طاقت ندارن این منظره رو ببینن. یا الله... آیا این ملائکه نبودن کربلا ؟ وقتی بچه رو بدن بابا افتاده بود."فاجتمعت عده من الاعراب... "یه عده بی حیا ریختن تو گودال. "حتّی جَرّوها من نعش أبیها..."ناله ات رو آزاد کن. حسین ...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ماه_رمضان
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
شیخ اسماعیل رمضانی4_5888843162922786138.mp3
زمان:
حجم:
31.23M
🎼 #سخنرانی
#شیخ_اسماعیل_رمضانی
#شب #شهادت_امام_جواد عليهالسلام
۵ خرداد ماه ١۴٠۴
#محفل_زوار_البقیع_طهران