eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. روضه و گریز خبر پيامبر از شهادت علي علیه السلام 📜 ابن بابويه و سيّد ابن طاووس و ديگران به سندهاى معتبر از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده اند كه: حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه: حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در جمعه آخر ماه شعبان خطبه اى در فضيلت ماه مبارك رمضان ادا كرد، و چون خطبه را تمام كرد من برخاستم و گفتم: يا رسول اللّه بهترين عملها در اين ماه مبارك چيست؟ فرمود: اى ابو الحسن بهترين عملها در اين ماه پرهيزكارى از محرّمات الهى است، پس قطرات اشك از ديده مبارك فرو ريخت، گفتم: يا رسول اللّه سبب گريه تو چيست؟ فرمود: يا على گريه مى كنم بر آنچه بر تو واقع خواهد شد در اين ماه، گويا مى بينم كه تو مشغول نمازى براى پروردگار خود، برانگيخته شود بدبخت ترين اوّلين و آخرين، جفت پى كننده ناقه صالح، پس ضربتى بر سر تو زند كه ريش مباركت را از خون سرت رنگين كند ، بعد پيامبر شروع كرد گريه كردن .(٢) 👆مي خوام سئوال كنم يا رسول الله اينجايي كه خبر شهادت مولا رو داديد بيشتر ناراحت شديد ؟ يا اون لحظه اي كه خبر شهادت حسين رو داديد ؟ راوي مي گويد : وقتي خبر شهادت امام حسين عليه السلام را داد ، فاطمه سلام الله عليها شروع كرد ناله زدن ، پيامبر فاطمه را آرام كرد با اين جمله كل عين باكية يوم القيامة الا عين بكت علي مصاب الحسين ، فانه ضاحكة مستبشرة بالنعيم الجنة همه ى چشم ها در روز قيامت اشك مي ريزه غير از آن چشمى كه براي حسين اشك بريزه ، پس در خالتي كه خندان است به او بشارت بهشت مي دهند 📚منابع ١- شهادت اميرالمؤمنين به نقل از جلاء العيون، صفحه ٣١١ .
. روضه و گریز بعد از قتل عثمان ، مردم از اميرالمؤمنين تقاضا كردند كه خلافت را بدست بگيرد ، بعد از پيمان بستن مهاجرين و انصار عده اى براي تقسيم بيت المال به صورت مساوي بين همه ، شروع به نارضايتي كردند از جمله طلحه و زبير ، حضرت با اصرار جماعت به مسجد رفت و خطبه خواند بعد از پايين آمدن از منبر، عمّار ياسر و عبدبن جبل قرشي را به نزد طلحه و زبير فرستاد و ايشان را طلبيد و در آن وقت در گوشه مسجد نشسته بودند كه به نزد آن حضرت آمدند و در مقابل آن حضرت نشستند سپس حضرت به ايشان فرمود: شما را به خدا قسم مي‌دهم كه آيا شما با اختيار خود با من بيعت نكرديد و به نزد من نيامديد و مرا بر آن نداشتيد و من از آن كراهت داشتم؟ گفتند بلي چنين بود. حضرت فرمود شما مگر با خواهش خود با من بيعت نكرديد و با من عهد ننموديد؟ بلي. فرمود: حال چه چيز شما را به اين امور واداشته است؟ گفتند: ما با تو بيعت نموديم به شرط آن كه در امور حكم نفرمايي مگر به مشورت ما و در جميع امور با ما مشورت نمايي و ما را بر ديگران برتري هست كه تو خود آن را مي‌داني و حال اموات را قسمت مي‌كني و امر را جاري مي‌سازي و حكم مي‌فرمايي در حالي كه با ما مشورت نمي كني و ما از آن خبر نداريم. سپس حضرت فرمودند: اندكي اظهار كراهت نموديد و هنوز اميد به شما بسيار است پس من از خدا براي شما استغفار مي‌كنم، حال به من بگوئيد آيا من شما را از حقّي كه براي شما واجب بوده است منع نمودم و بر شما ظلم كرده ام؟ گفتند: معاذالله. فرمود: آيا حكمي كرده‌ام درباره يكي از مسلمانان كه خلاف واقع باشد يا حق مسلماني را باطل نموده ام؟ گفتند: معاذاللّه كه چنين كرده باشي. فرمود: پس شما چه چيز از امور را كراهت داريد كه مي‌خواهيد مخالفت نمائيد؟ گفتند همين را كراهت داريم كه تو مخالفت عمربن الخطّاب نمودي در تقسيم كردن اموال و حق ما را به ديگران دادي و كساني كه با مساوي نيستند ميان ما و ايشان مساوات نمودي. 👆 و چنين بود احوال سيّد الشّهداء در روز عاشوراء و شبيه به اين قول است اقوال آن بزرگوار در عرصه كربلا در هنگامي كه با اشقيا اتمام حجّت مي‌نمود. سيّد بن طاوس و ديگران با اندك تفاوتي ذكر كرده اند كه خامس آل عبا در وقتي كه بر اسب سوار شدند و به ميان ميدان آمدند و با صداي بلند فرمودند: «يا اَهْلَ الْكُوفَةِ اُنْشِدُكُمْ بِاللّهِ هَلْ تَعْرِفُوني» شما را به خدا قسم مي‌دهم اي اهل كوفه آيا مرا مي‌شناسيد؟ «قالُوا نَعَمْ اَنْتَ حُسينُ بْنِ عَلِيِّ اَبي طالِبٍ وَجَدُّكَ رَسُولُ اللّهِ» گفتند: بلي تو حسين بن علي مي‌باشي و جدّ تو رسول خدا است فرمود شما را به خدا قسم مي‌دهم كه آيا مي‌دانيد اين شمشير پيغمبر خدا است كه من او را حمايل كرده ام؟ گفتند: بلي. فرمود شما را به خدا قسم مي‌دهم آيا مي‌دانيد كه اين عمامه رسول خدا است كه بر سر دارم؟ گفتند: بلي. فرمود: شما را به خدا قسم مي‌دهم كه آيا مي‌دانيد كه پيغمبر خدا بمن و برادرم فرمود: «اَنتُما سَيِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ»] قالُوا: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«نعمْ» يعني شما سروران جوانان بهشت، هستيد، گفتند: آري، مي‌دانيم فرمود: آيا كسي را كشته‌ام يا حرامي را حلال يا حلالي را حرام كرده‌ام يا سنّتي را بدعت و يا بدعتي را سنّت نموده ام؟ گفتند: معاذاللّه. فرمود: «فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمي» پس چرا خون مرا حلال مي‌دانيد؟ گفتند: آنچه گفتي همه را مي‌دانيم لكن دست از تو بر نمي داريم تا ترا بكشيم. 📚منبع سيف الواعظين والذاكرين صفحات ٩-١٠ .
. روضه و گریز ایام 📜در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان حضرت علی علیه‌السلام بالای منبر کوفه از حسنین علیهماالسلام پرسید: چند روز از این ماه گذشته و چند روز باقی مانده است؟ عرض شد سيزدهم ماه رمضان است ، سپس فرمود: در این ماه محاسن من از خون سرم خضاب خواهد شد و گریست، و مردم گریستند. بعد فرمود: گمان مکنید که گریه من برای این مطلب است،«والله لابن أبیطالب أشوق الی الموت من الطفل ای ثدی أمه».«سوگند بخدا، اشتیاق فرزند ابیطالب به مرگ، از طفل به سينه ى مادرش بیشتر است» و لکن گریه‌ی من برای این دو فرزندم است که یکی را به زهر شهید نمایند، و دیگری را با لب تشنه سر از بدنش جدا کنند ،اهل مجلس شروع كردند ناله زدن ، و اميرالمؤمنين هم بي تاب شد (١) 👆جا داره عرض كنيم يا اميرالمؤمنين ، از اين دست روايات كه شما به ياد كربلا مي افتاديد و ناله سر مي داديد و مردم هم با شما گريه مي كردند زياد به دست ما رسيده ، مخصوصا مواردي كه پيامبر نقل مي فرمودند ، اما جا داره عرض كنيم آقا جان جاى شما خالي بود در كربلا ، اگر شما اونجا بوديد و مثل عقيله ى بني هاشم مي ديديد كه چه بلايي داره سر حسين مي آد چه مي كرديد ، راوى مي گه ، حضرت پس از وداعى تلخ وارد ميدان شد و دشمنان از برابر شمشيرش براست و چپ پراكنده ميشدند، اين در خالي بود كه خواهرش حضرت زينب سلام الله عليهانظاره گر بودند ، حميد بن مسلم گويد: بخدا مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد، چون پيادگان بر او حمله ميافكندند او با شمشير بدانان حمله ميكرد و آنان از راست و چپش ميگريختند ، شمر بن ذى الجوشن كه چنان ديد سوارگان را پيش خواند و آنان در پشت پيادگان قرار گرفتند، سپس بر تير اندازان دستور داد او را تير باران كنند، پس تيرها را بسوى آن مظلوم رها كردند (آنقدر تير بر بدن شريفش نشست) كه مانند خارپشت شد، پس آن حضرت از جنگ با آن بيشرمان باز ايستاد و مردم در برابرش صف زدند، خواهرش زينب ديد كاري از دستش بر نمي آيد جلو آمد و رو بعمر بن سعد بن ابى وقاص كرده فرياد زد: واى بر تو اى عمر؟ آيا ابو عبد اللَّه را ميكشند و تو نگاه ميكنى؟ عمر پاسخ زينب را نگفت، زينب فرياد زد: واى بر شما آيا يك مسلمان ميان شما مردم نيست؟ كسى پاسخش را نداد، راوى ميگويد يك حرام زاده به نام شمر بن ذى الجوشن جواب اين خواهر رو داد ، فرياد زد: بسوارگان و پيادگان واى بر شما درباره اين مرد چشم براه چه هستيد؟ مادرانتان در عزاى شما بگريند؟ پس لشگر از هر سو به آن حضرت حمله ور شدند، زرعه بن شريك ضربتى بشانه چپ آن بزرگوار زده آن را جدا كرد، ديگرى ضربت بگردنش زده حضرت برو درافتاد، سنان بن انس نيزه باو زد او را بخاك افكند، خولى بن يزيد اصبحى پيش دويد از اسب بزير آمد كه سر آن بزرگوار را جدا كند لرزه بر اندامش افتاد، شمر گفت: خدا بازويت را از هم جدا كند چرا ميلرزى؟ و خود آن سنگدل پياده شده سر مطهر امام حسين را جدا كرد .(٢) يا حسين يا حسين يا حسين ولا حول ولا قوة الا باالله العلى العظيم 📚 منابع ١- سحاب رحمت صفحه١٤٩ ٢- ترجمه الارشاد جلد٢ صفحه١١٧ .
. روضه و گریز ایام قال رسول الله (ص) 📜صحيفه المومن حب علي بن ابي طالب (عليه السلام) . سر آغاز طومار و برنامه هر فرد با ايمان، دوستي علي بن ابي طالب (عليه السلام) است. هر كس خوشنود و شادمان باشد باينكه زندگاني و مرگ او هم آهنگ و همانند زندگي و مرگ من باشد و جايگاه او در بهشت آراسته جاوداني باشد كه نهال آن را پروردگار من بدست قدرت خود نشانده. بايد پيروي كند و دوست بدارد علي عليه السلام را پس از من و پيروي كند و دوست بدارد پيرو و دوست او را، واي بر آن گروه كه فضيلت و برتري آنها را دروغ پنداشته و رشته پيوسته مرا با آنها پاره كند، خدا شفاعت مرا بانان نرساند. (١) از فرمايش پيامبر تا واقعه ى عاشورا خيلي طول نكشيد ، راوى مي گويد تمام وصاياى پيامبر صلوات الله عليه نسبت به ولايت اميرالمؤمنين و احترام به اهل بيت عليهم السلام تو كربلا ناديده گرفته شد ، و اوج اين بي احترامي ها در گودال قتلگاه اتفاق افتاد، امان از آن لحظه اى كه پاره ى تن پيامبر صلوات الله عليه با تن مجروح توان بلندشدن نداشت ، راوي مي گويد : در اين ميان جلاد تاريك انديشي به نام «سنان» بر گودي قتلگاه فرود آمد و با شمشير استبداد بر گلوي نازنين قلب تپنده ي آزادي و عدالت زد و در حالي كه مي‌گفت: «و الله اني لا جتز رأسك و اعلم انك ابن رسول الله و خير الناس أبا و اما. »هان اي حسين! من با اين كه مي‌دانم تو فرزند پيامبر خدا هستي و پدر و مادرت بهترين و والاترين انسان‌ها هستند، سرت را جدا خواهم كرد(٢) يا حسين يا حسين يا حسين ولا حول ولا قوة الا باالله العلى العظيم 📚 منبع ١- ترجمه الغدير علامه امينى صفحه ١٤ ٢- ترجمه لهوف صفحه١٩٨ .
. روضه و گریز ایام ابن ملجم مرادي قاتل آن سرور را كه خذيفه نخعي از باب كنده به خدمت آن حضرت آورد و مردم كوفه دور حضرت حلقه زده بودند همه چشمان خود را باز كردند و گوشها را آماده شنيدن كه آن شير بيشه شجاعت و كشنده ارباب ضلالت چگونه با آن رئيس اهل شقاوت عتاب مي‌فرمايد: حضرت با صداي ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ضعيفي فرمودند: اي ابن ملجم آيا من بد امامي بودم؟ چرا طفلان مرا يتيم كردي؟ صداي گريه از حاضران بلند شد. پس آن حضرت به امام حسن (ع) فرمودند (با وجود آنكه آن لعين گفت آن ضربتي كه من بر فرق علي زدم اگر آن ضربت را در ميان اهل زمين قسمت مي‌كردند هر آينه همه را هلاك مي‌كرد) «يا ولدي ارفق باسيرك و ارحم و احسن اليه و اشفق عليه … فان مت تضربه ضربة واحدة» اي حسن جان بحق من بر تو، اين اسير را آب و طعام بده و دست و پا و بيني و گوش او را مَبُر زيرا كه از رسول خدا شنيدم كه فرمود مثله مكن اگرچه سگِ درنده باشد. اي فرزندم اگر من از اين زخم شفا يافتم من خود سزاوار ترم به آنكه عفو كنم زيرا كه ما اهل بيت عفو و رحمتيم و اگر از دنيا رفتم يك ضربت بيشتر از او مزن زيرا كه او بيشتر از يك ضربت بر پدر تو نزده است. حال تفاوت ره بين كه از كجا تا به كجاست. 👆 اي دوستان اهل بيت، آن امام رحيم كريم با آن گناه عظيمِ ابن ملجم راضي نشدند كه زياده از يك ضربت بر آن شقي بزنند ولي آيا روا بود كه فرزند او را در كربلا قطعه قطعه كنند؟ اما جان عالم فداى غريب كربلا حسين عليه السلام كجا شنيده ايد و در كدام تاريخ خوانده ايد كه سر و سينه اي هزار و نهصد زخم بردارد ... 📚 منبع سيف الواعظين والذاكرين صفحات ١١٤-١١٥ .
. روضه و گریز 📜 در ماه رمضان كاسه ى شيري براي آن حضرت آوردند حضرت فرمودند بخور اي علي كه اين غذاي آخر تو در دنيا است كه در آن وقت صداي گريه بچه‌ها بلند شد. پس آن جناب قدري تناول فرمودند و باقي مانده شير را به يكي از فرزندان خود دادند كه تا براي آن اسير ببرند چون كاسه شير را به شقي ملعون داد دست بر سر گذاشت . 👆اما دلها بسوزد براي غريب كربلا حسين عليه السلام اين است كه چون حضرت زينب (س) بر سر نعش برادر رسيد گويا عرض كرد اي برادر مرا گفتي صبر كن و با همه دردها صبر مي‌كنم اما فداي تو شوم بگو با اين غم چه كنم كه تو را در كنار نهر، كشتند ولي از آن نهر آب به تو ندادند و چون تو را كشتند از آن نهر غسلت ندادند. ولا تذق الماء و النهر حولك بل و لا تغسل الا من دم جار برادرم حسين (ع) آب نخوردي در حالي كه نهر آب در كنارت بود بلكه غسل نكردي مگر با خون خودت كه در كربلا جاري شد. 📚منبع سيف الواعظين والذاكرين صفحات ١١٨-١١٩ .
. 👈 هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا ۷ بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. .
. 📜 قبل از جنگ جمل عايشه دنبال يكي از دشمنان سرسخت اميرالمؤمنين بود تا به عنوان پيك از او استفاده كند و براي حضرت نامه اي تهديد آميز بنويسدپس مردي را به نزد عايشه آوردند. از او پرسيد عداوت تو به علي (ع) در چه مرتبه است؟ آن مرد گفت بسيار ، طوري كه آرزو مي‌كنم كه شكم مرا بزرگ كند كه عليّ بن ابي طالب با همه اصحاب او در شكم من باشند و هزار مرد شمشير زن با شمشيرهاي بزرگ زهر آلوده دور مرا بگيرند و شكم مرا پاره كنند. عايشه گفت: اين مرد در اعتقاد نزديك من است و شبيه من فكر مي‌كند. پس عايشه امر كرد كه صد اشرفي به او دادند و نامه تهديد آميز به اميرالمؤمنين را نوشته و به آن مرد داد و گفت اين نامه را به علي برسان به هر حال او را بيابي نامه را به او بده و اگر تو را تكليف به خوردن طعام و نوشيدن آب كند مخور و قبول مكن كه مي‌ترسم سحر او در تو اثر كند و تو را از اين اعتقاد حق برگرداند. آن مرد مي‌گويد من نامه را برداشتم و به آن حضرت رسيدم در حالي كه آن بزرگوار سوار بود نامه را به آن حضرت دادم و مُهر آن را برداشت و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواند و فرمود بيا منزل و طعام ما را بخور و آب بياشام. آن مرد گفت: هيهات هيهات نه به خدا قسم. حضرت بعد از تبسّم فرمودند: اطاعت عايشه مي‌كني مي‌ترسي كه سحر من در تو اثر كند و تو را از آن اعتقاد برگرداند پس حضرت آنچه ميان او و عايشه اتفاق افتاده بود كلا به تفضيل ذكر كردند. آن مرد تصديق كرد و گفت: آمدم به نزد تو و بر روي زمين دشمن تري از من براي تو نبود، و اكنون در روي زمين دوستي بهتر از من نداري، شهادت مي‌دهم كه توئي اميرالمؤمنين و وصيّ سيّدالمرسلين حضرت، به آن مرد فرمودند : خدا تو را رحمت كند برگرد و به عايشه بگو اطاعت خدا و رسول و وصيّ او نكردي و از خانه بيرون آمدي در ميان لشكر تردد مي‌كني (( و به آن دو نفر لعين طلحه و زبير بگو كه بي انصافي كرديد كه زنان خود را درخانه گذاشتيد و زوجه رسول خدا را بيرون آورديد و در ميان مردمان و نامحرمان برديد )) . 👆جا دارد عرض كنيم يا اميرالمؤمنين تاريخ گواه است از اين طلحه و زبير بي انصاف تر آن ظالماني بودند كه بعد از واقعه ى كربلا زنان و دختران خود را در عقب پرده نشاندند و دختران رسول خدا را شهر به شهر گرداندند ... 📚 منبع سيف الواعظين والذاكرين صفحات ٣٧-٣٨ .
. بسم الله النور ... ای نور به هر درگاه سبحانک یا الله روشنگر مهر و ماه سبحانک یا الله درمانده ام و خسته دل بر کرمت بسته دارم اثری جانکاه سبحانک یا الله ای جود تو همچون کوه بخشندگی ات انبوه این کوه تو و این کاه سبحانک یا الله یارب تو پناهم ده نوری به نگاهم ده افتاده دلم در چاه سبحانک یا الله دل خونم و می بارم ، اشکی که به رخ دارم شد با غم دل همراه سبحانک یا الله با جرم و گناه خود با حال تباه خود لبریز شدم از آه سبحانک یا الله دل را که سیه کردم از بس که گنه کردم دستم ز تو شد کوتاه سبحانک یا الله ای قعر و قعود از تو ، ای ملک وجود از تو ای بر همه عالم شاه سبحانک یا الله ای نام خوشت گلشن وی از همه کس بر من آگاه تر از آگاه سبحانک یا الله "یاسر" تو ز ایمانت ، با این همه عصیانت بخشش ز خدا می خواه سبحانک یا الله ** «یاسر» ✍ .
. در طریق الی الله رسد شب های احیا و دعا آماده ای آیا به قرآن و مناجات و دعا دل داده ای آیا عبادت انعکاس یک تحوّل در دلت باشد مهیّا کرده ای آئينه و سجّاده ای آیا به درگاه بلند کبریا اخلاص باید برد برای یک قنوت بی ریا اِستاده ای آیا خداوند از تو می خواهد که عاشق باشی ای مؤمن به پیشانی تو مُهر عاشقی بنهاده ای آیا عبادت عاشقانه ، عارفانه ، بی ریا باید تو داری این چنین معیارهای ساده ای آیا مسیر وصل را پیموده ای حتّی به یک لحظه فرا روی خودت دیدی تو اصلا" جاده ای آیا به یاد سائلانِ مانده از ره بوده ای یک دم به فکر مردم افتاده هم ، افتاده ای آیا شود از باده ی تطهیر قلبت آسمان پویا بکف بگرفته ای «یاسر» تو اینسان باده ای آیا ** «یاسر»✍ .
‍ . امون از غربت ، شب بارونی می باره چشمات ، دعا میخونی همش گرمِ ، دمِ  اِنّا ، الیه راجعونی یه امشب رو،میشه مسجد،نری پیشم بمونی ۲ بمون که دلهره دارم بابا می بینمت غریبی و تنها با گریه زیر لب میگی زهرا نگات به آسمون  گره خورده دلت شد از زمونه آزرده غم مدینه صبرتو برده بابا حیدر مرو... دوباره امشب غریب و تنها به روی دوشت غمای دنیا داری میری، مثه هرشب ، برای بینواها یتیما چش ،براهن وا ،سه ی این نون وخرما۲ قدم قدم توکوچه ی غمها میری برا یتیمای تنها غریب ترین غریبه ی دنیا میذاری واسشون نون گندم شنیدی نفرین از لب مردم داره دلت تو غمها تلاطم سپیده سر زد، اذونه حالا صدای ناله ، میاد از بالا داری میری،  میذاری تو ، منو تنهای تنها اذونِ تو ،  چقد بویِ ،  جدایی میده بابا۲ خودم دیدم یه عمری غمهاتو ردِ طنابِ روی دستاتو با چاه کوفه گفتی درداتو به در میگفتی بشنوه دیوار خودم دیدم دید همسرم آزار یادم نمی ره خون رو مسمار علیه_السلام ✍ 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مواد امام حسن(ع) چه بود؟ آیا این درست است که امام حسن(ع) بر سر مسائل هم کرد؟ آیا امام دنبال اموال و بود؟ 📍در بررسی اسناد تاریخی و در پاسخ به پرسش اول می توان گفت، موارد ذیل جزو مواد اصلی صلح نامه است: ◀️جلوگیری از موروثی شدن خلافت بنی امیه، ◀️نگه داشتن حرمت اهل بیت(ع)، ◀️حفظ خون به ویژه ، ◀️عدم ناسزاگویی به امیرمؤمنان علی(ع) حتی در قنوت نماز؛ بنابر گزارش بَلاذُری(م279ق) مفاد صلح نامه این بود: «حسن بن على(ع) با صلح می كند و خلافت را به وى وامیگذارد، به اين شرط كه معاویه به كتاب خدا و رسول الله(ص)عمل كند. ◀️معاويه، نبايد جانشين براى خود مشخص كند و انتخاب خليفه باید به شورا باشد و مردم بر جان و مال و خانواده خود در امان هستند. معاويه، نبايد در نهان و آشكارا، شورش و براى حسن بن على(ع) برپا كند و حتی ياران او را نيازارد.» بنابراین، تا کنون چیزی درباره مسائل مالی مطرح نبود. درباره مسائل مالی باید گفت: ◀️چنین شرطی در مفاد صلح نامه نیامده است. بلکه این تهمتی است که منابع عامه(اهل تسنن) بیان کرده اند که (ع) به دنبال تصاحب (درآمد) ، و اموال موجود در بيت المال بوده است‏. ◀️لازم به ذکر است که مسائل مالی معاویه بود و امام آن را نپذیرفت و فرمود: ◀️ نمیتواند در بيت المال مسلمانان تعهدى را براى من بپذيرد. ◀️شاهد دیگر آنکه حتی کسانی به امام اعتراض کردند که چرا برای خود سهمی از اموال بیت المال قرار نداده است. 📚بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص29، 41. 📚اربلّی، کشف الغمه في معرفة الأئمه، ج1، ص547. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج‏4، ص۳۳. 📚ابن شُعبه حرّانى، تحف العقول عن آل الرسول، ص233. 📚ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج3، ص406. .
4_5976638788443585810.mp3
4.25M
اللهم العن قتلة اميرالمومنين خدايا قاتلين امير المومنين را لعنت كن 💚شرح و تفسیر لعن بر دشمنان امیرالمومنین ع ✨در برکات اللهم العن قتلة اميرالمومنين ع 💚قتله امیرالمومنین ع بصورت جمع آمده یعنی قاتلین امیرالمومنین ع ✨قاتلین و غاصبین خلافت امیرالمومنین ع از سقیفه شروع شده و تا ظهور حضرت مهدی عج ادامه دارد 💚از برکات ماه مبارک رمضان لعنت بر قاتلین امیرالمومنین ع است که شامل همه مخالفین امیرالمومنین ع از ابتدا تا کنون است ✨ذکر اللهم العن قتلة اميرالمومنين ع را در ماه مبارک رمضان تا می‌توانیم بگوییم .
. 🌙سبک زمزمه شبهای قدر ماه مبارک رمضان بند 🌙 ای رحمت و عطای تو،بی انتها،خدای من رب منی و میکنم،سجده تو را،خدای من بی چارگان را چاره ساز دستم بگیر ای بی نیاز رو به تو آوردم خدا۲ بار گناهم بی حد است جز تو مرا گیرد،که دست؟! میخواند این بنده تو را۲ یا ربنا اغفرلنا بند 🌙🌙 گیر هوای نفسم و،شرمنده ام،خدای من از معصیتها شد سیاه،پرونده ام،خدای من عبد ضعیفم یا اِله عمرم گذشته با گناه رو به تو آوردم خدا۲ این دامنم آلوده است جز تو مرا گیرد،که دست؟! میخواند این بنده تو را۲ یا ربنا اغفرلنا بند 🌙🌙🌙 من عبد پُر خطا و تو،بخشنده ای،خدای من تو تکیه گاهه محکمه،این بنده ای،خدای من بگذر ز تقصیرم خدا گر دیده ای از من خطا رو به تو آوردم خدا۲ بار گناهم بی حد است جز تو مرا گیرد،که دست؟! میخواند این بنده تو را۲ یا ربنا اغفرلنا ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. مستجیرٌ بکم... سلام آقا، ناجی انبیا علی جانم مهبط الوحی، معدن الرحمه، یا أخَ المصطفیٰ علی جانم مستم و حالت طرب دارم، میل بوسیدن عنب دارم لائذٌ عائذٌ... به لب دارم، أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم با دلی پر گناه آمده ام، باز هم رو سیاه آمده ام به امید پناه آمده ام، مَن أتٰکُم نَجیٰ علی جانم عصمة المؤمنین امین الله، شاه اهل یقین امین الله آبروی همین امین الله، آبروی دعا علی جانم مدح تو بر لسان جبریل است، بین تورات بین انجیل است بین قرآن سخن به تفصیل است از تو یا مرتضی علی جانم گرچه آلوده ام ولی گفتم، در نجف بی معطلی گفتم صد و ده بار یاعلی گفتم، ذکر مشکل گشا علی جانم جلوه‌ی پنج تن شما هستی، ولی الله من شما هستی اولین بت شکن شما هستی، قاتلُ الأشقیا علی جانم ای نمایانگر مسیر از چاه، بی تو هر بنده می شود گمراه نقطه ی تحت باء بسم الله، زوج خیرالنسا علی جانم شاکرم در دلم تو را دارم، بین آب و گلم تو را دارم گرچه من سائلم تو را دارم، همنشین گدا علی جانم لالم از گفتن ثنای شما، پدر و مادرم فدای شما هر چه دارم همه برای شما، لَكَ روحی فِدا علی جانم هادیِ راه، سر به راهم کن، تو فقط لحظه ای نگاهم کن برده‌ات می‌شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم به قلم میخورم قسم، به کتاب... سائلت را نمی کنی تو جواب تَرْزُقُ مَنْ تَشَا بِغَیْرِ حِساب، تَرْزُقُ مَنْ تَشا علی جانم ✍ .
4_5987557192310459350.mp3
814.2K
🎤 میره به سوی صحرا تابوت ولی الله ملائکه میخونن لااله الاالله وقتی که زیره چوبه ی تابوت پُر نسیم زهرا شد سوره درد سینه زینب آیه به آیه معنا شد اشکای بارون دونه دونه میریزه امشب بی بهونه آقام اباالفضل نیمه جونه حضرت زهرا توی راه قبری که زیر نور ماهه دل ستاره پره خونه عمه سادات بی قراره غصه و غم هاش بیشماره ذکر لبش ای روزگاره ارباب تشنه پریشونه کسی غمش رو نمیدونه تموم غصه اش غم یاره ذکر آسمونا وای حیدر ذکر کهکشونا وای حیدر توی دل تاریکی.... نور فاطمه پیداست گریه میکنه مادر برای دل عباس زخمی یتیمی به روی دوش گلای زهرا میتابه برای رفتن همراه بابا حسنش امشب بی تابه بارون میباره رو مزار مسافری که خونه داره توی دلای پر شراره نگاه ابرا ناامیده خدای دلها پر کشیده دل سپیده شده پاره آقام اباالفضل پریشونه ارباب تشنه پریشونه .
. . 1️⃣بند اول سوت و کوره باز خونه . مثل همون روزی که مادرم رفت و . یتیمی سهمم شد کسی که نمی دونه . حال منو از بس داغ روی داغ دیدم . غم با من همدم شد بارونیه چشمام چه بی امون بی امون بی امون چه خالیه جات بین خونمون خونمون خونمون بدون تو شده وای    خونه قفس برام وای بعده تو زندگی وای   بی فایده س برام وای "غریب آقام اقام وای" . 2️⃣بند دوم دو سه شبه دل تنگه . برای اشکات چاه نمیشنوه دیگه . مولای مولاتو دو سه شبه دلگیره . همدم تنهایی ت چرا نمی خونی . روضه ی زهراتو برای مناجات هرشبت هرشبت هرشبت دلتنگه چاهم مثل زینبت زینبت زینبت با آه و ناله ان وای   یتیما چشم برات وای شبا داداش حسن وای  کیسه به دوشه جات وای "غریب اقام اقام وای" . 3️⃣بند سوم وصیت مادر بود  . تو کوفه می بینم روزای سختی من . پر از غم و ماتم به خیال من داغه . تو روز سختم بود ولی توگفتی که . اسیریه بختم با رخت اسیری کوفه میام بی حسین بی حسین می برنم از کوفه تا به شام بی حسین بی حسین این یتیما بابا وای      که مانوسه تو ان وای روزی پی جفا وای    به ناموسه تو ان وای "غریب اقام اقام وای" . {امیرحسن سالاروند}✍ .👇
. . 1️⃣بند اول تابوته بابا رو دوشه    حسنین و عباسه دلا غرقه خون واسه   حیدره حیدره زائر قبر بابامون       این شبای بی سامون تنه زخمیه یاسه     مادره مادره تنگه غروبه و بیایید   روح بابامونو یاری بدیم واسه یتیما امشبو    بجای علی افطاری بدیم بابا...رفتی پیش یارت  . با چشم خونبارت . خدانگهدارت . 2️⃣بند دوم بابا میگفت ناله کم کن    دل بده امشب زینب بشنو حرفای شیره         خیبرو خیبرو تو کفن من ای بابا        بریزید مشتی خاکه تریت مخفی زهرا          مادرو مادرو زینبم چادرت رو بااشکای چشات خیس و تر نکن کشتی منو با گریه هات اینقده مادر مادر نکن گریه ت... باشه برا فردا    برای عاشورا برا گل زهرا . {امیرحسن سالاروند}✍ . 👇