eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. . 1️⃣بند اول تابوته بابا رو دوشه    حسنین و عباسه دلا غرقه خون واسه   حیدره حیدره زائر قبر بابامون       این شبای بی سامون تنه زخمیه یاسه     مادره مادره تنگه غروبه و بیایید   روح بابامونو یاری بدیم واسه یتیما امشبو    بجای علی افطاری بدیم بابا...رفتی پیش یارت  . با چشم خونبارت . خدانگهدارت . 2️⃣بند دوم بابا میگفت ناله کم کن    دل بده امشب زینب بشنو حرفای شیره         خیبرو خیبرو تو کفن من ای بابا        بریزید مشتی خاکه تریت مخفی زهرا          مادرو مادرو زینبم چادرت رو بااشکای چشات خیس و تر نکن کشتی منو با گریه هات اینقده مادر مادر نکن گریه ت... باشه برا فردا    برای عاشورا برا گل زهرا . {امیرحسن سالاروند}✍ . 👇
‍ . . 1️⃣بند اول باباجونم/ داری میری از/ پیش زینبت/ با فرقی که از هم گسسته دل زینب/ مثه پهلوی/ مادر فاطمه/ شده غرق خون و شکسته میشه قلب من با غصه سهیم  میخوای بری بازم من میشم یتیم قامتم کمون میشه از غمِ             فراق مادر و این داغ عظیم غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 2️⃣بند دوم درِ خونه/ برای عیا/دتت اومدن/ با ظرفای شیر باز یتیما پاشو بابا/ منو هم مث/ یتیما بگیر/ توی آغوشت جان زهرا چشم به راهی و فکر مادری  تو رو خدا نگو که میخوای بری گریه های تو قاتلم شده           منم دلم شکسته، تو مضطری غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 3️⃣بند سوم چاه کوفه/ نکش انتظار/ که دیگه علی/ شده راحت از آه شبها شده راهی/ با شوقی عجیب/ با امن یجیب/ تو این شام قدر پیش زهرا مادرم اومد از جنت و برد   غریبی که یه عمر خون دل می خورد ولی دلم خوشه که بابام منو            به دست ساقی کربلا سپرد غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 4️⃣بند چهارم این شباهست به جای بابام رو دوش حسن همه قوت ایتام کوفه شده راحت علی دیگه از دروغ و ریا از آزار و دشنام کوفه پرکشید و رفت مرغ تو قفس      از این دیار صد رنگ و بولهوس راحت شد از غم سی ساله حالا کناره یاسشه پیش فاطمه س غریب کوفه یا مرتضی علی . 5️⃣بندپنجم جای خالیت توی خونمون میشه حس بابا یاده مادر افتادم امشب روزآخر به پهلوش گرفته بود دستشو میسوخت مثل تو بابا در تب باخضاب خون نیمه جون شدی     محاسنت سفید غرق خون شدی تو پیره پیر و مادر خیلی جوون حالا تو هم مثل اون جوون شدی غریب کوفه یا مرتضی علی . {امیرحسن سالاروند}✍ . .👇
‍ . . 1️⃣بند اول ميون دلم آشوبه و ترس از شبه تنهاييه بابام بره بي كس ميشم آخه دختر بابائيه غمين و زرد صورت فاتح خيبر يه جام اشك چشاي ساقي كوثر دوباره تكرار ميشه باز روضه مادر خون دلت مي ريزه از سر خدانگهدار خدانگهدار بابا حيدر باباحيدر . 2️⃣بند دوم دعا بكن امشب خوب بشي نگو به من ميخواي برم بيا بكن رحمي بابا منم به قرآن دل دارم دستاي سردت حاكيه از اين خبر كه زخم شمشير كرده به خونت اثر تو رهسپاري از كوفه پيش مادر ميشه دلم ز غصه پرپر خدانگهدار خدانگهدار بابا حيدر باباحيدر . 3️⃣بند سوم وقتي که بابام تو بستره چشام زخون خيس وتره واسم اينا يادآوره روزاي تلخ مادره شهيد محراب بي شكيب و بيقراره بياد دست و طناب و كوچه و ياره غمين داغه رده خونه مسماره ميري ديگه تو پيش مادر خدانگهدار خدانگهدار بابا حيدر بابا حیدر . {امیرحسن سالاروند}✍ .👇
. مناسب شبهای (ع) [منبر ۲۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ. وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ سیما علی امیر المؤمنین 🌙بیان احکام از واجبات نماز پنج تا «رکن» است که عبارتند از ؛ نیت، قیام،تکبیره الاحرام، رکوع، سجود. اگر در نماز به جا آورده نشود یا بیش از مقدار واجب آورده شود، حتی اگر از روی سهو و فراموشی هم باشد، نماز باطل می‌شود. مثال؛ اگر از سر سهو و فراموشی یک رکوع بیشتر انجام بدهد نماز باطل است. استثنا؛ در نماز جماعت اگر به جهت تبعیت از امام جماعت یک رکوع بیشتر شد اشکالی ندارد. (ولی واجبات غیر رکنی اگر عمداً کم و زیاد شود نماز باطل می‌شود، اما اگر سهواً باشد نماز صحیح است، مانند قرائت). 🌺شعر کعبه خلوت گه اسرا فراوان علیست بیت حق جلوه گر از روی درخشان علیست در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس که ترازوی عمل کفه و میزان علیست ای کج اندیش مکن غصب خلافت زیرا به خدا بعد نبی سلطنت از آن علیست روز محشر که گذرنامه جنت طلبی آن گذرنامه به امضاء و به فرمان علیست دادگاهی که به فردای قیامت برپاست حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست کشتن "مرحب" و بگرفتن خیبر در کف خاطرات خوش دیباچه دوران علیست دور شو ای پسر "عبدود" از دیده ی او که شجاعان عرب پشه به میدان علیست این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند با خبر باش که شاگرد دبستان علیست گرچه این دیده زدیدار نجف محروم است در عوض ریزه خور سفره احسان علیست 🟢حدیثی از پیامبر إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلَ لاَ يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُهُ فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا غَفَرَ اَللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى اَلْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ اَلثَّقَلَيْنِ وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيٍّ لَمْ تَزَلِ اَلْمَلاَئِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ اَلْكِتَابَةِ رَسْمٌ أَوْ أَثَرٌ وَ مَنِ اِسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي اِكْتَسَبَهَا بِالاِسْتِمَاعِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةِ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِي اِكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (ص) اَلنَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ وَ لاَ يُقْبَلُ إِيمَانُ عَبْدٍ إِلاَّ بِوَلاَيَتِهِ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ. همانا خداوند تبارك و تعالى براى برادرم على بن- ابى طالب(ع)فضايلى قرار داده است كه شمار آن را كسى جز او نمى‌داند.هر كس فضيلتى از فضايل او را در حالى كه به آن مقر باشد به زبان آورد،خداوند گناهان گذشته و آيندۀ او را مى‌بخشد،هر چند در قيامت گناهش به اندازۀ گناه همگان باشد،و هر كس فضيلتى از فضايل او را بنويسد،تا آن نوشته باقى است و اثر و نشانى از آن بر جاست،فرشتگان براى او طلب آمرزش مى‌كنند،و هر كس به فضيلتى از فضايل على گوش فرا دهد،خداوند گناهان او را كه از راه گوش شنيده است عفو مى- فرمايد،و هر كس به يكى از فضائل نبشتۀ او نظر افكند و بخواند،خداوند گناهان او را كه از راه نظر بدست آمده است مى‌بخشد و سپس پيامبر(ص)فرمودند:همانا نگريستن به على بن ابى طالب عبادت است و ياد كردن او عبادت است و ايمان هيچ بنده‌يى پذيرفته نمى‌شود مگر به دوستى او و بيزارى جستن از دشمنانش .(۱) 🔸مقدمه چنانچه اشاره شد قبلا بحثی تقدیم شده است که در آن مبحث عناوین زیر تقدیم شده است؛ ➖خدا باوری  و خدامحوری ➖معاشرت با دیگران ➖دانش پروری ➖عدالت ورزی ➖توجه به معیشت مردم بنا داریم در ادامه همان مبحث چند عنوان دیگر را مورد بررسی قرار دهیم 👇۱
. آخرین وصیت های حضرت امیر(ع) مناسب شب ۲۱ شب قدر و شب شهادت حضرت امیر(ع) [منبر ۲۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِه وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ. وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ سیما علی امیر المؤمنین 🌙بیان اعمال شب قدر ➖غسل کردن که بهتر است مقارن غروب آفتاب غسل کرده و نماز عشا با غسل خوانده شود.(طبق نظر مراجعی که با غسل های مستحبی میتوان نماز خواند) ➖خواندن ۲ رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره‌ی توحید را خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه گفته شود: اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ. ➖ زیارت امام حسین(ع) ➖ صد رکعت نماز. (پنجاه نماز دورکعتی) 🌺شعر چشم لطفی سوی ما بهر خدا کن یاعلی درد ما را ظاهر و باطن دوا کن یاعلی دل به جان آمد زوسواس اندر این دار مجاز جان ما را با حقیقت آشنا کن یاعلی چون رضای حق رضای توست ای مجلای حق با رضای خویشتن ما را رضا کن یاعلی ای رهین لطف عامت اولین و آخرین لطف خاصی شامل این بینوا کن یا علی هر دوا از خاک درگاه تو میگرد اثر درد بی درمان این مسکین دوا کن یاعلی عرض حاجت بنده گانرا با ولی نعمت است حاجت این بنده ی دیرین دوا کن یاعلی 💠داستان واقعی [ایجاد انگیـزه] 👌جالبــــــه / ذکرعلی در اروپا علامه محمد تقی جعفری مي گفتند: برخي از جامعه شناسان برتر دنيا در دانمارک جمع شده بودند تا پيرامون موضوع مهمي به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع اين بود: «ارزش واقعي انسان به چيست؟». برای سنجش ارزش بسياري از موجودات، معيار خاصي داريم. مثلا معيار ارزش طلا به وزن و عيار آن است. معيار ارزش بنزين به مقدار و کيفيت آن است. معيار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معيار ارزش انسان‌ها در چيست. هر کدام از جامعه‌شناسان، سخناني گفته و معيارهاي خاصي ارايه دادند. هنگامي که نوبت به بنده رسيد، گفتم: اگر مي‌خواهيد بدانيد يک انسان چقدر ارزش دارد، ببينيد به چه چيزي علاقه دارد و به چه چيزي عشق می‌ورزد. کسي که عشقش يک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسي که عشقش ماشينش است، ارزشش به همان ميزان است. اما کسي که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست. علامه فرمودند: من اين مطلب را گفتم و پايين آمدم. وقتي جامعه شناسان سخنان من را شنيدند، براي چند دقيقه روی پای خود ايستادند و کف زدند. هنگامي که تشويق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزيزان، اين کلام از من نبود، بلکه از شخصي به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه مي فرمايند: «قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ»؛ «ارزش هر انساني به اندازه چيزی است که دوست می‌دارد (آن را خوب می‌داند)». وقتي اين کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس علي (ع) از جا بلند شدند.(۱) 🔷شب ۲۱ شب نزول و صعود قرآن شب بیست و یکم، یکی از شبهای احیا است، یکی از شبهای که شب زنده داری به امید درک شب قدر در آن بسیار توصیه شده است. ➖شبی است که قرآنی از آسمان نازل میشود و قرآنی به آسمان عروج میکند . ➖یکی از امتیازات شب بیست و یکم عبارت است از اینکه شیعیان این شب را با ذکر فضائل حضرت امیر(ع) نورانی می کنند . پیامبر(ص)فرمود: «ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرِي عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُ عَلِيٍ‏ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عِبَادَةٌ» ذكر خداوند عز و جل عبادت است و ذكر من عبادت است و ذكر علي(ع) عبادت است و ذكر امامان (ع) از فرزندان او عبادت است.(۲) 🟢ذکر علی یعنی ذکر فضایل اخلاقی علی (ع) انسان کامل و مظهر حق، و تجسم عدالت، مروّت، انصاف، پارسایی، ایثار، شجاعت، پاکی، صفا، عصمت، تقوا، نورانیت بوده و دارای کمالات برتر انسانی و الهی مانند: گذشت، جوان‌مردی، سخاوت، همت، شب زنده‌داری، غیرت، فداکاری، رحمت، رأفت، معرفت، حکمت، و هزاران وصف و کمال دیگر بوده است، لذا یاد و ذکر او ثواب و پاداش ارزشمندی اخروی داشته و در واقع یاد حق و ذکر کمالات برای الگوگیری و سرمشق زندگی قرار دادن است لذا در حدیث شریف از «ذکر علی» به عبادت تعبیر شده است. 👇۱
. . -آقا شما پدر منو ندیدی پدرت کیه پسرم؟ -اونکه هر شب برام غذا می آورد و بامن بازی میکرد.😊 او دیگر نمی آید😔 -نه او باید بیاد ... خبر خوشی براش دارم چه خبری؟ خبر مرگ علی ...می دانم خوشحال میشه ...هر شب من و مادرم و او نفرینش میکردیم او هم نفرین میکرد؟! آری می گفت: خدایا مرگ علی را برسان .
. امشب شبِ شهادت امیرالمؤمنینه، دیگه این لحظه های آخر رمقی نداشت، دیگه رنگش زرد شده بود، دیگه نمی تونست حرف بزنه، مثلِ روزایِ آخرِ مادر، اما خدارو شکر خیلی ها اومدن عیادتِ علی، بچه های کوفه اومدن شیر آوُردن، بمیرم برا اون خانومی که هیچ کس نیومد عیادتش... چرا یه نفر اومد عیادت، سلمان اومد، گفت: سلمان! تو هم به ما سر نمیزنی؟ باشه...گفت: بی بی جان! حالتون خوب نبود نیومدم، نمیخواستم مزاحم بشم، گفت: سلمان! تو هم انگار مارو یادت رفته... سلمان سئوال کرد: بی بی جان! حالتون چطوره؟ گفت: سلمان! شب ها از دردِ پهلو خوابم نمی بره...یه چیزِ دیگه ای هم گفت، گفت: سلمان! علیم خیلی غریبِ... میگه: دیدم پیغمبر توی مسجد نشسته داره خدارو به علی قسم میده، خدایا! بحقِ علی، بحقِ علی...جلویِ همه، امیرالمؤمنین سئوال کرد: آقا جان! شما پیغمبر خدایید، چرا به اسمِ من خدارو قسم میدید؟ پیغمبر فرمود: علی جان! محبوب تر از تو پیشِ خدا پیدا نمیشه..."محبوبِ خدا بودی اینجوری زدنت؟" بعلی الهی العفو الهی!بعَلِیٍّ .. .
4_5915675902385062205.mp3
3.55M
🔘 🔘 🎤 خداحافظ ای کوفه ای شهر غم که در کام من ریختی زهر غم بیا ای فروغ شهادت بیا نجات علی ای شهادت بیا که شام علی گشته دیگر سحر به شامم فلک آفتابی نداد سلام علی کس جوابی نداد خدایا ز کارم گره وا شده خدایا دلم تنگ زهرا شده که امشب روم نزد پیغمبر خداحافظ ای کوچه های خموش نیارد علی نان و خرما به دوش خداحافظ ای سجده گاه علی که چشم تو مانده به راه علی خداحافظ ای ماجرای فدک خداحافظ ای نان خشک و نمک خداحافظ ای خشم لب دوخته خداحافظ ای خانه سوخته خداحافظ ای کوچه پرزدود خداحافظ ای باغ یاس کبود خداحافظ ای انتظار اجل خداحافظ ای زانوی در بغل دگر اشک و آهم ندارد ثمر خداحافظ ای پور من ای حسن که سهم تو شد خون دلهای من خداحافظی کرده ام با همه که چشم انتظارم بود فاطمه غم و دردم امشب به پایان رسید به زهرا بگویید مهمان رسید بیا حق ز حق ناسپاسان بگیر علی از علی ناشناسان بگیر خداحافظ ای سنگ زنهای بام خداخافظ ای سرشکن های شام خداحافظ ای نخل ها ، چاه ها دگر نشنوید از علی آه ها که شام علی گشته دیگر سحر که امشب رود نزد پیغمبر (حاج علی انسانی)✍ .
جلسه هجدهم سخنرانی استاد انصاریان - حسینیه همدانی ها.mp3
20.51M
🔖 منبر کامل صوتی 🔖 💠مراسم شب قدر ♦️شب ۱۹ ماه مبارک رمضان ♦️ 🕌 حسینیه همدانی ها . تهران
. سبک نوحه شهادت امیرالمومنین علی(علیه السلام)... اباالحسن اباالحسین، رفته از دنیا ذکرِ تمامِ عالمین، آه و واویلا کوفه شد ماتم سرایش خلق عالم در عزایش در نمی آید صدایش اولین مظلومِ عالم(۴) با تیغِ كينه شد دو تا ، فرق آن مولا چشمان فرزندش حسن، شد چُنان دریا بین محراب عبادت نوزدهِ ماهِ ضيافت شد بپا دیگر قیامت اولین مظلومِ عالم(۴) از سمت جنّت نوحه گر، در غم حیدر زهرا و محسن آمدن، با دو چشم تر رفته بابای یتیمان رفته از دنیا پریشان زینب او گشته نالان اولین مظلومِ عالم(۴) بَهرِ یتیمان بعد از او، غمگساری نیست این کوفه را بعد از علی، افتخاری نیست کوفه گیرد رنگ غربت از قضا از بعد حضرت زینبش آید اسارت اولین مظلومِ عالم(۴) در کربلا آل علی ، زار و مضطر بود جُرم حسین این بود که او، پور حیدر بود کربلا اوج بلا شد پور حیدر تا فدا شد رأس او بر نیزه ها شد یاحسین مظلومِ عالم (۴) 👇
D1736793T13854947(Web).mp3
9.79M
🔹 انتظارات حضرت علی علیه السلام از شیعیانش ▪️ علیه السلام 🎙 کامل
‍ . #مهدوی گریز به علقمه شبای قدر رسید کجایی ای غریب کاش توی بزم‌ ما بیایی ای غریب تو مجلس عزای          پدر تو رو میخونم بیا نمون تو صحرا         ای صاحب الزّمونم فدای چشم خیست              کجای عالمی تو نبینم ای آقاجون            که غرق ماتمی تو یا رب عجّل ظهوره...... 🌸🌸🌸🌸🌸 غریب فاطمه بزم عزات کجاس شب شهادت  ِ جدّ تو مرتضاس حتما کنار بستر داری دو چشم دریا تو گوش تو یه عمره وصیتهای بابا حسن یه گوشه غمگین زینب قرار نداره چشم حسینه ابری که بی امون می باره یارب عجل ظهوره.... 🌸🌸🌸🌸🌸 فاطمه مادرت کنار بستره نگاه مضطرش به زخم حیدره مادر با زخم سینه بابا با فرق جدا میخوان تو این شب قدر ظهورتو از خدا میگن تا کی مهدیمون تو کوه و دشت اسیره کی میرسه زمونش که انتقام بگیره یارب عجل ظهوره.... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین عموجونت عبّاسه جون به لب بازم کنار در ایستاده با ادب از بابا توی بستر شنیده یک وصیّت مواظب حسین باش پهلوون باغیرت اون روزی که زینبم راهی کربلاشه ای غیرت الله نزار اسیر دشمنا شه یارب عجل ظهوره.... 🌸🌸🌸🌸🌸 رفته دلم بازم کنار علقمه اونجا که خورد زمین سوار علقمه ببین خدا ،ابالفضل دستی به تن نداره میخونه منتقم رو به حقّ مشک پاره میون هلهله ها ببین حسین رسیده میخونه منتقم‌ رو با قامت خمیده یارب عجل ظهوره.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
Shab21_Razaman1402_Mirzamohamadi_a.mp3
19.39M
🏴 السَّلامُ عَلیکَ یا أَمِير الْمُؤْمِنِين 🔊 روضه علیه السلام 🎤 حجت الاسلام
مداحی آنلاین - علی مولا - بنی فاطمه.mp3
9.44M
🔳 (ع) 🌴علی مولا ... علی مولا ... 🌴به فدای گرد عبایت 🎙 🕌علی مولا علی مولا به فدای گرد عبایت به فدای مهر و وفایت به فدای صحن و سرایت 🕌علی مولا علی مولا به فدای رخ دلجویت به فدای نغمه هویت به فدای خم ابرویت 🕌علی مولا علی مولا پیرو قرآنیم ما جزء غلامانیم ما سلطان نجف هستی رعیت سلمــانیم ما من بنده هستم مولایی حبک الدین آبایی 🕌علی مولا علی مولا تو به کل جهانی غالب تو به دل ها هستی صاحب یا علی بن ابی طالب 🕌علی مولا علی مولا تو دلیل حق و یقینیتو صراط نور و مبینی تو حقیقت و اصل دینی 🕌علی مولا علی مولا به عشق تو دل بستم به دامــن تو دستم مالک عقبا هستی غلام قنبر هستم من قطره هستم دریایی حبک دین آبایی 🕌علی مولا علی مولا ای نفس نفیس پیمــبر تویی بعد پیمــبر رهبر تویی فاتح روز خیبر 🕌علی مولا علی مولا ای مظهر رحمت یزدان مفسر اصلی قرآن ای پدر شاه شهیدان 🕌علی مولا علی مولا ساقی کوثر حیدر قند مکرر حیدر تو افضل الاذکاری حیدر حیدر حیدر اول مظلوم دنیایی حبک دین آبایی
. ✔️ از خدا فرزندانی خواستم مطیع فرمان خدا اميرالمؤمنين(ع) می‌فرمایند: «وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّي وَلَداً نَضِيرَ الْوَجْهِ وَ لَا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي وُلْداً مُطِيعِينَ‏ لِلَّهِ‏ خَائِفِينَ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَيْنِي.» «به خدا قسم، من از پرودگارم نه فرزند زيبا رو خواسته‌ام و نه فرزندی نيكو قامت، بلکه از خدايم فرزندانی خواستم که مطيع فرمان خداوند باشند، خدا ترس باشند، تا هر وقت ديدگانم به آنها افتاد که در حال اطاعت خداوند هستند، چشمم روشن شود.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۲۷۹ .............. . ♻️ دیدگانم به وجود تو روشن می‌شود چون حضرت علی علیه‌السلام در بستر شهادت قرار گرفت، عباس علیه‌السلام را فراخواند و او را به سینه خود چسباند و فرمود: «ولدی و سنقر عینی بک فی یوم القیامه.» «به زودی در روز قیامت و سرای جاوید دیدگانم به وجود تو روشن می‌شود.» 📚منبع معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج۱، ص۴۵۴ ....................... . حضرت ابوالفضل و یاری امام حسین(ع) چنانچه در اکسیر العبادات از بعض مؤلفات اصحاب روایت کرده که: زهیر آمد در روز عاشورا پیش از آنکه شهید شود. گفت به عبدالله بن جعفر بن عقیل: یا اخی!ناولنی الرایه ای برادر! به من عطا کن علَم را. عبدالله گفت: آیا در من قصوری از حمل آن می‌بینی؟ گفت: نه، ولیکن حاجتی دارم. پس عبدالله علَم را به زهیر داد و زهیر علَم را برداشت و آورد به خدمت اباالفضل و عرض کرد: یابن امیرالمومنین! اراده دارم که خبر دهم تورا به حدیثی که خاطر دارم. فرمود: «حدیث کن که فرصت حدیث می گذرد.» عرض کرد که: اعلم یا ابالفضل که چون پدر تو امیرالمؤمنین اراده کرد تزویج کند به مادر تو ام البنین، برادر خود عقیل را که عارف بود به انساب عرب طلبید و فرمود: «می‌خواهم تزویج کنی برای من زنی که از خانه حسب و نسب و شجاعت باشد که خداوند از او به من عطا فرماید. ولد شجاعی که قوت بازوی حسین، ولد من باشد و یاری کند او را و مواسات کند او را به جان خود در طلب کربلا.» پس پدر تو، تو را ذخیره از برای امروز خواست “فلا تقصر عن حلائل اخیک و عن اخوائک” پس کوتاهی مکن در حفظ زنان برادرت و محافظت خواهرانت، از آنکه به دست دشمنان اسیر شوند. ابوالفضل از شنیدن این کلام بدنش لرزید و چنان قوت کرد بر رکاب که پاره شد و فرمود: «یازهیر! تشجعنی فی مثل هذا الیوم.» «آیا در چنین روزی تو مرا به شجاعت وا میداری؟ چنان شجاعتی بنمایم امروز به تو که هرگز ندیده باشی.» پس اسب خود را تاخت تا وسط میدان و . . . 📚منبع کبریت احمر، فضائل شهدا، محمدباقر بیرجندی، ص۳۲۶ اکسیر العبادات، فاضل دربندی، ج۲، ص۴۹۷ .
. السلام علیک یا امیرالمؤمنین بخش هایی از مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام که می توان در گریز روضه های این شب ها استفاده کرد: ۱.کاسه ی شیری برای حضرت آوردند، حضرت مقداری از آن را نوشید و فرمود از این شیر به ابن ملجم هم بدهند و به امام حسن علیه السلام وصیت کرد که مراعات حال اسیر را بنمایند و به او آب و غذا بدهند و دست و پایش را در غل و زنجیر نکنند و فرمودند اگر از دنیا رفتم در قصاص او فقط یه ضربت به او بزنید و بدن او را مثله(قطعه قطعه) نکنید. ۲.اصبغ بن نباته نقل می کند که حضرت در بستر بودند و دستمال زردی به سر مبارک حضرت بسته بودند که از شدت زردی رنگ صورت حضرت قابل تمایز نبود و معلوم نبود کدامیک زردتر از دیگری است. ۳.به امام مجتبی علیه السلام سفارش کردند پارچه ی گران قیمتی برای کفن کردن جسم ایشان استفاده نشود و(به نقل از امام حسین علیه السلام) بدن حضرت را با پنج پارچه کفن کردند و در نقلی دیگر سه پارچه از بهشت برای کفن کردن جسم ایشان در کنار سر مبارک حضرت دیدند و با آن ها بدن را کفن کردند. ۴.لحظه ای که فرق حضرت شکافته شد، با زانو روی زمین افتادند، سپس مردم مشاهده کردند حضرت مشتی از خاک های اطراف محراب مسجد را بر زخم سر می ریزند و آیاتی از قرآن کریم را می خوانند. ۵.امام مجتبی علیه السلام نماز صبح را به جای پدر خواندند و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز نماز را با ایما و اشاره خوانده و از شدت ضعف و بی حال هر لحظه بدن و سر مبارکشان به سمتی میل می کرد و کج میشد. ۶.لحظه ای که شمشیر ملعون بر فرق مولا خورد ندای جبرئیل برخواست که تهدمت والله ارکان الهدی، این صدا را همه ی اهل کوفه شنیدند. ام کلثوم با شنیدن این صدا ندا بلند کرد: وا ابتاه وا محمداه وا سیداه... ۷.در هنگام خروج از مسجد حسنین حضرت را یاری میدادند، ردای حضرت را به سر مبارک پیچیده بودند ولی کماکان خون جاری بود، حضرت خون ها را بر محاسن خود میکشید و میفرمود راست گفت رسول خدا(ص)(اشاره به وعده رسول خدا به مولا درباره خضاب شدن محاسن او به خون سرش) ۸.درون مسجد و بعد از نماز، امام حسن مجتبی علیه السلام سر پدر را بر دامن نهاده و با حال گریان می فرمودند که ای پدر پشت ما را شکستی، چگونه تو را با این حال ببینم؟ مولا فرمودند گریه نکن که ملائک آسمان از گریه ی تو به گریه افتادند. ۹.خطاب به حضرت زینب سلام الله علیها در کنار بستر فرمودند: گویا می بینم تو را و زنان دیگر از اهلبیت مرا در این شهر اسیر کرده اند و به ذلت خواری می برند و شما از دشمنان خود خائف و ترسان هستید. علیه السلام ............... لحظات پایانی عمر مبارک حضرت امیرالمؤمنین(ع) اصبغ بن نباته می‌گوید: وارد خانه علی علیه‌السلام شدم، دیدم علی علیه‌السلام یک پارچه زردی را به سر مبارک‌شان بسته‌اند و خون هم مرتب از سر مولا می‌ریزد و رخسار شریف‌شان زرد شده‌است؛ به‌گونه‌ای‌که من بین پارچه و صورت تشخیص ندادم. آن گاه فریاد کشیدم و خود را به دامن حضرت انداختم و او را می‌بوسیدم و اشک می‌ریختم. حضرت فرمود: «لَا تَبْکِ یَا اَصْبَغُ فَاِنَّهَا وَ اللَّهِ الْجَنَّةُ؛ گریه نکن اصبغ به راستی و قسم به خداوند! این [حالی که می‌بینی، مرا در شرف ورود به] بهشت [قرار داده] است.»(۱) و به دخترش ام‌کلثوم که به شدت گریه می‌کرد، جایگاه خویش را گوشزد کرده، فرمود: «یَا بُنَیَّةُ لَا تَبْکِِین فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَیْنَ مَا یَرَی اَبُوکَ مَا بَکَیْتِ؛ دخترم! گریه نکن! به خدا سوگند! اگر می‌دیدی آن‌چه را که پدرت می‌بیند، گریه نمی‌کردی.» عرض کرد: شما چه می‌بینید؟ فرمود: «می‌بینم که ملائکه و انبیاء عظام صف کشیده‌اند و همه منتظرند که من بروم.»(۲) و حسن ختام را جملات عاشق علی علیه‌السلام صعصعة بن صوحان قرار می‌دهیم. وی در حالی که یک دست بر قلب خود گذاشته بود و با دست دیگر خاک بر سر می‌پاشید، می‌گفت: «مرگ و شهادت گوارایت باد! که تولدت پاک و شکیبایی‌ات نیرومند و جهادت بزرگ بود. بر اندیشه‌ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت. بر آفریننده‌ات وارد گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکه‌اش به گردت جمع شدند. در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی.»(۳) 📚منبع (۱) اسرار عبادت، عبدالله جوادی آملی، ص ۲۶۵؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۰۴ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲ ص ۲۰۱؛ خصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۶۸ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۹۵ .
روضه این شبا که شب درده، شب غصه یه مرده از محمدرضا طاهری ﺍﯾﻦ ﺷﺒﺎ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺩﺭﺩِ ، ﺷﺐ ﻏﺼۀ ﯾﻪ ﻣﺮﺩِ ﺑﮕﻮ ﺑﺎ ﯾﺘﯿﻢِ ﮐﻮﻓﻪ ، ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩِ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ، ﻣﺮﮔشُ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ، ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺷﺐ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﺻﺤﺮﺍ ، ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻮﻻ ﯾﺘﯿﻤﺎﺵ ﻋﺰﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﯾﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﺮﻣﺎ ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻼﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺭﻭ ﺧﺎﮎِ ﻗﺒﺮﺵ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﺎﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺑﮕﻮ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ، ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﻨﮓِ ﺑﺮﺍﯼ ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺩﺭ ، ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﻏﻢ ﮐﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ، ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﺴﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟؟ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ ؟ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ : ﭼﻨﺪ ﺷﺒﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﯿﻖِ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺩِ ﺩﻝ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ. (ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺯﺑﻮﻥ ﺣﺎﻟﻪ ) ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ... ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺩﺳﺘﺎﯼِ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﻏﺮﯾﺒﻮﻧﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ، ﺟﻠﻮﯼِ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊِ ﺟﻨﺎﺯۀ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺎﯾﻢ، ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ... ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ ... ﺁﺧﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻔﻬﻤﻪ ... ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ .... (ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ) ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩﯼ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻨﻬﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ، ﮐﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮﻩ ، ﺑﮕﻦ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺒﺮﯾﺪ ... ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺭﻭ ﺿﺮﯾﺢ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪۀ ﺑﺎﺑﺎ .
. ✅در آن مدتی که امام علی(علیه السلام) در خانه خود بستری بود، اصحاب و یاران با وفای امام(علیه السلام) برای اعلام وفاداری و عیادت خدمت ایشان می رسیدند و سوالاتی می پرسیدند. مردم کوفه نیز هجوم می آوردند، تا حضرت(علیه السلام) را زیارت کنند، که به علت وخامت حال ایشان، کسی اجازه ملاقات نداشت. مرحوم سید نعمت‌ الله جزایری(۱۱۱۲ق) از شاگردان مرحوم علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) در کتاب خود یعنی «الأنوار النعمانية» این روایت را به نقل از «صعصعه بن صوحان» می نویسد که؛ صعصعه بعد از ضربت خوردن امام علی(علیه السلام) خدمت ایشان رسید و سوالاتی را پرسید. یکی از سوالات او دلائل برتری و افضليت امام علی(علیه السلام) بر سائر انبياء به جز حضرت رسول اکرم(ص) بود. حضرت علی(علیه السلام) فرمود : 📋«تَزكِيَةُ اَلْمَرْءِ لِنَفْسِهِ قَبِيحٌ» ♦️تعریف از خود پسندیده نیست. لكن از اين جهت كه خداوند فرموده است : 📋«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْا»(ضحی۱۱) ♦️نعمت‏هاى خدادادی خود را نقل كنيد، پس از این باب می گویم.(۱) 📚منبع: ۱)الأنوار النعمانية جزائری، ج۱، ص۴۰ .
. بابا جلوی چشمام با سر افتادی تو کوچه مثله مادر افتادی من بمیرم تو بستر افتادی ای وای، ای وای بابا نفس کشیدنت چه دشوار شد آسمون چشات چرا تار شد!؟ درد و بلا رو سرت آوار شد ای وای،‌ ای وای صحن چشامو نم گرفته تموم کوفه غم گرفته دردِ یتیمی سخته بابا ببین چه قد دلم گرفته (علی علی علیِ مظلوم)۴ کوفه فرق علی شکست و غوغا شد قیامتی دوباره برپا شد تو خونه باز صحبت زهرا شد ای وای ، ای وای محراب خاطره ی کوچه رو احیا کرد فرق سر علی رو دو تّا کرد علی هوای روی زهرا کرد ای وای ، ای وای به یادِ غصه های زهرا خون می‌بارید برای زهرا غریبونه رفت و کسی نیست کنارِ بچه های زهرا (علی علی علیِ مظلوم)۴ کوفه یه گوشه از کرببلا هم نیست غمی مثه غم محرم نیست مثل حسین غریب تو عالم نیست ای وای، ای وای کوفه یه گوشه از گوشه ی گوداله فاطمه میگه با غم و ناله تن حسین من لگد ماله ای وای ، ای وای تن حسین نقش زمینه یکی نشسته روی سینه خدا کنه این لحظه ها رو رقیه دخترش نبینه (غریب کربلا حسین جان)۴ ای وای تو ازدحامِ نیزه ها مونده تنی که زیر دست و پا مونده رو خاک کربلا رها مونده ای وای ، ای وای ای وای حوالی غروب عاشوراست سر بریدن سرش دعواست صدا صدای ناله ی زهراست ای وای ، ای وای رو خاک کربلاست بدن ها مرکبا تاختن روی تن ها پیاده و سواره دارن همه میرن به سمت زن ها (غریبِ کربلا حسین جان)۴ .👇
. حالا اومدی رفتی و لحظه ی رفتن من از دنیا اومدی حالا که نمی تونم بلند بشم از جا اومدی حالا اومدی حالا اومدی حالا که مثل خودت من افتادم از پا اومدی من چشام نمی‌ بینه خودت بگو ، زهرا اومدی حالا اومدی سی ساله که هستم چش به رات ، زهرای علی باز اومدی پیش بچه هات ، زهرای علی دوباره رو می‌گیری ازم ، چرا مگه کبوده بازم زیر چشات ، زهرای علی زهرای علی، ای همه دنیای علی... زهرای علی چجوری دق نکنم بذار خودت رو جای علی تو زمین می خوردی اما بسته بود دستای علی زهرای علی زهرای علی دست کی رو صورتت بلند شده ای وای علی بمیرم برات جوونیتو گذاشتی پای علی زهرای علی بگو که پیدا شد آخر اون ، گوشواره گلم محاله فکرش دست از سرم ، برداره گلم درسته سی ساله میگذره ، از اون ماجرا هنوز رد خونِ تو روی ، مسماره گلم زهرای علی، ای همه دنیای علی... حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی حالا که نمی تونم بگم اومد بابام اومدی حالا اومدی حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی حالا اومدی خدا الهی مرگم بده ، با سر اومدی یادته بابا موی منو ، شونه می زدی تورو خدا با من حرف بزن ، دق کردم بسه  چطور دلت میاد که جوابمو ندی بابایی، من الذی ایتمنی... .👇
. ⚫️ به خدا سوگند این ملعون کشنده من خواهدبود شیخ مفید و دیگران به سندهاى معتبر روایت کرده‌اند که هنگامی‌که حضرت امیر المؤمنین علیه‌السّلام از مردم بیعت مى‌‏گرفت، عبد الرّحمن بن ملجم مرادى آمد که با آن حضرت بیعت کند، اما امام بیعت او را قبول نفرمود. ابن ملجم سه مرتبه به خدمت امام آمد، در مرتبه سوّم با حضرت بیعت کرد. چون پشت کرد، حضرت بار دیگر او را طلبید و با او عهد کرد و سوگند داد که بیعتش را نشکند. هنگام رفتن دوباره او را طلبید و بر بیعتش تأکید کرد. ابن ملجم گفت: یا امیر المؤمنین چرا با من متفاوت از دیگران عمل کردی؟ حضرت شعرى خواند که مضمونش این است که: «من به او بخشش مى‏‌نمایم و نیکى مى‏‌کنم، و او اراده قتل من دارد، چه بد یارى است قبیله مراد.» سپس فرمود: «برو اى ابن ملجم به خدا سوگند مى ‌دانم که وفا به عهدهاى خود نخواهى کرد.» سپس امام اسب زیبایی به او بخشید. هنگامی‌که ابن ملجم بر اسب سوار شد، باز حضرت شعرى با همان مضمون خواند و فرمود: «به خدا سوگند این ملعون کشنده من خواهد بود.» گفتند: یا امیر المؤمنین اجازه بده او را بکشیم، اما امام دستورى نداد. 📚منبع جلاء العيون، علامه مجلسی، ص٣١٧ .......... ◾️ شب آخر امیرالمومنین(ع) و فریاد مرغابی‌ها امیر المؤمنین علیه‌السّلام تمامى آن‌شب(شب آخر) را بیدار بود و بسیار بیرون مى‏‌آمد و به آسمان نگاه می‌كرد و می‌فرمود: «به خدا، دروغ نگفته‏‌ام و به من هم دروغ نگفته‌اند، این همان شبى‌است كه بدان وعده‌ام داده‏‌اند.» پس به خوابگاه خود برمی‌گشت، چون سپیده زد كمربندش را محكم بست و بیرون رفت، و این شعر را می‌خواند (و ترجمه‏‌اش چنین است): ۱- كمرت را براى مرگ محكم ببند (و مهیاى آن باش) زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد. ۲- و آنگاه كه بر تو وارد شد از مرگ جزع و بی‌تابى مكن. چون به میان سرا (و صحن خانه) رسید مرغابیان پیش آمدند و به روى آن حضرت فریاد می‌زدند، (آنان كه در خانه بودند) آن‌ها را از پیش رویش دور می‌كردند. حضرت فرمود: «آنها را واگذارید زیرا كه این‌ها نوحه‏‌گران هستند.» پس بیرون رفت و (همان شب) ضربت خورد. 📚منبع الارشاد فی معرفة حجج الله علي العباد، شیخ مفید، ج١، ص١٥ ...... ◼️ ضربت شمشیر بر فرق مبارک مولا روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می‌رفت و به آسمان نظر می‌كرد و می‌فرمود: «به‌خدا سوگند، دروغ نمی‌گویم و به من دروغ گفته نشده‌است. این‌است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند.(۱) به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم كوفه شد و خفته‌گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوشزد كرد. هنگامی‌كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(۲) حضرت علی(ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: «بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.»(۳) 📚منبع (۱) منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۱۷۲ (۲) الارشاد، شیخ مفید، ص ۲۳؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۱۷۲؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، تلمسانی، ص ۱۱۳؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۴۱ (۳) منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۱۷۴ .
. 🏴 تا هفتاد سال بلا می‌آید ابوحمزه از ابواسحاق سبیعی عمرو بن حمق نقل کرد که گفت هنگامی‌که علی(علیه‌السّلام) در کوفه ضربت خورد گفتم: مشکلی ندارید زخم سطحی است. امام(علیه‌السّلام) فرمودند: «به جان خودم سوگند شما را ترك خواهم کرد.» آنگاه سه مرتبه فرمودند: «تا هفتاد سال بلا می‌آید.» گفتم: آیا بعد از مصیبت آسایشی است؟ ایشان به من پاسخ ندادند و بیهوش شدند. پس حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها) گریست. هنگامی‌که به هوش آمدند؛ فرمودند: «ای ام کلثوم مرا ناراحت نکن اگر آنچه را که من می‌دیدم تو نیز می‌دیدی گریه نمی‌کردی. فرشتگان هفت آسمان یکی پس از دیگری و پیامبران می‌فرمایند: ای علی به ما بپیوند، به راستی آنچه در پیش رو داری بهتر است از آنچه در آن هستی.» من گفتم: ای امیرالمؤمنین شما فرمودید تا هفتاد سال بلا و گرفتاری است، آیا بعد از هفتاد سال آسایشی پدید می‌آید؟ ایشان فرمودند: «بله، به راستی بعد از بلا و سختی، آسایش است؛ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو می‌کند و ام‌الکتاب نزد اوست.»(سوره مبارکه رعد، آیه۳۹) ابوحمزه گفت: من به حضرت امام باقر(علیه‌السّلام) گفتم: حضرت امیرالمومنین(علیه‌السّلام) فرمودند: تا هفتاد سال بلا و سختی می‌آید و فرمودند: بعد از هفتاد سال آسایش و راحتی است امّا ما تاکنون آرامشی ندیده‌ایم. حضرت امام باقر(علیه‌السّلام) فرمودند: «ای ثابت، خداوند برای این امر هفتاد سال تعیین کرد پس هنگامی‌که حضرت امام حسین(علیه‌السّلام) شهید شدند خداوند بر اهل زمین خشم گرفت و آن را تا صد و چهل سال به تأخیر انداخت. پس ما شما را از حدیث آگاه کردیم و شما آن را افشا کردید و پرده از اسرار برداشتید، پس خداوند آن را به تأخیر انداخت و بعد از آن نزد خداوند برای آن وقتی تعیین نشده‌است. «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو می‌کند و ام الکتاب نزد اوست.» ابوحمزه گفت: به حضرت امام صادق(علیه‌السّلام) این (روایت) را گفتم، پس فرمودند: «همین گونه بوده است.» 📚منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ‏۴۲، ص ۲۴۰ .
. لحظه شهادت امیرالمؤمنین(ع) امام بی‌هوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: «در این وقت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوى تو». امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: «همه را به خدا مى‌‏سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید.» سپس گفت: «بر شما باد سلام اى رسولان وحى پروردگار من.» و این آیه را قرائت فرمود که: «لِمِثْلِ هذا فَلْیعْمَلِ الْعامِلُونَ؛ براى مثل این ثواب و منزلت باید که عمل کنند عمل‌کنندگان.» و نیز این آیه را «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ؛ به درستى‌که خدا با آنهاست که پرهیزکارى کردند و آنها که نیکوکار بودند.» پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذکر خدا گردید، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دست‌ها و پاهاى مبارک خود را به‌سوى قبله کشید و شهادت به وحدانیت الهى و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت. 📚منبع جلاء العيون، علامه مجلسی، ص٣٥٠ ........ 🔳 دفن پنهانی امیرالمومنین(ع) در قبر آماده شده توسط نوح نبی ۱-خبرى است كه عباد بن یعقوب رواجنى از حیان بن على عنزى روایت كند كه گفت: یكى از غلامان على علیه‌السّلام براى من حدیث كرد كه چون هنگام مرگ أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرا رسید به حسن و حسین علیهم‌السّلام فرمود: «آن‌گاه كه من از دنیا رفتم، مرا بر تابوتى حمل كنید و از خانه بیرون برید، و شما دنبال تابوت را بگیرید زیرا كه جلوى آن برداشته شود، و (دیگران) رنج برداشتن جلوى آن را از گردن شما كفایت كنند، سپس جنازه مرا بغریین (كه نام همین زمینى‌است كه اكنون قبر مطهر آن حضرت در آن واقع‌است، و برخى گفته‏‌اند نام دو عمارت و بنا بود كه در نجف قرار داشته‌است) ببرید، در آن‌جا سنگ سفید درخشانى خواهید دید همان‌جا را بكنید (و حفر كنید) و در آنجا لوحى مى‏‌بینید، پس مرا در همان مكان به خاك بسپارید.» گوید: همین كه آن حضرت از دنیا رفت پیکر مطهرش را برداشتیم و از خانه بیرون بردیم (و چنانچه فرموده بود) ما دنبال تابوت را گرفته بودیم و جلوی آن خود برداشته شده‌بود، و ما صدائى آهسته چون كشیدن درختى بر زمین مى‏‌شنیدیم تا به غریین رسیدیم، در آن‌جا سنگ سفیدى دیدیم كه درخشندگى داشت، آنجا را كندیم لوحى دیدیم بر آن نوشته بود: «این جایى‌است كه نوح براى على بن ابى طالب علیه‌السّلام ذخیره كرده.» پس ما آن حضرت را در آن مكان دفن كرده برگشتیم، و از این بزرگ‌داشت و اكرام خداوند نسبت به أمیرالمؤمنین خورسند بودیم، پس جمعى از شیعیان كه به نماز بر جنازه آن حضرت نرسیده بودند، و ما جریانى را كه دیده‌بودیم و اكرامى كه خداى عزوجل نسبت به أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرموده بود براى آن‌ها باز گفتیم، آن ها گفتند: دوست داریم آن‌چه را شما در باره آن بزرگوار دیده‏‌اید ما نیز به چشم خود ببینیم، به آن‌ها گفتیم: طبق سفارش و وصیت خود آن حضرت جاى قبر پنهان شده، آن‌ها (به این سخن توجه نكردند) بدان سو رفتند و بازگشتند، و گفتند: ما آنجا را كندیم و چیزى نیافتیم. ۲- محمد بن عماره از پدرش از جابر بن یزید الجعفى حدیث كند كه گفت: از حضرت باقر محمد بن‏ على علیه‌السّلام پرسیدم: أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام در كجا دفن شد؟ فرمود: «در ناحیه غریین پیش از سپیده دم به خاك سپرده شد، و حسن و حسین و محمد (حنفیه) فرزندان آن حضرت، و عبد اللَّه بن جعفر (برادر زاده‌‏اش، این چهار تن) وارد قبرش شدند (و جنازه را در قبر گذاردند). 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ج١، ص٢۵ .